متن درس
تحلیل فلسفی ماهیت شر در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۳۶)
دیباچه
بحث از ماهیت شر، یکی از مسائل بنیادین در فلسفه اسلامی، بهویژه در چارچوب حکمت متعالیه، است که به بررسی نسبت این مفهوم با وجود، فاعلیت، و نقص در نظام هستی میپردازد. این نوشتار، با تمرکز بر دیدگاههای صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار اربعه، به تحلیل و نقد نظریه عدمی بودن شر پرداخته و با تأکید بر وجودی بودن آن، چارچوبی نوین برای فهم این مفهوم ارائه میدهد. شر، به مثابه وصفی فعلی و متعلق به موجودات، نه تنها از منظر فلسفی، بلکه از منظر وجدان عقلایی و منطقی، در این اثر مورد بازکاوی قرار گرفته است. با بهرهگیری از مثالهایی چون ابر مانع خورشید، سرما که میوه را نابود میکند، و باران که مانع سفید شدن پارچه است، این نوشتار میکوشد تا وجودی بودن شر را به اثبات رسانده و از فروکاستن آن به عدم یا نقص پرهیز نماید. این اثر، با ساختار علمی و با تکیه بر روششناسی فلسفی، به بازخوانی حکمت متعالیه دعوت میکند و سؤالاتی عمیق برای تأملات آینده در باب فاعلیت شر در نظام حکیمانه الهی مطرح میسازد.
بخش یکم: تبیین ماهیت شر در حکمت متعالیه
تقسیمبندی شر
در حکمت متعالیه، شر به دو قسم مواصل و غیرمواصل به مضروربه تقسیم میشود. شر مواصل، ضرری است که مستقیماً به مضروربه وارد میشود، مانند ضربهای که شیشهای را میشکند. شر غیرمواصل، اما، مانع وصول خیر است، مانند ابری که از تابش خورشید بر گیاه جلوگیری میکند. این تقسیمبندی، ریشه در نظریه فاعلیت داشته و نیازمند تبیینی دقیق است تا نسبت شر با وجود و فاعل آن روشن گردد.
درنگ: تقسیمبندی شر به مواصل و غیرمواصل، بنیانی برای فهم نسبت شر با فاعلیت و وجود در حکمت متعالیه فراهم میآورد. |
شر مواصل و نقد عدمی بودن آن
صدرالمتألهین شر مواصل را امری عدمی میداند که مستقیماً به مضروربه ضرر میرساند. با این حال، این دیدگاه با نظریه اصالت وجود ناسازگار است. ضرر، وصفی است که از فعل وجودی ناشی میشود. برای مثال، شکستن شیشه نه به معنای فقدان چیزی، بلکه نتیجه عملی وجودی است که فاعلیتی مخرب دارد. وجدان عقلایی نیز مؤید آن است که شر مواصل، واقعیتی وجودی است و نمیتوان آن را به عدم فروکاست.
شر غیرمواصل و مانعیت خیر
شر غیرمواصل، به جای وارد آوردن ضرر مستقیم، مانع رسیدن خیر به موضوع خود میشود. صدرا این نوع شر را نیز عدمی میپندارد، اما این نوشتار با استناد به مثالهایی چون ابر که مانع تابش خورشید است، نشان میدهد که مانعیت خیر، خود وصفی وجودی است. ابر، به مثابه موجودی واقعی، با حضور خود مانع از وصول گرما به گیاه میشود، و این مانعیت، نه عدمی، بلکه فعلی وجودی است.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، با تبیین تقسیمبندی شر به مواصل و غیرمواصل، به نقد دیدگاه عدمی بودن شر در حکمت متعالیه پرداخت. این نقد، با تأکید بر وجودی بودن هر دو قسم شر، نشان داد که شر، چه در فاعلیت مستقیم و چه در مانعیت خیر، واقعیتی است که در چارچوب نظریه اصالت وجود قابل تبیین است. این دیدگاه، زمینه را برای تحلیل عمیقتر مثالهای ملموس در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: تحلیل مثالهای شر در حکمت متعالیه
ابر مانع خورشید
یکی از مثالهای کلیدی صدرا، ابر (سحاب مضل) است که مانع تابش خورشید بر محتاج به آن، مانند گیاه یا انسان، میشود. این مانعیت، در نگاه صدرا، عدمی است، اما تحلیل دقیق نشان میدهد که ابر، به مثابه موجودی واقعی، با حضور خود مانع خیر (گرما) میشود. این مانعیت، وصفی وجودی است و نمیتوان آن را به عدم منفعت فروکاست. تفاوت میان عدم منفعت و وجود ضرر، در این مثال آشکار است: ابر، گرچه مانع گرما میشود، اما خود ضرری مستقیم وارد نمیکند.
درنگ: ابر، به مثابه مانعی وجودی، نه تنها خیر را سد میکند، بلکه با حضور واقعی خود، وصفی فعلی در نظام هستی دارد. |
سرما و تگرگ: فاعلان ضرر
صدرا سرما (برد مفسد لسمار) را بهعنوان عاملی معرفی میکند که میوه را نابود میسازد. برخلاف دیدگاه عدمی او، سرما فاعلی وجودی است که با اثرگذاری خود، ضرر را پدید میآورد. تگرگ نیز، به دلیل جرم و وزن، میوهها را تخریب میکند. این تخریب، نتیجه فاعلیتی وجودی است، نه فقدان چیزی. تمایز میان سرما (فاعل ضرر) و عدم گرما (مانع خیر) در این مثال، به روشنی نشاندهنده وجودی بودن شر است.
باران و مانعیت سفید شدن پارچه
باران، در مثالی دیگر، مانع سفید شدن پارچه (تبییض السیاب) توسط خورشید میشود. این مانعیت، گرچه به عدم منفعت منجر میشود، اما خود باران وجودی است. سفیدی پارچه، نقصی است که ذهن آن را شر میپندارد، اما این شر، وصفی وجودی است که به استنکار ذهن بازمیگردد. این مثال، نسبیت خیر و شر را در حکمت متعالیه برجسته میسازد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با بررسی مثالهای صدرا، نشان داد که ابر، سرما، و باران، همگی موجوداتی واقعیاند که یا بهعنوان فاعل ضرر یا مانع خیر عمل میکنند. این تحلیل، دیدگاه عدمی بودن شر را به چالش کشیده و بر وجودی بودن آن تأکید ورزید. تمایز میان عدم منفعت و وجود ضرر، بهعنوان کلیدی برای فهم ماهیت شر، راه را برای بحثهای عمیقتر در بخش بعدی هموار کرد.
بخش سوم: نقد عدمیات محضه و بازتعریف شر
نقد دیدگاه عدمی بودن شر
صدرا شر را بهعنوان عدم واصل به شیء تعریف میکند، اما این تعریف با نظریه اصالت وجود ناسازگار است. هر آنچه تشخص دارد، وجود است (ما لم یتشخص لم یوجد). انفصال، مانند جدایی حرارت از بدن یا روح از جسم، فعلی وجودی است که فاعلی واقعی دارد. حتی عدم منفعت، مانند نرسیدن گرما به درخت، در بستر فاعلیتی وجودی رخ میدهد. این دیدگاه، عدمیات محضه را رد کرده و شر را وصفی وجودی میداند.
درنگ: شر، به مثابه وصفی وجودی، در فاعلیت یا مانعیت موجودات متجلی میشود و نمیتوان آن را به عدم محض فروکاست. |
اتصال و انفصال: وجوه وجودی
اتصال و انفصال، هر دو فعلی وجودیاند. انفصال، مانند جدایی کره از شیر، و اتصال، مانند جذب آب در شیر، هر دو در بستر وجود رخ میدهند. این نوشتار، با نقد مفهوم اتصال بهعنوان واقعیتی ظاهری، تأکید میکند که همه موجودات، از انرژی و اتم تشکیل شدهاند و انفصال، واقعیتر از اتصال است. این دیدگاه، با نظریه حرکت جوهری و وحدت وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد.
پیوند عرفان و فیزیک
عرفای پیشین، با گفتار «کل شیء فی کل شیء»، به تبدیلپذیری وجود اشاره داشتند. فیزیک مدرن نیز، با تأیید تبدیل ماده و انرژی، این دیدگاه را تقویت میکند. این پیوند، نشاندهنده وحدت معرفت در حکمت متعالیه است که وجود را پویا و قابل تحول میداند. انسان، بهعنوان موجودی متعالی، میتواند به مراتب الهی دست یابد، و این امکان، در وجودی بودن همه مراتب هستی ریشه دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با نقد عدمیات محضه و تأکید بر وجودی بودن شر، چارچوبی نوین برای بازتعریف این مفهوم ارائه داد. انفصال و اتصال، بهعنوان وجوهی وجودی، و پیوند عرفان با فیزیک مدرن، نشاندهنده پویایی وجود در حکمت متعالیه است. این تحلیل، راه را برای جمعبندی نهایی و تأملات آینده گشود.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بررسی ماهیت شر در حکمت متعالیه، به نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره عدمی بودن شر پرداخت و با تأکید بر وجودی بودن آن، شر را وصفی فعلی و متعلق به موجودات دانست. مثالهایی چون ابر، سرما، و باران، همگی وجودی بودن شر را تأیید کردند. تمایز میان عدم منفعت و وجود ضرر، بهعنوان کلیدی برای فهم شر، نشان داد که شر، در فاعلیت یا مانعیت موجودات ریشه دارد. نقد عدمیات محضه و تأکید بر تشخص وجود، دیدگاه کلامی و عوامانه را رد کرده و چارچوبی علمی برای بازخوانی حکمت متعالیه ارائه نمود. این اثر، با طرح سؤالاتی در باب فاعلیت شر در نظام حکیمانه الهی، راه را برای تحقیقات فلسفی آینده گشود.
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : خدایا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست)
با نظارت صادق خادمی |