متن درس
نظام احسن در فلسفه اسلامی: تازگی و جدیت در خلقت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۰۸)
مقدمه: تبیین فلسفی نظام احسن
نظام احسن، بهعنوان یکی از بنیادیترین مفاهیم در فلسفه اسلامی، بیانگر نظم والا و بینقص خلقت است که در آن هر پدیدهای با هدفی حکیمانه و در چارچوبی معتدل و پویا آفریده شده است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۴۰۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در دو صفت بنیادین این نظام، یعنی تازگی و جدیت، میپردازد. تازگی، چون جریانی زلال، حیاتبخش عالم است و جدیت، چون تیغی بران، نظم خلقت را از سستی و اهمال مصون میدارد. این اثر، با نگاهی عقلانی و بهدور از احساسمحوری، درصدد است تا حقیقت نظام احسن را در مراتب گوناگون وجود، از حق تعالی تا طبیعت، تبیین نماید.
بخش نخست: نقد نگاه احساسی و روششناسی فلسفی
اشکال احساسمحوری در فهم نظام احسن
نخستین گام در تبیین نظام احسن، رهایی از دام احساسمحوری است. هنگامی که به طبیعت، مانند جنگل، مینگریم، ظواهر درندگی، ظلم، و بیرحمی ممکن است ذهن را به سوی قضاوتهای عاطفی سوق دهد. اما این نگاه، چونان دیدن سایهای در آب زلال است که حقیقت را واژگونه مینماید. استاد فرزانه تأکید دارند که فهم نظام احسن نباید در سطح ظواهر احساسی متوقف شود، بلکه باید به سوی حقیقت، غایت، و حکمت خلقت پیش رود. این روششناسی، عقل را چون چراغی روشنگر در برابر احساس قرار میدهد تا از خلط مراتب جلوگیری شود.
درنگ: نگاه احساسی به ظواهر طبیعت، مانند درندگی در جنگل، مانع فهم حقیقت نظام احسن است. عقلمحوری، راه رهایی از این اشکال است.
اعتبار احساس در ظرف خود
هرچند احساسات در جای خود معتبرند، اما برای تحلیل فلسفی نظام احسن کافی نیستند. احساس، چون نسیمی گذرا، میتواند حال و هوای ذهن را متأثر سازد، اما حقیقت خلقت، چون کوهی استوار، تنها با عقل و تأمل ژرف قابل درک است. استاد فرزانه تأکید دارند که باید از سطح مباشرت و احساس فراتر رفت و به دلیل، هدف، و غایت خلقت نگریست.
روششناسی عقلانی در فلسفه
فلسفه، چون دریایی عمیق، نیازمند غواصی عقلانی است. استاد فرزانه با نقد رویکردهای متکلمانه که گاه به تناقض میانجامد، فلسفه را علمی منسجم و ثابت معرفی میکنند. گفتار فلسفی، برخلاف کلام، از ثبات برخوردار است و هر سخن امروز، مکمل سخنان دیروز است، نه نافی آن. این ثبات، نظام احسن را چون آینهای شفاف بازمینمایاند که در آن، حقیقت خلقت بیهیچ تحریفی هویداست.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد نگاه احساسی و تأکید بر روش عقلانی، بنیان تحلیل نظام احسن را استوار میسازد. این روششناسی، با تفکیک میان ظاهر و باطن خلقت، راه را برای کاوش در صفات بنیادین نظام احسن، یعنی تازگی و جدیت، هموار میکند. عقل، چون کلیدی زرین، درهای حقیقت را میگشاید و از فروافتادن در ورطه احساسمحوری جلوگیری میکند.
بخش دوم: تازگی، صفت ذاتی نظام احسن
تازگی در مراتب خلقت
تازگی، چون جویباری زلال، در همه مراتب خلقت جاری است. از حق تعالی که «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ [مطلب حذف شد] : هر روز او در کاری است) تا طبیعت، انسان، حیوان، و نبات، همهچیز در عالم نو به نو است. این تازگی، نه آن است که کهنهای به نو بدل شود، بلکه جریانی است که چون خورشید هر بامداد، نوید حیاتی تازه میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که این صفت، ذاتی نظام احسن است و عالم را از کهنگی و سستی مصون میدارد.
درنگ: تازگی، صفت ذاتی نظام احسن است که از حق تعالی تا طبیعت، عالم را پویا و زنده نگه میدارد.
نفی کهنگی و کون بعد الکون
عالم، چون پارچهای کهنه، هرگز فرسوده نمیشود. استاد فرزانه با نقد نظریه قدم عالم، کهنگی را نافی احسن بودن میدانند. نظام احسن، مبتنی بر کون بعد الکون (نو به نو) است، نه کون و فساد (کهنه به نو). این اصل، با استناد به قاعده عرفانی «لا تکرار فی التجلی»، عالم را جریانی متجدد و غیرتکراری معرفی میکند. حتی مرگ، که به ظاهر پایان است، در این نظام، چون دروازهای به تازگی است.
طراوت و طرد، نشانههای تازگی
طراوت، چون عطر گلهای بهاری، و طرد، چون پوست میوهای تازه، نشانههای نظام احسناند. استاد فرزانه با تمثیلی بدیع، میوه تازه را که دست بر آن لیز میخورد، با میوه پلاسیده که دست در آن میچسبد، مقایسه میکنند. این تشبیه، تازگی را چون جریانی حیاتبخش و کهنگی را نشانه سستی و نقص معرفی میکند. قرآن کریم نیز در «فَارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ هَلْ تَرَىٰ [مطلب حذف شد] : دیده بازگردان، دو بار، آیا هیچ شکافی میبینی؟) بر نبود فطور (نقص و سستی) تأکید میورزد.
پیامد نبود مرگ
استاد فرزانه، با استناد به توحید مفضل، میفرمایند که اگر مرگ نبود، عالم به پیری و خواری فرومیافتاد. مرگ، چون باغبانی که شاخههای خشک را هرس میکند، عالم را تازه نگه میدارد. روایات نیز ترحم به پیران را، مانند کودکان، توصیه میکنند، زیرا پیری نشانه ضعف و خواری است که با تازگی نظام احسن ناسازگار است.
جمعبندی بخش دوم
تازگی، چون روحی زنده در کالبد خلقت، نظام احسن را از کهنگی و سستی مصون میدارد. این صفت، از حق تعالی تا پایینترین مراتب طبیعت جاری است و با نفی کهنگی، عالم را جریانی نو به نو معرفی میکند. مرگ، طراوت، و نبود فطور، همگی گواه این حقیقتاند که نظام احسن، نظامی پویا و متجدد است.
بخش سوم: جدیت، صفت بنیادین نظام احسن
جدیت در برابر شوخی و اهمال
نظام احسن، چون میدان رقابتی است که شوخی و اهمال در آن جایی ندارد. استاد فرزانه عالم را چون کارزاری جدی توصیف میکنند که در آن، سستی و بیخیالی به پامال شدن میانجامد. جدیت، چون تیغی بران، نظم خلقت را از تنبلی و بیعملی حفظ میکند. این صفت، مکمل تازگی است و عالم را نظامی قانونمند و پویا میسازد.
درنگ: نظام احسن، نظامی جدی است که شوخی و سستی را برنمیتابد و قوت را شرط بقا میداند.
امانسازی، نه عافیتطلبی
امان، چون سپری است که هر موجود باید با شعور فطری یا اکتسابی خود بسازد. استاد فرزانه امان را از عافیتطلبی متمایز میکنند. در جنگل، هر حیوان با فطرت خود امانسازی میکند؛ گله گاوها که پنجاهتا پنجاهتا به آب میروند، یا موشی که به سوراخ پناه میبرد، نمونههایی از این امان فطریاند. قرآن کریم نیز در «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ [مطلب حذف شد] : و هرچه در توان دارید از نیرو برای آنها آماده کنید) امان را قوت و آمادگی معرفی میکند.
امان فطری و اکتسابی
امان دو گونه است: فطری، که چون هدیهای الهی به همه موجودات اعطا شده، و اکتسابی، که ویژه انسان است و با دوراندیشی و تلاش به دست میآید. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، دستهایی که بهصورت خودکار در برابر ضربه به شکم بالا میآیند یا چشمی که در برابر خطر بسته میشود را نشانه امان فطری میدانند. اما انسان، با خواندن آیتالکرسی یا بستن در، امان اکتسابی خود را میسازد.
جدیت درندگی، نه بیرحمی
درندگی در جنگل، چون نشانهای از جدیت نظام احسن است، نه بیرحمی. استاد فرزانه با نقد نگاه احساسی، درندگی را بخشی از نظم طبیعی میدانند که هر موجودی را به امانسازی وا میدارد. حیوانی که از امان فطری خود تخلف کند، چون گاوی که از گله جدا میافتد، طعمه میشود. این جدیت، عالم را از تنبلخانه بودن مصون میدارد.
نقد اجتماعی: فرتوت شدن مرجعیت
استاد فرزانه با نگاهی نقادانه، فرتوت شدن مرجعیت در حوزههای علمیه را با تازگی و جدیت نظام احسن ناسازگار میدانند. رهبری، چون درختی تنومند، باید در میانسنی باشد؛ نه جوان خام و نه پیر فرتوت. تأخیر در بهرهگیری از توان افراد یا بدلکاریهایی چون سفید کردن مو برای نشان دادن سن، نشانه ضعف در مدیریت منابع انسانی است که با نظام احسن همخوانی ندارد.
جمعبندی بخش سوم
جدیت، چون ستونی استوار، نظام احسن را از سستی و اهمال حفظ میکند. امانسازی، چه فطری و چه اکتسابی، شرط بقا در این نظام است. درندگی، فرتوت شدن، و حتی دعواهای انسانی، همگی نشانههایی از جدیت عالماند که شوخی و عافیتطلبی را برنمیتابد. این صفت، در کنار تازگی، نظام احسن را کامل و هماهنگ میسازد.
بخش چهارم: پیوند تازگی و جدیت در نظام احسن
اعتدال و قانونمندی
نظام احسن، چون ترازویی دقیق، اعتدالی است که حتی ظلم و چپاول را در چارچوبی قانونمند قرار میدهد. استاد فرزانه تأکید دارند که اعتدال، همراه با تازگی و جدیت، نظام خلقت را از گترهبودن مصون میدارد. این اعتدال، چون جریانی منظم، همه پدیدهها را در جای خود قرار میدهد.
نفی توقعات بیمورد
عالم، چون کارگاهی منظم، جایی برای توقعات بیمورد ندارد. استاد فرزانه با نفی توقعات غیرمنطقی از خدا و دیگران، نظام احسن را عالمی حسابشده معرفی میکنند. شفاعت بیمورد یا انتظار عافیت بدون تلاش، با جدیت این نظام ناسازگار است.
نقد گمراهی رسانهای
رسانههایی که عالم را غیرجدی جلوه میدهند، چون آینهای شکسته، حقیقت را تحریف میکنند. استاد فرزانه با نقد این رویکرد، به ضرورت آگاهی از جدیت نظام احسن تأکید میورزند. نازپروری و نفی جدیت، چون سمی مهلک، ذهن را از فهم حقیقت دور میسازد.
اقتدار و کمال
هر موجود، با اقتدار خود در نظام احسن عمل میکند. این اقتدار، چون تیغی که میبرد یا کاغذی که بریده میشود، نشانه کمال است. استاد فرزانه با این تمثیل، تفاوت موجودات را در اقتدارشان میدانند که نظام احسن را به نظامی رقابتی و پویا بدل میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
تازگی و جدیت، چون دو بال، نظام احسن را به پرواز درمیآورند. اعتدال، نفی توقعات بیمورد، و اقتدار، این نظام را از سستی و گترهبودن مصون میدارند. نقدهای اجتماعی، مانند گمراهی رسانهای و فرتوت شدن مرجعیت، کاربرد عملی این مفاهیم را در زندگی انسانی نشان میدهند.
نتیجهگیری کل
نظام احسن، چون گوهری درخشان در فلسفه اسلامی، عالمی است که تازگی و جدیت در آن بههمتنیدهاند. تازگی، عالم را از کهنگی و سستی مصون میدارد و جدیت، آن را از شوخی و اهمال حفظ میکند. این دو صفت، با اعتدال و قانونمندی، خلقت را به نظامی کامل و هماهنگ بدل میسازند. امانسازی، چه فطری و چه اکتسابی، شرط بقا در این نظام است. نقد نگاه احساسی، فرتوت شدن مرجعیت، و گمراهی رسانهای، همگی گواه این حقیقتاند که فهم نظام احسن نیازمند عقلمحوری و تأمل ژرف است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاشی است برای روشن ساختن این مفاهیم والا و پیوند آنها با زندگی انسانی.
با نظارت صادق خادمی