در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 382

متن درس





کاوش در حقیقت وجود: نقدی بر مواد ثلاث در فلسفه اسلامی

کاوش در حقیقت وجود: نقدی بر مواد ثلاث در فلسفه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۸۲)

دیباچه

فلسفه‌ی اسلامی، چونان دریایی ژرف است که در آن، حقیقت وجود به مثابه گوهر بی‌همتایی می‌درخشد. درس‌گفتار شماره‌ی ۳۸۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۱ ایراد شده، به کاوش در یکی از بنیادی‌ترین مسائل هستی‌شناسی فلسفه‌ی اسلامی، یعنی مواد ثلاث (وجوب، امکان، و امتناع)، می‌پردازد. محور اصلی این اثر، نقد تقسیم‌بندی وجود به واجب، ممکن، و ممتنع است که با استدلال‌های دقیق فلسفی و عرفانی، به نفی کثرت ذاتی و تأکید بر وحدت وجود منجر می‌شود.

بخش نخست: مواد ثلاث و حقیقت هستی

مواد ثلاث در ظرف وجود

مواد ثلاث، یعنی وجوب، امکان، و امتناع، از دیرباز در فلسفه‌ی اسلامی به‌عنوان مبنایی برای تحلیل وجود مطرح بوده‌اند. استاد فرزانه، در این درس‌گفتار، با نگاهی نقادانه، جایگاه این سه مفهوم را در ظرف حقیقت هستی بررسی می‌کنند. ایشان تأکید دارند که در حقیقت هستی، تنها وجود و ظهورات آن معتبرند و امکان و امتناع، به دلیل ماهیت ذهنی خود، در خارج جایگاهی ندارند. این دیدگاه، چونان نسیمی است که غبار تعابیر کثرت‌آلود را از آیینه‌ی حقیقت وجود می‌زداید.

درنگ: امکان و امتناع در حقیقت هستی جایگاهی ندارند؛ تنها وجود و ظهورات آن معتبرند.

نفی وجود ممکن و ممتنع

استاد فرزانه، با استدلالی قاطع، وجود ممکن و ممتنع را در خارج نفی می‌کنند. این دو مفهوم، اوصاف ذهنی‌اند که از جهل انسان به جزئیات واقعیت خارجی ناشی می‌شوند. به بیان دیگر، امکان و امتناع، چونان سایه‌هایی‌اند که ذهن انسان بر دیوار حقیقت می‌افکند، اما در خارج، تنها وجود یا عدم وجود دارد.

درنگ: امکان و امتناع، اوصاف ذهنی‌اند و در خارج مصداقی ندارند؛ در حقیقت، یا وجود هست یا نیست.

وجوب به‌عنوان وصف وجود

وجوب، در دیدگاه استاد فرزانه، وصفی است که به وجود نسبت داده می‌شود، نه اینکه موجودی متمایز به نام واجب‌الوجود وجود داشته باشد. این دیدگاه، با نقد مفهوم سنتی واجب‌الوجود، تأکید می‌کند که خداوند، حقیقت وجود است، نه قسمی از وجود که به شرط لا تعریف شود. این رویکرد، چونان کلیدی است که قفل تعابیر محدود فلسفی را می‌گشاید.

درنگ: وجوب، وصف وجود است، نه موجودی متمایز به نام واجب‌الوجود.

نفی واجب‌الوجود سنتی

استاد فرزانه، با نفی تعریف سنتی واجب‌الوجود به‌عنوان وجودی خاص و مشروط، خداوند را فراتر از این مفهوم ذهنی می‌دانند. خداوند، حقیقت بسیط وجود است که نمی‌توان آن را در قالب قسمی از وجود محصور کرد. این دیدگاه، با اصل وحدت وجود هم‌خوانی دارد و کثرت را در ظرف حقیقت نفی می‌کند.

درنگ: خداوند، حقیقت وجود است، نه واجب‌الوجود سنتی که به‌عنوان وجودی خاص تعریف شود.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با کاوش در مواد ثلاث، نشان داد که امکان و امتناع، مفاهیمی ذهنی‌اند و در حقیقت هستی جایگاهی ندارند. وجوب، وصف وجود است، نه موجودی متمایز، و خداوند، به‌عنوان حقیقت وجود، فراتر از تقسیم‌بندی‌های فلسفی است. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، راه را برای بازتعریف مفاهیم فلسفی در پرتو عرفان اسلامی هموار می‌سازد.

بخش دوم: وحدت وجود و نفی تقسیم‌بندی

نفی تقسیم وجود به واجب و ممکن

استاد فرزانه، با استدلالی قاطع، تقسیم وجود به واجب و ممکن را نفی می‌کنند. وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که نمی‌توان آن را به اقسام متمایز تقسیم کرد. ظهورات وجود، که مخلوقات‌اند، تعینات خلقی‌اند و واجب‌الظهورند، نه ممکن. این دیدگاه، چونان مشعلی است که تاریکی‌های کثرت ذهنی را می‌زداید.

درنگ: وجود، حقیقتی واحد است و به واجب و ممکن تقسیم نمی‌شود؛ ظهورات وجود، واجب‌الظهورند.

ظهورات حق و وجوب ظهور

همه‌ی موجودات، ظهورات حق‌تعالی‌اند و در ظرف وجوب و ظهور قرار دارند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که خلق، همان ظهورات الهی است، چنان‌که در قرآن کریم آمده: درنگ: همه‌ی مخلوقات، ظهورات حق‌اند و واجب‌الظهورند، نه ممکن.

تمایز ذات و ظهورات

حق، ذات دارد، اما ظهورات، فاقد ذات مستقل‌اند، گرچه وجوب ظهور دارند. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان حقیقت بسیط وجود و تعینات خلقی را ترسیم می‌کند. ظهورات، جلوه‌های حق‌اند که در مراتب وجودی، تعین می‌یابند.

درنگ: حق ذات دارد، اما ظهورات فاقد ذات مستقل‌اند و تنها وجوب ظهور دارند.

نفی ماهیت، امکان، و امتناع

ماهیت، امکان، و امتناع، مفاهیمی ذهنی‌اند که در خارج مصداقی ندارند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که تنها وجود و ظهورات آن در خارج معتبرند. این دیدگاه، چونان آیینه‌ای است که حقیقت بسیط وجود را بازمی‌تاباند و مفاهیم ذهنی را از ظرف واقعیت خارج می‌کند.

درنگ: ماهیت، امکان، و امتناع، مفاهیم ذهنی‌اند و در خارج مصداقی ندارند.

وجوب در خارج

وجوب، در خارج وجود دارد و به دو نوع تقسیم می‌شود: وجوب وجود (حق) و وجوب ظهور (خلق). این تقسیم‌بندی، چونان دو شاخه‌ی یک درخت است که هر دو از یک ریشه‌ی واحد، یعنی حقیقت وجود، تغذیه می‌کنند.

درنگ: وجوب در خارج به دو نوع است: وجوب وجود (حق) و وجوب ظهور (خلق).

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر وحدت وجود، تقسیم‌بندی وجود به واجب و ممکن را نفی کرد و مخلوقات را ظهورات واجب‌الظهور حق دانست. تمایز میان ذات و ظهورات، و نفی ماهیت، امکان، و امتناع در خارج، بنیان‌های وحدت وجود را استوار ساخت. این دیدگاه، با استناد به قرآن کریم، حقیقت خلق را به‌عنوان ظهورات الهی تبیین نمود.

بخش سوم: امکان و ذهنیت آن

امکان به‌عنوان وصف ذهنی

امکان، وصفی ذهنی است که از جهل انسان به جزئیات واقعیت خارجی ناشی می‌شود. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که امکان، به معنای مساوی‌الطرفین (لا وجود و لا عدم)، در خارج مصداقی ندارد. این مفهوم، چونان سایه‌ای است که از محدودیت‌های معرفتی انسان بر دیوار حقیقت افکنده می‌شود.

درنگ: امکان، وصفی ذهنی است که از جهل انسان به واقعیت خارجی ناشی می‌شود و در خارج مصداقی ندارد.

تقسیمات امکان در فلسفه

امکان در فلسفه، کلام، و عرفان به انواع مختلفی مانند عام، خاص، اخص، اشرف، فقری، استقبالی، و وجودی تقسیم می‌شود. استاد فرزانه، با اشاره به این تقسیمات، آن‌ها را مفاهیمی ذهنی می‌دانند که از تحلیل‌های فلسفی ناشی شده‌اند. این کثرت، چونان میوه‌های متنوعی است که در بازار ذهن فلاسفه به چشم می‌خورد.

درنگ: تقسیمات امکان (عام، خاص، فقری، استقبالی) مفاهیمی ذهنی‌اند و در خارج مصداقی ندارند.

امکان عام و خاص

امکان عام، سلب ضرورت از یک طرف (مثبت یا منفی) است و به جهل انسان بازمی‌گردد. امکان خاص، سلب ضرورت از هر دو طرف (وجود و عدم) است و توسط فلاسفه از کاربرد عامه‌ی امکان عام اقتباس شده است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که هر دو نوع امکان، ذهنی‌اند و در خارج مصداقی ندارند.

درنگ: امکان عام و خاص، هر دو مفاهیمی ذهنی‌اند که از جهل انسان ناشی می‌شوند.

امکان استقبالی و ذهن

امکان استقبالی، به پیش‌بینی‌های ذهنی انسان درباره‌ی آینده مربوط است و در خارج مصداقی ندارد. این مفهوم، چونان پیش‌بینی‌های سست انسانی است که در برابر قطعیت واقعیت خارجی رنگ می‌بازد.

درنگ: امکان استقبالی، صفتی ذهنی است که به پیش‌بینی‌های انسان درباره‌ی آینده بازمی‌گردد.

امکان و معقولات ثانی

امکان، یا معقول ثانی فلسفی است یا معقول منطقی، و در هر دو صورت، در ذهن قرار دارد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این مفهوم، به دلیل ماهیت ذهنی خود، از اتصاف به واقعیت خارجی عاجز است.

درنگ: امکان، معقول ثانی فلسفی یا منطقی است و در ذهن قرار دارد، نه در خارج.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تبیین امکان به‌عنوان وصفی ذهنی، نشان داد که این مفهوم، از جهل انسان به واقعیت خارجی ناشی می‌شود. تقسیمات امکان، اعم از عام، خاص، و استقبالی، همگی ذهنی‌اند و در خارج مصداقی ندارند. این دیدگاه، با نفی امکان به‌عنوان وصف موصوف، بر وحدت وجود و ذهنیت امکان تأکید ورزید.

بخش چهارم: نقد تقسیمات امکان و استقرایی بودن آن‌ها

استقرایی بودن تقسیمات امکان

تقسیمات امکان، مانند عام، خاص، فقری، استقبالی، و عشقی، استقرایی‌اند و توسط فلاسفه در طول تاریخ ساخته شده‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این تقسیمات، چونان پارچه‌های چهل‌تکه‌ای‌اند که ذهن فلاسفه آن‌ها را سرهم کرده است، اما در خارج ریشه‌ای ندارند.

درنگ: تقسیمات امکان، استقرایی‌اند و توسط ذهن فلاسفه ساخته شده‌اند، اما در خارج مصداقی ندارند.

امکان فقری و ملا صدرا

امکان فقری، مفهومی است که توسط ملا صدرا ابداع شد و پیش از او وجود نداشت. استاد فرزانه، این مفهوم را نیز ذهنی می‌دانند و تأکید می‌کنند که مانند دیگر انواع امکان، در خارج مصداقی ندارد.

درنگ: امکان فقری، ابتکار ملا صدرا است و مانند دیگر انواع امکان، ذهنی است.

امکان استقبالی و خواجه نصیر

امکان استقبالی، توسط خواجه نصیرالدین طوسی مطرح شد و به پیش‌بینی‌های آینده‌نگرانه‌ی انسان اشاره دارد. این مفهوم نیز، چونان دیگر انواع امکان، ذهنی است و در خارج مصداقی ندارد.

درنگ: امکان استقبالی، ابتکار خواجه نصیر است و صفتی ذهنی است.

امکان خاص و ارسطو

امکان خاص، توسط ارسطو و ابن‌سینا مطرح شد و به سلب ضرورت از هر دو طرف (وجود و عدم) اشاره دارد. استاد فرزانه، این مفهوم را نیز ذهنی می‌دانند و تأکید می‌کنند که از کاربرد عامه‌ی امکان عام اقتباس شده است.

درنگ: امکان خاص، توسط ارسطو و ابن‌سینا مطرح شد و صفتی ذهنی است.

امکان عشقی به‌عنوان طنز

استاد فرزانه، با طنزی عالمانه، از امکان عشقی سخن می‌گویند که مفهومی ساختگی و غیرواقعی است. این اصطلاح، چونان بازی زبانی است که ذهنیت امکان را به تمسخر می‌گیرد و بر عدم وجود آن در خارج تأکید می‌ورزد.

درنگ: امکان عشقی، مفهومی طنزآمیز و ذهنی است که در خارج مصداقی ندارد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی تقسیمات امکان، نشان داد که این مفاهیم، استقرایی و ذهنی‌اند و توسط فلاسفه در طول تاریخ ساخته شده‌اند. امکان فقری، استقبالی، و خاص، همگی از تحلیل‌های ذهنی ناشی شده‌اند و در خارج مصداقی ندارند. این دیدگاه، با طنزی عالمانه، بر ذهنیت امکان تأکید کرد.

بخش پنجم: امکان و چالش‌های معرفتی

امکان و وصف متعلق

امکان، وصف متعلق به موصوف است، نه وصف خود موصوف. استاد فرزانه، با مثال «زید ضارب ابوه»، نشان می‌دهند که امکان، صفتی ذهنی است که به متعلق موصوف نسبت داده می‌شود، نه به خود موصوف. این تمایز، چونان کلیدی است که قفل ابهامات فلسفی را می‌گشاید.

درنگ: امکان، وصف متعلق به موصوف است، نه وصف خود موصوف.

امکان و قوه

امکان، به معنای قوه یا سلب امتناع موضوع یا نسبت است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این تعریف، نیز ذهنی است و به تحلیل‌های ذهنی فلاسفه بازمی‌گردد، نه به واقعیت خارجی.

درنگ: امکان، به معنای سلب امتناع موضوع یا نسبت، صفتی ذهنی است.

امکان در کأن تامه و ناقصه

در کأن تامه، امکان به سلب امتناع ذات موضوع بازمی‌گردد، و در کأن ناقصه، به سلب امتناع نسبت بین طرفین عقد. استاد فرزانه، این تمایز را نیز ذهنی می‌دانند و تأکید می‌کنند که در خارج، امکان مصداقی ندارد.

درنگ: امکان در کأن تامه و ناقصه، صفتی ذهنی است که به سلب امتناع موضوع یا نسبت بازمی‌گردد.

مشکلات تعریف امکان

فلاسفه در تعریف امکان و تمایز آن از ممتنع با مشکلات معرفتی مواجه بوده‌اند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این مشکلات، به دلیل ذهنیت امکان و عدم اتصاف آن به واقعیت خارجی است.

درنگ: فلاسفه در تعریف امکان و تمایز آن از ممتنع با مشکلات معرفتی مواجه بوده‌اند.

امکان و جهل انسان

امکان عام، به نادانی انسان بازمی‌گردد و سلب ضرورت از یک طرف است. امکان خاص، سلب ضرورت از هر دو طرف است. استاد فرزانه، با مثال‌هایی مانند آتش‌سوزی یا مرگ، نشان می‌دهند که امکان، نشانه‌ی جهل انسان به واقعیت خارجی است.

درنگ: امکان عام و خاص، نشانه‌ی جهل انسان به واقعیت خارجی‌اند.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تبیین امکان به‌عنوان وصفی ذهنی، نشان داد که این مفهوم، از جهل انسان به واقعیت خارجی ناشی می‌شود. تمایز میان امکان عام و خاص، و مشکلات تعریف امکان، بر ذهنیت این مفهوم تأکید کرد. این دیدگاه، با مثال‌های ملموس، امکان را به‌عنوان نشانه‌ای از محدودیت‌های معرفتی انسان تبیین نمود.

بخش ششم: انتزاع و ذهنیت امکان

انتزاع و منتزع

امکان، از واقعیت خارجی انتزاع می‌شود، اما منتزع آن (یعنی خود امکان) در خارج مصداقی ندارد. استاد فرزانه، با تمایز میان انتزاع و منتزع، تأکید می‌کنند که امکان، مفهومی ذهنی است که از واقعیت خارجی منشأ می‌گیرد، اما ما‌به‌ازایی در خارج ندارد.

درنگ: امکان، از واقعیت خارجی انتزاع می‌شود، اما در خارج ما‌به‌ازایی ندارد.

مثال فوق و تحت

استاد فرزانه، با مثال فوقیت و تحتیت، نشان می‌دهند که امکان، مانند این مفاهیم، منشأ انتزاع در خارج دارد، اما ما‌به‌ازایی در واقعیت ندارد. این تمثیل، چونان آیینه‌ای است که ذهنیت امکان را بازمی‌تاباند.

درنگ: امکان، مانند فوقیت و تحتیت، منشأ انتزاع در خارج دارد، اما ما‌به‌ازایی ندارد.

مثال شفا

امکان شفا توسط بی‌بی، به جهل انسان بازمی‌گردد، نه به واقعیت خارجی. استاد فرزانه، با این مثال، نشان می‌دهند که امکان، نشانه‌ی شک و عدم علم انسان است، نه اتصاف خارجی.

درنگ: امکان شفا، به جهل انسان بازمی‌گردد، نه به واقعیت خارجی.

کبری و صغری

در مثال شفا، کبری (بی‌بی شفا می‌دهد) قطعی است، اما صغری (این فرد شفا یافته) مشکوک است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که امکان، به شک در صغری بازمی‌گردد، نه به واقعیت خارجی.

درنگ: امکان، به شک در صغری بازمی‌گردد، نه به اتصاف خارجی.

احدی‌الانین المشتبهین

امکان، مانند احدی‌الانین المشتبهین، به اشتباه ذهنی انسان بازمی‌گردد. استاد فرزانه، با این مثال، نشان می‌دهند که امکان، نتیجه‌ی جهل انسان به واقعیت خارجی است، نه وجود واقعی در خارج.

درنگ: امکان، مانند احدی‌الانین المشتبهین، به اشتباه ذهنی انسان بازمی‌گردد.

جمع‌بندی بخش ششم

این بخش، با تبیین امکان به‌عنوان مفهومی ذهنی، نشان داد که این مفهوم، از انتزاع ذهنی ناشی می‌شود و در خارج مصداقی ندارد. مثال‌های فوقیت و تحتیت، شفا، و احدی‌الانین المشتبهین، ذهنیت امکان را روشن ساخت و بر محدودیت‌های معرفتی انسان تأکید کرد.

بخش هفتم: وحدت وجود و نفی امکان

دوضلعی بودن هستی

هستی، دوضلعی است: وجود و ظهور. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که امکان، ضلع سوم نیست و در ساختار هستی جایگاهی ندارد. این دیدگاه، چونان بنایی است که بر پایه‌ی وحدت وجود استوار شده است.

درنگ: هستی، دوضلعی است: وجود و ظهور؛ امکان، ضلع سوم نیست.

نفی قطب عالم امکان

مفهوم قطب عالم امکان، به دلیل ذهنیت امکان، بی‌معناست. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که امکان، در خارج وجود ندارد و بنابراین، قطب عالم امکان نیز مصداقی ندارد.

درنگ: قطب عالم امکان، به دلیل ذهنیت امکان، بی‌معناست.

امکان و اولیاء خدا

اولیاء خدا، به دلیل کاهش جهلشان، به امکان دل نمی‌بندند. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که امکان، نشانه‌ی جهل است و در نزد عارفان، که به حقیقت وجود نزدیک‌اند، ارزشی ندارد.

درنگ: اولیاء خدا به امکان دل نمی‌بندند، زیرا جهلشان اندک است.

استناد به ملا صدرا

ملا صدرا در اسفار (جلد اول، صفحه‌ی ۲۷ و ۱۴۹) وجوب، امکان، و امتناع را بدیهی می‌داند، اما استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این بداهت، در ذهن است، نه در خارج. این دیدگاه، با نقد تعاریف شرح‌الاسمی، بر ذهنیت این مفاهیم تأکید می‌ورزد.

درنگ: بداهت وجوب، امکان، و امتناع، در ذهن است، نه در خارج.

جمع‌بندی بخش هفتم

این بخش، با تأکید بر دوضلعی بودن هستی (وجود و ظهور)، امکان را از ساختار هستی خارج کرد. نفی قطب عالم امکان و تأکید بر عدم دل‌بستگی اولیاء به امکان، بر ذهنیت این مفهوم تأکید نمود. استناد به ملا صدرا، بداهت این مفاهیم را در ذهن تأیید کرد، اما در خارج نفی نمود.

نتیجه‌گیری

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتار شماره‌ی ۳۸۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مواد ثلاث (وجوب، امکان، و امتناع) پرداخت و با استدلال‌های فلسفی و عرفانی، امکان و امتناع را مفاهیمی ذهنی دانست که در حقیقت هستی جایگاهی ندارند. وجود، حقیقتی واحد و بسیط است که به واجب و ممکن تقسیم نمی‌شود، و ظهورات آن، که مخلوقات‌اند، واجب‌الظهورند. تقسیمات امکان، اعم از عام، خاص، فقری، و استقبالی، همگی ذهنی‌اند و از جهل انسان به واقعیت خارجی ناشی می‌شوند. تمثیلات فاخر، مانند فوقیت و تحتیت، شفا، و احدی‌الانین المشتبهین، ذهنیت امکان را روشن ساختند. استناد به قرآن کریم و آرای ملا صدرا، عمق این دیدگاه را آشکار کرد. این اثر، با نگاهی عمیق به وحدت وجود، کثرت را به‌عنوان امری اعتباری نفی کرد و راه را برای تأملات عمیق‌تر در فلسفه و عرفان اسلامی هموار نمود.

با نظارت صادق خادمی