متن درس
خیر و شر در حکمت متعالیه: نقدی بر مفهوم عدم
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۲)
دیباچه
بحث خیر و شر، چونان نگینی درخشان در سپهر فلسفه و عرفان اسلامی، از دیرباز ذهن اندیشمندان و عامه مردم را به خود مشغول داشته است. این مفاهیم، که ریشه در فرهنگ باستانی و ادراک عمومی دارند، در حکمت متعالیه با نگاهی نو و وجودی بازخوانی شدهاند. خیر، چونان جلوهای از وجود، و شر، که گاه به عدم فروکاسته شده، در این چارچوب، نیازمند تأملی عمیق و روشمند است. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۴۲۲ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی نسبت خیر و شر با وجود و عدم میپردازد. هدف آن است که با نقد مفاهیم سنتی و تقلیدی، دیدگاهی نوین و هماهنگ با حکمت متعالیه عرضه شود که خیر را در وجود و شر را در مراتب ضعیف آن جستجو میکند.
بخش نخست: مبانی خیر و شر در حکمت متعالیه
قدمت و عمومیت خیر و شر
خیر و شر، واژگانی باستانی و فراگیرند که در فرهنگ عامه، پیش از مفاهیم فلسفی چون وجود و عدم، شناخته شدهاند. این عمومیت، چونان رودی که از اعماق تاریخ جاری است، نشاندهنده ریشهداری این مفاهیم در ادراک بشری است. با این حال، در فلسفه، این واژگان نیازمند تحلیلی دقیقترند تا از سطح فهم عامه فراتر روند و در چارچوبی وجودی معنا یابند.
درنگ: خیر و شر، به دلیل قدمت و عمومیت، در فرهنگ بشری ریشهدارند، اما در فلسفه، نیازمند تبیینی وجودی و دقیقاند. |
خیر بهمثابه وجود
در حکمت متعالیه، خیر با وجود یکی دانسته شده و وجود، خیر محض تلقی میگردد. این دیدگاه، که ریشه در آرای صدرالمتألهین دارد، وجود را چونان نوری میبیند که همه هستی را روشن میسازد. اگر شر نیز وجودی باشد، مفهوم عدم در عالم منتفی میشود؛ اما اگر شر به عدم فروکاسته شود، دیدگاه سنتی فلاسفه تأیید میگردد. این دوگانگی، چالش اصلی بحث است که نیازمند تأملی عمیق است.
دیدگاه صدرا: خیر محض و شر محض
صدرالمتألهین، با صراحت اعلام میدارد که «الوجود خیر محض و العدم شر محض». این سخن، وجود را خیر مطلق و عدم را شر مطلق معرفی میکند. اما این تعریف، پرسشهایی بنیادین را برمیانگیزد: چگونه عدم، که فاقد حقیقت خارجی است، میتواند شر محض باشد؟ این شبهه، محور نقد این درسگفتار است.
درنگ: در حکمت متعالیه، خیر به وجود و شر به عدم نسبت داده شده، اما تعریف شر محض بودن عدم، چالشبرانگیز است. |
بخش دوم: نقد مفهوم عدم بهعنوان شر
چالش فهم شر محض
عدم، چونان سایهای بیجان، فاقد حقیقت خارجی است. چگونه چیزی که «نیست» میتواند وصف شر محض را بپذیرد؟ شر، در ادراک عمومی، به معنای مردمآزاری و اثرگذاری منفی است، اما عدم، که ننهمرده و بیاثر است، نمیتواند موصوف به شر باشد. این نقد، به محدودیت تعریف سنتی شر در فلسفه اشاره دارد.
ریشهشناسی شر
واژه شر، از ماده «شَرَر» یا «شِرّ»، به معنای تندی و هجوم است. این ریشه زبانی، شر را امری وجودی و پویا معرفی میکند که با ویژگیهای هجومی و اثرگذار همراه است. اما عدم، فاقد این ویژگیهاست و نمیتواند شر تلقی شود. این تحلیل زبانی، ناسازگاری تعریف سنتی شر با واقعیت را نشان میدهد.
شاهد قرآنی شر
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : بگو پناه میبرم به پروردگار سپیدهدم * از شر آنچه آفرید).
این آیه کریمه، شر را به مخلوقات نسبت میدهد، نه به عدم. این گواهی قرآنی، به وجودی بودن شر در خلقت تأکید دارد و با تعریف عدم بهعنوان شر محض ناسازگار است.
درنگ: آیه کریمه سوره فلق، شر را به مخلوقات وجودی نسبت داده و با تعریف عدم بهعنوان شر محض ناسازگاری دارد. |
بخش سوم: هویلا و مراتب وجود
مراتب نزول وجود
وجود، چونان جویباری از مبدأ الهی، از نزدیکترین موجودات به خدا تا پایینترین مراتب (هویلا) نزول میکند. هویلا، بهعنوان پایینترین مرتبه وجود، خیر ضعیفی دارد، اما شر محض نیست. این مراتب، با نظریه تشکیک وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد، که خیر را با شدت وجود و شر را با ضعف آن مرتبط میداند.
هویلا و استعداد
هویلا، مانند نطفهای که استعداد انسان شدن دارد، منبع قوه و استعداد است، نه عدم. این استعدادات، وجودیاند و فاقد اعدام. هویلا، در هویلا بودنش، فعلیت دارد، اما فاقد فعلیتهای ثانویه (مانند انسانیت) است. این دیدگاه، هویلا را چونان بذری میبیند که در خود، استعداد شکوفایی را نهفته دارد.
درنگ: هویلا، منبع استعدادات وجودی است، نه اعدام؛ این دیدگاه، با نظریه قوه و فعل در حکمت متعالیه سازگار است. |
نقد تناقض در تعریف هویلا
گفته شده که هویلا حظی از وجود دارد، اما عاری از وجود است، که تناقضآمیز است. باید گفت هویلا عاری از فعلیتهای ثانویه است، نه وجود. هویلا، مانند نقطه مماسه توپی که به زمین میخورد، هم نزول است و هم صعود، و مرزی میان قوه و فعل را نشان میدهد.
بخش چهارم: نقد تقلید و بازسازی فلسفه
نقد تقلید در فلسفه سنتی
فلسفه سنتی، گاه به تقلید از ارسطو و افلاطون، مفاهیم را بدون تحلیل معنایی پذیرفته است. تعریف عدم بهعنوان شر محض، نمونهای از این تقلید است. حکمت متعالیه، با تأکید بر تأمل مستقل، این مفاهیم را بازخوانی کرده و به بازسازی فلسفه دعوت میکند.
اهمیت شک در فلسفه
شک در مفاهیم، چونان جرقهای است که آتش تأمل فلسفی را برمیافروزد. این درسگفتار، نتیجه سی سال تأمل و شک در مفاهیم سنتی است، که به بازخوانی خیر و شر در چارچوبی وجودی منجر شده است.
درنگ: شک، مقدمه تأمل فلسفی است و حکمت متعالیه را از تقلید به سوی نوآوری سوق میدهد. |
نقد ادبیات فلسفی
ادبیات فلسفی فارسی، به دلیل عاممانگی، گاه فاقد قواعد محکم است و در جهان متمدن، کمتر معتبر تلقی میشود. قرائات متعدد، نتیجه این ضعف است. حکمت متعالیه، با ارائه زبانی دقیق، به بازسازی این ادبیات دعوت میکند.
بخش پنجم: خیر، شر و حقیقت
تفاوت حقیقت و واقعیت
حقیقت، به خیر و عدل وابسته است، اما واقعیت، ممکن است فاقد حقیقت باشد. ظلم، واقعیتی وجودی دارد، اما به دلیل انحراف از عدل، فاقد حقیقت است. شر، در این چارچوب، مرتبهای ضعیف از وجود است که از صراط مستقیم منحرف شده است.
شر و ظهورات اسماء
شر، ظهوری از اسمای الهی است، اما در مراتب پایین، از عدل منصرف شده و شر تلقی میشود. این دیدگاه، با نظریه تجلیات الهی در حکمت متعالیه سازگار است و شر را بهعنوان ضعف وجودی معرفی میکند.
درنگ: شر، ظهوری از اسمای الهی است که در مراتب پایین، از عدل منصرف شده و به ضعف وجودی منجر میگردد. |
نقد شر حقیقی
شر حقیقی، غیرمقضی است و وجود ندارد. شر، واقعیتی وجودی دارد، اما فاقد حقیقت است، زیرا از عدل و صراط مستقیم فاصله گرفته است. این تمایز، شر را امری نسبی و وابسته به وجود معرفی میکند.
بخش ششم: مثالها و شواهد
مثال قالی و آتش
در سوختن قالی، آتش به دلیل مردمآزاری، شر تلقی میشود، نه قالی که مظلوم است. این مثال، شر را امری وجودی و اثرگذار معرفی میکند، نه عدمی. قالی، چونان موجودی بیگناه، تنها قربانی فعل آتش میشود.
مثال اتاق و قطار
نبود قطار در اتاق، عدم نیست، بلکه انتزاع ذهنی است. اتاق، تنها خودش و استعداداتش را دارد. این مثال، به ذهنی بودن عدم در حکمت متعالیه اشاره دارد و وجود را یگانه حقیقت عالم میداند.
مثال آبانبار
آبانبار، پر از خالی نیست؛ یا آب دارد یا هوا. عدم، فاقد حقیقت است و نمیتواند موصوف به شر باشد. این تمثیل، به انتزاعی بودن عدم و وجودی بودن همه مراتب تأکید دارد.
بخش هفتم: خیر الخیرات و پویایی الهی
خیر الخیرات در خدا
خدا، خیر الخیرات است که فاقد عدم، قوه، بطلان، امکان، نقص و تغییر است. اما سخن از «بلا تجدد» با آیه کریمه كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : هر روز او در کاری است) ناسازگار است. تجدد، مظهر فیض پویای الهی است.
درنگ: خیر الخیرات، خدا است که تجدد آن، مظهر فیض پویای الهی است، نه ساکن و بیتجدد. |
نقد بلا تجدد
خدا، عین تجدد است، زیرا پویایی ذات الهی، در خلقت و فیض مستمر او تجلی مییابد. این نقد، به پویایی حکمت متعالیه در برابر دیدگاههای ساکن فلسفه مشاء اشاره دارد.
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی خیر و شر در حکمت متعالیه، نشان داد که خیر، وجود محض و شر، امری نسبی و وابسته به مراتب ضعیف وجود است. نقد تعریف سنتی شر بهعنوان عدم، با تأکید بر فقدان حقیقت خارجی عدم، چارچوبی نوین ارائه داد که در آن، هویلا بهعنوان منبع استعدادات و قوه، نه اعدام، معرفی شد. آیات کریمه قرآن، چونان مشعلی فروزان، شر را به مخلوقات وجودی نسبت داده و با تعریف عدمی شر ناسازگاری دارند. مثالهایی چون قالی و آتش، و آبانبار، این حقیقت را روشن ساختند که شر، امری وجودی و اثرگذار است. نقد تقلیدی بودن فلسفه سنتی و تأکید بر تأمل مستقل، حکمت متعالیه را بهعنوان گفتمانی پویا و نوآور معرفی کرد. این تبیین، با حفظ وحدت وجودی عالم، شر را در مراتب ضعیف آن جستجو کرده و خیر را در کمال الهی یافت.
با نظارت صادق خادمی |