در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 388

متن درس





تبیین امکان فقری در فلسفه و عرفان اسلامی

تبیین امکان فقری در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۸۸)

مقدمه: کاوش در رابطه حق و خلق

بحث امکان فقری، به‌عنوان یکی از مفاهیم بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی، دریچه‌ای است به سوی فهم عمیق رابطه میان حق و خلق. این مفهوم، که در آثار ملا صدرا جایگاه ویژه‌ای دارد، در درس‌گفتار شماره ۳۸۸ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی نقادانه و عمیق بررسی شده است. این نوشتار می‌کوشد با بازنمایی و تحلیل دقیق محتوای این درس‌گفتار، چارچوبی منسجم و علمی برای فهم امکان فقری و نسبت آن با دو نظریه سلب و ایجاب و عدم و ملکه ارائه دهد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و دعاهای جوشن کبیر و صغیر، این متن به تبیین ظهورات الهی و تعینات خلقی پرداخته و با زبانی روشن و متین، مخاطب را به تأمل در وحدت وجود دعوت می‌کند.

بخش نخست: امکان فقری در دیدگاه صدرایی و نقد آن

مفهوم امکان فقری و جایگاه آن

امکان فقری، مفهومی است که ملا صدرا در فلسفه خود به‌عنوان یکی از ارکان تبیین رابطه میان حق و خلق مطرح کرده است. این مفهوم، خلق را به‌عنوان موجودی وابسته به حق معرفی می‌کند که وجودش از خود نیست، بلکه به غنای الهی وابسته است. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار ۳۸۸، این مفهوم را به چالش کشیده و با رویکردی عرفانی، آن را فاقد واقعیت مستقل می‌دانند.

درنگ: امکان فقری، به‌عنوان مفهومی صدرایی، در نگاه عرفانی فاقد وجود واقعی است، زیرا خلق جز ظهور حق نیست و هرگونه شأنیت مستقل برای آن نفی می‌شود.

تحلیل این دیدگاه نشان می‌دهد که امکان فقری، به دلیل وابستگی به مفاهیم قوه و استعداد، نمی‌تواند در چارچوب وحدت وجود جایگاهی داشته باشد. استاد فرزانه با تأکید بر این نکته، امکان و فقر را به‌عنوان مفاهیمی غیرواقعی نفی می‌کنند.

نفی امکان و فقر در نگاه عرفانی

در دیدگاه عرفانی، نه امکان وجود دارد و نه فقر. این نفی ریشه در اصل وحدت وجود دارد که بر اساس آن، تنها حق موجود حقیقی است و خلق، جز ظهوری از او نیست. استاد فرزانه با استناد به این اصل، امکان فقری را به‌عنوان مفهومی غیرواقعی رد می‌کنند، زیرا هرگونه وجود مستقل برای خلق، با اصل ایجاب حق در تضاد است.

درنگ: در چارچوب وحدت وجود، امکان و فقر مفاهیمی غیرواقعی‌اند، زیرا جز حق هیچ موجودی استقلال ندارد.

نقد دیدگاه ملا صدرا

استاد فرزانه، با نقد دیدگاه ملا صدرا، امکان فقری و تشکیک در وجود را ناسازگار با وحدت وجود می‌دانند. ملا صدرا با طرح تشکیک، مراتب وجود را مطرح می‌کند، اما این درس‌گفتار، با تأکید بر ایجاب محض حق، هرگونه مرتبه‌بندی وجودی را نفی کرده و خلق را صرفاً تعین حق می‌داند.

به‌جای فقر، غنا مطرح می‌شود، چه به‌صورت غنای نفسی و چه غنای تعینی. این جایگزینی، به معنای تأکید بر وحدت وجود در تمامی مراتب هستی است، جایی که خلق نه موجودی مستقل، بلکه جلوه‌ای از غنای الهی است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با بررسی امکان فقری و نقد دیدگاه صدرایی، نشان داد که این مفهوم در چارچوب وحدت وجود جایگاهی ندارد. استاد فرزانه با نفی امکان و فقر، بر غنای الهی تأکید کرده و خلق را صرفاً ظهوری از حق معرفی می‌کنند. این دیدگاه، زمینه‌ساز تحلیل عمیق‌تر رابطه حق و خلق در بخش بعدی است.

بخش دوم: رابطه حق و خلق در دو نظریه سلب و ایجاب و عدم و ملکه

تبیین نظریه سلب و ایجاب

نظریه سلب و ایجاب، رابطه حق و خلق را به‌گونه‌ای تبیین می‌کند که خلق فاقد وجود مستقل بوده و تنها حق موجود حقیقی است. در این دیدگاه، خلق به مثابه خیال یا ظهور غیرمستقل حق دانسته شده و هرگونه شأنیت مستقل از آن نفی می‌شود. استاد فرزانه، با استناد به دیدگاه عرفانی ابن‌عربی، خلق را خیال می‌دانند، زیرا جز حق چیزی وجود ندارد.

درنگ: در نظریه سلب و ایجاب، خلق به‌عنوان تعین حق ظهور می‌یابد و هیچ وجود مستقلی ندارد.

این نظریه، با تأکید بر وحدت وجود، خلق را صرفاً وصف تعین، مرتبه، نزول و ظهور حق می‌داند. استاد فرزانه با طرح پرسش «پس خلق چیست؟» این نظریه را به چالش کشیده و نشان می‌دهند که نفی کامل خلق، اگرچه با وحدت وجود سازگار است، اما تبیین چیستی خلق را دشوار می‌سازد.

نظریه عدم و ملکه و چالش‌های آن

نظریه عدم و ملکه، خلق را دارای شأنیت و استعداد بالقوه می‌داند، اما این شأنیت منشأ پرسش است. اگر شأنیت از خود خلق باشد، به استقلال خلق منجر می‌شود که با وحدت وجود ناسازگار است. اگر شأنیت از حق باشد، به نظریه سلب و ایجاب بازمی‌گردد. استاد فرزانه با طرح این اشکال، عدم و ملکه را به دلیل نیاز به شأنیت و قوه رد می‌کنند.

درنگ: نظریه عدم و ملکه به دلیل وابستگی به شأنیت و قوه، نمی‌تواند رابطه حق و خلق را به‌درستی تبیین کند.

برای روشن‌تر شدن این مفهوم، استاد فرزانه از تمثیل دیوار و حیوان استفاده می‌کنند. دیوار نمی‌تواند اعمی باشد، زیرا شأنیت چشم داشتن ندارد، اما حیوان می‌تواند اعمی باشد، زیرا شأنیت بصیرت دارد. این تمثیل نشان می‌دهد که شأنیت در عدم و ملکه به استعداد وابسته است، اما در سلب و ایجاب، شأنیت به‌کلی نفی می‌شود.

ترجیح نظریه سلب و ایجاب

استاد فرزانه، نظریه سلب و ایجاب را به دلیل سازگاری با وحدت وجود و نفی شأنیت خلق، بر نظریه عدم و ملکه ترجیح می‌دهند. در این دیدگاه، خلق نه موجودی مستقل، بلکه تعین و مظهر حق است. نزول حق، نفی حق نیست، بلکه ظهور و تعین آن است.

درنگ: نظریه سلب و ایجاب، با تأکید بر وحدت وجود، خلق را به‌عنوان تعین حق معرفی کرده و شأنیت مستقل را نفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی دو نظریه سلب و ایجاب و عدم و ملکه، نشان داد که نظریه سلب و ایجاب به دلیل سازگاری با وحدت وجود و نفی شأنیت خلق، برتری دارد. خلق، به‌عنوان تعین و ظهور حق، فاقد وجود مستقل است و هرگونه شأنیت یا قوه در آن نفی می‌شود. این تحلیل، زمینه را برای بررسی دعاهای جوشن کبیر و صغیر در بخش بعدی فراهم می‌کند.

بخش سوم: دعاهای جوشن کبیر و صغیر؛ دو چهره از رابطه حق و خلق

جوشن کبیر: ایجاب محض حق

دعای جوشن کبیر، با تمرکز بر اسماء و صفات الهی، ایجاب محض حق را نشان می‌دهد. در این دعا، خلق غایب است و تمام توجه به حق معطوف است. استاد فرزانه، این دعا را به‌عنوان نمونه‌ای از نظریه سلب و ایجاب معرفی می‌کنند که در آن، جز حق هیچ موجودی مطرح نیست.

درنگ: جوشن کبیر، با تمرکز بر ایجاب حق، خلق را غایب دانسته و وحدت وجود را در اسماء و صفات الهی متجلی می‌سازد.

جوشن صغیر: تعینات خلقی و داعیه عصمت

دعای جوشن صغیر، بر خلاف جوشن کبیر، بر تعینات خلق و داعیه عصمت و اقتدار آن تمرکز دارد. این دعا، خلق را به‌عنوان مظهر اقتدار الهی معرفی کرده و با عباراتی چون «فَلَكَ الْحَمْدُ يَا رَبِّ مَنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ» به اقتدار خلق در برابر دشمنان اشاره می‌کند. استاد فرزانه، این دعا را به دلیل رجزخوانی و تأکید بر پیروزی خلق، «دعای شهادت» می‌نامند.

آیه‌ای که در این دعا مورد استناد قرار گرفته، فَبِأَيِّ [مطلب حذف شد] : پس کدام‌یک از نعمت‌های پروردگارتان را تکذیب می‌کنید؟) است که به شکر نعمت‌های الهی و اقتدار خلق به‌عنوان مظهر حق اشاره دارد.

درنگ: جوشن صغیر، با تأکید بر تعینات خلقی و داعیه عصمت، خلق را به‌عنوان مظهر اقتدار الهی معرفی می‌کند.

تفاوت جوشن کبیر و صغیر

استاد فرزانه، تفاوت میان جوشن کبیر و صغیر را در تمرکز آن‌ها بر حق و خلق می‌دانند. جوشن کبیر، با ایجاب محض حق، خلق را غایب می‌سازد، اما جوشن صغیر، خلق را به‌عنوان مظهر حق و دارای اقتدار در برابر دشمنان معرفی می‌کند. عباراتی چون «فلان بن فلان» در جوشن صغیر، به دشمنان خلق اشاره دارند که در برابر اقتدار الهی شکست می‌خورند.

درنگ: جوشن کبیر بر ایجاب حق و جوشن صغیر بر تعینات خلق متمرکز است، اما هر دو وحدت وجود را در مراتب مختلف نشان می‌دهند.

اهمیت دعاها در فهم رابطه حق و خلق

استاد فرزانه تأکید می‌کنند که دعاهایی چون جوشن صغیر نباید ساده انگاشته شوند، زیرا دارای عمق فلسفی و عرفانی‌اند. این دعاها، با تبیین رابطه حق و خلق، منابعی ارزشمند برای فهم وحدت وجود و تعینات الهی هستند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بررسی دعاهای جوشن کبیر و صغیر، دو چهره متفاوت از رابطه حق و خلق را نشان داد. جوشن کبیر، با تمرکز بر ایجاب حق، و جوشن صغیر، با تأکید بر تعینات خلقی، هر دو به وحدت وجود اشاره دارند. این دعاها، به‌عنوان منابعی عرفانی، عمق فلسفی رابطه میان حق و خلق را آشکار می‌سازند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین و تحلیل درس‌گفتار شماره ۳۸۸ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق امکان فقری و رابطه حق و خلق پرداخت. با نقد دیدگاه ملا صدرا، امکان و فقر به‌عنوان مفاهیمی غیرواقعی نفی شده و نظریه سلب و ایجاب به دلیل سازگاری با وحدت وجود ترجیح داده شد. خلق، نه موجودی مستقل، بلکه تعین و ظهور حق است که در دعاهایی چون جوشن کبیر و صغیر به زیبایی متجلی شده است. این نوشتار، با بهره‌گیری از زبانی متین و علمی، تلاش کرد تا روح عرفانی و فلسفی این درس‌گفتار را به مخاطب منتقل کند، تا چونان چراغی در مسیر تأمل و معرفت، راهگشای اندیشمندان باشد.

با نظارت صادق خادمی