در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 389

متن درس





تحلیل رابطه حق و خلق در فلسفه و عرفان اسلامی

تحلیل رابطه حق و خلق در فلسفه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۸۹)

مقدمه: کاوش در بنیان‌های وجودی حق و خلق

رابطه میان حق و خلق، چونان دری عمیق و ژرف، از دیرباز یکی از مسائل بنیادین در فلسفه و عرفان اسلامی بوده است که حکما و عرفا با نگاهی عمیق و تأمل‌انگیز به آن پرداخته‌اند. این رابطه، که در هسته خود پرسش از چیستی وجود و ظهور را در بر دارد، نه‌تنها به تبیین جایگاه خلق در برابر وجود مطلق حق می‌پردازد، بلکه راهی به سوی فهم توحید و رفع شبهات شرک می‌گشاید. درس‌گفتار شماره ۳۸۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر دو رویکرد سلب و ایجاب و عدم و ملکه، به نقد دیدگاه‌های متکلمان، فلاسفه مشایی، و حتی حکمت متعالیه ملاصدرا پرداخته و با تأکید بر رویکرد سلب و ایجاب، خلق را نه خیال محض، بلکه ظهور حق و فاقد ذات مستقل معرفی می‌کند.

بخش نخست: تبیین رویکردهای بنیادین به رابطه حق و خلق

رویکرد سلب و ایجاب در برابر عدم و ملکه

در عرفان اسلامی، رابطه میان حق و خلق از دو منظر اصلی مورد بررسی قرار می‌گیرد: رویکرد سلب و ایجاب و رویکرد عدم و ملکه. در رویکرد سلب و ایجاب، حق به‌عنوان وجود مطلق و یگانه معرفی می‌شود و خلق، معدوم و فاقد هستی مستقل است. این دیدگاه، که به وحدت وجود نزدیکتر است، خلق را صرفاً سایه‌ای از وجود حق می‌داند که هیچ استقلال ذاتی ندارد. در مقابل، رویکرد عدم و ملکه، که مورد پذیرش متکلمان، فلاسفه مشایی، و حتی ملاصدرا قرار گرفته، وجود را به دو قسم واجب و ممکن تقسیم می‌کند و خلق را دارای وجودی وابسته و فقری می‌شناسد. این تقسیم‌بندی، که بر مفاهیم امکان و ماهیت استوار است، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره فاقد بنیان محکم علمی، فلسفی، منطقی، و عرفانی است.

درنگ: رویکرد سلب و ایجاب، با تأکید بر وحدت وجود، خلق را معدوم و فاقد استقلال ذاتی می‌داند و از این‌رو، به توحید ناب نزدیکتر است.

نقد تقسیم‌بندی وجود به واجب و ممکن

فلاسفه مشایی و ملاصدرا، با تقسیم وجود به واجب و ممکن و پذیرش تشکیک در وجود، کوشیده‌اند تا جایگاه خلق را در نظام وجودی تبیین کنند. اما این تقسیم‌بندی، از منظر استاد فرزانه، به دلیل پایبندی به مفاهیم امکان و ماهیت، که وصف خارجی مستقلی فرض می‌شوند، از استحکام لازم برخوردار نیست. در این دیدگاه، خلق نه موجودی مستقل، بلکه ظهوری از وجود حق است که هیچ‌گونه نفسیت یا انانیت ندارد. این نقد، ریشه در نگرش وجودمحور عرفان دارد که هرگونه استقلال را از خلق سلب کرده و آن را صرفاً مظهر حق می‌داند.

حق به‌عنوان وجود مطلق

از منظر فلسفی و عرفانی، جز حق، وجودی نیست. حق، عین ایجاب و تمام‌الوجوب است که همه ظهورات را در بر می‌گیرد. خلق، در این چارچوب، نه خیال محض است و نه موجودی مستقل، بلکه ظهور حق است که فاقد ذات یا نفس مستقل است. این دیدگاه، که در عرفان نظری ابن‌عربی و پیروانش نیز ریشه دارد، خلق را چونان آیینه‌ای می‌بیند که تنها بازتاب‌دهنده نور وجود حق است.

درنگ: خلق، ظهور حق است و فاقد ذات مستقل؛ این اصل، بنیان وحدت وجود را در عرفان اسلامی تشکیل می‌دهد.

بخش دوم: نقد دیدگاه‌های خیالی‌بودن خلق

دیدگاه خیالی‌بودن خلق و نقد آن

برخی از عرفا، مانند پیروان مکتب ابن‌عربی، خلق را خیال، وهم، یا اوهام دانسته و جز حق را واقعی نشمرده‌اند. حاجی سبزواری در منظومه خود، خلق را به چشم اهول (دوبین) تشبیه کرده که به‌غلط، غیر از حق را می‌بیند. اما استاد فرزانه قدس‌سره این دیدگاه را نادرست می‌دانند و تأکید می‌کنند که خلق، خیال نیست، بلکه ظهور حق و دارای واقعیت به‌عنوان مظهر اوست. این نقد، به نفی هرگونه استقلال برای خلق پرداخته و آن را صرفاً جلوه‌ای از وجود حق می‌داند.

نقد دیدگاه حاجی سبزواری

حاجی سبزواری، هرچند گرایش عرفانی داشته، اما به دلیل تأثیرپذیری از فلسفه مشایی و حکمت متعالیه ملاصدرا، همچنان به مفاهیم امکان و ماهیت پایبند مانده است. این پایبندی، به تضاد میان عرفان وجودمحور و فلسفه ماهیت‌محور در آثار او منجر شده است. استاد فرزانه قدس‌سره این رویکرد را نقد کرده و بر لزوم رهایی از مفاهیم امکان و ماهیت تأکید می‌ورزند.

بخش سوم: انانیت و چالش‌های آن در سلوک عرفانی

انانیت و ناسازگاری آن با مظهربودن

انانیت یا نفسیت، به ادعای استقلال ذاتی خلق اشاره دارد که با حقیقت مظهربودن سازگار نیست. مظهر، چونان آیینه‌ای است که جز بازتاب نور حق، هیچ هویت مستقلی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که وجود دو انانیت (حق و خلق) با توحید ناسازگار است، زیرا انانیت خلقی، به شرک منجر می‌شود. این چالش، مانند دو آشپز در یک آشپزخانه است که نمی‌توانند یک فعل واحد را هماهنگ انجام دهند.

درنگ: انانیت خلقی، چونان سایه‌ای است که ادعای استقلال می‌کند و با حقیقت توحید و مظهربودن ناسازگار است.

انانیت در بیان معصوم

حتی در بیانات معصوم، عباراتی چون «أنا المسکین» یا «أنا الفقیر» به‌کار رفته که به ظاهر انانیت را مطرح می‌کند. اما این انانیت، در ظرف عصمت، نه به معنای نفسیت مستقل، بلکه به جعل مماثل و ظهور صفات الهی در معصوم اشاره دارد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که این‌گونه عبارات، در لسان شرعی، تمثیلی بوده و با رجز عرفانی معصوم متفاوت است.

بخش چهارم: جعل مماثل و مراتب سلوک عرفانی

جعل مماثل و ظرف بقا

مفهوم جعل مماثل، به مرتبه بقا در سلوک عرفانی اشاره دارد که سالک پس از فنا، به بقای به بقای حق می‌رسد. در این مرتبه، سالک چونان مظهری از حق، اقتدار الهی را به اذن او نشان می‌دهد. عبارت «فلک الحمد من مقتدر» در دعای جوشن صغیر، به این اقتدار در ظرف بقا اشاره دارد که فاقد انانیت است. آیه کریمه ﴿وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾ (سوره [مطلب حذف شد] : «و چهره پروردگارت که دارای شکوه و اکرام است، باقی می‌ماند»، به بقای وجه حق و نفی انانیت در ظرف بقا اشاره دارد.

درنگ: جعل مماثل، مرتبه‌ای است که سالک در آن به بقای به بقای حق می‌رسد و انانیت از او سلب می‌شود.

ظرف نازل و انانیت

در ظرف نازل، که همان ظرف فناست، انانیت همچنان باقی است و با عباراتی چون «أنا أقل الاقلین» بیان می‌شود. این ظرف، به دلیل بقای نفسیت، به شرک منجر می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که در سجده، گفتن «أنا أقل الاقلین» به جای «سبحان الله» شرک‌آلود است، زیرا انانیت را در خود نهفته دارد.

بخش پنجم: رجز معصوم و دعای جوشن صغیر

رجز معصوم و اقتدار الهی

دعای جوشن صغیر، چونان گوهری درخشان، معارف عمیق عرفانی و شرعی را در خود جای داده است. عباراتی چون «فلک الحمد من مقتدر» و «سبحانک» در این دعا، به رجز معصوم اشاره دارند که اقتدار او را به اذن الهی نشان می‌دهد. این رجز، فاقد انانیت مستقل است و صرفاً ظهور صفات الهی در معصوم را بازتاب می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره تأکید می‌کنند که فهم این رجز، نیازمند تحلیل دقیق قرینه‌ها و ظرف بیان است و نمی‌توان آن را بدیهی پنداشت.

نقد انانیت در رجز غیرمعصوم

در مقابل رجز معصوم، ادعاهای عرفانی غیرمعصومان، مانند بایزید بسطامی («لیس فی جبتی إلا الله») و منصور حلاج («أنا الحق»)، به دلیل وجود انانیت، ناقص و شرک‌آلود تلقی می‌شوند. استاد فرزانه قدس‌سره این عبارات را به دلیل ادعای نفسیت مستقل نقد کرده و بر لطافت و خلوص رجز معصوم تأکید می‌ورزند.

درنگ: رجز معصوم، به دلیل عصمت، فاقد شرک و انانیت است و ظهور کامل صفات الهی را نشان می‌دهد.

بخش ششم: سبحانک و سبحان الله: تمایز در لسان عرفانی و شرعی

تفاوت سبحانک و سبحان الله

عبارت «سبحانک» در دعای جوشن صغیر، رجزگونه و مخاطب‌محور است و در باب ولایت، با اقتدار و بلایا همراه است. در مقابل، «سبحان الله» خالص و فاقد انانیت است و به توحید ناب اشاره دارد، چنان‌که در آیه کریمه ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾ (سوره [مطلب حذف شد] : «بگو او خدای یگانه است»، تجلی یافته است. استاد فرزانه قدس‌سره هشدار می‌دهند که گفتن «سبحانک» در نماز، اگر با قصد رجز باشد، خطر شرک را در پی دارد.

نفی انانیت در عبادت

در سجده، گفتن «سبحان الله» به دلیل خلوص و نبود انانیت، برتر از عباراتی چون «أنا أقل الاقلین» است که انانیت را در خود نهفته دارد. این تمایز، به ضرورت خلوص در عبادت و رفع هرگونه نفسیت اشاره دارد.

بخش هفتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

درس‌گفتار شماره ۳۸۹ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان چراغی فروزان، یکی از عمیق‌ترین مسائل فلسفه و عرفان اسلامی را روشن می‌سازد: رابطه حق و خلق. این درس‌گفتار، با نقد دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه مشایی، رویکرد سلب و ایجاب را به‌عنوان مبنای صحیح معرفی کرده و خلق را نه خیال محض، بلکه ظهور حق و مظهر او می‌داند. آیات کریمه قرآن کریم، مانند ﴿وَيَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّكَ﴾ و ﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ﴾، به بقای وجه حق و توحید خالص اشاره دارند که انانیت را نفی می‌کنند. مفهوم جعل مماثل، به‌عنوان مرتبه بقا در سلوک عرفانی، سالک را از انانیت رها کرده و او را مظهر صفات الهی می‌سازد. رجز معصوم در دعای جوشن صغیر، اقتدار او را به اذن الهی نشان می‌دهد، اما انانیت خلقی در ظرف نازل، به شرک می‌انجامد. این تحلیل، با دعوت به بازنگری در مفاهیم امکان و فقر، فلسفه‌ای وجودمحور را پیشنهاد می‌دهد که می‌تواند در گفت‌وگوهای جهانی فلسفی نیز راهگشا باشد.

با نظارت صادق خادمی