در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 431

متن درس






نقد و بررسی نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا

نقد و بررسی نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۳۱)

دیباچه

در گستره فلسفه اسلامی، مفهوم شر همواره یکی از موضوعات چالش‌برانگیز و پرمناقشه بوده است. این مفهوم، که در تقابل با خیر قرار می‌گیرد، در نظام‌های فلسفی گوناگون، به‌ویژه در مکتب حکمت متعالیه ملاصدرا، مورد تأمل و بررسی عمیق قرار گرفته است. استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۴۳۱، با نگاهی نقادانه و ژرف به بررسی نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا پرداخته و با استدلال‌هایی دقیق و منطقی، کاستی‌های این نظریه را آشکار ساخته‌اند.

بخش نخست: تبیین مفهوم شر در فلسفه ملاصدرا

تعریف شر به‌مثابه نقصان

ملاصدرا در جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۵۷، شر را به‌عنوان نقصان تعریف می‌کند و هر موجودی را که از مرتبه وجودی خداوند متعال دور باشد، دارای نقص می‌داند. این تعریف، ریشه در فلسفه خیرمحور او دارد که وجود را خیر محض و هرگونه دوری از مبدأ هستی را نقصان تلقی می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره، این دیدگاه را مورد نقد قرار داده و استدلال می‌کنند که نقصان لزوماً به معنای شر نیست. به تعبیر ایشان، نقصان در موجودات، گاه نه‌تنها شر نیست، بلکه می‌تواند جلوه‌ای از کمال در مرتبه وجودی آن موجود باشد.

درنگ: نقصان در موجودات، به‌ویژه در مقام بندگی، نه شر، بلکه جلوه‌ای از کمال مظاهر خلقی است، چنان‌که بندگی، تجلی ربوبیت الهی است.

بندگی: کمال یا نقص؟

استاد فرزانه قدس‌سره با استناد به عبارت «العبودية کنه الربوبیة»، بندگی را نه نقص، بلکه کمال مظاهر خلقی می‌دانند. این دیدگاه، ریشه در فلسفه وحدت وجود دارد که بندگی را تجلی ربوبیت الهی و نشانه‌ای از کمال وجودی موجودات می‌شمارد. ایشان استدلال می‌کنند که بندگی، برخلاف آنچه در تعریف ملاصدرا از شر به‌عنوان نقصان آمده، نه‌تنها نقص نیست، بلکه در مرتبه خود، کمالی است که موجود را به سوی غایت وجودی‌اش رهنمون می‌سازد. این نگاه، مانند آینه‌ای است که نور ربوبیت را در وجود مخلوق بازمی‌تاباند و از این‌رو، شر تلقی نمی‌شود.

تعریف دوم شر: فقدان ذات یا کمال

ملاصدرا در ادامه، شر را به‌عنوان فقدان ذات (مانند مرگ) یا فقدان کمال (مانند شکستگی دست) تعریف می‌کند. این تعریف، که به شر اصطلاحی موسوم است، شر را به دو گونه تقسیم می‌کند: فقدان ذات، که به نابودی وجود شیء منجر می‌شود، و فقدان کمال، که به از دست رفتن صفتی از صفات کمالی بازمی‌گردد. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را نیز به چالش کشیده و آن را نیازمند استدلال عقلی می‌دانند. ایشان تأکید می‌کنند که صرف ادعای عدمی بودن شر، بدون ارائه دلیل منطقی، نمی‌تواند مبنای فلسفی استواری داشته باشد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به تبیین دو تعریف ملاصدرا از شر، یعنی نقصان و فقدان، پرداخت و نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره را بر این تعاریف بررسی کرد. ایشان با تأکید بر اینکه بندگی نقص نیست، بلکه کمال است، و با درخواست دلیل عقلی برای عدمی بودن شر، بنیان‌های نظریه ملاصدرا را به چالش کشیدند. این نقدها، مانند مشعلی در تاریکی، راه را برای بازتعریف مفهوم شر در فلسفه اسلامی روشن می‌سازند.

بخش دوم: نقد استدلال‌های ملاصدرا در باب شر عدمی

استدلال حکما و نقل از علامه شیرازی

ملاصدرا در جلد هفتم اسفار، استدلال خود را از حکمای پیشین، به‌ویژه علامه شیرازی در شرح حکمت الاشراق، نقل می‌کند. این استدلال، شر را عدمی می‌داند، زیرا اگر شر وجودی باشد، یا شر لنفسه است یا شر لغیره. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را به منطق اقترانی تشبیه کرده و آن را مورد نقد قرار می‌دهند. ایشان استدلال می‌کنند که فرض عدمی بودن شر، پیش‌فرضی است که در خود استدلال جای داده شده و این امر، مغالطه‌ای منطقی است.

نقد فخر رازی و پاسخ حکما

مرحوم حاجی سبزواری در حاشیه اسفار، شر عدمی را بدیهی می‌داند، اما فخر ر رازی این دیدگاه را به چالش کشیده و حکما را به دلیل فقدان استدلال عقلی و اکتفا به مثال‌گویی نقد می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره دیدگاه فخر رازی را تأیید کرده و معتقدند که حکما، به‌جای ارائه دلیل، به مثال‌هایی مانند مرگ به‌عنوان شر بسنده کرده‌اند. این نقد، مانند تیری است که به قلب ضعف استدلالی حکما اصابت می‌کند و نیاز به استدلال‌های قوی‌تر را آشکار می‌سازد.

درنگ: فخر رازی با نقد مثال‌گویی حکما، بر لزوم ارائه استدلال عقلی برای عدمی بودن شر تأکید می‌کند، و این نقد، مبنای تحلیل‌های استاد فرزانه قدس‌سره قرار گرفته است.

بررسی استدلال شرطی ملاصدرا

ملاصدرا استدلال می‌کند که اگر شر وجودی باشد، یا شر لنفسه است یا شر لغیره. شر لنفسه ممکن نیست، زیرا وجود شیء اقتضای عدم خودش را نمی‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را مغالطه‌آمیز می‌دانند و با ذکر مثال شیطان، استدلال می‌کنند که شر می‌تواند وجودی باشد و شر لنفسه نیز ممکن است. شیطان، به‌عنوان موجودی شرور، وجود دارد و شر لنفسه است، بدون اینکه عدم خودش را اقتضا کند. این نقد، مانند نسیمی است که پرده‌های پیش‌فرض‌های نادرست را کنار می‌زند.

تناقض وجودی و طلب کمالات

حکما معتقدند که اگر شر وجودی باشد، اقتضای عدم خودش یا کمالاتش را می‌کند، که محال است، زیرا همه اشیاء طالب کمالات لایق خود هستند و عنایت الهی آن‌ها را به کمال می‌رساند. استاد فرزانه قدس‌سره این استدلال را رد کرده و استدلال می‌کنند که شر وجودی می‌تواند شر مماثل تولید کند، بدون اینکه عدم را اقتضا نماید. ایشان با تشبیه شر به نجاست، بیان می‌کنند که همان‌گونه که نجاست، نجاست تولید می‌کند، شر نیز می‌تواند شر وجودی بیاورد.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی استدلال‌های ملاصدرا و نقدهای استاد فرزانه قدس‌سره، نشان داد که نظریه شر عدمی با مغالطات منطقی همراه است. نقد فخر رازی، مثال شیطان، و تشبیه شر به نجاست، همگی بر امکان وجودی بودن شر تأکید دارند. این تحلیل‌ها، مانند ستارگانی در آسمان فلسفه، راه را برای بازاندیشی در مفهوم شر روشن می‌کنند.

بخش سوم: بازتعریف مفهوم شر در فلسفه اسلامی

امکان وجودی بودن شر

استاد فرزانه قدس‌سره با رد پیش‌فرض عدمی بودن شر، استدلال می‌کنند که شر می‌تواند وجودی باشد و کمالات شر را تولید کند. ایشان با اشاره به شبهه ابن‌کمونه، که امکان وجود دو خدا (یکی خیر و یکی شر) را مطرح می‌کند، نشان می‌دهند که شر وجودی می‌تواند مستقل از خیر وجود داشته باشد و شر مماثل خود را بیاورد. این دیدگاه، مانند رودی است که در بستر فلسفه وجود جاری می‌شود و مفاهیم را تازه می‌سازد.

نقد پیش‌فرض‌های متکلمان

استاد فرزانه قدس‌سره مفاهیم عدمی را ساخته متکلمان می‌دانند که فلسفه را مختل کرده‌اند. ایشان استدلال می‌کنند که در فلسفه، هیچ موجودی معدوم نمی‌شود، و معاد نیز اعاده معدوم نیست، بلکه ظهور وجود است. این دیدگاه، با تأکید بر فلسفه وجود ملاصدرا، مفاهیم عدمی را نادرست می‌شمارد و شر را به‌عنوان واقعیتی وجودی معرفی می‌کند.

درنگ: شر می‌تواند وجودی باشد و کمالات شر را تولید کند، بدون اینکه عدم را اقتضا نماید، و مفاهیم عدمی متکلمان، مانعی در برابر فهم صحیح فلسفه وجود هستند.

انسان و خودویرانگری

استاد فرزانه قدس‌سره با اشاره به خودویرانگری انسان از طریق گناه و اعتیاد، استدلال می‌کنند که این نابودی، عدمی نیست، بلکه وجودی است. انسان می‌تواند با انتخاب‌های خود، کمالاتش را به سوی هلاکت ببرد، اما این هلاکت، به معنای عدم مطلق نیست. این دیدگاه، مانند آیینه‌ای است که حقیقت وجودی شر را در رفتار انسانی بازمی‌تاباند.

نور و نار: خیر و شر در نظام وجود

استاد فرزانه قدس‌سره با تشبیه خیر به نور و شر به نار، بیان می‌کنند که هر دو وجودی‌اند و هر یک طالب کمالات لایق خود است. نوریان، نور را طلب می‌کنند و ناریان، نار را. این تشبیه، مانند نقشی بر سنگ است که نظام وجودی خیر و شر را به‌گونه‌ای هماهنگ و متعادل به تصویر می‌کشد.

درنگ: خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و هر یک طالب کمالات خویش است؛ نوریان به سوی نور و ناریان به سوی نار رهنمون می‌شوند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بازتعریف مفهوم شر به‌عنوان واقعیتی وجودی، گامی بنیادین در بازاندیشی فلسفه اسلامی برداشت. نقد پیش‌فرض‌های متکلمان، تأکید بر امکان وجودی شر، و تشبیه خیر و شر به نور و نار، همگی نشان‌دهنده رویکردی نوین و وجودگرایانه به این مفهوم هستند. این تحلیل، مانند پلی است که فلسفه سنتی را به سوی افق‌های نوین معرفت رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کل

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا را به بوته نقد گذاشت و با استدلال‌های منطقی و دقیق، کاستی‌های آن را آشکار ساخت. از تعریف شر به‌عنوان نقصان و فقدان، تا استدلال‌های شرطی ملاصدرا و نقد فخر رازی، هر بخش از این اثر، مانند رشته‌ای در تار و پود معرفت، به بازتعریف مفهوم شر در فلسفه اسلامی کمک کرد. تأکید بر وجودی بودن شر، رد پیش‌فرض‌های عدمی متکلمان، و تشبیه خیر و شر به نور و نار، این اثر را به منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و اندیشمندان فلسفه اسلامی تبدیل کرده است. این نوشتار، مانند مشعلی فروزان، راه را برای تأملات عمیق‌تر در نظام وجودی خیر و شر روشن می‌سازد.


«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۚ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ» (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] )

با نظارت صادق خادمی