متن درس
نظام احسن خلقت: تبیین فلسفی تناسب و اعتدال در آفرینش
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰۲)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان باغی پربار، مفاهیم عمیقی چون نظام احسن خلقت را در خود پرورانده است. این مفهوم، که بر تناسب، اعتدال و قانونمندی در آفرینش تأکید دارد، از دیرباز در کانون تأملات فلاسفه و عارفان قرار داشته است. درسگفتار شماره ۴۰۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر نظام احسن، به تبیین اصول بنیادین این نظام، از جمله تناسب، موزونبودن، و رابطه علّی و معلولی در خلقت میپردازد.
بخش نخست: تبیین نظام احسن و اصول بنیادین آن
تعریف نظام احسن
نظام احسن خلقت، نظامی است که در آن تناسب و هماهنگی کامل حاکم است و هیچگونه تخلف، اختلاف یا حلقه مفقودهای در آن راه ندارد. این نظام، چونان تابلویی موزون که هر جزء آن در جای خویش قرار گرفته، از هرگونه بینظمی مبراست. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، خلقت را مجموعهای هماهنگ میدانند که در آن هر پدیدهای با نظم و قانونمندی خاص خود عمل میکند.
درنگ: نظام احسن، نظامی است مبتنی بر تناسب و هماهنگی، که در آن هیچ تخلف یا بینظمی وجود ندارد. |
اعتدال در نظام احسن
نظام احسن، نظامی اعتدالی است که در آن هر پدیده با وزن و میزان مشخص عمل میکند. این اعتدال، چونان ترازویی دقیق، تضمینکننده توازن در تمامی مراتب خلقت است. استاد فرزانه، با تأکید بر این ویژگی، نظام احسن را نظامی میدانند که در آن هر چیز به قدر و اندازه خویش عمل میکند و هیچ پدیدهای از دایره اعتدال خارج نیست.
موزونبودن نظام خلقت
نظام احسن، نظامی موزون است که در آن هر پدیده دارای ملاک و میزان مشخصی است. این موزونبودن، چونان آهنگی هماهنگ که هر نت آن در جای خود نواخته میشود، خلقت را از هرگونه آشوب و بینظمی دور نگه میدارد. استاد فرزانه، با این دیدگاه، خلقت را دارای نظمی ذاتی و قانونمند معرفی میکنند.
رابطه علّی و معلولی
در نظام احسن، هیچ پدیدهای بدون علت و معلول نیست و هیچگونه بینظمی یا گترهای در عالم راه ندارد. این اصل، چونان رشتهای محکم، تمام اجزای خلقت را به یکدیگر پیوند میدهد و هرگونه اتفاق تصادفی را نفی میکند. استاد فرزانه، با تأکید بر این رابطه، نظام خلقت را شبکهای از علل و معلولهای هماهنگ میدانند.
رزق بغیر حساب
آیه شریفه
﴿إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾
(سوره [مطلب حذف شد] : «خداوند به هر که خواهد بیحساب روزی میدهد»، به رزقی اشاره دارد که فراتر از حساب بشری است، اما نزد خداوند حسابمند است. استاد فرزانه، این آیه را دلیلی بر قانونمندی نظام احسن دانسته و میفرمایند که «بغیر حساب» به معنای حسابی است که از درک بشر فراتر است، نه نبود حساب الهی.
درنگ: رزق «بغیر حساب» حسابی الهی است که فراتر از ادراک بشری است، اما با نظام احسن سازگار است. |
مثال سنگ در آب
استاد فرزانه، برای تبیین تناسب در نظام احسن، به مثال سنگی که در آب انداخته میشود اشاره میکنند. این سنگ، به قدر وزن خود، آب را جابهجا میکند و این جابهجایی، چونان موجی دقیق، با وزن سنگ متناسب است. این تمثیل، نشاندهنده قانونمندی و اعتدال در خلقت است که هر پدیدهای اثر متناسب خود را به جای میگذارد.
حبه قند در اقیانوس
حتی حبه قندی که در اقیانوس انداخته شود، اثر خود را دارد، هرچند به دلیل عظمت اقیانوس، این اثر با چشم دیده نشود. این مثال، به محدودیت ادراک بشری در برابر نظام عظیم خلقت اشاره دارد و تأکید میکند که علم و برهان، وجود این اثر را تأیید میکنند، حتی اگر از دید انسان پنهان باشد.
نفی بیحسابی
نظام احسن با مفاهیمی چون گتره، بیحسابی، دلبخواهی، و شفاعت بدون ملاک سازگار نیست. خلقت، چونان کتابی منظم، هیچگونه بینظمی را برنمیتابد و هر پدیدهای در آن با حساب و میزان دقیق عمل میکند.
اصل کما تزرع تحصد
نظام احسن بر اصل «کما تزرع تحصد» (هرچه بکاری، همان را درو میکنی) استوار است. این اصل، چونان قانونی تخلفناپذیر، عدالت را در خلقت تضمین میکند. انسان، چونان کشاورزی که بذر میکارد، نتیجه عمل خود را درو میکند.
درنگ: اصل «کما تزرع تحصد» مبنای عدالت در نظام احسن است؛ هر عمل، نتیجه متناسب خود را به دنبال دارد. |
بهشت و جهنم در نظام احسن
بهشت و جهنم، نتیجه مستقیم اعمال انساناند و با اصل «کما تزرع تحصد» در نظام احسن سازگارند. بهشت، چونان باغی پربار، میوه شکر و عمل صالح است، و جهنم، چونان آتش نتیجه کفر و عمل ناصالح. استاد فرزانه، جهنم را مقتضای اعتدال و عدالت نظام احسن میدانند.
نفی لغویت علم
آیه شریفه
﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾
(سوره [مطلب حذف شد] : «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟» نشان میدهد که تساوی عالم و جاهل، علم را لغو میکند و این با نظام احسن سازگار نیست. استاد فرزانه، این آیه را دلیلی بر تمایز نتایج اعمال در نظام عادلانه خلقت میدانند.
مسئولیت عوامل در نظام احسن
هر عامل، از خدا و انبیا گرفته تا تاریخ، زمان، مکان، والدین، و نژاد، اثر خاص خود را در نظام احسن دارد و باید پاسخگوی نقش خویش باشد. این مسئولیت، چونان رشتهای که اجزای خلقت را به هم پیوند میدهد، عدالت نظام را تضمین میکند.
هدایت و شکر یا کفران
آیه شریفه
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾
(سوره [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»، نظام احسن را بهعنوان نظامی اعتدالی معرفی میکند. استاد فرزانه، با تأکید بر لطافت این آیه، عبارت «إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» را نشاندهنده مشاعیت عوامل در شکر یا کفران میدانند، نه انحصار آن به فرد.
درنگ: شکر یا کفران، نتیجه مشاعیت عوامل متعدد است، نه صرفاً عمل فردی، و این با اعتدال نظام احسن سازگار است. |
مشاعیت عوامل در خلقت
عالم، چونان ملکی مشاع، نظامی است که در آن هر عامل، از خدا و ملائکه تا انبیا، زمان، مکان، و والدین، سهمی مشخص اما غیرقابلتفکیک دارد. این مشاعیت، چونان چرخ و خورشیدی که با هم در حرکتاند، نظام احسن را به شبکهای هماهنگ بدل میکند.
تناسب عمل با عوامل
عمل انسان، با نطفه، لقمه، قبله، والدین، زمان، و مکان تناسب دارد. این تناسب، چونان رشتههای بههمبافته، عمل را به زمینههای وجودی انسان پیوند میدهد و نظام احسن را قانونمند میسازد.
نفی انحصار عمل به فرد
هیچ عملی بهتنهایی از فرد صادر نمیشود؛ خدا، انبیا، زمان، مکان، و سایر عوامل در آن دخیلاند. این اصل، چونان تابلویی که هر رنگ آن توسط قلمهای متعدد کشیده شده، عمل را نتیجه همکاری جمعی عوامل میداند.
مثال خانه مشاع
نظام احسن، مانند خانهای است که سهام آن مشاع است؛ هر عامل سهمی دارد، اما این سهم غیرقابلتفکیک است. این تمثیل، هماهنگی و مشاعیت عوامل در خلقت را بهگونهای عینی نشان میدهد.
جهنم و عدالت نظام احسن
جهنم، نتیجه مشاعیت عوامل و مقتضای عدالت نظام احسن است. اگر خوب و بد یکسان پاداش گیرند، مانند تربیتشده و بیتربیت که یکسان نگریسته شوند، نظام احسن مخدوش میشود. جهنم، چونان آتشی که نتیجه عمل ناصالح است، بخشی از عدالت خلقت است.
وصیت عادلانه
در وصیت، میتوان به ضعیفتر یا مؤمنتر بیشتر داد، اما این باید مطابق «ما أنزل الله» باشد. این انعطاف، چونان نسیمی که به گیاهان ضعیفتر جان میبخشد، با عدالت نظام احسن سازگار است.
ذویالعقول و مسئولیت
همه موجودات، چونان ذویالعقول، مسئول اعمال خود در نظام احسناند. این مسئولیت، چونان قانونی فراگیر، تمام هستی را در بر میگیرد و عدالت خلقت را تضمین میکند.
لعن والدین و مسئولیت
لعن فرزند به والدین، نتیجه لقمه حرام یا اعمال آنهاست. والدین، چونان باغبانانی که بذر میکارند، مسئول نتایج اعمال خود در فرزنداناند و این با عدالت نظام احسن هماهنگ است.
دغدغه انبیا
انبیا، به دلیل تأثیر اعمال امت بر خودشان، برای هدایت آنها دغدغه داشتند. استاد فرزانه، با اشاره به تلاش امام حسین (ع)، این دغدغه را نشانه نهایت مسئولیت در نظام هدایت میدانند.
نقد روش تدریس
استادانی که مانند «النقال کالبقال» عمل میکنند، به تربیت و رشد شاگردان آسیب میزنند. این نقد، چونان هشداری به باغبانان معرفت، به اهمیت مسئولیت معلم در نظام تربیت اشاره دارد.
بخش دوم: فعلیتهای نزولی و صعودی در نظام احسن
تفکیک فعلیتهای نزولی و صعودی
نظام احسن شامل دو نوع فعلیت است: فعلیت نزولی (اول) و فعلیت صعودی (ثانی). این تفکیک، چونان دو بال پرندهای که در آسمان خلقت پرواز میکند، نقش انسان در مراتب مختلف آفرینش را روشن میسازد.
درنگ: نظام احسن شامل فعلیتهای نزولی و صعودی است که نقش انسان در آنها متفاوت است. |
نقش محدود در فعلیت نزولی
در فعلیت نزولی، انسان نقش چندانی ندارد، مانند نطفهای که بدون اراده او شکل میگیرد. این مرتبه، چونان بذری که در خاک کاشته میشود، از اختیار انسان خارج است، اما با تناسب نظام احسن هماهنگ است.
تناسب نطفه
نطفهها با مکان و شرایط خود تناسب دارند و بیحساب شکل نمیگیرند. این تناسب، چونان کلیدی که قفلی خاص را باز میکند، نشاندهنده قانونمندی نظام احسن در خلقت است.
نقش در فعلیت صعودی
در فعلیت صعودی، انسان نقش بیشتری دارد، اما همهکاره نیست. این مرتبه، چونان سفری که مسافر در آن اختیار دارد، اما مسیرش از پیش تعیین شده، به مسئولیت مشاعی انسان اشاره دارد.
نفی جبر و اختیار مطلق
در صعود، نه جبر حاکم است و نه انسان همهکاره است. این اصل، چونان ترازویی که تعادل را حفظ میکند، نقش انسان را در چارچوب مشاعیت عوامل تعریف میکند.
مثال باران و تناسب
باران در شورهزار و گلزار به دلیل تناسب با مکان خود میبارد، نه بهصورت بیحساب. این تمثیل، چونان نقاشی که هر رنگ را در جای خود مینهد، قانونمندی نظام احسن را نشان میدهد.
نقد شعر سعدی
استاد فرزانه، شعر «باران که در لطافت طبعش خلل نیست» را نادرست میدانند، زیرا بارانها متفاوتاند و هر باران با مکان خود تناسب دارد. این نقد، به ضرورت بازنگری در ادبیات عرفانی برای انطباق با نظام احسن اشاره دارد.
محاکمه شعرا
شعرای بزرگ چون حافظ، سعدی، مولوی، و فردوسی باید محاکمه شوند تا اشکالات شعرهایشان مشخص گردد. این پیشنهاد، چونان دعوتی به بازاندیشی در میراث ادبی، به نقد عقلانی ادبیات و تأثیر آن بر معرفت تأکید دارد.
تنزیه یا تفضیل انبیا
تنزیه انبیا به معنای پاک کردن آنها نیست، بلکه تفضیل (برتریدادن) آنهاست. این اصل، چونان نوری که جایگاه والای انبیا را روشن میکند، به ضرورت بازتعریف نقش انبیا در نظام معرفتی اشاره دارد.
خشکسالی و نباتزدایی
خشکسالی نتیجه نباتزدایی است، نه نبود باران. زمین اگر تر شود، باران میبارد. این مثال، چونان هشداری به انسان، به رابطه عمل و نتیجه در نظام احسن اشاره دارد.
طهارت نطفه پیامبر
نطفه پیامبر (ص)، به دلیل تناسب با ظروف طاهر، از نجاست جاهلیت مصون ماند. استاد فرزانه، با استناد به روایت «لم تنجسک الجاهلیة بانجاسها»، این طهارت را نتیجه تناسب در نظام احسن میدانند.
تناسب در ازدواج
ازدواجها، مانند رابطه زانی و زانیه، بر اساس تناسب در نظام احسن انجام میشود. این اصل، چونان قانونی که روابط انسانی را تنظیم میکند، به نظم خلقت اشاره دارد.
امکان استعدادی و تأثیر متقابل
امکان استعدادی انسان در تأثیر بر نطفه پیشین و پسین در نظام احسن وجود دارد. ظرف نزول بر صعود و ظرف صعود بر نزول اثر میگذارد. این اصل، چونان شبکهای از روابط متقابل، پویایی نظام احسن را نشان میدهد.
درنگ: امکان استعدادی و تأثیر متقابل ظرف نزول و صعود، پویایی نظام احسن را نشان میدهد. |
جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۴۰۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تبیین نظام احسن خلقت، این نظام را مبتنی بر تناسب، اعتدال، و قانونمندی معرفی میکند. هیچ پدیدهای در خلقت بیحساب نیست، و حتی رزق «بغیر حساب» دارای حسابی الهی است که فراتر از درک بشر است. آیات قرآن کریم، چون
﴿إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾
،
﴿هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾
، و
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾
، به قانونمندی، عدالت، و اعتدال نظام احسن اشاره دارند. بهشت و جهنم، نتیجه اصل «کما تزرع تحصد» بوده و با عدالت خلقت هماهنگاند. نظام خلقت مشاعی است و عوامل متعدد، از خدا و انبیا تا زمان و مکان، در هر عمل دخیلاند. فعلیتهای نزولی و صعودی، دو مرتبه متمایز در این نظاماند که نقش انسان در آنها متفاوت است. امکان استعدادی و تأثیر متقابل ظرف نزول و صعود، پویایی این نظام را نشان میدهد. این تحلیل، با دعوت به بازنگری در مفاهیم فلسفی و ادبی، راه را برای درک عمیقتر نظام احسن هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی |