در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 376

متن درس





توحید و تعینات الهی: کاوشی در مراتب وجود

توحید و تعینات الهی: کاوشی در مراتب وجود

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۷۶)

مقدمه

توحید، به‌عنوان رکن بنیادین عرفان اسلامی، نه‌تنها هسته معرفت دینی، بلکه محور تمامی تأملات فلسفی و شهودی در شناخت حق‌تعالی است. درس‌گفتار شماره ۳۷۶، ارائه‌شده در تاریخ ۱/۲/۱۳۸۱، با تمرکز بر مفاهیم عمیق توحید، ذات لاتعین، و تعینات الهی مانند هوویت ساریه و معیت قیومیه، نقشه‌ای جامع از مراتب وجود ارائه می‌دهد. این گفتار، با تکیه بر عرفان نظری و استناد به آیات قرآن کریم و نهج‌البلاغه، به تبیین رابطه میان ذات حق و مظاهر خلقت می‌پردازد.

بخش اول: ذات لاتعین و محدودیت زبان در توصیف حق

بیان مسئله

ذات حق، به‌عنوان مرتبه‌ای بی‌تعین، فاقد هرگونه محدودیت و قید است. بااین‌حال، حتی اطلاق لفظ «ذات» یا «انف» (من) به آن، تعینی مفهومی ایجاد می‌کند که از حقیقت لاتعین فاصله دارد.

تحلیل و تبیین

در عرفان نظری، ذات حق، همانند اقیانوسی بی‌کران و بی‌مرز، فراتر از هرگونه توصیف و تعین است. بااین‌حال، زبان بشری، به دلیل محدودیت‌های ذاتی‌اش، ناگزیر از به‌کارگیری مفاهیمی چون «ذات» یا «انف» است که خود نوعی تعین ایجاد می‌کنند. این پارادوکس، همانند تلاش برای به دام آوردن نور در ظرفی شیشه‌ای، نشان‌دهنده نارسایی زبان در برابر حقیقت بی‌حد ذات است. استاد فرزانه در این درس‌گفتار، با تأکید بر این محدودیت، لفظ «انف» را نزدیک‌ترین تعبیر به ذات می‌داند، اما حتی این لفظ نیز نمی‌تواند حقیقت لاتعین را به تمامی بازتاب دهد.

درنگ: ذات حق، به دلیل لاتعین بودن، فراتر از هر توصیف زبانی است و حتی لفظ «انف»، به‌عنوان نزدیک‌ترین تعبیر، تعینی مفهومی ایجاد می‌کند.

بخش دوم: نقشه مراتب توحید و تعینات الهی

بیان مسئله

حق‌تعالی از مرتبه لاتعین ذات به تعینات متعدد، شامل احدیت ذاتیه، واحدیت کمالی، هوویت ساریه، معیت قیومیه، و مظاهر، جلوه می‌کند.

تحلیل و تبیین

این درس‌گفتار، همانند نقاشی استادی چیره‌دست، نقشه‌ای جامع از مراتب توحید ارائه می‌دهد که سیر نزولی وجود را از ذات لاتعین تا مظاهر خلقت ترسیم می‌کند. مراتب توحید شامل: ۱) ذات لاتعین، که فاقد هرگونه قید و تعین است؛ ۲) احدیت ذاتیه، به‌عنوان تجلی اول و مرتبه وحدت مطلق؛ ۳) واحدیت کمالی، به‌عنوان تجلی ثانی و مرتبه کثرت صفاتی؛ ۴) هوویت ساریه، که ظهور احدیت ذاتیه و وحدت است؛ ۵) معیت قیومیه، که ظهور واحدیت کمالی و کثرت است؛ و ۶) مظاهر، که تعینات کامل خلقت‌اند. این ساختار، همانند نردبانی که آسمان و زمین را به هم پیوند می‌دهد، رابطه میان حق و خلق را روشن می‌سازد.

بخش سوم: پویایی تجلیات حق

بیان مسئله

حق‌تعالی، همانند بت عیاری که هر لحظه به شکلی نو ظاهر می‌شود، در قالب‌های مختلف احدیت، واحدیت، هوویت، معیت، و مظاهر جلوه‌گر می‌گردد.

تحلیل و تبیین

پویایی تجلیات الهی، که در آیه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است») متجلی است، نشان‌دهنده تجدد دائمی حق است. این تجدد، همانند جویباری که هر لحظه آبی تازه در خود جاری می‌کند، در مراتب مختلف توحید، از ذات تا مظاهر، ظهور می‌یابد. استاد فرزانه با تمثیلی از تغییر لباس در عروسی یا دکور در فیلم، این پویایی را به تجدد انسان نیز تعمیم می‌دهد و تأکید می‌کند که انسان نیز، به تبع حق، در هر لحظه در شأنی جدید است.

درنگ: حق‌تعالی هر لحظه در شأنی جدید ظهور می‌یابد، و این تجدد، از ذات لاتعین تا مظاهر، همه مراتب وجود را دربرمی‌گیرد.

بخش چهارم: تمایز هوویت ساریه و معیت قیومیه

بیان مسئله

هوویت ساریه، ظهور احدیت ذاتیه و وحدت است، در حالی که معیت قیومیه، ظهور واحدیت کمالی و کثرت است.

تحلیل و تبیین

هوویت ساریه، همانند آفتابی که وحدت نور را در خود حفظ می‌کند، به مرتبه وحدت و احدیت ذاتیه اشاره دارد. در مقابل، معیت قیومیه، مانند پرتوهایی که از خورشید به کثرت اشیا می‌تابند، به کثرت صفاتی و واحدیت کمالی مربوط است. این تمایز، همانند تفاوت میان جوهر و جلوه‌های آن، به روشن شدن مراتب توحید کمک می‌کند. استاد فرزانه با تطبیق آیاتی چون إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ [مطلب حذف شد] : «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم») بر این دو مرتبه، «إِيَّاكَ» را به هوویت ساریه و «نَعْبُدُ و نَسْتَعِينُ» را به معیت قیومیه نسبت می‌دهد.

بخش پنجم: تطبیق آیات قرآن کریم بر مراتب توحید

بیان مسئله

آیات قرآن کریم، مانند إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ [مطلب حذف شد] : «ما را به راه راست هدایت کن»)، و فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ [مطلب حذف شد] : «هر کجا رو کنید، آنجا وجه خداست»)، به مراتب هوویت ساریه و معیت قیومیه اشاره دارند.

تحلیل و تبیین

این درس‌گفتار، با تطبیق آیات قرآن کریم بر مراتب توحید، پیوند عمیقی میان عرفان نظری و معارف قرآنی برقرار می‌کند. آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ، هوویت ساریه را در «إِيَّاكَ» (وحدت ذاتی) و معیت قیومیه را در «نَعْبُدُ و نَسْتَعِينُ» (کثرت صفاتی) نشان می‌دهد. آیه اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ به معیت قیومیه و درخواست هدایت در مرتبه کثرت اشاره دارد. همچنین، آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، با اشاره به حضور فراگیر حق، «فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا» را به معیت قیومیه و «فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» را به هوویت ساریه نسبت می‌دهد. این تطبیقات، همانند پلی میان قرآن کریم و عرفان، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید هموار می‌کنند.

بخش ششم: وجوب و ظهور در تعینات

بیان مسئله

وجوب تا مرتبه فیض است و ظهور از فیض به بعد آغاز می‌شود. اسماء و صفات، تعینات ذات و وجوبی‌اند، در حالی که مظاهر، تعینات ظهوری‌اند.

تحلیل و تبیین

این درس‌گفتار، مرز میان وجوب و ظهور را، همانند خطی که آسمان را از زمین جدا می‌کند، مشخص می‌سازد. وجوب، به مرتبه پیش از فیض، شامل ذات و اسماء و صفات، مربوط است که تعینات ذاتی و وجوبی‌اند. ظهور، از مرتبه فیض به بعد، در مظاهر خلقت نمود می‌یابد که تعینات کامل‌اند. اسماء و صفات، به‌عنوان تعینات ذات، در مرتبه وجوب قرار دارند، در حالی که مظاهر، جلوه‌های نزولی و ظهوری‌اند. این تمایز، همانند تفاوت میان سرچشمه و جویبارهایی که از آن جاری می‌شوند، سیر نزولی وجود را روشن می‌کند.

درنگ: وجوب تا مرتبه فیض (ذات و اسماء) است، و ظهور از فیض به بعد (مظاهر) آغاز می‌شود، که تمایز میان تعینات ذاتی و ظهوری را نشان می‌دهد.

بخش هفتم: نزدیکی ذات لاتعین به انسان

بیان مسئله

ذات لاتعین، به دلیل فقدان تعین، از همه مراتب به انسان نزدیک‌تر است، چنان‌که در آیه نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [مطلب حذف شد] : «ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم») آمده است.

تحلیل و تبیین

نزدیکی ذات به انسان، همانند حضور نوری که هیچ سایه‌ای آن را محدود نمی‌کند، به دلیل لاتعین بودن آن است. برخلاف تعینات (احدیت، واحدیت، هوویت، معیت، و مظاهر) که نیازمند مراتب نزول‌اند، ذات لاتعین بی‌واسطه در همه‌جا حاضر است. این درس‌گفتار، با تأکید بر عبارت «بلا ورید»، این نزدیکی را حتی فراتر از رگ گردن می‌داند، زیرا لاتعین از هرگونه قید مکانی و زمانی مبراست.

بخش هشتم: حضور حق در اشیا بدون ممازجت و مفارقت

بیان مسئله

حق، داخل در اشیا بدون ممازجت و خارج از اشیا بدون مفارقت است، چنان‌که در نهج‌البلاغه آمده است.

تحلیل و تبیین

این عبارت، که از نهج‌البلاغه اقتباس شده، همانند آینه‌ای که حقیقت را بی‌تحریف بازتاب می‌دهد، به حضور فراگیر حق اشاره دارد. حق، بدون امتزاج با اشیا (تعینات ظهوری) و بدون جدایی از آنها (لاتعین ذات)، در همه‌چیز حاضر است. این حضور، که در مرتبه لاتعین بدون دخول و خروج است، نشان‌دهنده بساطت و وحدت ذات در برابر کثرت مظاهر است.

بخش نهم: نفی تناقض در لاتعین

بیان مسئله

در مرتبه لاتعین، تناقض و تضاد معنا ندارد، زیرا این مفاهیم در تعینات ریشه دارند.

تحلیل و تبیین

تناقض و تضاد، همانند دو شاخه که از یک تنه جدا می‌شوند، به تعدد و تعین وابسته‌اند. در مرتبه لاتعین، که همانند اقیانوسی بی‌موج است، هیچ‌گونه تعدد یا تعینی وجود ندارد، و ازاین‌رو، تناقض و تضاد بی‌معناست. این دیدگاه، به بساطت ذات و وحدت مطلق آن اشاره دارد.

درنگ: لاتعین ذات، به دلیل فقدان تعین، از تناقض و تضاد مبراست، زیرا این مفاهیم در تعدد و تعینات ریشه دارند.

بخش دهم: کمال توحید و نفی صفات

بیان مسئله

کمال توحید در نفی همه صفات، حتی صفات ذاتی، است، نه صرفاً نفی صفات زایده، برخلاف دیدگاه ملاصدرا.

تحلیل و تبیین

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه ملاصدرا که نفی صفات زایده را مطرح می‌کند، کمال توحید را در نفی همه صفات، حتی ذاتی، می‌داند. هر صفتی، همانند رنگی که بر بوم سفید می‌نشیند، تعینی ایجاد می‌کند و ازاین‌رو، شرك است. توحید حقیقی، در مرتبه لاتعین محقق می‌شود که فراتر از هر توصیف و صفتی است. این دیدگاه، با استناد به نهج‌البلاغه، به عمق عرفانی کلام امیرالمؤمنین علیه‌السلام اشاره دارد.

بخش یازدهم: دشواری شهود لاتعین

بیان مسئله

شهود لاتعین، مانند نخ کردن سوزن با دست خیس، دشوار است و نیازمند تطهیر قلب از تعینات است.

تحلیل و تبیین

شهود لاتعین، همانند تلاش برای دیدن نور خالص در میان سایه‌ها، به دلیل تعینات ذهنی و قلبی دشوار است. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، این دشواری را به نخ کردن سوزن با دست خیس تشبیه می‌کند که تعینات، مانند رطوبت دست، مانع از تحقق شهود می‌شوند. تطهیر قلب، نه‌تنها از گناه، بلکه از مفاهیم و اوهام متعین، شرط لازم برای رسیدن به این مرتبه است.

بخش دوازدهم: توحید اولیاء و تمایز محبین و محبوبین

بیان مسئله

توحید اولیاء در شهود مستقیم لاتعین است، نه توصیف حق با مفاهیم متعین. کتاب‌های عرفانی، مانند اسفار و فصوص، برای محبین نوشته شده‌اند، نه محبوبین.

تحلیل و تبیین

اولیاء خدا، همانند پرندگانی که در آسمان بی‌کران لاتعین پرواز می‌کنند، به شهود مستقیم حقیقت دست می‌یابند، در حالی که محبین، مانند مسافرانی که به نقشه‌ها وابسته‌اند، به مفاهیم متعین (مانند آنچه در اسفار و فصوص آمده) تکیه دارند. این درس‌گفتار، با تمایز میان محبین و محبوبین، تأکید می‌کند که محبوبین، بدون واسطه مفاهیم، لاتعین را شهود می‌کنند.

درنگ: توحید اولیاء در شهود مستقیم لاتعین است، در حالی که محبین به مفاهیم متعین کتاب‌های عرفانی وابسته‌اند.

بخش سیزدهم: تکلیف و توحید

بیان مسئله

تکلیف در گفتن «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» است، اما اولیاء فراتر از این به شهود حقیقت توحید می‌رسند.

تحلیل و تبیین

تکلیف ظاهری، همانند کلیدی که درِ اولیه معرفت را می‌گشاید، در گفتن «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» خلاصه می‌شود. اما اولیاء، همانند کسانی که از این در عبور کرده و به عمق حقیقت رسیده‌اند، به شهود لاتعین دست می‌یابند. این درس‌گفتار، با تأکید بر این تفاوت، توحید را فراتر از تکلیف ظاهری می‌داند.

بخش چهاردهم: مشکلات ناشی از عدم توحید

بیان مسئله

همه مشکلات انسان از عدم توحید کامل ناشی می‌شود.

تحلیل و تبیین

عدم توحید کامل، همانند سایه‌ای که نور وجود را می‌پوشاند، ریشه همه دشواری‌های وجودی و اجتماعی است. این درس‌گفتار، با تأکید بر این نکته، توحید را کلید حل همه مشکلات می‌داند و شهود لاتعین را راه رسیدن به این هدف معرفی می‌کند.

بخش پانزدهم: قانون‌مندی و لاتعین

بیان مسئله

لاتعین، به دلیل فقدان تعین، قانون‌مند نیست، زیرا قانون نیز خود تعینی است.

تحلیل و تبیین

لاتعین، همانند بادی که بی‌جهت و بی‌قید می‌وزد، از هرگونه قانون و محدودیت مبراست. قانون، به دلیل ماهیت تعینی خود، نمی‌تواند حقیقت لاتعین را دربرگیرد. این درس‌گفتار، با نقد قانون‌مندی در مرتبه لاتعین، به غیرقابل‌پیش‌بینی بودن فیض الهی اشاره دارد.

بخش شانزدهم: حکایت عرفانی و فیض الهی

بیان مسئله

خدا روزی را به نادانان می‌رساند که دانایان در آن حیران می‌مانند.

تحلیل و تبیین

این حکایت، همانند داستانی که از رازهای هستی پرده برمی‌دارد، به غیرقابل‌پیش‌بینی بودن فیض الهی اشاره دارد. لاتعین، فراتر از عقل و منطق، فیض خود را به هر که بخواهد می‌رساند، و این فیض، همانند بارانی است که بی‌حساب بر زمین می‌بارد.

بخش هفدهم: جمع‌بندی نهایی

درس‌گفتار شماره ۳۷۶، همانند چراغی که در تاریکی معرفت می‌درخشد، نقشه‌ای جامع از مراتب توحید ارائه می‌دهد. ذات لاتعین، به دلیل فقدان هرگونه تعین، از همه مراتب به انسان نزدیک‌تر است و توحید حقیقی، در نفی همه تعینات، حتی صفات ذاتی، محقق می‌شود. تمایز میان هوویت ساریه (وحدت) و معیت قیومیه (کثرت)، و تطبیق آیات قرآن کریم بر این مراتب، عمق پیوند میان عرفان و معارف قرآنی را نشان می‌دهد. نقد دیدگاه‌های فلاسفه مانند ملاصدرا، که بر تعینات تأکید دارند، و استناد به نهج‌البلاغه، بر غنای عرفانی این گفتار می‌افزاید. تمایز میان محبین و محبوبین، به تفاوت میان توحید مفهومی و شهودی اشاره دارد. این نوشتار، با تبیین دقیق و متین این مفاهیم، راه را برای فهم عمیق‌تر توحید و تعینات الهی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی