در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 394

متن درس





کتاب فلسفه اسلامی: تبیین امکان ذاتی و استعدادی

کتاب فلسفه اسلامی: تبیین امکان ذاتی و استعدادی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۳۹۴)

دیباچه

حوزه فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف و بی‌کران، همواره اندیشمندان را به کاوش در اعماق مفاهیم هستی‌شناختی و معرفتی فراخوانده است. در این میان، بحث امکان، به‌ویژه تمایز میان امکان ذاتی و امکان استعدادی، از جمله مسائل بنیادینی است که در آثار حکمایی چون ملا صدرا و علامه طباطبایی مورد توجه قرار گرفته است. این نوشتار، برآمده از درس‌گفتار شماره ۳۹۴ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، می‌کوشد تا با نگاهی نقادانه و تحلیلی، این مفاهیم را در قالبی علمی و دانشگاهی تبیین نماید.

بخش نخست: تبیین امکان ذاتی و استعدادی در فلسفه اسلامی

اشتراک لفظی و معنوی: نقدی بر دیدگاه ملا صدرا

در فلسفه اسلامی، بحث اشتراک لفظی و معنوی میان مفاهیم، از جمله امکان ذاتی و امکان استعدادی، از مسائل بنیادین است. ملا صدرا در کتاب گران‌سنگ اسفار اربعه در برخی مواضع، میان این دو امکان اشتراک لفظی قائل شده و آن را به معنای تعدد معنا دانسته است. این دیدگاه، که بر تفاوت وجودی میان این دو مفهوم تأکید دارد، از منظر حکیم به اشتراک لفظی منجر می‌شود. با این حال، در بخشی دیگر از اسفار، وی اشتراک لفظی را نفی کرده و به اشتراک معنوی گرایش یافته است. این تناقض ظاهری، که در عبارات صدرا مشهود است، نشان‌دهنده پیچیدگی و ابهام در تبیین رابطه میان این دو مفهوم است.

علامه طباطبایی، در حاشیه‌ای بر این بحث، معتقد است که از منظر ادیب، اشتراک میان امکان ذاتی و استعدادی معنوی است، اما از منظر حکیم، به دلیل تفاوت وجودی، اشتراک لفظی است. این تمایز، ریشه در تفاوت معیارهای زبانی و هستی‌شناختی دارد: ادیب، اشتراک را بر اساس وحدت یا تعدد وضع لفظ می‌سنجد، حال آنکه حکیم، معیار را در وحدت یا تعدد وجود قرار می‌دهد.

درنگ: اشتراک لفظی میان امکان ذاتی و استعدادی، چه از منظر ادیب (تعدد وضع) و چه از منظر حکیم (تعدد وجود)، اساس ندارد. این دو مفهوم دارای اشتراک معنوی‌اند، اما در خصوصیات متفاوت‌اند.

این دیدگاه، که اشتراک لفظی را نفی می‌کند، هر دو نظر صدرا و علامه را مورد نقد قرار می‌دهد و بر اشتراک معنوی تأکید دارد. اشتراک معنوی، به معنای وحدت مفهومی با تفاوت در مصادیق یا خصوصیات است، و این درس‌گفتار آن را به‌عنوان مبنای صحیح تحلیل می‌کند.

تمایز امکان و ممکن: نگاهی هستی‌شناختی

یکی از تمایزات بنیادین در این بحث، تفاوت میان امکان (چه ذاتی و چه استعدادی) و ممکن است. ممکن، موجودی خارجی است که در عالم واقع تحقق یافته، اما امکان، به‌عنوان معقول ثانی فلسفی، صرفاً مفهومی ذهنی است که وجود خارجی ندارد. این تمایز، امکان را به ظرف ظهور وجود تقلیل می‌دهد، به‌گونه‌ای که امکان، نه ماهیت است و نه لازم ماهیت، بلکه صرفاً اتصافی ظهوری است که در ذهن شکل می‌گیرد.

به عنوان مثال، استعداد دانه برای رشد، وجودی خارجی و واقعی دارد و به شرط لا (بدون حمل بر ذهن) است. این استعداد، توان بالفعل در ماده است که مستقل از ذهن انسان عمل می‌کند. اما امکان استعدادی، که به ذهن وابسته است و لا به شرط (قابل حمل بر ذهن) است، صرفاً مفهومی انتزاعی است که از استعداد استخراج می‌شود. این تفاوت، چونان خطی میان واقعیت و ذهنیت، مرز میان این دو را روشن می‌سازد.

درنگ: امکان استعدادی، برخلاف استعداد که وجودی خارجی دارد، مفهومی ذهنی است و فاقد واقعیت خارجی است. این تمایز، مبنای نقد خلط میان این دو مفهوم در آثار صدرا است.

مسئله شدت و ضعف: استعداد در برابر امکان

یکی از پرسش‌های محوری این درس‌گفتار، امکان شدت و ضعف در امکان استعدادی است. آیا امکان، مانند استعداد، قابل شدت و ضعف است؟ استعداد، به‌عنوان واقعیتی خارجی، مانند توان دانه برای رشد، قابل شدت و ضعف است. اما امکان استعدادی، به‌عنوان مفهومی ذهنی، از این ویژگی برخوردار نیست. ملا صدرا در عبارات خود، گاه امکان استعدادی را با استعداد خلط کرده و این تمایز را به‌درستی روشن نساخته است. وی در اسفار امکان را به دو معنا اطلاق کرده و اشتراک صناعی را نفی می‌کند، اما رجحان شدت و ضعف را به استعداد نسبت می‌دهد، که این امر به خلط میان مفهوم و مصداق منجر شده است.

در عرف، گاه از امکان با شدت و ضعف سخن گفته می‌شود، مانند «امکانش بیشتر است» یا «امکانش کمتر است». اما این کاربرد، ریشه در ادراکات ذهنی دارد و با حقیقت فلسفی سازگار نیست. امکان، چه ذاتی و چه استعدادی، به دلیل ذهنیت خود، قابل شدت و ضعف نیست، بلکه صرفاً به تجدد انتزاعات وابسته است.

درنگ: امکان استعدادی، مانند امکان ذاتی، قابل شدت و ضعف نیست، زیرا مفهومی ذهنی و انتزاعی است. تنها استعداد، به‌عنوان واقعیتی خارجی، از این ویژگی برخوردار است.

تجدد و تمدد: بازاندیشی در مفهوم امکان

یکی از مفاهیم کلیدی این درس‌گفتار، تمایز میان تجدد و تمدد در ادراکات ذهنی است. تمام ذهنیت‌ها، از جمله امکان استعدادی، تجددی‌اند، به این معنا که هر لحظه، ادراکی تازه شکل می‌گیرد و این ادراک، ادامه یا کشش ادراک پیشین نیست. به عنوان مثال، هنگامی که نطفه‌ای را مشاهده می‌کنیم و می‌گوییم «این امکان دارد انسان شود»، این امکان، مفهومی ذهنی است که از استعداد واقعی نطفه انتزاع شده است. این انتزاع، هر لحظه تجدید می‌شود و نه امتداد می‌یابد.

این درس‌گفتار، با بهره‌گیری از تمثیلی زیبا، این مفهوم را روشن می‌سازد: مانند عکاسی که هر لحظه تصویری تازه از سوژه ثبت می‌کند، ذهن انسان نیز هر لحظه ادراکی جدید از واقعیت می‌سازد. این تصاویر ذهنی، نه کش‌دار و پیوسته، بلکه لحظه‌به‌لحظه و تجددی‌اند. این تمایز، نشان می‌دهد که امکان استعدادی، برخلاف استعداد، فاقد تزاید و تناقص است و صرفاً به تجدد وابسته است.

درنگ: تمام ادراکات ذهنی، از جمله امکان استعدادی، تجددی‌اند و نه تمدی. این تجدد، ذهن را محل انتزاعات تازه معرفی می‌کند.

بخش دوم: تجدد هستی و غفلت انسانی

تجدد در عالم خارج: بازخوانی واقعیت

این درس‌گفتار، با تعمیم مفهوم تجدد به عالم خارج، نشان می‌دهد که نه‌تنها ذهن، بلکه واقعیت خارجی نیز به تجدد استوار است. به عنوان مثال، رشد درخت، که در نگاه عرفی به‌عنوان بزرگ شدن تلقی می‌شود، در حقیقت تجدد ذرات و افزوده شدن اجزای جدید است. این دیدگاه، وحدت ظاهری موجودات را ادراکی عرفی و تعدد اجزای آن‌ها را واقعیتی هستی‌شناختی می‌داند.

این درس‌گفتار، با تمثیلی از زرگر، این مفهوم را پرورانده است: زرگر، خرده‌های طلا و نقره را که در نگاه عادی آشغال تلقی می‌شوند، جمع‌آوری می‌کند و از آن‌ها ارزشی گران‌بها استخراج می‌نماید. این خرده‌ها، چونان ریزش‌های وجودی انسان، در هر لحظه از هستی او جدا می‌شوند، اما انسان به دلیل غفلت، از این ریزش‌ها بی‌خبر است.

درنگ: هستی، چه در ذهن و چه در خارج، به تجدد استوار است. رشد و تغییر، نه به معنای تزاید، بلکه به معنای تجدد ذرات و اجزاست.

غفلت و ریزش‌های وجودی

غفلت، چونان پرده‌ای سنگین، انسان را از درک تجدد لحظه‌به‌لحظه هستی بازمی‌دارد. این درس‌گفتار، با استناد به قرآن کریم، این حقیقت را روشن می‌سازد. آیه شریفه اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ [مطلب حذف شد] : کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی)، به خودآگاهی انسان در روز قیامت اشاره دارد، جایی که ریزش‌های وجودی او آشکار می‌شود. این درس‌گفتار، قیامت را صحنه تجدد ادراکات وجودی می‌داند، که انسان را با حقیقت ریزش‌های خود روبه‌رو می‌سازد.

درنگ: غفلت، انسان را از درک ریزش‌های وجودی و تجدد لحظه‌به‌لحظه هستی بازمی‌دارد. قیامت، زمان آشکار شدن این حقیقت است.

عبادت و تجدد الهی

عبادت، به‌ویژه نماز، در این درس‌گفتار به‌عنوان عملی تجددی معرفی شده است. هر نماز، برای خدایی تجددی است، نه خدایی تمدی و ثابت. آیه شریفه إِنَّهَا کَبِیرَةٌ [مطلب حذف شد] : آن [نماز] جز بر خاشعان گران است) به دشواری این عمل برای غیرخاشعین اشاره دارد. این دشواری، مانند تلاش برای همراهی با قطاری سریع‌السیر است که نیازمند چالاکی و سبکی است.

آیه دیگر، وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ [مطلب حذف شد] : جن و انس را جز برای عبادت نیافریدم)، هدف خلقت را عبادت می‌داند، که این عبادت، در بستر تجدد الهی معنا می‌یابد. اولیاء خدا، که شغل اصلی‌شان همراهی با این تجدد است، در این مسیر با عجز مواجه می‌شوند، زیرا سرعت تجدد الهی فراتر از توان انسانی است.

درنگ: عبادت، عملی تجددی است که نیازمند همراهی با سرعت الهی است. غایت عرفان عارفین، عجز در برابر این تجدد است.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

این کتاب، با تبیین دقیق مفاهیم امکان ذاتی و استعدادی، نشان داد که این دو، دارای اشتراک معنوی‌اند و اشتراک لفظی، چه از منظر ادیب و چه حکیم، اساس ندارد. امکان، به‌عنوان مفهومی ذهنی، فاقد شدت و ضعف است، در حالی که استعداد، واقعیتی خارجی و قابل تزاید است. تجدد، اصل بنیادین هستی و ذهن معرفی شد، و غفلت، مانع درک این حقیقت دانسته شد. عبادت، به‌ویژه نماز، عملی تجددی است که انسان را به همراهی با سرعت الهی فرامی‌خواند. این نوشتار، با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات ادبی، تلاش کرد تا این مفاهیم را به گونه‌ای روشن و جذاب برای مخاطبان تبیین نماید، تا چونان آیینه‌ای، حقیقت فلسفه اسلامی را بازتاب دهد.

با نظارت صادق خادمی