متن درس
کاوش در مفهوم امکان فقری در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۸۷)
دیباچه
در سپهر اندیشه فلسفی اسلامی، مفهوم امکان بهسان نگینی درخشان در میان مباحث وجودشناسی میدرخشد و حکیمان بزرگ، از ابنسینا تا ملاصدرا، هر یک به فراخور دیدگاه خویش، گوشهای از این مفهوم را کاویدهاند. درسگفتار شماره ۳۸۷، که در تاریخ چهارم خرداد ۱۳۸۱ در قالب درس خارج فلسفه ارائه شده، به بررسی عمیق اقسام امکان، بهویژه امکان فقری که در حکمت متعالیه ملاصدرا طرح شده، میپردازد. این درسگفتار، با رویکردی نقادانه و برهانی، امکان فقری را در ترازوی تحلیل نهاده و با تکیه بر اصول فلسفی و عرفانی، آن را به محک وحدت وجود و وجوب ظهورات الهی میسنجد.
بخش یکم: اقسام امکان در فلسفه اسلامی
تقسیمبندیهای امکان
امکان، یکی از مفاهیم بنیادین در فلسفه اسلامی، در طول تاریخ اندیشه به اقسام گوناگونی چون امکان عام، خاص، اخص، استقبالی، استعدادی، و فقری تقسیم شده است. هر یک از این اقسام، چون شاخهای از درخت معرفت فلسفی، نشاندهنده تلاش حکیمان برای تبیین رابطه وجود و عدم در نظام هستی است. این تقسیمبندی، که ریشه در استقرای تاریخی دارد، نمایانگر سیر تکاملی مفهوم امکان است که هر حکیمی، با توجه به چارچوب فکری خویش، قسمی نوین را به آن افزوده است. امکان عام، بهعنوان گستردهترین مفهوم، امکان تحقق یک ماهیت را بدون قید و شرط خاصی در نظر میگیرد، در حالی که امکان خاص و اخص، با افزودن شروط محدودتر، به تحلیل دقیقتری از امکان میپردازند. امکان استقبالی، به آیندهنگری در تحقق موجودات اشاره دارد و امکان استعدادی، به قابلیتهای نهفته در ماده معطوف است.
امکان فقری: نوآوری ملاصدرا
در میان این اقسام، امکان فقری چون ستارهای نوظهور در آسمان حکمت متعالیه ملاصدرا میدرخشد. این مفهوم، که در آثار ابنسینا، مانند اشارات و شفا، جایگاهی ندارد، توسط ملاصدرا در جلد نخست اسفار اربعه (صفحه ۸۶) طرح شده است. او امکان فقری را امکانی میداند که متعلق آن نه ماهیت است و نه ماده، بلکه وجودی تعلقی و غیراصیل است که به حق تعالی وابسته است. این نوآوری، پرسشی بنیادین را پیش میکشد: آیا امکان فقری ابداعی معتبر است یا صرفاً مفهومی غیرضروری است که ابنسینا از طرح آن خودداری کرده بود؟ پاسخ به این پرسش، نیازمند سنجش دقیق این مفهوم در ترازوی برهان و عرفان است.
بخش دوم: نقد و تحلیل امکان فقری
تمایز متعلقهای امکان
ملاصدرا در تبیین امکان فقری، آن را از امکان ذاتی (متعلق به ماهیت) و امکان استعدادی (متعلق به ماده) متمایز میسازد. امکان ذاتی، به ماهیت من حیث هی، یعنی مفهوم ذهنی یک شیء فارغ از وجود خارجی، وابسته است. امکان استعدادی، به قابلیتهای نهفته در ماده برای پذیرش صورت اشاره دارد. اما امکان فقری، به وجودی تعلقی معطوف است که استقلال ذاتی و وجوبی ندارد و تنها در پرتو حق تعالی معنا مییابد. این تمایز، چونان خطوطی که مرزهای یک نقشه را ترسیم میکنند، نشاندهنده عمق تحلیل ملاصدرا در حکمت وجودمحور است.
نقد امکان ذاتی و استعدادی
استاد فرزانه، با نگاهی نقادانه، امکان ذاتی و استعدادی را به چالش میکشد و آنها را مفاهیمی انتزاعی و ذهنی میداند. ماهیت، چونان سایهای بر دیوار ذهن، واقعیتی خارجی ندارد و ماده نیز، جز بستری برای ظهور صورت، فاقد حقیقت مستقل است. از اینرو، امکان ذاتی و استعدادی، که به این دو متعلقاند، نمیتوانند وصفی واقعی برای موجودات باشند. این نقد، چونان تیغی تیز، مفاهیم سنتی را میشکافد و راه را برای تبیین وجودمحور هموار میسازد.
امکان فقری و وجود تعلقی
امکان فقری، در نگاه ملاصدرا، به وجودی غیرحقیقی و تعلقی وابسته است که بدون اتکا به حق تعالی، هیچگونه استقلال و ثبوتی ندارد. این وجود، چونان نوری که از خورشید ساطع میشود و بیحضور آن محو میگردد، تنها در رابطه با حق معنا مییابد. اما استاد فرزانه، این تعریف را به محک نقد میسپارد و میپرسد: آیا وجود تعلقی، که عین وابستگی به حق است، میتواند وصف امکان را بپذیرد؟ پاسخ او، با تکیه بر وحدت وجود، منفی است. عالم، چونان آیینهای که تنها تصویر حق را بازمیتاباند، واجبالظهور است و امکان، که تساوی وجود و عدم را فرض میکند، در آن راه ندارد.
بخش سوم: اعیان ثابته و امکان علمی
اعیان ثابته: ظهورات علمی حق
امکان علمی، که به اعیان ثابته، یعنی وجودات علمی در نزد حق تعالی، متعلق است، یکی دیگر از اقسام امکان است که در این درسگفتار بررسی میشود. اعیان ثابته، چونان مظاهر اسماء و صفات الهی، ظهورات علمی حقاند که ازلی، ابدی، و واجبالظهورند. استاد فرزانه، با استدلالی روشن، این اعیان را از وصف امکان مبرا میداند، زیرا امکان، به معنای تساوی وجود و عدم، با ضرورت ذاتی این ظهورات سازگار نیست. این دیدگاه، چونان چراغی در تاریکی، حقیقت واجبالظهور اعیان ثابته را روشن میسازد.
نقد امکان علمی
استاد فرزانه، با تکیه بر برهان، امکان علمی را نیز نفی میکند. اعیان ثابته، که ظهورات علمی حقاند، نه تنها ممکن نیستند، بلکه ضرورت ازلی و ابدی دارند. این ظهورات، چونان شعاعهای نور از خورشید حقیقت، از حق جدا نمیشوند و وصف امکان، که به معنای تساوی وجود و عدم است، بر آنها صدق نمیکند. این نقد، چونان نسیمی که غبار از چهره حقیقت میزداید، نشان میدهد که امکان علمی، مفهومی غیرواقعی و ذهنی است.
بخش چهارم: وحدت وجود و نفی امکان و فقر
ظهورات الهی و وجوب
در نگاه استاد فرزانه، همه عالم، ظهور حق تعالی است و هیچ وجود مستقلی جز حق وجود ندارد. خلق، چونان سایهای بر دیوار هستی، تنها در پرتو حق معنا مییابد و وصف امکان، که نیازمند تساوی وجود و عدم است، بر آن صدق نمیکند. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، عالم را چونان جویباری میبیند که از چشمه حق جاری شده و جز وجوب ظهور، هیچ وصفی را نمیپذیرد.
نقد امکان فقری
امکان فقری، که ملاصدرا آن را به وجودات تعلقی نسبت داده، در نگاه استاد فرزانه، مفهومی غیرواقعی است. ظهورات تعلقی، که عین وابستگی به حقاند، واجبالظهورند و نمیتوانند وصف امکان را بپذیرند. استاد، بهجای تعبیر «وجودات تعلقی»، پیشنهاد میکند که از «ظهورات» استفاده شود، زیرا این واژه، وابستگی کامل به حق را بهصراحت نشان میدهد و از ابهام مفهوم وجود پرهیز میکند. این نقد، چونان کلیدی است که قفلهای ابهام را میگشاید و حقیقت وحدت وجود را آشکار میسازد.
نفی فقر و ذات خلق
استاد فرزانه، مفهوم فقر را نیز به چالش میکشد. فقر، چه نفسی باشد و چه اضافی، نیازمند ذاتی مستقل است که خلق فاقد آن است. خلق، چونان آیینهای که تنها تصویر حق را بازمیتاباند، ذات مستقلی ندارد و وصف فقر بر آن صدق نمیکند. این دیدگاه، با تمثیلی زیبا، خلق را به کودکی تشبیه میکند که سماوری را مال خود میپندارد، اما در حقیقت، مالکیت به پدر (حق) تعلق دارد. این تمثیل، چونان قصهای حکیمانه، حقیقت وابستگی خلق به حق را به تصویر میکشد.
بخش پنجم: آیات قرآنی و تبیین فقر تمثیلی
آیه أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ
قرآن کریم در سوره فاطر، آیه ۱۵ میفرماید:
أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ [مطلب حذف شد] : «شما به خدا نیازمندید.»). این آیه، به وابستگی وجودی خلق به حق اشاره دارد، اما استاد فرزانه تأکید میکند که فقر در این آیه، تمثیلی و از باب مماثل است، نه وصفی حقیقی. خلق، چونان مظهر حق، فاقد ذات مستقل است و فقر، تنها در ظرف تعینات خلقی معنا مییابد.
آیه هُوَ الْوَارِثُ
همچنین، قرآن کریم در سوره حجر، آیه ۲۳ میفرماید:
درنگ: آیات أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ و هُوَ الْوَارِثُ فقر و مالکیت خلق را تمثیلی و نه حقیقی میدانند، زیرا خلق، تنها مظهر حق و فاقد ذات مستقل است.