در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 445

متن درس






تقسیم‌بندی موجودات و بازتعریف خیر و شر در فلسفه ملاصدرا

تقسیم‌بندی موجودات و بازتعریف خیر و شر در فلسفه ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۴۵)

مقدمه: بازاندیشی در خیر و شر

مفهوم خیر و شر در فلسفه اسلامی، به‌ویژه در نظام فکری ملاصدرا، از موضوعات بنیادین است که با پرسش‌های عمیق وجودی گره خورده است. ملاصدرا در جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۶۸، با تکیه بر سنت فلسفی ارسطو و افلاطون، موجودات ممکنه را به پنج قسم عقلانی تقسیم کرده و خیر و شر را در این چارچوب بررسی می‌کند. این تقسیم‌بندی، که ریشه در عادت حکما دارد، موجودات را به خیر مطلق، خیر کثیر با شر قلیل، شر کثیر با خیر قلیل، خیر و شر متساوی، و شر مطلق دسته‌بندی می‌کند. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، در درس‌گفتار شماره ۴۴۵، با نقدی دقیق و عمیق بر این تقسیم‌بندی، به بازتعریف خیر و شر در چارچوبی وجودی می‌پردازند. ایشان با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ [مطلب حذف شد] : «به‌راستی که انسان در زیان است») و «وَهَدَيْنَـٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا [مطلب حذف شد] : «و او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»)، خیر و شر را به‌عنوان اوصاف نسبی و وجودی در نظام احسن تبیین می‌کنند.

بخش نخست: تقسیم‌بندی عقلانی موجودات و خیر مطلق

مبانی تقسیم‌بندی عقلانی

حکما، از ارسطو و افلاطون تا ملاصدرا، موجودات ممکنه را در بادی عقلانی به پنج قسم تقسیم کرده‌اند: خیر مطلق، خیر کثیر با شر قلیل، شر کثیر با خیر قلیل، خیر و شر متساوی، و شر مطلق. این تقسیم‌بندی، که ریشه در سنت فلسفی یونان و اسلامی دارد، به‌منظور جداسازی ممتنعات از ممکنات در ظرف خلقت طراحی شده است. ملاصدرا در جلد هفتم اسفار، صفحه ۶۸، این اقسام را با تأکید بر خیرمحوری وجود بررسی می‌کند و خیر مطلق را به موجوداتی نسبت می‌دهد که سراسر خیرند و هیچ شری در آن‌ها راه ندارد.

استاد فرزانه، با نقدی روشمند، این تقسیم‌بندی را مورد تأمل قرار داده و استدلال می‌کنند که خیر مطلق، به دلیل اطلاق و محض بودن، تنها به حق تعالی اختصاص دارد. خیر در مخلوقات، حتی در عالی‌ترین مراتب آن مانند ملائکه و معصومین، مقید به ظرف خلق است و نمی‌تواند مطلق باشد. این نقد، با تکیه بر تمایز وجودی بین حق و خلق، خیر مطلق را از دایره مخلوقات خارج می‌کند.

درنگ: تقسیم‌بندی عقلانی موجودات به پنج قسم، ریشه در سنت فلسفی دارد، اما خیر مطلق تنها به حق تعالی اختصاص دارد و در مخلوقات، خیر همواره مقید به ظرف خلق است.

خیر مطلق و ویژگی‌های آن

ملاصدرا خیر مطلق را به موجوداتی نسبت می‌دهد که وجود تامه دارند و هیچ نقصی در آن‌ها راه ندارد. این موجودات، که به عقول مقدسه، کلمات تامه الهی، و نفوس سماویه تشبیه شده‌اند، از هرآنچه شایسته وجودشان است برخوردارند و هیچ‌چیز ناشایستی با آن‌ها مخلوط نمی‌شود. به باور او، این موجودات، چه در اصل وجود و چه در صفاتشان، بالفعل خیرند و هیچ شری در آن‌ها نیست. همچنین، نفوس کامل انسانی، مانند اولیاء و مقربین، به این مرتبه ملحق می‌شوند.

استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که خیر مطلق، به دلیل محض بودن، تنها به ذات حق تعالی تعلق می‌گیرد. حتی ملائکه و معصومین، که خیر کثیر دارند، به دلیل مقید بودن به ظرف خلق، نمی‌توانند خیر مطلق باشند. ایشان با تمثیلی ظریف، خیر مطلق را به خورشیدی تشبیه می‌کنند که نورش بی‌هیچ سایه‌ای همه‌جا را فرا می‌گیرد، اما مخلوقات، حتی در عالی‌ترین مراتب، چون آیینه‌هایی‌اند که نور را با محدودیت‌های ظرف وجودی خود بازمی‌تابانند.

درنگ: خیر مطلق، به دلیل محض بودن، تنها به حق تعالی اختصاص دارد. مخلوقات، حتی ملائکه و معصومین، خیر مقید دارند و نمی‌توانند مطلق باشند.

وجوب خلق خیر مطلق

ملاصدرا استدلال می‌کند که خلق موجودات خیر مطلق از مبدأ اعلی واجب است، زیرا این موجودات خیر محض‌اند و فعل الهی به خیر محض تعلق می‌گیرد. او با استناد به براهین فلسفی، مانند قاعده امکان اشرف، وجود عالم عقلی خیرمحور را اثبات می‌کند. این دیدگاه، به خیرمحوری فعل الهی و نظام احسن اشاره دارد.

استاد فرزانه این استدلال را نقد کرده و تأکید می‌کنند که خیر محض و مطلق تنها به حق تعالی تعلق می‌گیرد. در مخلوقات، خیر همواره مقید است و حتی عقول مقدسه و نفوس سماویه، به دلیل محدودیت ظرف خلق، نمی‌توانند خیر مطلق باشند. ایشان خیر مقید را در این موجودات تأیید کرده و استدلال می‌کنند که وجوب خلق آن‌ها به خیرمحوری نظام احسن بازمی‌گردد، نه به اطلاق خیر.

درنگ: خیر محض و مطلق تنها به حق تعالی تعلق می‌گیرد. خلق موجودات خیر مقید، مانند عقول مقدسه، به خیرمحوری نظام احسن وابسته است.

نقد ادبیات خیر مطلق

استاد فرزانه به ابهام در اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، مانند خیر مطلق، خیر محض، و خیر تام، اشاره کرده و استفاده از این عبارات را در مورد مخلوقات نادرست می‌دانند. به باور ایشان، خیر در مخلوقات مقید به ظرف خلق است و اطلاق، محضیت، و تمامیت تنها به حق تعالی اختصاص دارد. برای مثال، معصومین، هرچند خیر کثیر دارند، به دلیل ظهور در ظرف خلق، مقیدند و خیر مطلق نیستند. این نقد، به ضرورت دقت در ادبیات فلسفی تأکید دارد.

ایشان با تمثیلی ادبی، خیر مطلق را به دریایی بی‌کران تشبیه می‌کنند که هیچ موجی از نقص در آن راه ندارد، اما خیر مخلوقات، چون جویبارهایی است که در بستر محدود زمین جاری‌اند. این تمایز، به روشن شدن تفاوت وجودی حق و خلق کمک می‌کند.

درنگ: استفاده از عبارات خیر مطلق، خیر محض، و خیر تام برای مخلوقات نادرست است. خیر در مخلوقات مقید به ظرف خلق است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با بررسی تقسیم‌بندی عقلانی موجودات در فلسفه ملاصدرا، نشان داد که خیر مطلق تنها به حق تعالی اختصاص دارد. نقدهای استاد فرزانه، با تأکید بر مقید بودن خیر در مخلوقات، چارچوبی نو برای فهم خیر و شر ارائه می‌دهد. خیر در موجوداتی مانند ملائکه و معصومین، هرچند کثیر است، به دلیل محدودیت ظرف خلق، مطلق نیست. این بازتعریف، با تکیه بر استدلال‌های فلسفی و تمثیلات ادبی، خیر را به‌عنوان صفتی نسبی و وجودی در نظام احسن معرفی می‌کند.

بخش دوم: خیر کثیر و شر قلیل در نظام احسن

ویژگی‌های خیر کثیر و شر قلیل

ملاصدرا قسم دوم موجودات را خیر کثیر با شر قلیل می‌داند. این موجودات، مانند مؤمنین، طبیعت (آتش، آب، باد)، داروها، و حیوانات، خیر غالب دارند، اما شر قلیلی نیز در آن‌ها یافت می‌شود. برای مثال، آتش به دلیل حرارت و احراق خیر کثیر است، اما گاهی شر قلیل (مانند سوزاندن) ایجاد می‌کند. آب، با برودت و رطوبت، خیر کثیر دارد، اما گاهی به سیل منجر می‌شود. به همین ترتیب، حیوانات خیر کثیر دارند، اما گاه شر قلیل (مانند گزیدن مار) ایجاد می‌کنند.

استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید کرده، اما تأکید می‌کنند که شر قلیل در این موجودات وجودی است، نه عدمی. ایشان با استدلالی فلسفی، خیر کثیر را به جریانی حیات‌بخش تشبیه می‌کنند که گاه قطراتی از نقص (شر قلیل) در آن پدیدار می‌شود، اما این نقص، ذاتی نیست و به نظام احسن بازمی‌گردد.

درنگ: موجودات خیر کثیر، مانند مؤمنین و طبیعت، شر قلیل وجودی دارند که در نظام احسن معنا می‌یابد.

وجوب خلق خیر کثیر

ملاصدرا استدلال می‌کند که خلق موجودات خیر کثیر از خدا واجب است، زیرا ترک آن‌ها به دلیل شر قلیل، به ترک خیر کثیر منجر می‌شود که خود شر کثیر است. برای مثال، اگر خدا به دلیل شر قلیل آتش (سوزاندن) از خلق آن صرف‌نظر کند، خیر کثیر آن (گرما و منافع) از دست می‌رود. این استدلال، به خیرمحوری فعل الهی و نظام احسن اشاره دارد.

استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید کرده و استدلال می‌کنند که نظام احسن، خیر کثیر را اقتضا می‌کند. ترک خیر کثیر، مانند خاموش کردن چراغی است که تاریکی را به ارمغان می‌آورد. شر قلیل، چون سایه‌ای گذرا در برابر نور خیر کثیر، در نظام حکیمانه هستی محو می‌شود.

درنگ: خلق موجودات خیر کثیر واجب است، زیرا ترک آن‌ها به دلیل شر قلیل، به شر کثیر منجر می‌شود.

خیر کثیر در انسان

ملاصدرا انسان را مستعد کمالات نفسانی و عقلی می‌داند که خیر کثیر دارد، اما به دلیل امور اتفاقیه، ممکن است دچار اعتقادات فاسده، جهالات مركبه، و اعمال سیئه شود. این شرور، در افراد و اوقات قلیل‌اند و نسبت به خیر کثیر انسان ناچیزند.

استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و استدلال می‌کنند که انسان، بما هو انسان، هم خیر کثیر و هم شر کثیر را اقتضا می‌کند. ایشان با استناد به آیه کریمه «إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ [مطلب حذف شد] : «به‌راستی که انسان در زیان است»)، تأکید می‌کنند که انسان در خسران است، مگر مؤمنین که خیر کثیر دارند. همچنین، آیه کریمه «وَهَدَيْنَـٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا [مطلب حذف شد] : «و او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») نشان‌دهنده دوگانگی خیر و شر در انسان است. انسان، چون آیینه‌ای است که هم نور کمال و هم سایه نقص را بازمی‌تاباند.

درنگ: انسان، بما هو انسان، هم خیر کثیر و هم شر کثیر را اقتضا می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ لَفِى خُسْرٍ»، این دوگانگی را تأیید می‌کند.

نقد خیر کثیر در افراد خاص

ملاصدرا استدلال می‌کند که شرور انسانی در افراد و اوقات قلیل‌اند. استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و با مثال شمر، استدلال می‌کنند که برخی افراد شر کثیر دارند. شمر، با وجود استعداد کمالات نفسانی، به دلیل اعتقادات فاسده و اعمال سیئه، شر کثیر او غالب است. این شر، در مواردی ذاتی است و نه عارضی، زیرا ختم الهی بر قلب برخی، مانند آیه کریمه «خَتَمَ ٱللَّهُ [مطلب حذف شد] : «خدا بر دل‌هایشان مهر نهاده است»)، نشان‌دهنده ذاتی بودن شر در برخی افراد است.

ایشان شر کثیر را به طوفانی تشبیه می‌کنند که ریشه در وجود برخی افراد دارد و خیر کثیر را به نوری که در مؤمنین می‌درخشد. این تمایز، به پیچیدگی خیر و شر در انسان اشاره دارد.

درنگ: برخی افراد، مانند شمر، شر کثیر دارند که ذاتی است، نه عارضی. این نقد، خیر کثیر انسان را نسبی می‌داند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی خیر کثیر و شر قلیل در فلسفه ملاصدرا، نشان داد که موجودات، از طبیعت تا انسان، خیر غالب دارند، اما شر قلیل نیز در آن‌ها وجودی است. نقدهای استاد فرزانه، با تأکید بر دوگانگی خیر و شر در انسان و استناد به آیات قرآن کریم، خیر کثیر را نسبی و شر را وجودی می‌دانند. این بازتعریف، نظام احسن را خیرمحور معرفی می‌کند، اما شر کثیر در برخی افراد را نیز تأیید می‌کند.

بخش سوم: نقد شر کثیر و خیر و شر متساوی

محال بودن شر کثیر و خیر و شر متساوی

ملاصدرا استدلال می‌کند که سه قسم شر کثیر با خیر قلیل، خیر و شر متساوی، و شر مطلق در عالم موجود نیستند. شر مطلق، به دلیل عدمی بودن، و خیر و شر متساوی، به دلیل ترجیح بلا مرجح، محال‌اند. شر کثیر نیز، به دلیل خیرمحوری نظام هستی، وجود ندارد.

استاد فرزانه این دیدگاه را تأیید کرده، اما با نقدی ظریف، استدلال می‌کنند که شر کثیر در برخی افراد، مانند شمر، وجود دارد، هرچند در نظام احسن، خیر کثیر غالب است. ایشان شر کثیر را به سایه‌ای تشبیه می‌کنند که در برابر نور خیر کثیر محو می‌شود، اما در برخی افراد، این سایه غلیظ‌تر است.

درنگ: شر کثیر، خیر و شر متساوی، و شر مطلق در نظام احسن محال‌اند، اما شر کثیر در برخی افراد وجود دارد.

انسان متوسط و تمایز کثیر و اکثر

استاد فرزانه استدلال می‌کنند که اکثر انسان‌ها متوسط‌اند، نه خیر کثیر و نه شر کثیر. ایشان با تمایز بین «کثیر» (بسیار) و «اکثر» (بیشتر)، تأکید می‌کنند که خیر کثیر و شر کثیر نادرند و انسان‌ها عموماً در مرتبه اعتدال‌اند. این دیدگاه، به پیچیدگی خیر و شر در انسان اشاره دارد. انسان متوسط، چون جویباری است که نه طغیان می‌کند و نه خشک می‌شود، بلکه در میانه راه جاری است.

درنگ: اکثر انسان‌ها متوسط‌اند و خیر کثیر و شر کثیر نادرند. تمایز کثیر و اکثر، به دقت در خیر و شر انسانی کمک می‌کند.

خیر کثیر در کل عالم

استاد فرزانه، با استناد به نظام احسن، استدلال می‌کنند که در کل عالم، خیر کثیر غالب است و شر قلیل است. حتی شر کثیر افراد، مانند شمر، در نظام احسن به خیر کثیر منجر می‌شود، زیرا نظام هستی به انسان قائم است. این دیدگاه، به حکمت الهی اشاره دارد که شر قلیل را در خدمت خیر کثیر قرار می‌دهد.

ایشان نظام احسن را به باغی تشبیه می‌کنند که حتی خارهای آن در خدمت شکوفایی گل‌هاست. این تمثیل، به خیرمحوری هستی و نقش انسان در آن تأکید دارد.

درنگ: در نظام احسن، خیر کثیر غالب است و شر قلیل، حتی در افراد شرمحور، در خدمت خیر کثیر است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با بررسی محال بودن شر کثیر، خیر و شر متساوی، و شر مطلق، نشان داد که نظام احسن خیرمحور است. نقدهای استاد فرزانه، با تأیید شر کثیر در برخی افراد و تأکید بر خیر کثیر در کل عالم، خیر و شر را به‌عنوان اوصاف نسبی و وجودی بازتعریف می‌کند. این دیدگاه، با تمثیلات ادبی و استدلال‌های فلسفی، به فهم عمیق‌تر نظام هستی کمک می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این اثر، با تحلیل دقیق تقسیم‌بندی عقلانی موجودات در فلسفه ملاصدرا و نقدهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، گامی نو در بازتعریف خیر و شر در فلسفه اسلامی برمی‌دارد. خیر مطلق، به دلیل محض بودن، تنها به حق تعالی اختصاص دارد، و خیر در مخلوقات مقید به ظرف خلق است. خیر کثیر در مؤمنین، طبیعت، و انسان، با شر قلیل وجودی همراه است، اما در نظام احسن، خیر غالب است. نقد شر کثیر در برخی افراد، مانند شمر، و تأکید بر اعتدال اکثر انسان‌ها، به پیچیدگی خیر و شر انسانی اشاره دارد. استناد به آیات قرآن کریم، مانند «إِنَّ ٱلْإِنسَـٰنَ لَفِى خُسْرٍ» و «وَهَدَيْنَـٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»، این بازتعریف را غنا می‌بخشد. نظام احسن، چون باغی حکیمانه، خیر کثیر را در خود پرورانده و شر قلیل را در خدمت آن قرار می‌دهد. این تحلیل، با حفظ تمامی محتوای درس‌گفتار، چارچوبی منسجم و علمی برای فهم فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد.

با نظارت صادق خادمی