متن درس
کاوش در امکان اشرف و اخس: تبیینی وجودمحور در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۱۴)
دیباچه
این نوشتار، بازنویسی و تدوینی است از درسگفتار شماره ۴۱۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ یکم آبان ۱۳۸۱ ایراد شده است. موضوع محوری این درسگفتار، بررسی عمیق و نقادانه مفهوم امکان اشرف و اخس در فلسفه است که با ریشههای افلاطونی آغاز شده و در نظامهای فلسفی ارسطویی، مشایی، صدرایی و اشراقی بسط یافته است. این متن، با نگاهی وجودمحور و مبتنی بر وحدت و ظهورات، به نقد و تحلیل این مفهوم در بستر فلسفه و عرفان اسلامی میپردازد.
بخش نخست: ریشهها و مبانی امکان اشرف و اخس
سرچشمههای تاریخی امکان اشرف و اخس
مبحث امکان اشرف و اخس، که در نظامهای فلسفی گوناگون ریشه دوانده، از افلاطون آغاز شده و توسط فیلسوفانی چون ارسطو، ابنسینا، ملاصدرا و شیخ اشراق بسط یافته است. این مفهوم، به مثابه کلیدی برای فهم نظام خلقت، مراتب وجود را در سلسلهای از اشرف به اخس تبیین میکند. استاد فرزانه قدسسره، با تیزبینی، این مبحث را به مثابه پلی میان فلسفههای باستانی و اسلامی مورد کاوش قرار داده و زمینهای برای نقد تاریخی آن فراهم ساختهاند.
درنگ: امکان اشرف و اخس، به عنوان قاعدهای بنیادین در نظام خلقت، از افلاطون سرچشمه گرفته و در فلسفه اسلامی به گونهای نقادانه بازاندیشی شده است.
نظام عقول طولی در فلسفه افلاطونی
افلاطونیان، خلقت را در چارچوبی از عقول طولی دهگانه ترسیم کردهاند. عقل نخست، به مثابه معلول مستقیم الهی، از هرگونه کثرت مبراست و چونان نوری بیآلایش، مبدأ خلقت است. عقول دوم تا نهم، فلکیات را سامان میدهند و عقل دهم، که عقل فعال نامیده میشود، کدخدای عالم ناسوت است. این نظام، خلقت را در سلسلهمراتبی از اشرف به اخس قرار داده و عقل را محور مدیریت عالم میداند.
عقول عرضی و ربالنوع در نظام افلاطونی
افلاطونیان، افزون بر عقول طولی، به عقول عرضی یا ربالنوع قائلاند که موجوداتی نوری و مفارقاند و مدبر موجودات ناسوتی به شمار میروند. این موجودات، به مثابه واسطههایی میان عالم الوهی و مادی، نقش کدخدایی عالم را ایفا میکنند. این دیدگاه، با نظام مشایی که تنها به عقول طولی پایبند است، تفاوت بنیادین دارد.
درنگ: تفاوت بنیادین افلاطونیان و مشائیان در کدخدایی عالم است: عقول طولی در برابر عقول عرضی و ربالنوع، دو نظام فلسفی متمایز را رقم میزنند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با معرفی امکان اشرف و اخس و ریشههای تاریخی آن، به تبیین نظام عقول طولی و عرضی در فلسفه افلاطونی پرداخت. استاد فرزانه قدسسره، با نقدی عالمانه، تفاوتهای ساختاری میان نظامهای افلاطونی و مشایی را برجسته ساخته و زمینه را برای تحلیل عمیقتر قاعده امکان اشرف فراهم کردهاند.
بخش دوم: قاعده امکان اشرف و نقد آن
مفهوم امکان اشرف در نزول خلقت
امکان اشرف، قاعدهای است که خلقت را از مرتبه اشرف آغاز میکند و تحقق آن را در ظرف اخس ناممکن میداند. این قاعده، مورد پذیرش افلاطونیان، ابنسینا و دیگر فیلسوفان اسلامی است. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلی زیبا، خلقت را به جریانی از نور تشبیه کردهاند که از مبدأ اشرف سرچشمه میگیرد و به سوی مراتب پایینتر فرو میریزد، بیآنکه در ظرف اخس متوقف شود.
درنگ: قاعده امکان اشرف، با تأکید بر آغاز خلقت از اشرف، نظام عالم را سلسلهمراتبی و هماهنگ معرفی میکند.
نقد همزمانی اشرف و اخس
خلقت همزمان اشرف و اخس، به صدور کثیر از واحد منجر میشود که با وحدت مبدأ خلقت ناسازگار است. استاد فرزانه قدسسره، این همزمانی را به مثابه تلاش برای آمیختن نور و ظلمت در یک لحظه میدانند که به آشوب در نظام خلقت میانجامد.
نقد تقدم اخس بر اشرف
تقدم اخس بر اشرف، یا به عدم تجانس میان مراتب خلقت منجر میشود یا اشرف را معلول اخس میسازد که هر دو محالاند. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به ساختن بنایی بدون پیریزی تشبیه کردهاند که فروپاشی آن حتمی است.
نقد جدایی اشرف و اخس
جدایی کامل عالم اشرف و اخس، به دو عالم بیارتباط میانجامد که با نظام یکپارچه خلقت ناسازگار است. این دیدگاه، به مثابه پاره کردن تار و پود یکپارچه هستی است که وحدت عالم را از میان میبرد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین قاعده امکان اشرف و نقدهای وارد بر آن، نشان داد که خلقت، نظامی سلسلهمراتبی و هماهنگ است که از اشرف آغاز میشود. استاد فرزانه قدسسره، با نقد همزمانی، تقدم اخس و جدایی مراتب، بر وحدت و نظم خلقت تأکید کردهاند.
بخش سوم: نقد ربالنوع و خرافات آن
نفی ربالنوع در فلسفه اسلامی
ربالنوع، به عنوان موجوداتی نوری که مدبر عالم ناسوتاند، فاقد دلیل شرعی و عقلی است. استاد فرزانه قدسسره، این مفهوم را به خرافاتی مانند حرکت شاخ ماهی تشبیه کردهاند که از عقل و شرع به دور است.
درنگ: ربالنوع، به دلیل فقدان دلیل معتبر، از نظام فلسفی اسلامی حذف میشود و عالم مستقیماً به الوهیت متصل است.
نقد افکار شاهانه و کدخداسازی
ربالنوع، نتیجه افکار شاهانه و کدخداسازی است که عالم را به رعایا و سلاطین تقسیم میکند. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به تلاش برای تحمیل ساختارهای اجتماعی بر نظام هستی تشبیه کردهاند که از حقیقت فلسفی به دور است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد ربالنوع و خرافات مرتبط با آن، نشان داد که فلسفه اسلامی، عالم را بیواسطه به مبدأ الهی متصل میداند. استاد فرزانه قدسسره، با تمثیلات روشن، ربالنوع را مفهومی غیرفلسفی و عامیانه معرفی کردهاند.
بخش چهارم: چارچوب وجودی و نفی ماهیت
نفی ماهیت و امکان مفهومی
استاد فرزانه قدسسره، با نفی ماهیت، امکان مفهومی و از جمله امکان اشرف و اخس را منتفی میدانند. ماهیت، به مثابه ریشه کثرت، از نظام وجودی حذف شده و خلقت به وحدت وجود متصل میگردد.
درنگ: با نفی ماهیت، امکان اشرف و اخس منتفی شده و نظام خلقت به وحدت وجود و ظهورات آن محدود میشود.
وحدت وجود و مراتب ظهور
وجود، حقیقتی شخصی، عینی و واحد است که مراتب آن در ظهوراتش پدیدار میشود. استاد فرزانه قدسسره، این مراتب را به امواجی تشبیه کردهاند که از اقیانوس بیکران وجود سرچشمه میگیرند، بیآنکه ذات وجود را متکثر سازند.
نقد تشکیک وجود ملاصدرا
تشکیک وجود، که ملاصدرا در اسفار و دیگر آثارش مطرح کرده، به دلیل تناقض در ذات وجود نادرست است. استاد فرزانه قدسسره، این دیدگاه را به تلاش برای آمیختن وحدت و کثرت در یک ذات تشبیه کردهاند که محال است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نفی ماهیت و امکان مفهومی، نظام خلقت را به وحدت وجود و ظهورات آن متصل کرد. استاد فرزانه قدسسره، با نقد تشکیک صدرایی، وجود را حقیقتی واحد و کامل معرفی کرده و از مفاهیم ماهیتمحور فاصله گرفتهاند.
بخش پنجم: توحید و قرآن کریم
توحید بدیهی و نفی استدلالهای سنتی
استاد فرزانه قدسسره، توحید را بدیهی و قدر متيقن واقعیت میدانند که نیازی به اثبات ندارد. این دیدگاه، به مثابه نوری است که بینیاز از چراغ، خود را بر همگان آشکار میسازد.
درنگ: توحید، به عنوان قدر متيقن واقعیت، بدیهی است و کثرت نیازمند اثبات است که دلیلی بر آن یافت نمیشود.
شواهد قرآنی
قرآن کریم، با آیاتی چون خَلَقْنَاکُمْ أَطْوَارًا (نوح: ۱۴) به [مطلب حذف شد] : «شما را بهگونههای مختلف آفریده است.» این آیه، نظام سلسلهمراتبی خلقت را تأیید میکند.
همچنین، آیه لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا (انبیاء: ۲۲) توحید [مطلب حذف شد] : «اگر در آن دو [آسمان و زمین] خدایانی جز الله بود، هرآینه تباه میشدند.»
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تأکید بر بدیهی بودن توحید و استناد به آیات قرآن کریم، نظام فلسفی را به وحدت ذاتی وجود متصل کرد. استاد فرزانه قدسسره، با تکیه بر خودبسندگی قرآن کریم، از استدلالهای سنتی پرهیز کرده و توحید را محور فلسفه قرار دادهاند.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با بازنویسی درسگفتار شماره ۴۱۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در امکان اشرف و اخس پرداخت. با نقد نظامهای افلاطونی، ارسطویی، مشایی و صدرایی، چارچوبی وجودمحور مبتنی بر وحدت و ظهورات ارائه شد. امکان اشرف، به عنوان قاعدهای ماهیتمحور، در فلسفههای سنتی پذیرفته شده، اما با نفی ماهیت و امکان مفهومی، این قاعده در نظام وجودی این درسگفتار منتفی گردید. وجود، حقیقتی شخصی، واحد و کامل است که ظهورات آن مراتب خلقت را تشکیل میدهند. ربالنوع، به عنوان مفهومی خرافی، از فلسفه حذف شد و عالم مستقیماً به الوهیت متصل گردید. توحید، به عنوان قدر متيقن واقعیت، بدیهی است و کثرت نیازمند اثباتی است که دلیلی بر آن یافت نمیشود. این نظام فلسفی، با نقد تشکیک صدرایی و واجبالوجود، وجود را محور خلقت قرار داده و از مفاهیم سنتی رها شده است. امید است این نوشتار، گامی در جهت فهم عمیقتر مسائل فلسفی و عرفانی باشد.
با نظارت صادق خادمی