در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 392

متن درس





کتاب درآمدی بر حکمت متعالیه: تأملاتی در امکان، ماهیت و استعداد

درآمدی بر حکمت متعالیه: تأملاتی در امکان، ماهیت و استعداد

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۲)

مقدمه: سفری به ژرفای حکمت متعالیه

در سپهر اندیشه فلسفی اسلامی، حکمت متعالیه به مثابه گوهری درخشان، راهی نوین به سوی فهم حقیقت گشوده است. این کتاب، با الهام از درس‌گفتار شماره ۳۹۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل عمیق مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی، از جمله ماهیت، امکان، و امکان استعدادی می‌پردازد. این تأملات، با نگاهی نقادانه به آرای متکلمان، فلاسفه مشاء، و حکمای متأله، تلاش دارد تا با زبانی روشن و علمی، حقایق هستی‌شناختی را در منظومه حکمت متعالیه روشن سازد.

بخش نخست: نقد ماهیت و امکان در حکمت اسلامی

نفی حقیقت فلسفی ماهیت

در فلسفه اسلامی، مفهوم ماهیت از دیرباز مورد مناقشه بوده است. استاد فرزانه قدس‌سره، با نگاهی نقادانه، ماهیت را نه حقیقتی فلسفی، بلکه مفهومی انتزاعی می‌دانند که از ذهن انسان برمی‌خیزد. ماهیت، به مثابه سایه‌ای بر دیوار ذهن، از ادراکات انسان نسبت به موجودات نشأت می‌گیرد، اما در عالم خارج، جایگاهی جز در قلمرو مفاهیم ندارد. این دیدگاه، که ریشه در نقد آرای متکلمان و فلاسفه مشاء دارد، بر این نکته تأکید می‌ورزد که حقیقت عالم، وجود است و ماهیت، صرفاً برچسبی ذهنی است که انسان بر اشیاء می‌نهد.

درنگ: ماهیت، فاقد حقیقت فلسفی است و صرفاً مفهومی انتزاعی در ذهن انسان محسوب می‌شود.

سیر تاریخی مفهوم ماهیت

مفهوم ماهیت، از متکلمان به فلاسفه مشاء و سپس به حکمای متأله انتقال یافته است. این انتقال، که گاه با خلقیات عامیانه آمیخته شده، نشان‌دهنده تأثیرپذیری فلسفه از گفتمان‌های کلامی و عرفی است. استاد فرزانه قدس‌سره، با بررسی این سیر تاریخی، بر این نکته تأکید می‌کنند که پذیرش بی‌چون‌وچرای ماهیت، نتیجه غفلت از نقد بنیادین این مفهوم است. همان‌گونه که رودی از سرچشمه‌های گوناگون تغذیه می‌کند، مفهوم ماهیت نیز از منابع کلامی و فلسفی سیراب شده، اما در نهایت، فاقد بنیانی استوار در عالم واقع است.

نفی امکان در عالم وجود

در منظومه حکمت متعالیه، امکان به مثابه مقوله‌ای مستقل، جایگاهی ندارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تأکید بر وحدت وجود، هرگونه ممکن را در عالم نفی کرده و هستی را تنها واقعیت موجود می‌دانند. در این دیدگاه، عالم، ظهورات وجود است و امکان، صرفاً برچسبی ذهنی است که از نادانی انسان نسبت به حقیقت نشأت می‌گیرد. همان‌گونه که ستارگان در آسمان شب می‌درخشند، وجود نیز در پهنه هستی، تنها حقیقت تابناک است.

درنگ: در عالم، ممکن وجود ندارد؛ هرچه هست، وجود و ظهورات آن است.

دوضلعی بودن هستی

هستی، در نگرش استاد فرزانه، دوضلعی است: حق (وجوب وجود) و ظهورات آن (خلق). این دوضلعی بودن، هرگونه تقسیم‌بندی سه‌گانه، شامل ممکن، را نفی می‌کند. این دیدگاه، به مثابه پلی استوار، هستی را به دو مرتبه متصل می‌سازد و امکان را به حاشیه می‌راند. در این منظر، عالم، چونان آینه‌ای است که تنها انعکاس حق و ظهورات آن را به نمایش می‌گذارد.

نقد انواع امکان

استاد فرزانه قدس‌سره، انواع امکان، اعم از ذاتی، خاص، اخص، و استقبالی را مورد نقد قرار داده و همگی را فاقد حقیقت می‌دانند. این امکانات، که در فلسفه مشاء و کلام مطرح شده‌اند، به دلیل عدم انطباق با واقعیت وجودی، از منظر حکمت متعالیه مردود شمرده می‌شوند. همان‌گونه که باد، گرد و غبار را پراکنده می‌کند، نقد حکمت متعالیه نیز مفاهیم غیرواقعی را از صحنه فلسفه می‌زداید.

نفی امکان فقری

امکان فقری، که از سوی ملا صدرا مطرح شده، نیز از دیدگاه استاد فرزانه قدس‌سره فاقد حقیقت است. در ظرف وجود، که سراسر ایجاب و غناست، فقر جایی ندارد. این دیدگاه، امکان فقری را به مثابه سرابی در بیابان ذهن معرفی می‌کند که با نزدیک شدن به حقیقت وجود، محو می‌گردد.

درنگ: امکان فقری، به دلیل ناسازگاری با ایجاب و غنای وجودی، فاقد حقیقت است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد مفاهیم ماهیت و امکان، بنیان‌های حکمت متعالیه را در برابر آرای متکلمان و فلاسفه مشاء استوار ساخت. ماهیت و انواع امکان، از جمله امکان فقری، به مثابه مفاهیمی انتزاعی و ذهن‌ساز معرفی شدند که در برابر حقیقت وجود، رنگ می‌بازند. هستی، دوضلعی و متشکل از حق و ظهورات آن است، و هرگونه زوال یا فقر در آن، جز در ذهن انسان، جایگاهی ندارد. این تأملات، چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، راه را برای بررسی امکان استعدادی در بخش بعدی هموار می‌سازد.

بخش دوم: امکان استعدادی و تمایز آن با استعداد

امکان استعدادی: مفهومی ذهنی یا حقیقتی خارجی؟

استاد فرزانه قدس‌سره، با ورود به بحث امکان استعدادی، پرسشی بنیادین را مطرح می‌کنند: آیا این امکان، حقیقتی خارجی دارد یا صرفاً مفهومی ذهنی است؟ امکان استعدادی، در فلسفه اسلامی، به عنوان یکی از انواع امکان مطرح شده و نیازمند تحلیل دقیق است. این مفهوم، چونان نغمه‌ای در سمفونی وجود، نیاز به تبیین دارد تا جایگاهش در منظومه هستی‌شناختی مشخص گردد.

تمایز استعداد و امکان استعدادی

استاد فرزانه، با دقتی مثال‌زدنی، میان استعداد و امکان استعدادی تمایز قائل می‌شوند. استعداد، حقیقتی خارجی و متعلق به ماده است، مانند توان نطفه برای انسان شدن. اما امکان استعدادی، مفهومی ذهنی است که به مستعد له (آنچه استعداد برای آن است) اضافه می‌شود. برای مثال، وقتی گفته می‌شود «نطفه می‌تواند انسان شود»، سخن از استعداد است که واقعی و موجود در ماده است. اما وقتی گفته می‌شود «انسان می‌تواند از نطفه پدید آید»، امکان استعدادی مطرح می‌شود که مفهومی ذهنی و وابسته به ادراک انسان است.

درنگ: استعداد، حقیقتی خارجی و وابسته به ماده است، اما امکان استعدادی، مفهومی ذهنی و انتزاعی است.

استعداد به مثابه توان خارجی

استعداد، چونان نیرویی نهفته در دل ماده، توان بالفعل و موجودی است که در خارج تحقق دارد. استاد فرزانه، با تمثیلی از نطفه، این توان را به قدرتی تشبیه می‌کنند که در ماده جریان دارد، مانند قدرتی که انسان را قادر به برخاستن از جای خود می‌سازد. این توان، واقعی و قابل شدت و ضعف است، چنان‌که نطفه در مراحل علقه، مضغه، و جنین، استعداد بیشتری برای انسان شدن می‌یابد.

امکان استعدادی و مستعد له

امکان استعدادی، برخلاف استعداد، به مستعد له اضافه می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به اسفار ملا صدرا (جلد اول، صفحه ۲۳۵)، این تمایز را تبیین می‌کنند. صدرا می‌فرماید: «الإمكان الاستعدادي إذا أضيف إلى ما يقوم به يسمى استعدادا، وإذا أضيف إلى الحادث فيه يسمى إمكان ذلك الحادث». به بیان دیگر، اگر نطفه را موضوع قرار دهیم و بگوییم «نطفه می‌تواند انسان شود»، استعداد مطرح است؛ اما اگر انسان را موضوع قرار دهیم و بگوییم «انسان می‌تواند از نطفه پدید آید»، امکان استعدادی مطرح می‌شود. این انسان، مفهومی مبهم و ذهنی است که هویت مشخصی در خارج ندارد.

شدت و ضعف در استعداد

استعداد، به دلیل وابستگی به ماده، قابل شدت و ضعف و حتی زوال است. استاد فرزانه، با مثال مراحل جنینی، نشان می‌دهند که نطفه در مرحله علقه و مضغه، استعداد بیشتری برای انسان شدن می‌یابد. اما هنگامی که نطفه به انسان تبدیل می‌شود، وصف نطفه بودن زایل می‌گردد. این تغییر، به مثابه رودی است که در مسیر خود، گاه خروشان و گاه آرام، جریان می‌یابد، اما هرگز از وجود باز نمی‌ایستد.

ذهنیت امکان استعدادی

امکان استعدادی، برخلاف استعداد، وصفی ذهنی است که از ادراک انسان نشأت می‌گیرد. استاد فرزانه قدس‌سره، با مقایسه امکان استعدادی با امکان استقبالی، هر دو را نتیجه جهل انسان می‌دانند. امکان استقبالی، مانند وقتی که گفته می‌شود «فردا ممکن است بیایی یا نیایی»، از نادانی انسان نسبت به آینده ناشی می‌شود. به همین ترتیب، امکان استعدادی نیز از نادانی انسان نسبت به نتیجه نهایی نطفه سرچشمه می‌گیرد. این مفاهیم، چونان سایه‌هایی بر دیوار ذهن، واقعیتی در خارج ندارند.

درنگ: امکان استعدادی و امکان استقبالی، هر دو مفاهیمی ذهنی‌اند که از جهل انسان نشأت می‌گیرند.

نقد دیدگاه ملا صدرا

استاد فرزانه، با استناد به اسفار (جلد اول، صفحه ۱۵۴)، دیدگاه ملا صدرا را نقد می‌کنند. صدرا امکان استعدادی را به «تحیه الماده» (آمادگی ماده) تعریف کرده و آن را کیفیتی استعدادی از عوارض ماده می‌داند که شدت و ضعف می‌پذیرد. اما استاد فرزانه قدس‌سره، این تعریف را نادرست می‌دانند، زیرا صدرا میان استعداد و امکان استعدادی خلط کرده است. تحیه ماده، خود استعداد است، نه امکان استعدادی. امکان استعدادی، باید به عنوان امری انتزاعی از تحیه ماده تعریف شود، نه خود آن.

درنگ: امکان استعدادی باید به عنوان امری انتزاعی از آمادگی ماده تعریف شود، نه خود آمادگی ماده.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تبیین تمایز میان استعداد و امکان استعدادی، نشان داد که استعداد، حقیقتی خارجی و وابسته به ماده است، در حالی که امکان استعدادی، مفهومی ذهنی و انتزاعی است. نقد ملا صدرا، که میان این دو خلط کرده، راه را برای تعریف دقیق‌تر امکان استعدادی هموار ساخت. استعداد، چونان گوهری در دل ماده، توان بالفعل و متغیر است، اما امکان استعدادی، سایه‌ای است که ذهن انسان بر این گوهر می‌افکند. این تأملات، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر تداوم وجود در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: تداوم وجود و نفی زوال

نفی زوال در عالم وجود

استاد فرزانه قدس‌سره، با استناد به قرآن کریم، زوال را در عالم وجود نفی می‌کنند. آیه شریفه لَا يَعْزُبُ [مطلب حذف شد] : هیچ ذره‌ای از او پنهان نمی‌ماند) گواه آن است که هیچ ذره‌ای از علم حق، چه در ظرف علم و چه در عالم خارج، زایل نمی‌شود. این دیدگاه، عالم را چونان کتابی جاودان می‌بیند که هیچ سطری از آن محو نمی‌گردد.

درنگ: هیچ ذره‌ای از علم حق در عالم زایل نمی‌شود، و زوال، مفهومی انتزاعی است.

انتزاعی بودن فقر و زوال

فقر و زوال، مفاهیمی ذهن‌سازند که از ادراکات انسان نشأت می‌گیرند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، زوال را به غیبت یک شیء از مکانی خاص تشبیه می‌کنند. همان‌گونه که شخصی از مکانی می‌رود اما در جای خود باقی است، موجودات نیز در مرتبه وجودی خویش پابرجا می‌مانند و زوال، تنها در ذهن انسان شکل می‌گیرد.

همراهی ظرف وجود

هر موجود، ظرف وجود خویش را با خود حمل می‌کند و در مرتبه خویش باقی می‌ماند. استاد فرزانه قدس‌سره، این تداوم را به مثابه کاروانی می‌دانند که بار خویش را در سفر هستی همراه دارد. هیچ موجودی از مرتبه وجودی خود خارج نمی‌شود، و این تداوم، نشانه‌ای از غنای وجودی عالم است.

تجسم اعمال در قیامت

در قیامت، تمام خصوصیات، حرکات، و حتی تنفسات انسان متجسم و متشخص می‌شوند. استاد فرزانه، با اشاره به آیه شریفه اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ [مطلب حذف شد] : کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی)، قیامت را صحنه‌ای می‌دانند که در آن، هر جزء از وجود انسان، از تنفس تا اندیشه، آشکار می‌گردد. این تجسم، چونان آینه‌ای است که تمام حقیقت انسان را بازمی‌تاباند.

درنگ: در قیامت، تمام خصوصیات و اعمال انسان متجسم شده و هیچ‌چیز زایل نمی‌گردد.

نفی فنا و تبدیل وجود

استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه کُلُّ [مطلب حذف شد] : هر که بر آن [زمین] است فانی است)، فنا را نه نابودی، بلکه تغییر و تبدیل می‌دانند. موجودات، چونان رودی جاری، از یک مرتبه به مرتبه‌ای دیگر انتقال می‌یابند، اما هیچ‌گاه معدوم نمی‌شوند. آیه شریفه یَبْقَىٰ وَجْهُ رَبِّکَ [مطلب حذف شد] : جز وجه پروردگار تو که دارای جلال و اکرام است باقی می‌ماند) نیز بر بقای وجوه متصل به حق تأکید دارد.

کون بعد الکون

برخلاف دیدگاه ابن‌سینا که از کون و فساد سخن می‌گفت، استاد فرزانه قدس‌سره، موجودات را در قالب «کون بعد الکون» (تبدیل پس از تبدیل) می‌بینند. این دیدگاه، هرگونه زوال را نفی کرده و موجودات را در جریانی پیوسته از تحول می‌داند. همان‌گونه که بهار به خزان می‌پیوندد، موجودات نیز در چرخه‌ای بی‌پایان از تغییر و تداوم سیر می‌کنند.

درنگ: موجودات، کون بعد الکون‌اند و هیچ‌گاه معدوم نمی‌شوند، بلکه تنها تبدیل می‌یابند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر نفی زوال و فنا، عالم را صحنه‌ای از تداوم و تبدیل معرفی کرد. هیچ ذره‌ای از علم حق یا وجود انسان زایل نمی‌شود، و قیامت، آیینه‌ای است که تمام خصوصیات وجودی انسان را متجسم می‌سازد. این دیدگاه، با نقد آرای مشائی و تأکید بر حکمت متعالیه، عالم را چونان کتابی جاودان می‌بیند که هر سطر آن، با دقت الهی نگاشته شده است.

بخش چهارم: انسان، عالم اکبر

انسان و عالم اکبر

استاد فرزانه قدس‌سره، با نقل از امیرالمؤمنین علیه‌السلام، انسان را «عالم اکبر» می‌دانند که تمام خصوصیات وجودی، از نطفه تا جیفه، در او گرد آمده است. این دیدگاه، انسان را چونان کتابی عظیم می‌بیند که هر صفحه‌اش، داستانی از وجود و تحول را روایت می‌کند. آیه شریفه وَفِی کُنْتُبْلُ الْعَالَمُ الْأَکْبَرُوا نیز بر این حقیقت گواهی می‌دهد.

درنگ: انسان، عالم اکبری است که تمام خصوصیات وجودی را در خود حمل می‌کند.

نقش ملائکه و اولیاء

ملائکه، به مثابه مدبران الهی، انسان را از شر شیطان حفظ کرده و در ثبت اعمال، امدادگر او هستند. استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه وَجَاءَ رَبُّکَ [مطلب حذف شد] : و پروردگارت با فرشتگان صف در صف آمد)، نقش حفاظتی ملائکه را تبیین می‌کنند. اولیاء خدا نیز، با علم باطنی، از چهره انسان، خصوصیات نطفه او را تشخیص می‌دهند، گویی که کتاب وجود او را می‌خوانند.

آگاهی الهی و تداوم اعمال

آگاهی خدا، چنان فراگیر است که هیچ چیز، چه آشکار و چه پنهان، از او مخفی نمی‌ماند. آیه شریفه بِمَا کُنْتُمْ تُظْهِرُونَ وَمَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ بر این حقیقت گواهی می‌دهد. استاد فرزانه قدس‌سره، تأکید می‌کنند که هیچ عملی گم نمی‌شود، و تمام اعمال و خصوصیات انسان، چونان نقشی بر سنگ، در وجود او ثبت است.

محاسبه جمعی در قیامت

محاسبه در قیامت، جمعی است، نه فردی. استاد فرزانه، با نقد دیدگاه‌های تفکیکی، قیامت را صحنه‌ای می‌دانند که در آن، اعمال همه موجودات به هم پیوسته و آشکار می‌گردد. این محاسبه، چنان دقیق است که تعداد تنفس‌ها و پلک‌زدن‌ها را دربرمی‌گیرد، و قیامت را به نمایشگاهی شگفت‌انگیز از حقیقت وجود تبدیل می‌کند.

درنگ: محاسبه در قیامت، جمعی و چنان دقیق است که تمام جزئیات وجودی انسان را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، انسان را به عنوان عالم اکبر معرفی کرد که تمام خصوصیات وجودی‌اش، از نطفه تا اعمال، در او ثبت است. ملائکه و اولیاء، در این مسیر، یاری‌گر انسان‌اند، و آگاهی الهی، هیچ جزئی از وجود را از قلم نمی‌اندازد. قیامت، صحنه‌ای است که این حقیقت به تمامی آشکار می‌شود، و انسان، با تمام جزئیاتش، در برابر خود قرار می‌گیرد.

نتیجه‌گیری کل

این کتاب، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۳۹۲ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، سفری عمیق به ژرفای حکمت متعالیه بود. مفاهیم ماهیت، امکان، و امکان استعدادی، با نگاهی نقادانه بررسی شدند و نشان داده شد که حقیقت عالم، وجود و ظهورات آن است. ماهیت و انواع امکان، از جمله امکان فقری و استعدادی، مفاهیمی ذهن‌سازند که در برابر حقیقت وجود رنگ می‌بازند. استعداد، حقیقتی خارجی و وابسته به ماده است، اما امکان استعدادی، سایه‌ای ذهنی است که از نادانی انسان نشأت می‌گیرد. عالم، صحنه‌ای از تداوم و تبدیل است، و هیچ زوال یا فمایی در آن راه ندارد. انسان، عالم اکبری است که تمام خصوصیات وجودی‌اش، از تنفس تا اعمال، در او ثبت و در قیامت متجسم می‌شود. این تأملات، چونان چراغی در مسیر حقیقت‌جویی، راه را برای فهم عمیق‌تر حکمت اسلامی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی