متن درس
نقدی وجودگرایانه بر دوگانه خیر و شر در فلسفه ملاصدرا
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۲۹)
دیباچه: درآمدی بر بازاندیشی خیر و شر در فلسفه اسلامی
مبحث خیر و شر، از دیرباز یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه اسلامی بوده که در کانون توجه حکما قرار داشته است. این موضوع، که به پیوند میان وجود، اراده الهی، و نظم حکیمانه خلقت میپردازد، در فلسفه ملاصدرا با پیچیدگیهای خاصی همراه است. درسگفتار شماره ۴۲۹ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر جلد ششم اسفار اربعه، بهویژه صفحات ۳۷۲ و ۳۷۵، به نقد و بازتعریف دیدگاه ملاصدرا درباره ماهیت خیر و شر میپردازد. این درسگفتار، با رویکردی وجودگرایانه، تناقض ظاهری میان وجودی و عدمی دانستن شر را بررسی کرده و با تأکید بر وجودی بودن شر، به سوی تبیینی منسجم و حکیمانه حرکت میکند.
بخش نخست: خیر و شر در فلسفه ملاصدرا
تقسیمبندی موجودات در اسفار
ملاصدرا در جلد ششم اسفار اربعه، صفحه ۳۷۲، موجودات صادره از خداوند را به دو دسته تقسیم میکند: نخست، موجوداتی که خیر محضاند، مانند ملائکه، که به دلیل مجرد بودن، عاری از هرگونه شر هستند؛ و دوم، موجوداتی مانند جن و انس که خیرشان بر شرشان غالب است، اما شر در آنها وجود دارد. این تقسیمبندی، ریشه در فلسفه خیرمحور ملاصدرا دارد که وجود را ذاتاً خیر میداند.
این دیدگاه، به مثابه نوری است که از منبع الهی ساطع شده و در مراتب مختلف وجود، به شکلهای گوناگون تجلی مییابد. ملائکه، چون نزدیکترین موجودات به منبع نورند، خیر محضاند، اما جن و انس، که در مراتب پایینتر قرار دارند، آمیزهای از خیر و شر را در خود جای دادهاند.
خیرات و شرور تحت قدرت الهی
ملاصدرا خیرات را بالاصاله و شرور لازم برای خیرات را بالتبع تحت قدرت الهی میداند. به بیان دیگر، خیرات بهصورت اصیل و شرور بهصورت تبعی در نظام خلقت جای دارند. این تمایز، تلاشی است برای توجیه حضور شر در جهانی که ذاتاً خیرمحور است.
درسگفتار این دیدگاه را نقد میکند، زیرا شر تبعی، به دلیل قرار گرفتن تحت اراده الهی، نمیتواند عدمی باشد. عدم، مقدور نیست و هر آنچه تحت قدرت الهی است، وجودی است. این استدلال، به مثابه کلیدی است که قفل تناقض ظاهری در فلسفه ملاصدرا را میگشاید.
بخش دوم: اراده و رضایت الهی در مواجهه با شر
تمایز اراده و رضایت
ملاصدرا معتقد است خداوند کفر و معاصی را اراده کرده، اما به آنها راضی نیست. این تمایز، به پیوند میان اراده و رضایت الهی اشاره دارد. درسگفتار این دیدگاه را ناکافی میداند، زیرا اراده بدون رضایت تبعی معنا ندارد. خداوند به کلیت معصیت در نظام ناسوت راضی است، اما به انجام آن توسط فرد خاص راضی نیست.
این تمایز، به مثابه خطی است که میان اراده حکیمانه الهی و رضایت به جزئیات اعمال انسانی کشیده شده است. درسگفتار تأکید دارد که رضایت تبعی نیز وجودی بودن شر را تأیید میکند.
مثالهای قطع دست و فروش خانه
ملاصدرا برای تبیین اراده تبعی، به مثال قطع دست برای نجات از مارگزیدگی اشاره میکند. در این مثال، قطع دست بهخاطر سلامتی اراده میشود، اما رضایت به آن تبعی است، نه اصالی. به همین ترتیب، فروش خانه با قیمت کمتر به دلیل نیاز به خرید خانهای دیگر، نمونهای از اراده و رضایت تبعی است.
درسگفتار این مثالها را تأیید میکند، اما تأکید دارد که رضایت تبعی نیز شر را وجودی میسازد. همانگونه که باغبانی شاخهای را قطع میکند تا درخت را نجات دهد، اراده الهی نیز شر تبعی را برای خیر بزرگتر در نظر میگیرد.
نقد عبارت «یرید و لا یرضی»
عبارت «خداوند اراده میکند، اما راضی نیست» از نظر درسگفتار نادرست است، زیرا رضایت تبعی وجود دارد. اگر رضایت (ولو تبعی) نباشد، اراده محقق نمیشود. این نقد، به دقت مفهومی درسگفتار اشاره دارد و بر پیوند منطقی میان اراده و رضایت تأکید میکند.
این استدلال، به مثابه آینهای است که حقیقت اراده الهی را در برابر تناقضات ظاهری آشکار میسازد. رضایت تبعی، شر را تحت اراده الهی و وجودی قرار میدهد.
بخش سوم: نقد نظریه شر عدمی
تناقض وجودی و عدمی در اسفار
ملاصدرا در صفحه ۳۷۵ اسفار، وجود را خیر محض و شر را عدمی و غیرمجعول میداند. این دیدگاه، با آنچه در صفحه ۳۷۲ درباره شر تبعی بیان شده، در تناقض است. درسگفتار این دوگانگی را نقد کرده و تأکید دارد که شر تبعی، به دلیل قرار گرفتن تحت اراده الهی، وجودی است.
این تناقض، به مثابه دو راهی است که فلسفه ملاصدرا را در برابر پرسشهای بنیادین قرار میدهد. درسگفتار با رد نظریه شر عدمی، به سوی دیدگاهی یکپارچه و وجودگرایانه حرکت میکند.
نقد دو دستگاه فلسفی
ملاصدرا دو دستگاه فلسفی را بهکار میبرد: یکی شر را تبعی و وجودی میداند و دیگری آن را عدمی و غیرمجعول. این دوگانگی، به ناسازگاری درونی فلسفه او اشاره دارد. درسگفتار تأکید دارد که شر، به دلیل قرار گرفتن تحت اراده الهی، یکپارچه وجودی است.
این نقد، به مثابه نوری است که تاریکیهای تناقض را روشن میسازد. شر تبعی، به دلیل مقتضای حکمت الهی، وجودی و دارای فاعل است.
بخش چهارم: نجاست و تمایز وجود و ماده
نقد نجاست ماهیت و عین ثابت
ملاصدرا نجاست سگ و کافر را به ماهیت و عین ثابت آنها نسبت میدهد، اما وجودشان را پاک میداند. درسگفتار این دیدگاه را نقد میکند، زیرا ماهیت و عین ثابت، به دلیل اعتباری بودن، نمیتوانند نجس باشند. نجاست، وصف ماده است، نه ماهیت یا وجود.
این نقد، به مثابه جریانی زلال است که غبار ابهام را از مفهوم نجاست میزداید. ماهیت، به عنوان امری اعتباری، نمیتواند وصف نجاست یا طهارت را بپذیرد.
نجاست و صورت مادی
نجاست به ماده در صورت خاص (مانند صورت کلبی) تعلق میگیرد و با تغییر صورت (مانند تبدیل سگ به نمک) از بین میرود. درسگفتار این دیدگاه را تأیید میکند، زیرا نجاست وصف مادی است. برای مثال، اگر سگ در نمکزار به نمک تبدیل شود، ماده آن پاک است، زیرا صورت کلبی از بین رفته است.
این تبیین، به مثابه تحولی است که ماده را از قید صورت نجس رها میسازد. ماده، به خودی خود، نه نجس است و نه پاک، بلکه اوصاف آن به صورت خاص بستگی دارد.
نجاست نسبت به مکلف
نجاست سگ یا کافر، نسبی و نسبت به مکلف (عاقل، بالغ، مؤمن) است، نه ذاتی. درسگفتار این نکته را تأیید میکند، زیرا نجاست وصف مادی و نسبی است. نجس العین (مانند سگ) قابل تطهیر نیست، اما غیر نجس العین (مانند خون) قابل پاک شدن است.
نقد نجاست میت مؤمن و کافر
درسگفتار فتوای نجاست میت مؤمن را نادرست میداند، زیرا ماده با تغییر صورت (مرگ) نجس نمیشود. همچنین، نجاست کافر (زنده یا مرده) ذاتی نیست، زیرا نجاست وصف ماده در نسبت با مکلف است. این نقد، با استدلال به تناقض دیه و نجاست، تقویت میشود، زیرا اگر میت نجس باشد، دیه انگشت آن با ارزش مادی نجس تناقض دارد.
این استدلال، به مثابه وزنهای است که ترازوی قضاوتهای فقهی را به تعادل بازمیگرداند. نجاست، وصفی مادی و نسبی است، نه ذاتی.
بخش پنجم: وجود، ماده، و اوصاف
وجود و اوصاف مادی
وجود، ذاتاً نه نجس است و نه پاک، زیرا اوصافی مانند نجاست، طهارت، سردی، گرمی، ثقل، و خفت به ماده تعلق میگیرند، نه به وجود. درسگفتار این دیدگاه را تأیید میکند، اما تأکید دارد که شر، برخلاف نجاست، وجودی است.
این تمایز، به مثابه خطکشی است که مرز میان وجود و ماده را مشخص میسازد. وجود، چون جوهری ناب، از اوصاف مادی مبراست.
خباثت روح و نجاست ماده
درسگفتار میان خباثت و نجاست تمایز قائل میشود. خباثت به روح تعلق میگیرد و وصفی معنوی است، در حالی که نجاست وصف ماده است. روح سگ یا کافر نجس نیست، اما ممکن است خبیث باشد.
این تمایز، به مثابه دو بال است که روح و ماده را از هم جدا میسازد. خباثت، وصفی است که به باطن وجودی مربوط است، در حالی که نجاست به ظاهر مادی تعلق دارد.
بخش ششم: حکمت الهی و وجودی بودن شر
حکمت و شر تبعی
ملاصدرا شر تبعی را مقتضای حکمت الهی میداند، که وجودی است و دارای فاعل است. درسگفتار این دیدگاه را تأیید میکند، اما تأکید دارد که شر، ذاتاً وجودی است و نمیتواند عدمی باشد.
این دیدگاه، به مثابه نوری است که حکمت الهی را در پس پرده شر تبعی آشکار میسازد. شر، بخشی از نظم حکیمانه خلقت است که در خدمت خیر بزرگتر قرار دارد.
نقد مجبور بودن خدا
درسگفتار ادعای مجبور بودن خدا به خلق شر را رد میکند، زیرا شر تحت اراده حکیمانه الهی است. این نقد، با توحید افعالی سازگار است و شر را وجودی و حکیمانه میداند.
این استدلال، به مثابه سپری است که خداوند را از هرگونه جبر یا نقص مبرا میسازد. اراده الهی، چون جریانی حکیمانه، شر را در مسیری وجودی هدایت میکند.
جمعبندی و نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۴۲۹ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نقدی عمیق بر دوگانه وجودی و عدمی بودن شر در فلسفه ملاصدرا، گامی نوین در بازتعریف خیر و شر در فلسفه اسلامی برمیدارد. با تحلیل عبارات جلد ششم اسفار اربعه، بهویژه صفحات ۳۷۲ و ۳۷۵، و نقد تناقض میان شر تبعی (وجودی) و شر عدمی، این درسگفتار خیر و شر را به عنوان واقعیاتی وجودی معرفی میکند. نقد مثالهایی مانند نجاست سگ، قطع دست، و نور خورشید، و تأکید بر وصف مادی نجاست، به همراه رد نظریه عدمی، نوآوری این بحث را نشان میدهد. دیدگاه وجودگرایانه درسگفتار، با تکیه بر فلسفه وحدت وجود و حکمت الهی، شر را ظهوری وجودی در نظام احسن میداند و به سوی فلسفهای منسجم و مدرن حرکت میکند. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تلاش کرد تا این مباحث را در قالبی علمی و متین ارائه نماید.