متن درس
تحلیل و تبیین قاعده امکان اشرف و اخس در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۳)
مقدمه: درآمدی بر قاعده امکان اشرف و اخس
فلسفه اسلامی، به مثابه دریایی ژرف از تأملات متافیزیکی، همواره در پی تبیین نظم وجودی و سلسله مراتب خلقت بوده است. قاعده امکان اشرف و اخس، یکی از بنیادهای نظری این فلسفه، چارچوبی است که ترتیب وجودی موجودات را در نسبت با مبدأ هستی توضیح میدهد. این قاعده، که ریشه در فلسفه یونانی دارد، در آثار فیلسوفان بزرگی چون ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا با نگرشی توحیدی بازتعریف شده و با حکمت الهی همراستا گردیده است. در این نوشتار، که برگرفته از درسگفتار شماره ۴۱۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است، تلاش میشود تا این قاعده بهگونهای جامع و تفصیلی بررسی گردد. این بررسی نه تنها به تبیین مفاهیم بنیادین فلسفی مانند امکان، استعداد و نظام احسن میپردازد، بلکه با نقد مفاهیم سنتی و پیوند آنها با مسائل عملی و اجتماعی، نگاهی نو به این قاعده ارائه میدهد. هدف این نوشتار، ارائه تحلیلی عمیق و منسجم برای مخاطبان متخصص است که با بهرهگیری از زبانی روشن و فاخر، روح و پیام فلسفه اسلامی را منتقل میکند.
بخش اول: نظام احسن و ویژگیهای آن
تعریف نظام احسن
نظام احسن، به مثابه باغی منظم و حکیمانه، نظامی است که در آن تمامی اجزای عالم، از موجودات شریف گرفته تا اصطکاکات و استهلاکات، در چارچوبی عادلانه و متعادل جای میگیرند. این نظام، که با الهام از آیات قرآن کریم شکل گرفته، کاستیها و نقصانها را نتیجه اعمال موجودات میداند. چنانکه در قرآن کریم آمده است:
بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ
[مطلب حذف شد] : «به سبب آنچه دستهایشان فراهم آورده است»). این آیه نشان میدهد که کاستیها در دنیا و آخرت، در چارچوبی حکیمانه تدارک میشوند و نظم عالم را حفظ میکنند.
درنگ: نظام احسن، نظامی است پویا و متعادل که در آن حتی اصطکاکات و استهلاکات، بر اساس حکمت و عدالت الهی، جایگاهی معنادار دارند و کاستیها به عنوان نتایج اعمال موجودات، در دنیا و آخرت تدارک میگردند.
تحلیل نظام احسن
نظام احسن، چونان آینهای است که نظم و هماهنگی خلقت را بازمیتاباند. این نظام، با تأکید بر پویایی و تعادل، هر جزء عالم را در جایگاهی حکیمانه قرار میدهد. اصطکاکات و استهلاکات، که در نگاه نخست نقصان به نظر میآیند، در این نظام به مثابه بخشی از فرآیند تکامل و عدالت الهی تفسیر میشوند. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، کاستیها را نه به عنوان نقص ذاتی، بلکه به عنوان نتیجه اعمال موجودات در ظرف دنیا و آخرت میبیند و بدینسان، نظمی عادلانه را در عالم ترسیم میکند.
بخش دوم: نفی امکان استعدادی و تأکید بر استعداد
مفهوم امکان استعدادی و نقد آن
در فلسفه سنتی، امکان استعدادی به عنوان ظرفی برای تحقق موجودات مطرح میشود، اما در این درسگفتار، این مفهوم نفی شده و به جای آن، استعداد به عنوان واقعیتی خارجی و ظهور وجودی معرفی میگردد. استعداد، چونان بذری است که در خاک وجود کاشته شده و در ظرف فعلیتهای اولیه، ثانویه و ثالثیه به بار مینشیند. این دیدگاه، با نفی امکان استعدادی، بر واقعیت خارجی و ظهورات وجودی تأکید میکند.
درنگ: نفی امکان استعدادی، راه را برای تأکید بر استعداد به عنوان ظرفی خارجی و واقعی برای ظهورات وجودی هموار میسازد، که با فلسفه وجودگرای اسلامی و وحدت وجود همخوانی دارد.
تحلیل و تبیین استعداد
نفی امکان استعدادی، گامی است در راستای همسویی با فلسفه وجودگرای اسلامی، که ماهیت را امری ذهنی و غیرواقعی میداند. استعداد، به مثابه جریانی جاری در بستر وجود، جایگزین مفهوم سنتی امکان میشود. این استعداد، در ظرف فعلیتهای گوناگون، از اولیه تا ثالثیه، ظهور مییابد و بدینسان، نظم وجودی را در چارچوبی پویا و واقعی تبیین میکند.
بخش سوم: نفی امکان ماهوی و مفهوم ممكن
امکان ماهوی و نقد آن
امکان و ممكن، به عنوان اوصاف ماهیت، در این دیدگاه نفی میشوند. از آنجا که ماهیت، به مثابه سایهای ذهنی، فاقد وجود واقعی است، امکان نیز، که وصف ماهیت است، منتفی میگردد. این دیدگاه، که ریشه در فلسفه ملاصدرا دارد، بر اصالت وجود و ظهورات آن تأکید میورزد و مفاهیم انتزاعی را از قلمرو واقعیت کنار میگذارد.
درنگ: نفی امکان ماهوی، با تأکید بر اصالت وجود، مفاهیم ذهنی مانند ماهیت را کنار گذاشته و راه را برای تبیین ظهورات واقعی وجود هموار میسازد.
تحلیل نفی امکان ماهوی
این نفی، چونان کلیدی است که قفل مفاهیم انتزاعی را میگشاید. در فلسفه ملاصدرا، ماهیت به مثابه تصویری ذهنی، فاقد اصالت وجودی است. بنابراین، امکان، که به ماهیت وابسته است، نمیتواند وصفی واقعی باشد. این دیدگاه، با تأکید بر وجود و ظهورات آن، چارچوبی نو برای فهم نظم خلقت ارائه میدهد.
بخش چهارم: قاعده امکان اشرف و اخس
تعریف و مفهوم قاعده
قاعده امکان اشرف و اخس، که از فلسفه ارسطویی و افلاطونی به فلسفه اسلامی راه یافته، بیان میدارد که موجود اشرف (شریفتر) باید پیش از موجود اخس (نازلتر) تحقق یابد. این قاعده، چونان نردبانی است که مراتب وجود را از شریفترین به نازلترین پیوند میدهد. در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا، این قاعده با نگرشی توحیدی بازتعریف شده و در چارچوب حکمت الهی جای گرفته است.
درنگ: قاعده امکان اشرف و اخس، با تبیین سلسله مراتب وجودی، موجود شریفتر (مانند عقل) را مقدم بر موجود نازلتر (مانند ماده) میداند و نظم خلقت را بر اساس حکمت الهی ترسیم میکند.
ریشههای تاریخی قاعده
این قاعده، که ریشه در تأملات ارسطو و افلاطون دارد، در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا (در شفا و تعلیقات)، شیخ اشراق (در متارحات، تلویحات و حکمه الاشراق) و ملاصدرا (بهویژه در جلد هفتم اسفار) بررسی شده است. این فیلسوفان، با بازسازی این قاعده در چارچوب توحید، آن را از مفاهیم یونانی به نگرشی اسلامی تبدیل کردهاند.
تحلیل قاعده امکان اشرف و اخس
قاعده امکان اشرف و اخس، چونان نقشهای است که مسیر خلقت را از مبدأ شریف به سوی موجودات نازلتر ترسیم میکند. این قاعده، با تأکید بر تقدم موجودات اشرف (مانند عقل) بر موجودات اخس (مانند ماده)، نظمی حکیمانه را در عالم خلقت نشان میدهد. این ترتیب، که با حکمت الهی سازگار است، بیانگر آن است که موجودات شریفتر، به دلیل شرافت وجودی، مقدم بر موجودات نازلتر هستند.
بخش پنجم: ارتباط قاعده امکان اشرف با قاعده الواحد
قاعده الواحد و نسبت آن با امکان اشرف
قاعده الواحد، که بیان میدارد «از واحد حقیقی تنها یک موجود میتواند صادر شود»، یکی از اصول بنیادین فلسفه اسلامی است. این قاعده، با قاعده امکان اشرف پیوندی عمیق دارد، زیرا صدور کثرت از واحد، به صورت همزمان یا بدون واسطه، محال است. بنابراین، موجودات اشرف و اخس نمیتوانند به طور همزمان از مبدأ واحد صادر شوند.
درنگ: قاعده الواحد، با تأکید بر وحدت مبدأ خلقت، صدور همزمان موجودات اشرف و اخس را نفی میکند و تقدم موجود اشرف را بر اخس ضروری میسازد.
تحلیل ارتباط قاعده الواحد و امکان اشرف
قاعده الواحد، چونان ستونی است که بنای فلسفه توحیدی را استوار میسازد. این قاعده، با نفی امکان صدور کثرت بیواسطه از واحد، نظم وجودی را در چارچوبی منطقی و حکیمانه قرار میدهد. در این دیدگاه، موجود اشرف، به دلیل شرافت وجودی، باید پیش از موجود اخس تحقق یابد، زیرا صدور موجودات متفاوت به صورت همزمان با قاعده الواحد سازگار نیست.
بخش ششم: نقد ترتیب طبیعی و متافیزیکی
ترتیب طبیعی در برابر ترتیب متافیزیکی
در طبیعت، فرآیندها معمولاً از اخس به اشرف پیش میروند، مانند نوشتن چکنویس پیش از پاکنویس. اما در قاعده امکان اشرف، این ترتیب معکوس است و موجود اشرف مقدم بر اخس قرار میگیرد. این تفاوت، چونان دو مسیر متضاد است که یکی در طبیعت و دیگری در متافیزیک جریان دارد.
درنگ: قاعده امکان اشرف، برخلاف فرآیندهای طبیعی که از اخس به اشرف پیش میروند، ترتیب متافیزیکی را از اشرف به اخس میداند، که با حکمت الهی سازگار است.
تحلیل تفاوت ترتیبها
این نقد، چونان خطی است که مرز میان طبیعت و متافیزیک را ترسیم میکند. در طبیعت، حرکت از نازل به شریف است، اما در متافیزیک، نظم خلقت از شریفترین موجودات آغاز میشود. این دیدگاه، با تأکید بر حکمت الهی، نشان میدهد که خلقت از مبدأی شریف آغاز شده و به سوی موجودات نازلتر پیش میرود.
بخش هفتم: برهان قاعده امکان اشرف
برهانی بودن قاعده
استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، قاعده امکان اشرف را برهانی، شریف و پرمنفعت توصیف میکنند. این قاعده، که در اثبات وجود عقول و مثل نوریه به کار رفته، دارای آثار و برکات فراوانی است. برهان این قاعده، بیان میدارد که اگر موجود اخس (مانند ماده) وجود داشته باشد، حتماً موجود اشرف (مانند عقل) پیش از آن تحقق یافته است، زیرا وجود اخس بدون اشرف محال است.
درنگ: قاعده امکان اشرف، با برهانی منطقی، وجود موجود شریفتر (مانند عقل) را پیشنیاز وجود موجود نازلتر (مانند ماده) میداند و نظم خلقت را تبیین میکند.
تحلیل برهان قاعده
برهان قاعده امکان اشرف، چونان مشعلی است که تاریکیهای نظم وجودی را روشن میسازد. این برهان، با تأکید بر ملازمه منطقی میان وجود اشرف و اخس، نشان میدهد که حکمت الهی، تحقق موجودات شریفتر را پیش از موجودات نازلتر ایجاب میکند. این دیدگاه، با قاعده الواحد و اصول متافیزیکی همخوانی دارد.
بخش هشتم: کاربرد قاعده در فلسفه اسلامی
کاربرد قاعده در آثار فیلسوفان
قاعده امکان اشرف و اخس، در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا جایگاه ویژهای دارد. شیخ اشراق، بهویژه در آثاری چون حکمه الاشراق و پرتو نامه، بر این قاعده تأکید فراوان داشته و آن را در تبیین نظم وجودی به کار برده است.
درنگ: قاعده امکان اشرف و اخس، به عنوان ابزاری کلیدی در فلسفه اسلامی، در آثار ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا برای تبیین سلسله مراتب وجودی به کار رفته است.
تحلیل کاربرد قاعده
این قاعده، چونان کلیدی است که درهای فهم نظم خلقت را میگشاید. کاربرد گسترده آن در آثار فیلسوفان اسلامی، نشاندهنده اهمیت آن در تبیین رابطه میان موجودات و سلسله مراتب وجودی است. شیخ اشراق، با تأکید ویژه بر این قاعده، آن را به مثابه نوری دانسته که نظم متافیزیکی عالم را روشن میسازد.
بخش نهم: نقد مفاهیم مرتبط
نقد مثل نوریه و اعیان ثابته
مفاهیم مثل نوریه و اعیان ثابته، که در فلسفه افلاطونی و اشراقی مطرح شدهاند، به دلیل فقدان دلیل معتبر نفی میشوند. این مفاهیم، که به عنوان مصادیقی از امکان اشرف مطرح شدهاند، در فلسفه وجودگرای ملاصدرا فاقد اصالت وجودی دانسته میشوند.
درنگ: نفی مثل نوریه و اعیان ثابته، با تأکید بر اصالت وجود، مفاهیم ذهنی را کنار گذاشته و بر واقعیت خارجی و ظهورات وجودی تمرکز میکند.
نقد مفهوم ربالنوع
مفهوم ربالنوع، که به نوعی حاکم یا کدخدا برای هر نوع از موجودات نسبت داده میشود، به عنوان بخشی از تفکرات سلطنتی و غیرواقعی رد میشود. این مفهوم، که ریشه در فرهنگهای غیرتوحیدی دارد، با فلسفه توحیدی سازگار نیست.
درنگ: نفی مفهوم ربالنوع، بر وحدت مبدأ خلقت تأکید دارد و هرگونه واسطه غیرحقیقی میان خدا و خلقت را رد میکند.
تحلیل نقد مفاهیم
این نقدها، چونان بادهایی هستند که غبار مفاهیم غیرواقعی را از آسمان فلسفه اسلامی میزدایند. نفی مثل نوریه و ربالنوع، با تأکید بر اصالت وجود و وحدت مبدأ خلقت، چارچوبی توحیدی را برای فهم عالم ارائه میدهد. این دیدگاه، مفاهیم ذهنی و غیرواقعی را کنار گذاشته و بر واقعیت خارجی تمرکز میکند.
بخش دهم: تأثیرات فرهنگی و اجتماعی
تأثیر تفکرات سلطنتی
تفکرات سلطنتی، که تمایل به داشتن حاکم یا پشتوانه ثابت را در فرهنگها تقویت کردهاند، به عنوان مانعی برای خوداتکایی و مسئولیتپذیری معرفی شدهاند. این تفکرات، در مسائل اقتصادی مانند نظام بانکداری، تأثیرات منفی داشتهاند.
درنگ: تفکرات سلطنتی، با ایجاد وابستگی به پشتوانههای ثابت، مانع خوداتکایی و مسئولیتپذیری شده و در فرهنگهای مختلف تأثیرات منفی بر جای گذاشتهاند.
نقد نظام بانکداری و ربا
نظام بانکداری، بهویژه بهرههای سنگین (مانند دریافت ۴۵ درصد سود برای وام)، به عنوان ظلم و حرام معرفی شده است. این نظام، که به استثمار مردم میانجامد، با اصول اخلاقی و شرعی اسلام ناسازگار است.
درنگ: نظام بانکداری مبتنی بر ربا، به دلیل ظلم و استثمار، حرام بوده و با اصول اخلاقی و شرعی اسلام ناسازگار است.
تحلیل تأثیرات فرهنگی و اجتماعی
این نقدها، چونان آینهای هستند که تأثیرات فرهنگ و روانشناسی اجتماعی را بر پذیرش مفاهیم فلسفی نشان میدهند. تمایل به پشتوانه ثابت، که ریشه در تفکرات سلطنتی دارد، مانع از درک واقعیتهای وجودی شده و در مسائل عملی مانند بانکداری، به ظلم و استثمار منجر میگردد. این تحلیل، ارتباط عمیق فلسفه اسلامی با مسائل اجتماعی را برجسته میسازد.
بخش یازدهم: جمعبندی و نتیجهگیری
قاعده امکان اشرف و اخس، چونان ستارهای درخشان در آسمان فلسفه اسلامی، نظم وجودی و سلسله مراتب خلقت را روشن میسازد. این قاعده، که ریشه در فلسفه یونانی دارد، در آثار فیلسوفان اسلامی مانند ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا با نگرشی توحیدی بازتعریف شده است. نفی امکان ماهوی و استعدادی، و تأکید بر استعداد و ظهورات وجودی، نشاندهنده رویکرد وجودگرایانه این درسگفتار است. نقد مفاهیمی مانند مثل نوریه و ربالنوع، و همچنین انتقاد از تأثیرات فرهنگی و اقتصادی مانند نظام بانکداری، نشاندهنده پیوند عمیق فلسفه اسلامی با مسائل عملی و اجتماعی است. این قاعده، با برهانی منطقی و آثار و برکات فراوان، چارچوبی جامع برای فهم نظم خلقت ارائه میدهد و راه را برای تأملات عمیقتر در فلسفه اسلامی هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی