متن درس
تحلیل و تبیین امکان استعداد در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۸۶)
مقدمه: درآمدی بر امکان و استعداد در فلسفه اسلامی
بحث از امکان و استعداد، از جمله مباحث بنیادین در فلسفه اسلامی است که در پرتو وحدت وجود و نفی ماهیت، ابعاد جدیدی مییابد. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار شماره ۳۸۶، با رویکردی عمیق و نقادانه، به بررسی مفهوم امکان و تمایز آن از استعداد پرداختهاند.
بخش نخست: نقد مفاهیم امکان در فلسفه سنتی
تقسیمبندی سنتی امکان و نقد آن
در فلسفه سنتی، امکان به چهار نوع عام، خاص، اخص و استقبالی تقسیم شده است. این تقسیمبندی، که ریشه در مفهوم ماهیت دارد، از منظر استاد فرزانه مورد نقد جدی قرار میگیرد. ایشان با تأکید بر وحدت وجود، ماهیت را مفهومی ذهنی و غیرواقعی میدانند و به تبع آن، امکانات وابسته به ماهیت را باطل میشمارند. این نگرش، که ریشه در حکمت متعالیه و عرفان ابنعربی دارد، وجود را حقیقتی واحد و بدون اقسام معرفی میکند.
درنگ: امکانات عام، خاص، اخص و استقبالی، به دلیل وابستگی به مفهوم ماهیت، که از منظر وحدت وجود باطل است، فاقد اعتبار خارجیاند و صرفاً انتزاعات ذهنی به شمار میروند.
برای فهم بهتر این نقد، استاد به مثالی تمثیلی اشاره میکنند: «وقتی گفته میشود ممکن است خانه فلانی آتش گرفته باشد، این امکان عام، نه بیانگر واقعیتی خارجی، بلکه نشاندهنده جهل انسان به وضعیت واقعی است.» این تمثیل، امکان را بهعنوان حالتی ذهنی معرفی میکند که در آن، انسان نه تأیید میکند و نه تکذیب، بلکه صرفاً احتمال را در نظر میگیرد.
نفی اقسام وجود و پیامدهای آن
استاد فرزانه با تأکید بر اینکه وجود اقسام ندارد، امکان را بهعنوان قسمی از وجود نفی میکنند. این دیدگاه، که ریشه در نفی تقسیمبندی وجود به واجب، ممکن و ممتنع دارد، امکان را از ساختار هستی خارج میداند. به تعبیر ایشان، امکانات عام، خاص، اخص و استقبالی، همگی انتزاعات ذهنیاند که از عدم علم انسان به واقعیت خارجی ناشی میشوند.
بهعنوان مثال، وقتی گفته میشود «ممکن است خیابان بسته باشد»، این بیان نه به واقعیت خارجی، بلکه به عدم قطعیت در علم انسان اشاره دارد. این نگرش، امکانات را به جهل انسان نسبت میدهد و آنها را فاقد مصداق خارجی میشمارد.
نقد مفهوم ممتنع در عرفان ابنعربی
استاد با استناد به فصوصالحکم ابنعربی، مفهوم ممتنع را نیز نفی میکنند. از منظر ایشان، تنها وجود و ظهورات آن معتبرند و ممتنع، مانند امکان، مفهومی ذهنی است که در دایره وجود جایی ندارد. این دیدگاه، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه دوگانگی یا تقسیمبندی در هستی را باطل میداند.
درنگ: در چارچوب وحدت وجود، مفاهیم امکان و ممتنع، به دلیل ماهیت ذهنی و وابستگی به جهل انسان، فاقد واقعیت خارجیاند و تنها وجود و ظهورات آن در هستی معتبرند.
بخش دوم: امکان استعداد و تمایز آن از سایر امکانات
معرفی امکان استعداد
استاد فرزانه، پس از نفی امکانات ماهوی، به بررسی امکان استعداد میپردازند که برخلاف امکانات عام، خاص، اخص و استقبالی، به ماده تعلق دارد، نه ماهیت. ماده، برخلاف ماهیت، واقعیتی خارجی دارد و امکان استعداد بهعنوان وصف مادهای تعریف میشود که قابلیت رشد، افول، صعود و نزول دارد.
برای تبیین این مفهوم، استاد به مثال نطفه اشاره میکنند که استعداد انسان شدن را داراست. این استعداد، وجودی خارجی دارد و در ماده ظهور مییابد. به تعبیر ایشان، «استعداد مانند بذری است که در خاک ماده ریشه دوانده و بهسوی فعلیت خویش در حرکت است.» این تمثیل، استعداد را بهعنوان واقعیتی پویا و دارای مراتب قرب و بعد به هدف نهایی معرفی میکند.
تمایز استعداد و امکان استعداد
استاد با دقت، میان استعداد و امکان استعداد تمایز قائل میشوند. استعداد، وجودی خارجی دارد و در ماده متجلی است، حال آنکه امکان استعداد به ذهن انسان بازمیگردد و از جهل او به نتیجه نهایی ماده ناشی میشود. بهعنوان مثال، وقتی گفته میشود «این طلبه ممکن است مجتهد شود»، این امکان استعداد، نه به واقعیت خارجی، بلکه به نادانی انسان نسبت به آینده اشاره دارد.
درنگ: استعداد، واقعیتی خارجی و متعلق به ماده است، اما امکان استعداد، مفهومی ذهنی است که از عدم علم انسان به نتایج ماده سرچشمه میگیرد.
مراتب استعداد و حرکت بهسوی فعلیت
استاد با اشاره به مراحل تکامل جنینی (نطفه، علقه، مضغه، عظام و لحم)، استعداد را واقعیتی پویا میدانند که در مراتب مختلف به فعلیت نزدیک میشود. بهعنوان مثال، نطفه در مقایسه با مضغه، از انسان شدن دورتر است، اما با حرکت در مسیر تکامل، به هدف خویش نزدیکتر میگردد. این حرکت، که در عالم ماده رخ میدهد، با فعلیت یافتن، استعداد را زایل میسازد؛ زیرا وقتی نطفه به انسان تبدیل شد، دیگر استعداد انسان شدن ندارد، بلکه خود انسان است.
مثال دیگری که استاد به آن اشاره میکنند، سیب است که از زردی به سبزی و سپس قرمزی میرسد. این تحولات، همگی در خارج رخ میدهند و نشاندهنده وجود خارجی استعداد هستند. استعداد، معقول اولی فلسفی است و نه مفهومی انتزاعی، بلکه واقعیتی است که در ماده ظهور مییابد.
بخش سوم: نقد امکان استعداد در دیدگاه ملاصدرا
بررسی تعریف ملاصدرا از امکان استعداد
استاد فرزانه به نقد دیدگاه ملاصدرا در باب امکان استعداد میپردازند. ملاصدرا امکان استعداد را «تحیی الماده» یا «کیفیت استعداد از عوارض ماده» تعریف میکند. استاد این تعریف را نادرست میدانند، زیرا به جای تعریف امکان استعداد، به تعریف خود استعداد پرداخته است. به تعبیر ایشان، «ملاصدرا گویی باغبان را به جای باغ معرفی کرده است؛ استعداد، کیفیت ماده است و در خارج وجود دارد، اما امکان استعداد، مفهومی ذهنی است که به نادانی انسان بازمیگردد.»
درنگ: تعریف ملاصدرا از امکان استعداد، به اشتباه به تعریف استعداد پرداخته و از تبیین امکان استعداد، که مفهومی ذهنی و متعلق به جهل انسان است، بازمانده است.
تمایز استعداد و امکان استعداد در عالم ماده
استاد تأکید میکنند که استعداد، متعلق به ماده است و وجودی خارجی دارد، اما امکان استعداد، به ذهن انسان و عدم علم او به نتایج ماده وابسته است. بهعنوان مثال، وقتی گفته میشود «این نطفه ممکن است انسان شود»، این امکان، نه به استعداد نطفه، بلکه به جهل انسان نسبت به سرنوشت آن اشاره دارد. استعداد، مانند خونی است که در رگهای ماده جاری است و حرکت میکند، اما امکان استعداد، سایهای است که ذهن انسان بر این واقعیت میافکند.
بخش چهارم: استعداد و حرکت در عالم ماده و مجردات
استعداد و محدودیت آن به عالم ماده
استاد فرزانه، استعداد را به عالم ماده محدود میکنند و آن را در مجردات، مانند خداوند و ملائکه، نفی مینمایند. خداوند، بهعنوان فعلیت محض، و ملائکه، به دلیل فقدان ماده، فاقد استعدادند. استعداد، در عالم ماده با حرکت از قوه به فعل همراه است، اما در مجردات، حرکت از نوع دیگری است.
حرکت وجودی و ایجادی در مجردات
استاد با استناد به آیه شریفه كُلُّ يَوْمٍ [مطلب حذف شد] : هر روز او در کاری است)، حرکت مجردات را وجودی و ایجادی میدانند که از قوه به فعل نیست. این حرکت، که از دیدگاه عرفانی قابلفهم است، از محدودیتهای فلسفه سنتی فراتر میرود. به تعبیر استاد، «فیلسوف در برابر حرکت بدون قوه متحیر میماند، اما عارف، با شهود باطنی، این حقیقت را درمییابد.»
درنگ: حرکت مجردات، برخلاف حرکت مادی که از قوه به فعل است، وجودی و ایجادی است و از دیدگاه عرفانی، بدون نیاز به استعداد تبیین میشود.
جمعبندی: تبیین وحدت وجود و نفی امکانات ذهنی
درسگفتار شماره ۳۸۶ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی عمیق و نقادانه، مفاهیم امکان و استعداد را در چارچوب وحدت وجود و نفی ماهیت بررسی کرده است. امکانات عام، خاص، اخص و استقبالی، به دلیل وابستگی به ماهیت، باطلاند و تنها وجود و ظهورات آن معتبرند. استعداد، واقعیتی خارجی و متعلق به ماده است، اما امکان استعداد، مفهومی ذهنی است که از جهل انسان سرچشمه میگیرد. نقد دیدگاه ملاصدرا، تمایز میان استعداد و امکان استعداد را روشن میسازد و نشان میدهد که استعداد، کیفیتی عینی در ماده است، حال آنکه امکان استعداد، به نادانی انسان بازمیگردد. حرکت در عالم ماده، از قوه به فعل است، اما در مجردات، حرکت وجودی و ایجادی است که از دیدگاه عرفانی فهمیده میشود. این نوشتار، با حفظ وفاداری به محتوای اصلی، تلاش کرده است تا با زبانی علمی و متین، این مباحث را برای مخاطبان متخصص تبیین نماید.
با نظارت صادق خادمی