متن درس
تناسب و تفضیل در نظام خلقت: تأملی در وحدت و تکثر وجود
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۳۹۹)
مقدمه: کاوش در نظام احسن خلقت
نظام خلقت، چونان آینهای است که تجلی اسما و صفات الهی را در مراتب گوناگون وجود بازمیتاباند. این نظام، که در حکمت و عدالت الهی ریشه دارد، پرسشهایی عمیق را در برابر اندیشمندان قرار میدهد: چرا موجودات در مراتب متفاوت آفریده شدهاند؟ تناسب میان استعداد و فعلیت چگونه در خلقت متجلی است؟ و چگونه میتوان تفاوت مراتب را با وحدت وجود الهی پیوند داد؟ درسگفتار شماره ۳۹۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر آیات قرآن کریم و تأملات فلسفی و عرفانی، به این پرسشها پاسخ میدهد.
بخش نخست: وحدت و تفضیل در خلقت الهی
اصل وحدت در خلقت
نظام خلقت، بر پایه اصل وحدت استوار است. قرآن کریم در آیهای نورانی میفرماید: لَا تَفَاوُتَ فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ، که به معنای نبود تفاوت در خلق رحمان است. این اصل، بر عنایت یکسان الهی به همه مخلوقات دلالت دارد. خداوند، حافظ همه موجودات است و فیض او، چونان جویباری بیوقفه، بر همه ظهورات و تعینات جاری است. این وحدت، نهتنها در خلقت، بلکه در حفظ و هدایت موجودات نیز متجلی است.
درنگ: اصل وحدت در خلق رحمان، بر عنایت یکسان الهی به همه موجودات دلالت دارد، بهگونهای که هیچ موجودی از فیض و حفاظت الهی محروم نیست.
تفضیل مراتب و تعینات
با وجود وحدت در خلقت، تفاوت مراتب وجودی نیز از ویژگیهای نظام خلقت است. قرآن کریم در سوره اسراء، آیه ۲۱، میفرماید: فَضَّلْنَا [مطلب حذف شد] : و برخی را بر برخی برتری دادیم). این آیه، به تفاوت مراتب موجودات اشاره دارد. موجودات، به سبب تعینات و نزولات الهی، در مراتب گوناگون قرار دارند. این تفاوت، نه از سر تبعیض، بلکه از مقتضای حکمت الهی است که هر موجود را در جایگاه ویژه خود قرار میدهد.
استاد فرزانه، با تمثیلی ظریف، این تفاوت را به اعداد دو، چهار و شش تشبیه میکنند. همانگونه که این اعداد، هر یک عیاری متفاوت دارند، موجودات نیز در مراتب وجودی خود متمایزند. این تمایز، نه نقص، بلکه زیبایی و کمال خلقت را نشان میدهد.
درنگ: تفضیل مراتب، به معنای تفاوت ذاتی موجودات در نظام خلقت است که از حکمت الهی سرچشمه میگیرد و تنوع وجودی را رقم میزند.
پرسش از منشأ تفضیل
یکی از پرسشهای بنیادین در فلسفه خلقت، منشأ این تفاوت مراتب است: چرا یکی چشم میشود و دیگری پاشنه پا؟ چرا یکی انسان است و دیگری حیوان؟ چرا یکی خار میشود و دیگری گل؟ این پرسشها، به چیستی و چگونگی تفضیل در خلقت اشاره دارند. استاد فرزانه، با نقد پاسخهای سنتی، نشان میدهند که تبیینهای سادهانگارانه، مانند آنچه ابنسینا و محیالدین عربی مطرح کردهاند، کافی نیستند. به گفته ابنسینا، خداوند مشمش را مشمش آفرید، نه اینکه آن را از چیز دیگری تبدیل کرده باشد. اما این پاسخ، به پرسش اصلی پاسخ نمیدهد: چرا این موجود اینگونه آفریده شده است؟
نقل قولی از کفایه آخوند خراسانی نیز در این راستا مطرح میشود. ایشان در تبیین وجود حرفی میفرمایند که حرف، خوردهریخته است، نه اینکه ابتدا درست بوده و سپس خرد شده باشد. این دیدگاه، به تمایز ذاتی موجودات اشاره دارد، اما باز هم پرسش از منشأ تفاوتها را بهطور کامل پاسخ نمیدهد.
درنگ: پرسش از منشأ تفضیل، به ضرورت تبیین عمیقتر تفاوتهای وجودی در نظام خلقت اشاره دارد که پاسخهای سنتی بهتنهایی کفایت نمیکنند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با بررسی اصل وحدت و تفضیل در خلقت، نشان داد که نظام خلقت، در عین وحدت فیض الهی، از تفاوت مراتب برخوردار است. آیه فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ به این تفاوت اشاره دارد، اما پرسش از منشأ این تفضیل، نیازمند تبیینی عمیقتر است. استاد فرزانه، با نقد دیدگاههای سنتی، زمینه را برای تحلیل فلسفی و عرفانی عالم بهعنوان ظهور اسما و صفات الهی فراهم میکنند.
بخش دوم: ظهورات الهی و تناسب در خلقت
عالم بهعنوان ظهور اسما و صفات
عالم، چونان پردهای است که اسما و صفات الهی بر آن نقش بستهاند. حکمت، عدالت، علم، قدرت، حیات و سلامت الهی، در این عالم تعین یافته و به ظهور رسیدهاند. استاد فرزانه، دو بیان برای این حقیقت ارائه میدهند: بیان فلسفی و بیان عرفانی. در بیان فلسفی، خداوند با علم و حکمت، عالم را آفریده است. اما در بیان عرفانی، عالم خود نزول صفات الهی است؛ یعنی حکمت، عدالت، لطف و عنایت الهی، در قالب عالم متجلی شدهاند.
این دیدگاه عرفانی، عالم را نه صرفاً مخلوقی با حکمت، بلکه خودِ نزول حکمت، علم، قدرت و حیات الهی میداند. به تعبیر استاد فرزانه، عالم، ظهور لیسیده حق است، یعنی هر موجود، جلوهای بیواسطه از صفات الهی است.
درنگ: عالم، ظهور اسما و صفات الهی است که در آن، حکمت، عدالت، علم و قدرت حق بهصورت تعینات و نزولات متجلی شدهاند.
تناسب میان استعداد و فعلیت
تناسب میان استعداد و فعلیت، رکن اساسی نظام خلقت است. هر موجود، بر اساس زمینه استعدادی خود، فعلیت مییابد. اگر این تناسب برقرار باشد، خواه مرتبه نازل باشد و خواه عالی، آن موجود موفق است و به تعبیر قرآن کریم، از الْفَائِزُونَ خواهد بود. اما اگر تناسب میان استعداد و فعلیت مختل شود، خواه در مرتبه بالا و خواه در مرتبه پایین، نتیجه آن دوزخ است.
استاد فرزانه، با تمثیلی از کشتیگیران، این مفهوم را روشن میکنند: کشتیگیر ۵۴ کیلوگرم و ۱۳۰ کیلوگرم، هر دو در مرتبه خود متناسباند، مشروط بر اینکه تناسب خود را حفظ کنند. اگر این تناسب مختل شود، موفقیت از دست میرود.
درنگ: تناسب میان استعداد و فعلیت، معیار موفقیت وجودی هر مخلوق است؛ بدون تناسب، مرتبه بالا یا پایین به دوزخ میانجامد.
عدالت الهی و نفی مطالبه غیرمتناسب
عدالت الهی، در تناسب خلقت متجلی است. قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۲۸۶، میفرماید: لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ [مطلب حذف شد] : خدا هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند). این آیه، بر این حقیقت تأکید دارد که خداوند چیزی بیش از استعداد هر موجود از او مطالبه نمیکند. تناسب، عین عدالت و حکمت الهی است که در خلقت جاری شده است.
استاد فرزانه، با تمثیلی از فرزندان یک پدر، این مفهوم را تبیین میکنند: پدری که یکی از فرزندانش را به نجاری، دیگری را به آهنگری و سومی را به دانشگاه هدایت میکند، بر اساس استعداد هر یک عمل کرده است. این هدایت، نه از سر تبعیض، بلکه از سر تناسب است.
درنگ: عدالت الهی، در تناسب تکلیف با استعداد هر مخلوق متجلی است؛ خداوند بیش از وسع هیچ موجودی مطالبه نمیکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین عالم بهعنوان ظهور اسما و صفات الهی، نشان داد که تناسب میان استعداد و فعلیت، محور نظام خلقت است. آیات قرآن کریم، مانند لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا، بر عدالت الهی در این تناسب تأکید دارند. تمثیلات استاد فرزانه، از کشتیگیران تا فرزندان یک پدر، این حقیقت را روشن میسازند که موفقیت وجودی هر مخلوق، در گرو تناسب است.
بخش سوم: نفی تشابه و وحدت وجودی مخلوقات
انحصار وجودی هر مخلوق
هر موجود در نظام خلقت، چونان درّی بیضاست که در عالم، دو نمونه از آن یافت نمیشود. استاد فرزانه، با تأکید بر وحدت وجودی، میفرمایند که هر مخلوق، دردانه حق است. این انحصار، به این معناست که هیچ دو موجودی در عالم مشابه یکدیگر نیستند. این دیدگاه، با نفی ماهیت و نوع در فلسفه سنتی، بر وجودمحوری تأکید دارد. در عالم مجردات، نوع و فرد یکی است، مانند جبرئیل که خود هم نوع است و هم فرد. اما در عالم ناسوت نیز، هر موجود، نوع خود است و مشابهی ندارد.
درنگ: هر مخلوق، دردانه حق است و نوع آن منحصر در فرد خود است؛ هیچ دو موجودی در عالم مشابه یکدیگر نیستند.
نفی تشبیه در خلقت
تشبیه در خلقت، به دلیل انحصار وجودی هر مخلوق، ممکن نیست. استاد فرزانه، با تمثیلی از صورت و بیل، این حقیقت را روشن میکنند: صورت را میتوان با ماه تشبیه کرد، زیرا وجه شبه زیبایی دارد، اما با بیل نمیتوان تشبیه کرد، زیرا وجه شبهای وجود ندارد. در خلقت نیز، هر موجود، به دلیل انحصار وجودی، قابل مقایسه با دیگری نیست. این نفی تشبیه، ریشه در توحید دارد که هرگونه مشابهت را برمیدارد.
درنگ: توحید، تشبیه را در خلقت نفی میکند؛ هر موجود، به دلیل انحصار وجودی، قابل مقایسه با دیگری نیست.
تفاوت و زیبایی خلقت
تفاوت مراتب، نه نقص، بلکه زیبایی خلقت است. استاد فرزانه، با اشاره به روایت وَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَكُوا (هنگامی که برابر شوند، هلاک میشوند)، نشان میدهند که تساوی، عین نقص است. تفاوت میان صفات الهی، مانند رحمان و رحیم، یا اجزای صورت، مانند چشم و دهان، زیبایی و کمال خلقت را رقم میزند. این تفاوت، مقتضای نظام احسن خلقت است.
درنگ: تفاوت مراتب، زیبایی و کمال خلقت را رقم میزند؛ تساوی، نقص است و خلقت را از احسن بودن محروم میکند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر انحصار وجودی هر مخلوق، نشان داد که نظام خلقت، عاری از تشبیه و تساوی است. هر موجود، دردانه حق است و تفاوت مراتب، زیبایی خلقت را متجلی میسازد. روایت وَإِذَا اسْتَوَوْا هَلَكُوا و تمثیلات استاد فرزانه، این حقیقت را روشن میکنند که توحید، تشبیه را نفی کرده و تفاوت را بهعنوان فضیلت خلقت معرفی میکند.
بخش چهارم: تناسب، عدالت و مسئولیت در خلقت
تناسب و عنایت الهی
عنایت الهی، در تناسب مراتب خلقت متجلی است، نه در زیاد یا کم بودن. استاد فرزانه، با تمثیلی از عزازیل، نشان میدهند که حتی در مراتب عالی، عدم تناسب به سقوط میانجامد. عزازیل، به دلیل عدم تناسب میان استعداد و فعلیت، به ابلیس تبدیل شد. این مثال، نشاندهنده اهمیت تناسب در همه مراتب است.
قرآن کریم در سوره ملک، آیه ۳، میفرماید: فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ [مطلب حذف شد] : باز بنگر، آیا هیچ خلل و شکافی میبینی؟). این آیه، بر بیعیب بودن خلقت در پرتو تناسب تأکید دارد. اگر تناسب برقرار باشد، هیچ فطوری در خلقت یافت نمیشود.
درنگ: عنایت الهی، در تناسب مراتب خلقت است؛ عدم تناسب، حتی در مراتب عالی، به سقوط میانجامد.
نفی جبر و اختیار دوگانه
استاد فرزانه، با نقد دیدگاه متکلمان، دوگانه جبر و اختیار را نفی میکنند. خلقت، نه صرفاً مجبور است و نه مختار؛ حالاتی چون عشق، ارادت و عنایت نیز در آن جاری است. تناسب، عین طبیعت خلقت است و جبر تنها در جایی است که جابر وجود داشته باشد. این دیدگاه، تکثر فواعل وجودی را نشان میدهد که فراتر از دوگانه جبر و اختیار است.
درنگ: خلقت، فراتر از دوگانه جبر و اختیار است؛ تناسب، طبیعت خلقت را تشکیل میدهد.
مسئولیت و عوامل تفاوت
تفاوتهای مراتب، نتیجه اسباب و علل گوناگون است، از جمله پدر، جامعه، محیط و دین. استاد فرزانه، با نقد عدم تناسب در نظام اجتماعی، بر اهمیت استعدادشناسی تأکید میکنند. اجبار به درسخواندن برای کسی که استعداد دیگری دارد، ظلم است و در قیامت مورد شکایت قرار میگیرد. بسیاری از ناکامیها، به موانع خارجی مانند جامعه و محیط بازمیگردد. خداوند در قیامت، تناسب هر فرد را با توجه به این عوامل بررسی میکند.
درنگ: تفاوت مراتب، نتیجه اسباب و علل است؛ خداوند در قیامت، تناسب هر فرد را با توجه به عوامل داخلی و خارجی بررسی میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر تناسب بهعنوان عنایت الهی، نشان داد که عدالت الهی در تکلیف متناسب با استعداد متجلی است. نفی دوگانه جبر و اختیار و بررسی نقش اسباب و علل در تفاوت مراتب، از دیگر نکات کلیدی این بخش بود. آیات قرآن کریم و تمثیلات استاد فرزانه، این مفاهیم را به زیبایی روشن ساختند.
بخش پنجم: دعا و طلب خیر در پرتو تناسب
دعای دخول و خروج
دعای اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّدًا وَآلَ مُحَمَّدٍ وَأَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ شَرٍّ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّدًا وَآلَ مُحَمَّدٍ، به طلب خیر و دوری از شر اشاره دارد. استاد فرزانه، این دعا را نشانه طلب خیر متناسب با استعداد هر فرد میدانند. این دعا، به معنای تبدیل شدن به معصوم نیست، بلکه طلب خیر در ظرف تناسب است.
درنگ: دعای دخول و خروج، طلب خیر متناسب با استعداد هر فرد است، نه تبدیل به معصوم.
استعداد، طلب و فعلیت
طلب خیر، نیازمند استعداد است. کسی که استعداد خیر را دارد، میتواند آن را طلب کند، اما فعلیت یافتن این طلب، به تحقق تناسب بستگی دارد. استاد فرزانه، با تأکید بر این رابطه، نشان میدهند که انسان در ظرف استعداد خود، میتواند خیر را طلب کند و به فعلیت برساند.
درنگ: طلب خیر، نیازمند استعداد است؛ فعلیت خیر، به تناسب میان استعداد و طلب بستگی دارد.
آرامش در پذیرش تناسب
پذیرش تناسب، آرامش وجودی میآورد. استاد فرزانه، با بیانی دلنشین، میفرمایند که هر فرد در جایگاه خود بهترین است، زیرا اگر غیر از این بود، نظام خلقت مختل میشد. این پذیرش، انسان را از حسرت و مقایسه بیمورد رها میسازد و به او آرامش میبخشد.
درنگ: پذیرش تناسب، آرامش وجودی میآورد؛ هر فرد در جایگاه خود، بهترین است.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با بررسی دعای دخول و خروج، نشان داد که طلب خیر، در پرتو تناسب با استعداد هر فرد معنا مییابد. پذیرش این تناسب، نهتنها انسان را از حسرت رها میکند، بلکه آرامش وجودی را به ارمغان میآورد. این دیدگاه، نظام خلقت را بهعنوان نظامی احسن و عادلانه تأیید میکند.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتار شماره ۳۹۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین تناسب و تفضیل در نظام خلقت پرداخت. نظام خلقت، چونان آینهای است که اسما و صفات الهی را در مراتب گوناگون بازمیتاباند. آیات قرآن کریم، مانند فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ، لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا، و فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَىٰ مِنْ فُطُورٍ، بر وحدت، تفضیل و تناسب در خلقت تأکید دارند. هر موجود، دردانه حق است و تناسب میان استعداد و فعلیت، معیار موفقیت آن است. نفی تشبیه و پذیرش تفاوت بهعنوان فضیلت خلقت، آرامش وجودی را به ارمغان میآورد. این تحلیل، با تکیه بر حکمت و عدالت الهی، نظام احسن خلقت را تأیید کرده و راه را برای تأملات عمیقتر در فلسفه اسلامی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی