متن درس
کتاب فلسفه خیر و شر در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۳۸)
دیباچه
بحث خیر و شر، چونان گوهری درخشان در تارک حکمت متعالیه، از دیرباز ذهن فیلسوفان اسلامی را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در پیوند با وجود، ذات، و فاعلیت الهی معنا مییابد، نهتنها به تبیین نظام هستی میپردازد، بلکه پرسشهای بنیادین درباره جایگاه خیر و شر در عالم را پاسخ میگوید. در حکمت متعالیه، خیر چونان نوری از ذات حق تعالی ساطع میشود و شر، چونان سایهای در مراتب فروتر وجود، ظهور مییابد. این نوشتار، با اتکا به درسگفتار شماره ۴۳۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در این موضوع پرداخته و با تبیین مفاهیم بالذات، ذاتی، تبعی، و عرضی، چارچوبی علمی و منسجم برای فهم نسبت خیر و شر ارائه میدهد. همانند رودی که از سرچشمهای زلال جاری میشود، .
بخش نخست: تبیین وجودی خیر و شر در حکمت متعالیه
بحث خیر و شر، از جمله مباحث پرمخاطره و دقیق در فلسفه اسلامی است که در آثار بزرگان حکمت، با عبارات و رویکردهای گوناگون عرضه شده است. این بخش، با تمرکز بر درسگفتار استاد فرزانه، به تبیین جایگاه وجودی خیر و شر در نظام حکمت متعالیه پرداخته و با بهرهگیری از تمثیلات و تحلیلهای منطقی، این مفاهیم را شکافته است.
وجود، بنیاد خیر
در حکمت متعالیه، وجود بهمثابه حقیقت اصیل و خیر مطلق شناخته میشود. خیر بالذات، که در ذات حق تعالی متجلی است، چونان نوری بیزوال، همه هستی را فرا میگیرد. استاد فرزانه در این درسگفتار تأکید دارند که وجود، ذاتاً خیر است و خیر بالذات، منحصر به حق تعالی است. این اصل، ریشه در نظریه وحدت وجود دارد، که وجود را سرچشمه همه کمالات میداند.
| درنگ: وجود، خیر است و خیر بالذات، مختص ذات حق تعالی است. این اصل، بنیاد نظریه اصالت وجود در حکمت متعالیه را تشکیل میدهد. |
فقدان شر بالذات
استاد فرزانه با دقت و ژرفنگری، بر این نکته تأکید دارند که شر بالذات وجود ندارد. هیچ موجودی نیست که ذاتش سراسر شر باشد، چنانکه حق تعالی ذاتاً خیر است. فرض دو واجب الوجود، یکی خیر بالذات و دیگری شر بالذات، محال است، زیرا وحدت واجب، اصل بنیادین حکمت متعالیه است. شر، بهمثابه سایهای در برابر نور وجود، نمیتواند ذاتاً مستقل باشد.
| درنگ: شر بالذات وجود ندارد؛ وحدت واجب الوجود، تعدد بالذات را نفی میکند. |
شر ذاتی تبعی
اگرچه شر بالذات وجود ندارد، اما شر ذاتی تبعی در برخی موجودات ممکن ظهور مییابد. این شر، نه بهمعنای استقلال ذاتی، بلکه بهمعنای اقتضای ذات برخی موجودات است که در مراتب فروتر وجود، شر مینماید. برای مثال، زهر مار، ذاتی مار است، اما بالذات نیست؛ زیرا وجود مار، تبعی حق تعالی است. این تمایز، به نظریه مراتب وجود اشاره دارد که شر را در ظهورات تبعی خیرات جای میدهد.
| درنگ: شر ذاتی تبعی، در موجوداتی مانند مار یا عقرب وجود دارد، اما این شر، تبعی خیرات و ذاتی، نه بالذات، است. |
تمایز بالذات و ذاتی
یکی از ظریفترین نکات درسگفتار، تمایز میان مفاهیم بالذات و ذاتی است. بالذات، به وحدت و یگانگی اشاره دارد و مختص حق تعالی است، در حالی که ذاتی، با تعدد سازگار است. برای مثال، نطق، ذاتی انسان است، اما بالذات نیست؛ زیرا وجود انسان، تبعی حق است. این تمایز، چونان کلیدی است که قفلهای پیچیده حکمت متعالیه را میگشاید.
| درنگ: بالذات، وحدت را اقتضا میکند، اما ذاتی، با تعدد سازگار است. این تمایز، بنیاد تحلیل خیر و شر در حکمت متعالیه است. |
تبعی بودن وجود و نطق انسان
وجود انسان، تبعی حق تعالی است، اما ذاتاً ناطق است. نطق، چونان گوهر ذاتی انسان، لاینفک از اوست، اما وجودش، چونان رودی که از سرچشمه حق جاری میشود، تبعی است. این اصل، به تمایز میان وجود و ذات در حکمت متعالیه اشاره دارد و نشان میدهد که خیر انسان، در تبعیت از حق و اقتضای ذاتش نهفته است.
| درنگ: وجود انسان، تبعی حق است، اما ذاتاً ناطق است. نطق، ذاتی و لاینفک است، اما بالذات نیست. |
رد شر عرضی
استاد فرزانه با استدلالی محکم، شر عرضی را رد میکنند. شر، اگر عرضی باشد، زوالپذیر است، اما حکمت متعالیه، شر را ذاتی و تبعی میداند. این دیدگاه، در برابر نظریههایی مانند عرفان ابنعربی که جهنم را زوالپذیر میداند، ایستادگی میکند و شر را در نظام حکیمانه الهی، دارای جایگاهی تعریفشده میبیند.
| درنگ: شر، عرضی نیست؛ بلکه ذاتی و تبعی است و در نظام حکمت الهی، جایگاهی تعریفشده دارد. |
خیرات و شرور، مقتضای حکمت
همه وجودات، اعم از خیرات و شرور، مقتضای حکمت الهیاند. شرور، چونان سایههایی در برابر نور خیرات، تبعیاند و در مراتب وجود ظهور مییابد. این اصل، نظام احسن را تأیید میکند که در آن، شرور نیز در خدمت خیر کل قرار دارند.
| درنگ: خیرات و شرور، مقتضای حکمت الهیاند؛ شرور، تبعی خیرات و در خدمت نظام احسناند. |
خیر و شر، اضداد وجودی
خیر و شر، بهمثابه اضداد وجودی، نه نقایض (وجود و عدم)، در مراتب وجود ظهور مییابند. برای مثال، سواد و بیاض، اضداد وجودیاند که بینهما غایة الخلاف است. این دیدگاه، خیر و شر را واقعی و وجودی میداند، نه صرفاً فقدان یا عدم.
| درنگ: خیر و شر، اضداد وجودیاند، نه نقایض. این اصل، وجودی بودن شر را در حکمت متعالیه تأیید میکند. |
نقد وجود ضدان در ذات
ذات وجود، نمیتواند ضدان (خیر و شر) را در خود جای دهد، زیرا این امر، با وحدت ذات ناسازگار است. استاد فرزانه با نقد تشکیک وجود (وحدت فی عین کثرت)، تأکید دارند که ذات وجود، خیر محض است و شر، در مراتب فروتر ظهور مییابد.
| درنگ: ذات وجود، خیر محض است و نمیتواند ضدان (خیر و شر) را در خود جای دهد. این اصل، با وحدت وجود سازگار است. |
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین وجودی بودن خیر و شر، بر خیر بالذات حق تعالی و فقدان شر بالذات تأکید کرد. شر، ذاتی و تبعی است و در مراتب وجود ظهور مییابد. تمایز میان بالذات و ذاتی، و تبعی و عرضی، چارچوبی علمی برای فهم این مفاهیم ارائه داد. خیر، چونان نوری فراگیر، ذات وجود را روشن میسازد، و شر، چونان سایهای در مراتب فروتر، تبعی خیرات است.
بخش دوم: اسمای جلال و جمال و نسبت آنها با خیر و شر
اسمای جلال و جمال، چونان دو بال پرواز معرفت در حکمت متعالیه، نقش بنیادین در تبیین خیر و شر دارند. این بخش، با تمرکز بر درسگفتار استاد فرزانه، به بررسی این اسما و نسبت آنها با خیر و شر میپردازد.
اسمای جلال، ظهورات جمال
استاد فرزانه تأکید دارند که اسمای جلال، ظهورات اسمای جمالاند. جلال، شدت جمال است و شر نیست. این دیدگاه، با نظریه وحدت صفات سازگار است، که همه صفات را عین ذات حق میداند. برای مثال، خیر محض، چونان نوری خالص، در مراتب خلقی به جلال تبدیل میشود که برای خلق، شر مینماید.
| درنگ: اسمای جلال، ظهورات اسمای جمالاند. جلال، شدت جمال است و شر نیست. |
تعین و احدیت
حق تعالی، پیش از تعین، در مقام لاتعین است. در احدیت، هیچ صفتی نیست، اما در واحدیت، جمال سطوت مییابد و جلال میشود. این تعینات، چونان آینههایی هستند که نور ذات را منعکس میکنند، بیآنکه تعددی در ذات پدید آید.
| درنگ: در احدیت، حق تعالی لاتعین است. در واحدیت، جمال به جلال تبدیل میشود، اما همه عین ذاتاند. |
خیر محض در ذات
در ذات حق، خیر محض است و شر وجود ندارد. شر، در مظاهر و ظهورات خلقی ظهور مییابد. این اصل، با نظریه توحید سازگار است که ذات را خیر مطلق میداند.
| درنگ: ذات حق، خیر محض است. شر، در مظاهر خلقی ظهور مییابد. |
تقدم جمال بر جلال
جمال، بر جلال تقدم دارد، چنانکه در قرآن کریم آمده است: ﴿سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ﴾ ( [مطلب حذف شد] : رحمتش بر خشمش پیشی گرفته). این تقدم، نشاندهنده اصالت خیر و رحمت در نظام الهی است.
| درنگ: جمال، بر جلال تقدم دارد. رحمت الهی، بر خشم پیشی میگیرد. |
ذوالجلال و الاکرام
در قرآن کریم آمده است: ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾ ( [مطلب حذف شد] : خجسته است نام پروردگارت که دارای شکوه و بزرگواری است). این آیه، به وحدت صفات اشاره دارد که جلال و اکرام، هر دو عین ذاتاند.
| درنگ: جلال و اکرام، عین ذات حقاند و نشاندهنده وحدت صفات در حکمت متعالیهاند. |
جلال و خلق
جلال، به لحاظ خلقی، شرآفرین مینماید، اما برای حق، خیر است. ملائکه مهیمه، که جلال الهی را منعکس میکنند، خلقیاند، اما شر نیستند. این دیدگاه، جلال را در مراتب خلقی، نسبی میداند.
| درنگ: جلال، در مراتب خلقی، شر مینماید، اما ذاتاً خیر است. |
ظهور و خلق
هر خلقی، ظهور است، اما هر ظهوری، خلق نیست. این قضیه منطقی، نشان میدهد که ظهورات حق، پیش از خلق، در مقام واحدیت و احدیت، خیر محضاند.
| درنگ: هر خلقی، ظهور است، اما هر ظهوری، خلق نیست. ظهورات حق، خیر محضاند. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین اسمای جلال و جمال، نشان داد که جلال، ظهور جمال است و خیر محض، در ذات حق قرار دارد. شر، در مظاهر خلقی ظهور مییابد، اما ذاتاً خیر است. تقدم جمال بر جلال و وحدت صفات در ذات حق، چارچوبی منسجم برای فهم نسبت خیر و شر در حکمت متعالیه ارائه میدهد.
نتیجهگیری کلی
کتاب حاضر، با اتکا به درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوشی عمیق در فلسفه خیر و شر در حکمت متعالیه پرداخت. خیر، چونان نوری بیزوال، ذات وجود را روشن میسازد و شر، چونان سایهای در مراتب فروتر، تبعی خیرات است. تمایز میان بالذات، ذاتی، تبعی، و عرضی، چارچوبی علمی برای فهم این مفاهیم ارائه داد. اسمای جلال و جمال، بهمثابه ظهورات ذات حق، خیر محضاند و شر، در مظاهر خلقی ظهور مییابد. این اثر، با تبیین نظام حکیمانه الهی، راه را برای تأملات فلسفی آینده گشود و دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ را چونان ختامی مبارک بر این معرفت افزود.
| با نظارت صادق خادمی |