متن درس
نظام احسن و شبهه آکل و ماکول: تأملی فلسفی در قانونمندی خلقت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰۷)
دیباچه
در گستره اندیشه اسلامی، نظام احسن به مثابه ستونی استوار، بنیانهای فلسفی و اعتقادی را در خود جای داده است. این نظام، که از قانونمندی و اعتدال خلقت سخن میگوید، با پرسشهایی عمیق و شبهاتی چالشبرانگیز مواجه میشود که یکی از برجستهترین آنها، قانون آکل و ماکول در طبیعت است. آیا بیرحمی ظاهری جنگل، که در آن هر موجودی دیگری را میدرد و میبلعد، با ادعای احسن بودن نظام خلقت سازگار است؟ این پرسش، که ریشه در تأملات فلسفی و کلامی دارد، محور درسگفتار شماره ۴۰۷ از استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است. این نوشتار، با تکیه بر محتوای آن درسگفتار، میکوشد تا با نگاهی عمیق و ساختارمند، شبهات مربوط به نظام احسن را کالبدشکافی کرده و پاسخهایی عقلانی و منطبق با مبانی فلسفه اسلامی ارائه دهد. از پیوند نظام احسن با اصول دین (توحید، نبوت، معاد) تا نقد شبهه بیرحمی طبیعت، این اثر سفری است به ژرفای اندیشهای که قانونمندی خلقت را در برابر پرسشهای دشوار میسنجد.
بخش یکم: نظام احسن و شالودههای اعتقادی
مفهوم نظام احسن و پیوند آن با اصول دین
نظام احسن، به مثابه آینهای که کمال الهی را بازمیتاباند، نظامی است که در آن فاعلیت تام، غایتمندی و سلامت مسیر خلقت به هم تنیده شدهاند. این نظام، که از اعتدال و قانونمندی سخن میگوید، شالودهای است که اصول دین بر آن استوار است. استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خویش تأکید دارند که اگر نظام احسن پذیرفته شود، کمالهای اولیه و ثانویه، معاد، قیامت و آخرت بهگونهای عقلانی اثبات میگردد. این پیوند عمیق، ریشه در این حقیقت دارد که توحید، به معنای فاعلیت تام الهی، و معاد، به معنای غایتمندی عالم، از نظام احسن سرچشمه میگیرند. نبوت و امامت نیز، به مثابه مسیر وصول از ظرف نزولی به صعودی، در این نظام جای دارند. بدینسان، اصول دین نه اموری مندرآوردی، بلکه حقایقی فلسفیاند که با نظام احسن گره خوردهاند.
شکنندگی نظام احسن در برابر شبهات
استاد فرزانه قدسسره هشدار میدهند که اگر شبههای نظام احسن را متزلزل سازد، کل بنای اصول دین، از توحید تا معاد، فرو میریزد. این شکنندگی، از آنروست که نظام احسن، چون رشتهای است که مهرههای اعتقادی را به هم پیوند داده است. اگر این رشته گسسته شود، توحید، که به فاعلیت تام الهی اشاره دارد، و معاد، که غایتمندی عالم را نشان میدهد، و حتی مسیر نبوت و امامت، که راه وصول به کمال است، همگی در معرض فروپاشی قرار میگیرند. این سخن، به مثابه هشداری است که عقل را به تأمل در استحکام این نظام فرا میخواند.
جمعبندی بخش یکم
نظام احسن، چونان نگینی در تاج فلسفه اسلامی میدرخشد و شالودهای است که اصول دین بر آن بنا شدهاند. این نظام، با فاعلیت تام، غایتمندی و مسیر وصول، نهتنها قانونمندی خلقت را نشان میدهد، بلکه پیوند عمیق آن با توحید، معاد و نبوت را آشکار میسازد. شبههای که این نظام را هدف قرار دهد، کل بنای اعتقادی را به مخاطره میافکند. از اینرو، دفاع از نظام احسن، دفاع از بنیانهای دین است.
بخش دوم: شبهه آکل و ماکول و قانونمندی طبیعت
قانون آکل و ماکول: بیرحمی ظاهری جنگل
یکی از شبهات اصلی که استاد فرزانه قدسسره در درسگفتار خویش به آن پرداختهاند، قانون آکل و ماکول در طبیعت است. جنگل، به مثابه صحنهای که در آن هر موجودی زورش به دیگری برسد، او را میدرد و میبلعد، ظاهراً بیرحم است. این قانون، که بر چهار اصل گرسنگی، سازگاری با مزاج، دسترسی و توان جسمانی استوار است، پرسشی بنیادین را برمیانگیزد: چگونه نظامی که در آن هیچ موجودی به دیگری رحم نمیکند، میتواند احسن باشد؟ استاد فرزانه با تمثیلی از جنگل، این شبهه را چنین صورتبندی میکنند: اگر گرگ گرسنه باشد، گوشت به مزاجش سازگار باشد، در دسترس باشد و زورش برسد، محال است که رحم کند. این قانون، که در ظاهر قساوت و شقاوت را نشان میدهد، چگونهHamiltonian Cycle و نظام احسن را به چالش میکشد.
آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
استاد فرزانه با استناد به آیه شریفه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») تأکید دارند که نظام احسن با اختیار و اراده انسان سازگار است. این آیه، به قانونمندی خلقت اشاره دارد که در آن انسان با اراده خویش یا به سوی شکر و کمال میرود یا به سوی کفران و تباهی. جهنم و نعیم، اقتضاییاند و نتیجه انتخابهای انسان در این نظام قانونمند هستند.
پاسخ به شبهه بیرحمی طبیعت
استاد فرزانه با تمثیلاتی چون زنجیره آکل و ماکول (موش، گربه، سگ، گرگ، شیر) و حتی داستان ماهی و حضرت یونس علیهالسلام، نشان میدهند که بیرحمی ظاهری طبیعت، بخشی از قانونمندی خلقت است. این قانون، نه از سر گترهگویی، بلکه بر اساس اقتضائات طبیعی عمل میکند. برای نمونه، ماهی که حضرت یونس را بلعید، تنها از غریزه طبیعی خویش پیروی کرد، نه از بیرحمی عمدی. همچنین، ملائکه غلاظ شداد، که در قرآن کریم به آنها اشاره شده، قانون الهی را بدون ملاحظه اجرا میکنند. این امر، نشاندهنده نظم و قانونمندی است، نه بیرحمی.
جمعبندی بخش دوم
قانون آکل و ماکول، هرچند در ظاهر بیرحم به نظر میرسد، بخشی از نظام احسن است که بر اساس اصول چهارگانه گرسنگی، سازگاری، دسترسی و زور عمل میکند. این قانونمندی، با اختیار و اراده انسان، که در آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ به آن اشاره شده، همخوانی دارد. طبیعت، چونان آیینهای است که نظم الهی را بازمیتاباند، و بیرحمی ظاهری آن، تنها جلوهای از اقتضائات خلقت است.
بخش سوم: از جنگل به شهر: تعمیم شبهه بیرحمی
شعر «گندم گل گندم» و آسیبپذیری اجتماعی
استاد فرزانه با استناد به شعر عامیانه «گندم گل گندم، ای خدا، دختر مال مردم»، شبهه بیرحمی را از جنگل به جامعه انسانی تعمیم میدهند. این شعر، که به آسیبپذیری زنان در برابر شوهران بداخلاق اشاره دارد، نشاندهنده شباهت نظام اجتماعی با جنگل است. همانگونه که در جنگل، قویتر ضعیفتر را میدرد، در جامعه نیز گاه افراد آسیبپذیر در معرض ظلم قرار میگیرند. این تمثیل، به مثابه آینهای است که بیرحمی ظاهری نظام اجتماعی را نشان میدهد.
نقد رفتارهای سادیستیک
استاد فرزانه با اشاره به رفتار گربه که با موش بازی میکند و آن را شکنجه میدهد، و همچنین گرگ که گله را بیجهت پارهپاره میکند، به رفتارهای سادیستیک در طبیعت و جامعه انسانی نقد وارد میکنند. این رفتارها، که در ظاهر با نظام احسن ناسازگارند، در حقیقت بخشی از غریزه طبیعیاند. با این حال، در انسان، که دارای اختیار و عقل است، چنین رفتارهایی با آیه ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ [مطلب حذف شد] : «این همان زیان آشکار است») محکوم میشوند. ظلم و سادیسم، نتیجه انحراف از نظام احسن است.
جمعبندی بخش سوم
شبهه بیرحمی، از جنگل به جامعه انسانی تعمیم مییابد، اما این تعمیم با نقد عقلانی پاسخ داده میشود. شعر «گندم گل گندم» و مثالهای سادیستیک، نشاندهنده انحراف از نظام احسناند، نه نقص آن. انسان، به مدد اختیار و عقل، میتواند از این انحرافات دوری گزیند و به سوی کمال حرکت کند.
بخش چهارم: دفاع از نظام احسن در برابر شبهات
ناامنی و فقدان آرامش در جنگل
استاد فرزانه با اشاره به ناامنی جنگل، که حتی شیر، سلطان جنگل، از مورچه میترسد، شبههای دیگر را مطرح میکنند. این ناامنی، که با فقدان آرامش و آسایش همراه است، چگونه با نظام احسن سازگار است؟ پاسخ این است که ناامنی ظاهری جنگل، بخشی از قانونمندی خلقت است. حتی شیر، که از مورچه آسیب میبیند، در چارچوب این قانون عمل میکند. این قانونمندی، نه بیرحمی، بلکه نظمی است که هر موجودی را در جای خود قرار میدهد.
نعمتان مجهولتان: الصحه و الامان
استاد فرزانه با استناد به روایت «نعمتان مجهولتان: الصحه و الامان»، تأکید دارند که سلامت و امنیت، دو نعمت بنیادیناند. در جنگل، که فاقد امنیت است، سلامت نیز از دست میرود. این امر، به رابطه علّی میان امنیت و سلامت اشاره دارد. نظام احسن، نظامی است که در آن امنیت و سلامت، به مثابه دو بال پرواز به سوی کمال، عمل میکنند.
نقد دیدگاه اهل سنت و سادیسم انسانی
استاد فرزانه دیدگاه اهل سنت را، که خدا را مالک مطلق میداند که هرچه بخواهد میکند، نقد میکنند. این دیدگاه، با نظام احسن، که قانونمند و عادلانه است، سازگار نیست. همچنین، رفتارهای سادیستیک انسانی، مانند لذت بردن از آزار دیگران، با نظام احسن ناسازگار است. مثال ناصرالدین شاه، که با ایجاد دعوا میان روضهخوان و مطرب لذت میبرد، نمونهای از این انحراف است.
جمعبندی بخش چهارم
دفاع از نظام احسن، نیازمند پاسخ به شبهاتی است که از ناامنی و بیرحمی ظاهری طبیعت سرچشمه میگیرند. این شبهات، با تکیه بر قانونمندی خلقت و نقش اختیار و عقل، پاسخ داده میشوند. نظام احسن، نظامی است که در آن هر موجودی، از گرگ تا انسان، در جایگاه اقتضایی خود عمل میکند.
بخش پنجم: نتیجهگیری نهایی
نظام احسن، چونان باغی پر از گلهای قانونمندی است که هر موجودی در آن جایگاه خود را دارد. شبهه آکل و ماکول، که از بیرحمی ظاهری طبیعت سخن میگوید، با تبیین قانونمندی خلقت پاسخ داده میشود. این قانونمندی، که بر چهار اصل گرسنگی، سازگاری، دسترسی و زور استوار است، نه بیرحمی، بلکه نظمی است که هر موجودی را در مسیر کمال یا تباهی قرار میدهد. آیات قرآن کریم، مانند إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ و ذَٰلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ، بر اختیار و مسئولیت انسان در این نظام تأکید دارند. تعمیم شبهه بیرحمی به جامعه انسانی، با نقد رفتارهای سادیستیک و انحرافی پاسخ داده میشود. نظام احسن، نظامی است که در آن رحمت الهی با قانونمندی خلقت در هم آمیخته و راه را برای گفتوگوهای عمیق فلسفی هموار میسازد.