در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 437

متن درس





نقد و بازتعریف نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا

نقد و بازتعریف نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۳۷)

مقدمه: بازخوانی فلسفه شر در اندیشه اسلامی

مفهوم شر، به‌عنوان یکی از بنیادین‌ترین مسائل فلسفی، در طول تاریخ اندیشه اسلامی محل تأمل و مناقشه بوده است. در فلسفه ملاصدرا، شر به‌عنوان مقوله‌ای عدمی تعریف شده و وجودات، به‌صورت مطلق، خیر انگاشته شده‌اند. این دیدگاه، که ریشه در حکمت متعالیه دارد، شر را به فقدان یا نقصان وجود نسبت می‌دهد و خیر را ذاتی وجود می‌داند. با این حال، این نظریه با چالش‌های فلسفی متعددی روبه‌روست که نیازمند بازنگری و نقد عمیق است. درس‌گفتار شماره ۴۳۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با تمرکز بر جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۶۱، به نقد این نظریه پرداخته و با استدلال‌هایی نوآورانه، شر را نه عدمی، بلکه وجودی و خیر بالقیاس معرفی می‌کند.

بخش اول: تبیین نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا

خیر بودن وجودات

ملاصدرا در فلسفه خود، وجود را خیر محض می‌داند و شر را به‌عنوان فقدان وجود یا صفت تعریف می‌کند. او معتقد است که تمامی وجودات، به دلیل ذات وجودی‌شان، خیرند و شر تنها به‌صورت عدمی و در نسبت با فقدان یا نقصان معنا می‌یابد.

درنگ: ملاصدرا وجودات را خیر محض می‌داند و شر را عدمی تلقی می‌کند، اما این دیدگاه به دلیل عدم توجه به وجودی بودن شر، ناکافی است.

خیر بالذات و بالقیاس

در اندیشه ملاصدرا، وجودات به‌صورت مطلق، چه به‌صورت بالذات و چه بالقیاس، خیر تلقی می‌شوند. این ادعا، خیر را در تمامی مراتب وجود شامل می‌داند و شر را به فقدان یا نقصان نسبت می‌دهد.

تحلیل: این دیدگاه، به دلیل عدم دقت در تمایز میان خیر و شر به‌عنوان اوصاف وجودی، به مغالطه‌ای فلسفی منجر می‌شود. شر، نه صرفاً فقدان خیر، بلکه واقعیتی وجودی است که در نسبت با غایت فعل معنا می‌یابد.

شر بالعرض و مفهوم فقدان

ملاصدرا شر بالعرض را به وجوداتی نسبت می‌دهد که به‌صورت تبعی، در قیاس با برخی اشیاء، به فقدان ذات یا صفت منجر می‌شوند. او شر را به‌عنوان معدم یا مزيل تعریف می‌کند که مانع خیر مستحق یا منافی کمال است.

تحلیل: این تعریف، ریشه در عدمی انگاشتن شر دارد، اما درس‌گفتار با استدلال‌هایی منطقی، فقدان را غیرشر و وجودی می‌داند و شر را به‌عنوان واقعیتی وجودی بازتعریف می‌کند.

تقسیم‌بندی شر بالذات و بالعرض

ملاصدرا شر بالذات را عدمی و شر بالعرض را وجودی می‌داند، زیرا فاعل شر (معدم) ضعیف‌تر از مفعول (معدوم) است. این تقسیم‌بندی، به تناقضی فلسفی منجر می‌شود، زیرا فاعل باید اقدم و اقوی از مفعول باشد.

تحلیل: درس‌گفتار این تناقض را برجسته کرده و با استدلال‌هایی نوآورانه، هر دو نوع شر را وجودی می‌داند و فاعل را اقدم و وجودی معرفی می‌کند.

بخش دوم: نقد نظریه شر عدمی

فاعل و مفعول شر

در تحلیل شر، فاعل (ستمگر) و مفعول (ستم‌دیده) هر دو وجودی‌اند. برای مثال، در ظلم، ستمگر به‌عنوان فاعل شر و ستم‌دیده به‌عنوان مفعول، هر دو دارای وجودند و شر به‌عنوان وصف فعل، وجودی است.

تحلیل: این استدلال، به رد نظریه عدمی بودن شر کمک می‌کند و شر را به‌عنوان واقعیتی وجودی معرفی می‌کند. درس‌گفتار این دیدگاه را منطبق با فلسفه وجود می‌داند.

درنگ: شر، چه در فاعل (ستمگر) و چه در مفعول (ستم‌دیده)، وجودی است و نظریه عدمی بودن شر با واقعیت‌های فلسفی سازگار نیست.

شر به‌عنوان فعل وجودی

شر به‌عنوان فعل، مانند کشتن یا ظلم، وجودی است و نه عدمی. برای مثال، تحرک ناسالم کودک، مانند شکستن شیشه، شر است، اما این شر به تحرک ذاتی او بازنمی‌گردد، بلکه به وصف فعل وابسته است.

تحلیل: درس‌گفتار با تأکید بر وجودی بودن فعل، شر را خیر بالقیاس می‌داند و مغالطه عدمی بودن شر را رد می‌کند.

اخلاق مذمومه و بازتعریف آن

ملاصدرا اخلاق مذمومه را مانع وصول به کمالات نفوس می‌داند، اما درس‌گفتار این تعریف را ناکافی تلقی کرده و اخلاق مذمومه را نه‌تنها مانع کمال، بلکه واصل به باطل می‌داند. مصادیقی چون بخل، جبن، اسراف، کبر، عجب، ظلم، قتل، زنا، سرقت، غیبت، نمیمه و فحش، همگی وجودی‌اند.

تحلیل: این بازتعریف، به وجودی بودن اخلاق مذمومه و نقش آن‌ها در وصول به باطل اشاره دارد. درس‌گفتار این دیدگاه را نوآورانه و منطبق با فلسفه وجود می‌داند.

آیه هدایت و وجودی بودن خیر و شر

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا

(قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»)

این آیه کریمه، به وجودی بودن هر دو مسیر خیر (شاکر) و شر (کافر) اشاره دارد. شاکر به حق و کافر به باطل واصل‌اند و هر دو وجودی‌اند.

تحلیل: درس‌گفتار این آیه را دلیلی بر رد عدمی بودن شر می‌داند و تأکید می‌کند که هر دو مسیر، به‌عنوان مراتب وجود، دارای واقعیتی وجودی‌اند.

درنگ: آیه کریمه «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ» به وجودی بودن خیر و شر اشاره دارد و نظریه عدمی بودن شر را نقض می‌کند.

بخش سوم: بازتعریف خیر و شر به اعتبار غایت

خیر و شر به اعتبار غایت

خیر و شر به اعتبار غایت فعل تعیین می‌شوند. برای مثال، وضو به‌عنوان فعل و طهارت به‌عنوان نتیجه، هر دو خیر و وجودی‌اند. در مقابل، دزدی به دلیل غایت شیطانی، شر است، اما همچنان وجودی است.

تحلیل: درس‌گفتار با تأکید بر وجودی بودن غایت، شر را خیر بالقیاس می‌داند و مغالطه عدمی بودن شر را رد می‌کند.

مثال‌های خیر و شر

انرژی کودک در مسیر سالم، مانند درس خواندن، خیر است، اما در مسیر ناسالم، مانند دزدی، شر است. هر دو فعل وجودی‌اند و تفاوت آن‌ها در غایت است. به همین ترتیب، نجات از آتش‌سوزی خیر و خفه کردن شر است، اما هر دو وجودی‌اند.

تحلیل: این مثال‌ها، به وجودی بودن خیر و شر و نقش غایت در تعیین آن‌ها اشاره دارند. درس‌گفتار این دیدگاه را تأیید می‌کند.

موت و وجود

موت، به‌عنوان فعل، وجودی است و نه عدمی. درس‌گفتار با رد مغالطه عدمی بودن مرگ، آن را خیر و وجودی می‌داند.

تحلیل: این استدلال، به بازتعریف مرگ به‌عنوان واقعیتی وجودی کمک می‌کند و نظریه عدمی بودن شر را تضعیف می‌کند.

تضاد خیر و شر

خیر و شر، به‌عنوان وجودات، دارای غایت الخلاف و تقابل‌اند. درس‌گفتار این تقابل را وجودی و خیر بالقیاس می‌داند و تأکید می‌کند که وجود به دو قسم خیر و شر تقسیم می‌شود، اما عدم نه خیر است و نه شر.

تحلیل: این دیدگاه، به رد نظریه عدمی بودن شر کمک می‌کند و وجود را خیر بالذات معرفی می‌کند.

درنگ: خیر و شر، به‌عنوان اوصاف وجودی، دارای تقابل و غایت الخلاف‌اند، اما هر دو وجودی‌اند و عدم نه خیر است و نه شر.

جمع‌بندی

درس‌گفتار شماره ۴۳۷ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نقد عمیق نظریه شر عدمی در فلسفه ملاصدرا، گامی بنیادین در بازتعریف مفهوم شر در فلسفه اسلامی برمی‌دارد. با تحلیل دقیق عبارات جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۶۱، و نقد استدلال‌های ملاصدرا درباره خیر بودن وجودات و عدمی بودن شر، این درس‌گفتار نشان می‌دهد که خیر و شر هر دو وجودی‌اند. بررسی مفاهیمی چون فاعل و مفعول شر، اخلاق مذمومه، و تمایز خیر و شر به اعتبار غایت، همراه با مثال‌هایی چون وضو، دزدی، گندم، و نکاح و زنا، به رد مغالطه عدمی بودن شر کمک می‌کند. استدلال‌های درس‌گفتار، با تأکید بر وجودی بودن افعال، قوا، و غایات، و تحلیل آیه کریمه «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ»، نظریه ملاصدرا را نقد و شر را به‌عنوان واقعیتی وجودی و تبعی بازتعریف می‌کند. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای اصلی درس‌گفتار، به بازنمایی این دیدگاه در قالبی علمی و دانشگاهی پرداخته و با بهره‌گیری از تمثیلات و استدلال‌های منطقی، به غنای فلسفه اسلامی کمک می‌کند.

با نظارت صادق خادمی