در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 434

متن درس





تحلیل فلسفی ماهیت خیر و شر در حکمت متعالیه

تحلیل فلسفی ماهیت خیر و شر در حکمت متعالیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۳۴)

دیباچه

بحث از ماهیت خیر و شر، از مسائل بنیادین فلسفه اسلامی و به‌ویژه حکمت متعالیه است که به کاوش در نسبت این مفاهیم با وجود، نقص، و فاعلیت در نظام هستی می‌پردازد. این نوشتار، با تمرکز بر نقد دیدگاه صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه درباره عدمی بودن شر، به تحلیل فلسفی این موضوع پرداخته و با تأکید بر وجودی بودن شر، آن را وصفی فعلی و متعلق به موجودات می‌داند. این بررسی، با استناد به وجدان عقلایی و تحلیل منطقی، نشان می‌دهد که شر، برخلاف دیدگاه صدرا، امری وجودی است و نقص یا فقدان، گرچه عیب محسوب می‌شود، لزوماً شر نیست. این نوشتار، با بازخوانی انتقادی حکمت متعالیه، چارچوبی علمی و منسجم برای بازتعریف خیر و شر ارائه می‌دهد و با طرح پرسش‌هایی عمیق، راه را برای تأملات فلسفی آینده هموار می‌سازد.

بخش نخست: نقد دیدگاه عدمی بودن شر در حکمت متعالیه

مثال‌های صدرا و چالش‌های فلسفی

صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه (صفحه ۵۹، فصل دوم) با ذکر مثال‌هایی چون مرگ، جهل بسیط، فقر، ضعف، نقصان عضو، و تشبیه خلقه، شر را به‌عنوان امری عدمی تعریف کرده و آن را فاقد وجود می‌داند. این دیدگاه، ریشه در نظریه عدمیات محضه دارد که عدم را در برابر وجود قرار داده و شر را به فقدان یا نقص نسبت می‌دهد. بااین‌حال، این مثال‌ها با نظریه اصالت وجود در حکمت متعالیه ناسازگار به نظر می‌رسند. برای نمونه، کجی پا یا نقصان عضو، گرچه به‌ظاهر فقدان کمال است، اما خود این نقص، وصفی وجودی است که در موجود متجلی می‌شود.

درنگ: مثال‌های صدرا برای شر، مانند مرگ و جهل بسیط، با نظریه اصالت وجود ناسازگارند، زیرا شر، وصفی وجودی است و نه صرف فقدان یا عدم.

کجی پا و راستی: دو وصف وجودی

صدرا کجی پا را به‌عنوان عدم راستی و مصداقی از شر معرفی می‌کند. اما آیا کجی، صرفاً عدم راستی است؟ خط مستقیم و خط منحنی، هر دو وصف‌هایی وجودی‌اند که در نظام هستی ظهور می‌یابند. کجی، نه فقدان راستی، بلکه وصفی متمایز و وجودی است که در موجودی متجلی می‌شود. این دیدگاه، با نظریه مراتب وجود در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد، زیرا وجود، متدرج است و هر وصف، از جمله کجی، در مرتبه‌ای از وجود تحقق می‌یابد.

به‌سان خطی که در دفتری نقش می‌بندد، چه مستقیم باشد و چه منحنی، هر دو وجودی‌اند و از جوهر وجود بهره دارند. کجی پا، مانند راستی، در نظام وجودی معنا می‌یابد و نمی‌توان آن را صرفاً عدم یا فقدان دانست. این تحلیل، نشان‌دهنده ناسازگاری دیدگاه صدرا با مبانی اصالت وجود است.

نقص عضو: وجودی یا عدمی؟

نقص عضو، مانند کجی پا یا فقدان عضو، به‌ظاهر فقدان کمال است. اما آیا این نقص، شر است؟ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تأکید دارند که نقص، وصفی وجودی است که در موجود متجلی می‌شود. فقدان پا، گرچه نقص است، شر نیست، بلکه عیبی وجودی است که در مرتبه‌ای از وجود تحقق یافته است. این تمایز، با نظریه مراتب وجود هم‌خوانی دارد، زیرا نقص، در مرتبه‌ای نازل‌تر از وجود، همچنان وجودی است.

درنگ: نقص عضو، مانند کجی پا، امری وجودی است و نه عدمی. شر، در فاعلیت وجودی نهفته است، نه در فقدان یا نقص.

کوری: نقص یا شر؟

صدرا کوری را به‌عنوان عدم رویت و مصداقی از شر معرفی می‌کند. اما کوری، نه صرف عدم رویت، بلکه ناتوانی در دیدن است که خود وصفی وجودی است. کوری، نقص است، اما شر نیست، مگر آنکه با فاعلیت اختیاری همراه شود. برای نمونه، اگر شخصی با توانایی دیدن، به اختیار خود نبیند، این معصیت و شر است، زیرا در فعل وجودی ریشه دارد.

همان‌گونه که تاریکی در غیاب نور، خود حضوری وجودی دارد، کوری نیز در ناتوانی دیدن، وصفی واقعی و وجودی است. این دیدگاه، با نظریه اصالت وجود هم‌خوانی دارد، زیرا هر وصف، حتی نقص، در مرتبه‌ای از وجود تحقق می‌یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

نقد دیدگاه صدرا نشان می‌دهد که شر، برخلاف ادعای عدمی بودن، امری وجودی است. مثال‌هایی چون کجی پا، نقص عضو، و کوری، گرچه به‌ظاهر فقدان کمال‌اند، در حقیقت اوصافی وجودی‌اند که در مراتب وجود تحقق می‌یابند. این تحلیل، با تأکید بر اصالت وجود، شر را در فاعلیت و فعل وجودی جست‌وجو می‌کند و نقص را از شر متمایز می‌سازد.

بخش دوم: بازتعریف خیر و شر در حکمت متعالیه

تعریف خیر و شر بر اساس استقبال و استنکار

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، خیر را «ما یتشوقه العباد» (آنچه عباد مشتاق آن‌اند) و شر را «ما یستنکره العباد» (آنچه عباد از آن نفرت دارند) تعریف می‌کنند. این تعریف، ریشه در نظریه کمال در حکمت متعالیه دارد، زیرا خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و در نسبت با ادراک انسانی معنا می‌یابند. خیر، آن است که به‌سوی کمال رهنمون می‌شود، و شر، آن است که از آن استنکار می‌شود.

درنگ: خیر و شر، هر دو وجودی‌اند. خیر، آنچه عباد استقبال می‌کنند، و شر، آنچه استنکار می‌کنند، در مراتب وجود متجلی می‌شوند.

نسبیت خیر و شر

خیر و شر، نسبی‌اند و در نسبت با ادراک و شرایط انسانی معنا می‌یابند. برای نمونه، کله‌پاچه برای یکی خیر است و برای دیگری شر، اما هر دو وجودی‌اند. کار سخت، از منظر زحمت، شر است، اما از منظر درآمد، خیر. این نسبیت، با نظریه مراتب وجود هم‌خوانی دارد، زیرا خیر و شر، در مراتب گوناگون وجود و در نسبت با فاعل انسانی تعریف می‌شوند.

همان‌گونه که آفتاب برای یکی گرما و خیر است و برای دیگری سوزش و شر، خیر و شر در نسبت با فاعل و شرایط او معنا می‌یابند. این نسبیت، نشان‌دهنده پویایی حکمت متعالیه در فهم نظام هستی است.

تمایز نقص و شر

نقص، مانند فقدان پا یا مال، گرچه عیب است، شر نیست. شر، در فاعلیت وجودی نهفته است، مانند دزدی یا قتل در شرایط قحطی. قحطی، خود نقص است، اما شر در افعال وجودی مانند دزدی یا خشونت ظاهر می‌شود. این تمایز، با نظریه فاعلیت در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد، زیرا شر، در فعل وجودی ریشه دارد.

به‌سان درختی که شاخه‌ای از آن شکسته، نقص در شاخه است، اما شر در تبر زدن عمدی نهفته است. این تمایز، شر را از نقص جدا می‌سازد و بر وجودی بودن آن تأکید می‌ورزد.

درد، حزن، و جهل مرکب: مصادیق شر وجودی

درد و حزن، اوصافی وجودی‌اند که به‌عنوان شر شناخته می‌شوند، زیرا استنکار عباد را برمی‌انگیزند. جهل مرکب، یعنی اعتقاد به باطل، نیز شر است، زیرا وصفی وجودی در ذهن است که با واقع ناسازگار است. برای نمونه، کفر به‌عنوان اعتقاد باطل، شر است، زیرا در وجود ذهنی ریشه دارد.

درد، مانند تیری که در جان نشیند، و حزن، مانند سایه‌ای که بر دل افتد، هر دو وجودی‌اند و در استنکار عباد، شر تلقی می‌شوند. این اوصاف، نشان‌دهنده وجودی بودن شر در حکمت متعالیه‌اند.

درنگ: درد، حزن، و جهل مرکب، مصادیق شر وجودی‌اند، زیرا اوصافی واقعی‌اند که استنکار عباد را برمی‌انگیزند.

جمع‌بندی بخش دوم

خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و در نسبت با استقبال و استنکار عباد معنا می‌یابند. نقص، گرچه عیب است، شر نیست، مگر آنکه با فاعلیت وجودی همراه شود. درد، حزن، و جهل مرکب، به‌عنوان مصادیق شر، وجودی بودن آن را تأیید می‌کنند. این بازتعریف، با نظریه‌های اصالت وجود، مراتب وجود، و فاعلیت در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد.

بخش سوم: نقد عدمیات محضه و بازخوانی حکمت متعالیه

رد عدمیات محضه

استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تأکید دارند که عدمیات محضه وجود ندارند. مفهوم شریک الباری، که صدرا آن را عدمی محض می‌داند، مفهومی انتزاعی است و نه عدمی. محض بودن، تنها برای وجودات صادق است، زیرا عدم، فاقد حقیقت است. برای نمونه، نبود کوه قاف، نه عدمی محض، بلکه مفهومی انتزاعی است که در ذهن شکل می‌گیرد.

همان‌گونه که سایه، نه عدم نور، بلکه حضوری وجودی در غیاب نور است، عدم نیز در نسبت با وجود، مفهومی انتزاعی است. این دیدگاه، با نظریه وحدت وجود در حکمت متعالیه هم‌خوانی دارد.

درنگ: عدمیات محضه وجود ندارند. شر، وجودی است و عدم، فاقد حقیقت است. محض بودن، تنها برای وجودات صادق است.

نقد دیدگاه کلامی و عوامانه

مثال‌های صدرا، مانند مرگ، جهل بسیط، و نقصان عضو، گاه به شیوه‌ای عوامانه و غیرفلسفی ارائه شده‌اند. این مثال‌ها، با روش‌شناسی فلسفی حکمت متعالیه ناسازگارند، زیرا شر، نیازمند تحلیل عقلانی و وجودی است. دیدگاه کلامی که شر را عدمی می‌داند، با مبانی اصالت وجود در تضاد است.

همان‌گونه که حکیم در برابر عوام، با عقل و استدلال سخن می‌گوید، فلسفه نیز از دیدگاه‌های کلامی و عوامانه فاصله می‌گیرد و شر را در چارچوبی عقلانی و وجودی بازتعریف می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

نقد عدمیات محضه و دیدگاه‌های کلامی، نشان‌دهنده ضرورت بازخوانی حکمت متعالیه است. شر، امری وجودی است و در فاعلیت و فعل انسانی ریشه دارد. این بازخوانی، با تأکید بر اصالت وجود، راه را برای فهم عمیق‌تر نظام هستی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری

این نوشتار، با بررسی ماهیت خیر و شر در حکمت متعالیه، به نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره عدمی بودن شر پرداخت و با تأکید بر وجودی بودن شر، آن را وصفی فعلی و متعلق به موجودات دانست. خیر و شر، هر دو وجودی‌اند و در نسبت با استقبال و استنکار عباد معنا می‌یابند. نقص، گرچه عیب است، شر نیست، مگر آنکه با فاعلیت وجودی همراه شود. مثال‌هایی چون درد، حزن، و جهل مرکب، وجودی بودن شر را تأیید می‌کنند، در حالی که قحطی، فقر، و نقصان عضو، نقص‌اند، نه شر. این تحلیل، با رد عدمیات محضه و تأکید بر محض بودن وجود، دیدگاه کلامی و عوامانه را نقد کرده و چارچوبی علمی برای فهم شر ارائه داده است. پرسش‌هایی عمیق درباره نسبیت شر در نظام حکیمانه الهی مطرح شده که راه را برای تحقیقات فلسفی آینده گشوده است.

﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ [مطلب حذف شد] : خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست)

با نظارت صادق خادمی