متن درس
تبیین وحدت وجود و رابطه لا تعین و تعینات در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۷۹)
دیباچه
حقیقت وجود، چونان اقیانوسی بیکران، تمامی مراتب هستی را در بر گرفته و در فلسفه و عرفان اسلامی، بهعنوان محور تمامی تأملات متافیزیکی، جایگاهی بیبدیل دارد. درسگفتار شماره ۳۷۹ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در تاریخ ۷/۲/۱۳۸۱، به کاوشی عمیق در رابطه میان لا تعین ذات حق و تعینات ظهوری آن پرداخته و با نگاهی نقادانه، چالشهای وحدت میان این مراتب را بررسی میکند. این نوشتار، با تکیه بر محتوای این درسگفتار، تلاش دارد تا با زبانی علمی و متین، تحلیلی جامع از وحدت وجود و رابطه میان ذات و مظاهر ارائه دهد. با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات فلسفی و عرفانی، و نقد رویکردهای سنتی، این کتاب به تبیین این حقیقت میپردازد که وجود، یگانه است و تعینات، چونان ظهورات این حقیقت واحد، در مراتب گوناگون متجلی میشوند. این اثر، همچون مشعلی فروزان، راه را برای پژوهشگران و جویندگان حقیقت هموار میسازد تا از پیچیدگیهای مفاهیم متافیزیکی به سوی نوری ناب رهنمون شوند.
بخش نخست: لا تعین و تعینات؛ سازگاری ذات و مظاهر
عدم تعارض لا تعین با تعینات
ذات حق، به دلیل لا تعین و فقدان هرگونه محدودیت، چونان آسمانی بیکران، تمامی تعینات را در خود جای میدهد، بدون آنکه با آنها در تعارض باشد. لا تعین، به مثابه مبدأیی فراگیر، همه مراتب وجود را در بر میگیرد و هیچ تعینی نمیتواند آن را محدود سازد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که لا تعین، به دلیل جامعیت ذاتی، با هر تعینی سازگار است و این سازگاری، بنیادیترین اصل در فهم رابطه ذات و مظاهر است.
درنگ: لا تعین ذات حق، به دلیل فقدان محدودیت، با تمامی تعینات سازگار است و هیچ تعارضی میان آن و مظاهر وجود ندارد. |
چالش وحدت میان تعینات
دشواری اصلی، نه در رابطه لا تعین با تعینات، بلکه در وحدت میان خود تعینات است. تعین، به دلیل تمایز ذاتی، چونان جزیرهای جدا از دیگر تعینات به نظر میرسد و این تمایز، اتحاد میان آنها را به چالش میکشد. استاد فرزانه قدسسره این پرسش را مطرح میکنند که چگونه میتوان تعیناتی متمایز را در وحدتی یگانه گرد آورد، در حالی که هر تعین، هویتی مستقل به نظر میآید؟
درنگ: مشکل اصلی، وحدت میان تعینات متمایز است، زیرا هر تعین، به دلیل هویت خاص خود، به ظاهر با دیگر تعینات متباین است. |
تمثیل ریاضی: محدودیتهای منطق کثرت
برای تبیین این چالش، استاد فرزانه قدسسره به تمثیلی ریاضی اشاره میکنند: دو به علاوه دو، چهار میشود، اما دو با دو یکی نمیشود، و چهار نیز دو نمیگردد. این تمثیل، چونان آینهای، محدودیتهای منطق ریاضی را در فهم وحدت وجودی نشان میدهد. اعداد، بهعنوان کم منفصل، متبایناند و نمیتوانند عین یکدیگر شوند، اما در وجود، تعینات، ظهورات یک حقیقت واحدند و این تباین ظاهری، مانع وحدت ذاتی آنها نیست.
درنگ: در منطق ریاضی، اعداد به دلیل تباین، یکی نمیشوند، اما در وجود، تعینات، بهعنوان ظهورات یک حقیقت، از وحدت ذاتی برخوردارند. |
مراتب تعینات: احدیت، واحدیت، و معیت قیومیه
تعینات، چونان مراتب نورانی، در سلسلهای از ظهورات ذات حق قرار دارند. احدیت ذاتی، هویت ساریه، واحدیت کمالی، و معیت قیومیه، هرکدام تعینی خاصاند که در مرتبهای از ظهور متجلی میشوند. احدیت، به مثابه اولین تجلی ذات، تعینی است نسبت به لا تعین. واحدیت کمالی، نزول احدیت است و معیت قیومیه، مظهر این واحدیت. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که این مراتب، به دلیل رابطه علّی و ظهوری، با یکدیگر متحدند و هیچ تعارضی در میان آنها نیست.
درنگ: احدیت، واحدیت، هویت ساریه، و معیت قیومیه، مراتب ظهور ذاتاند و به دلیل رابطه علّی، در وحدتی ذاتی متحدند. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین سازگاری لا تعین با تعینات، نشان داد که ذات حق، به دلیل جامعیت، تمامی مظاهر را در بر میگیرد. چالش اصلی، در وحدت میان تعینات متمایز نهفته است، که تمثیل ریاضی، محدودیتهای منطق کثرت را در برابر وحدت وجودی آشکار ساخت. مراتب تعینات، از احدیت تا معیت قیومیه، ظهورات یک حقیقت واحدند و این وحدت، در سلسله علّی آنها تضمین میشود. این تحلیل، چونان کلیدی زرین، راه را برای فهم عمیقتر رابطه ذات و مظاهر هموار میسازد.
بخش دوم: نزول تعینات و سیطره عالی بر سافل
رابطه علّی میان عالی و سافل
تعینات، دارای مراتب عالی و سافلاند. تعین عالی، چونان خورشیدی که بر زمین نور میافکند، بر سافل اشراف دارد و سافل، ظرف نزول آن است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تعین عالی، به دلیل سیطره بر سافل، هیچ مشکلی در وحدت با آن ندارد، زیرا سافل، مظهر و جلوه عالی است. این رابطه علّی، وحدت میان مراتب را تضمین میکند، چرا که معلول، هویت خود را از علت میگیرد.
درنگ: تعین عالی، به دلیل اشراف بر سافل، با آن متحد است، زیرا سافل، ظرف نزول عالی و مظهر آن است. |
تعین سافل بهعنوان ظهور عالی
تعین سافل، خود تعین عالی است، زیرا سافل، چونان آیینهای، تجلی عالی را در خود منعکس میکند. استاد فرزانه قدسسره این حقیقت را چنین تبیین میکنند که سافل، به دلیل ظهور عالی در آن، هویت مستقلی ندارد و تمامی وجودش به عالی وابسته است. این دیدگاه، کثرت ظاهری تعینات را به وحدت ذاتی بازمیگرداند.
درنگ: تعین سافل، به دلیل ظهور عالی در آن، خود تعین عالی است و کثرت ظاهری، مانع وحدت ذاتی نیست. |
نقد تمثیل ریاضی و تفاوت وجود با اعداد
استاد فرزانه قدسسره با نقد تمثیل ریاضی، نشان میدهند که اعداد، بهعنوان کم منفصل، متبایناند و نمیتوانند وحدت وجودی را تبیین کنند. در وجود، برخلاف اعداد، کثرت واقعی نیست و همه تعینات، چونان شعاعهای نور از یک خورشید، ظهورات یک حقیقت واحدند. این نقد، تفاوت بنیادین میان منطق ریاضی و متافیزیک وجودی را آشکار میسازد.
درنگ: در وجود، برخلاف اعداد که متبایناند، تعینات، ظهورات یک حقیقت واحدند و کثرت، ظاهری است. |
تمثیل اسم، فعل، و حرف
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از زبانشناسی، رابطه میان کلمه و اقسام آن (اسم، فعل، حرف) را به وحدت میان ذات و تعینات تشبیه میکنند. اسم، فعل، و حرف، اقسام کلمهاند، اما کلمه، همه را در بر میگیرد. به همین سان، ذات حق، تمامی تعینات را در خود دارد، در حالی که هر تعین، قسیمی از حقیقت کلی است.
درنگ: همانگونه که اسم، فعل، و حرف، اقسام کلمهاند، تعینات نیز اقسام حقیقت واحد وجودند و در ذات متحدند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین رابطه علّی میان تعینات عالی و سافل، نشان داد که وحدت میان این مراتب، به دلیل سیطره عالی بر سافل و ظهور آن در سافل، تضمین شده است. نقد تمثیل ریاضی و تمثیل زبانشناختی، تفاوت میان منطق کثرت و وحدت وجودی را آشکار ساخت. تعینات، چونان جلوههای یک حقیقت، در ذات واحد متحدند و این وحدت، بنیان متافیزیک اسلامی را تشکیل میدهد.
بخش سوم: چالش وحدت دانى با عالی
مشکل اصلی: وحدت تعین دانى با عالی
دشواری اصلی، در وحدت تعین دانى (سافل) با تعین عالی است. عالی، به دلیل اشراف، تمامی سافل را در بر میگیرد، اما دانى، چگونه میتواند به عالی واصل شود؟ استاد فرزانه قدسسره این پرسش را بنیادین میدانند، زیرا دانى، به دلیل تعین، از عینیت با عالی محروم است و این محدودیت، مانع وحدت کامل میشود.
درنگ: مشکل اصلی، وحدت تعین دانى با عالی است، زیرا دانى، به دلیل محدودیت تعینی، نمیتواند عین عالی شود. |
تمثیل لولهکشی: دشواری تحول تعین
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از لولهکشی، این چالش را روشن میسازند: تبدیل لوله چهار اینچ به شش اینچ، با افزودن وصله، آسان است، اما جای دادن لوله شش اینچ در چهار اینچ، دشوار و نیازمند تحول تعین است. این تمثیل، چونان آینهای، دشواری وحدت دانى با عالی را نشان میدهد، زیرا تغییر تعینات سافل، فرایندی پیچیده و وجودی است.
درنگ: وحدت دانى با عالی، نیازمند تحول تعینات سافل است، که فرایندی دشوار و وجودی است، مانند جای دادن لوله بزرگ در لوله کوچک. |
رفع تعین دانى از طریق سلوک
برای وحدت دانى با عالی، باید تعین دانى رفع شود، اما این رفع، در اختیار انسان نیست و نیازمند سلوک عرفانی است. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که فلسفه و عرفان، اگر در عمل و سلوک متجلی نشوند، چونان قصهای بیفایدهاند. معرفت، باید در زندگی به کار آید و انسان را به سوی رفع تعینات سافل هدایت کند.
درنگ: وحدت دانى با عالی، نیازمند رفع تعینات سافل از طریق سلوک عرفانی است، زیرا معرفت بدون کاربرد، بیارزش است. |
تمثیل دست مؤمنین و حضور حق
استاد فرزانه قدسسره به روایتی اشاره میکنند که دست خدا، میان دستهای مؤمنین است. این روایت، چونان گوهری درخشان، حضور حق در تعینات انسانی را نشان میدهد، اما پرسش این است که چگونه انسان میتواند با این دست الهی متحد شود؟ این چالش، به ضرورت تحول وجودی انسان برای وصول به حق اشاره دارد.
درنگ: حضور حق در تعینات انسانی، مانند دست خدا میان مؤمنین، روشن است، اما وحدت انسان با این حضور، نیازمند تحول وجودی است. |
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تمرکز بر چالش وحدت تعین دانى با عالی، نشان داد که این وحدت، نیازمند رفع تعینات سافل از طریق سلوک عرفانی است. تمثیلات لولهکشی و دست مؤمنین، دشواری این تحول را آشکار ساختند. فلسفه و عرفان، تنها در صورتی ارزشمندند که در عمل متجلی شوند و انسان را به سوی وحدت با حق هدایت کنند.
بخش چهارم: وحدت وجود و آیات قرآنی
آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ
قرآن کریم، در آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ (سوره بقره، آیه ۱۱۵)، به حضور وجه الله در تمامی تعینات اشاره دارد: «و به هر سو رو کنید، [مطلب حذف شد] ). استاد فرزانه قدسسره این آیه را شاهدی بر وحدت وجود میدانند، زیرا ثَمَّ، بهعنوان هر تعین، وجه الله را منعکس میکند.
درنگ: آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، به حضور وجه الله در تمامی تعینات اشاره دارد و وحدت وجودی را تأیید میکند. |
آیه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
قرآن کریم، در آیات كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ * وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ (سوره الرحمن، آیات ۲۶-۲۷)، به فانی بودن تعینات مادی و بقای وجه الله اشاره دارد: «هر که بر روی زمین است فانی است * و تنها چهره پروردگار تو که دارای جلال و اکرام [مطلب حذف شد] ). استاد فرزانه قدسسره این آیه را دلیلی بر تمایز میان تعینات فانی و وجه الله باقی میدانند.
درنگ: آیه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ، به فانی بودن تعینات مادی و بقای وجه الله اشاره دارد و وحدت وجود را تأیید میکند. |
رابطه ثَمَّ و مَنْ
استاد فرزانه قدسسره، رابطه میان ثَمَّ در آیه فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و مَنْ در آیه كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ را تبیین میکنند. ثَمَّ، بهعنوان تعین، وجه الله را منعکس میکند، اما مَنْ، به دلیل وابستگی به عَليها (جهان مادی)، فانی است. این تحلیل، وحدت وجودی و فانی بودن تعینات مادی را به زیبایی پیوند میدهد.
درنگ: ثَمَّ، بهعنوان تعین، وجه الله را منعکس میکند، اما مَنْ، به دلیل وابستگی به عَليها، فانی است. |
رفع فانی بودن با خروج از عَليها
برای رهایی از فانی بودن، باید از عَليها (جهان مادی) خارج شد. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تعیناتی که به عَليها وابستهاند، فانیاند، اما با خروج از این مرتبه، انسان به بقای وجه الله دست مییابد. این خروج، نیازمند سلوک عرفانی و رفع تعینات سافل است.
درنگ: رهایی از فانی بودن، نیازمند خروج از عَليها و رفع تعینات سافل از طریق سلوک عرفانی است. |
تمثیل آشپزی و مراحل تکامل
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از آشپزی، تعینات فانی را به غذای نپخته تشبیه میکنند که نیاز به پختن در زودپز برزخ، قیامت، یا دوزخ دارد تا به کمال برسد. این تمثیل، چونان مشعلی، مراحل تکامل وجودی انسان را در سلوک عرفانی روشن میسازد.
درنگ: تعینات فانی، مانند غذای نپخته، نیازمند تکامل در مراحل برزخ، قیامت، یا دوزخاند تا به بقای الهی دست یابند. |
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با استناد به آیات قرآن کریم، وحدت وجود و فانی بودن تعینات مادی را تبیین کرد. آیات فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ، حضور وجه الله در تمامی تعینات و فانی بودن مراتب مادی را نشان میدهند. خروج از عَليها و رفع تعینات سافل، راه رسیدن به بقای الهی است، که تمثیل آشپزی، این فرایند را به زیبایی روشن ساخت.
بخش پنجم: نقد فلسفه مشایی و بازتعریف وحدت وجود
نقد رویکرد مشایی به اعداد
استاد فرزانه قدسسره، با نقد رویکرد مشاییان، نشان میدهند که این فلاسفه، اعداد را بهعنوان متباینات معرفی کردهاند، که این دیدگاه، کثرت را به وجود نسبت میدهد و با وحدت وجود ناسازگار است. برخلاف منطق مشایی، در حکمت متعالیه، اعداد، ظهورات یک حقیقت واحدند و کثرت آنها، ظاهری است.
درنگ: مشاییان، اعداد را متباین میبینند، اما در حکمت متعالیه، اعداد، ظهورات یک حقیقت واحدند و کثرت، ظاهری است. |
اعداد بهعنوان ظهور واحد
اعداد، چونان یک، دو، و سه، هر یک ظهوری از حقیقت واحدند، نه کثرات مستقل. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که در وجود، برخلاف ریاضی، هیچ کثرت واقعی وجود ندارد و همه تعینات، جلوههای یک حقیقتاند. این دیدگاه، وحدت وجود را در برابر کثرت ظاهری تعینات برجسته میسازد.
درنگ: اعداد، در متافیزیک وجودی، ظهورات حقیقت واحدند و کثرت واقعی ندارند. |
تمثیل انسان و افراد
استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی از انسان و افراد، وحدت وجود را تبیین میکنند: زید، عمر، و بکر، ظهورات حقیقت انساناند، نه انسانهای مستقل. به همین سان، تعینات، ظهورات حقیقت وجودند و کثرت آنها، در ذات واحد محو میشود.
درنگ: همانگونه که زید و عمر ظهورات حقیقت انساناند، تعینات نیز ظهورات حقیقت واحد وجودند. |
اهمیت علوم کمی در فلسفه
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که علوم کمی، مانند موسیقی، هیئت، حساب، و هندسه، برای فیلسوف ضروریاند. فقدان این علوم، فلسفه را ناقص میکند، زیرا درک کم متصل و منفصل، برای تبیین وحدت وجودی لازم است. این دیدگاه، پیوند فلسفه و علوم ریاضی را در سنت مشایی برجسته میسازد.
درنگ: علوم کمی، مانند حساب و هندسه، برای تبیین وحدت وجود ضروریاند و فقدان آنها، فلسفه را ناقص میکند. |
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد رویکرد مشایی به اعداد و بازتعریف آنها بهعنوان ظهورات واحد، وحدت وجود را در برابر کثرت ظاهری تعینات تبیین کرد. تمثیل انسان و افراد، وحدت میان حقیقت و مظاهر را روشن ساخت و اهمیت علوم کمی، پیوند فلسفه و ریاضی را برجسته کرد. این تحلیل، فلسفه را به سوی تبیینی ناب از وحدت وجود هدایت میکند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با تبیین رابطه لا تعین ذات حق و تعینات ظهوری، نشان داد که لا تعین، به دلیل جامعیت، با تمامی تعینات سازگار است. چالش اصلی، در وحدت میان تعینات متمایز نهفته است، که با تبیین مراتب ظهور، از احدیت تا معیت قیومیه، و رابطه علّی میان عالی و سافل، حل میشود. دشواری وحدت دانى با عالی، نیازمند رفع تعینات سافل از طریق سلوک عرفانی است. آیات قرآن کریم، مانند فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ و كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ، حضور وجه الله در تعینات و فانی بودن مراتب مادی را تأیید میکنند. نقد رویکرد مشایی و بازتعریف اعداد بهعنوان ظهورات واحد، وحدت وجود را در برابر کثرت ظاهری برجسته ساخت. این اثر، چونان مشعلی فروزان، فلسفه و عرفان اسلامی را به سوی نگرشی ناب از وحدت وجود هدایت میکند و راه را برای سلوک عملی و معرفت توحیدی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |