متن درس
کاوش در ماهیت خیر و شر در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴۶)
دیباچه
بحث از ماهیت خیر و شر، از دیرباز در کانون توجه فلسفه اسلامی قرار داشته و در حکمت متعالیه، بهعنوان یکی از مسائل بنیادین متافیزیک و الهیات، با نگاهی عمیق و وجودشناختی بررسی شده است. این موضوع، که ریشه در تقسیمبندیهای ارسطویی دارد، در فلسفه اسلامی با مفاهیم وجود، عدم، و فاعلیت الهی پیوند خورده و در پرتو اصول توحید و حکمت الهی بازتعریف شده است. درسگفتار شماره ۴۴۶، با رویکردی تحلیلی و استدلالی، به نقد و بازخوانی تقسیمبندی سنتی خیر و شر در مخلوقات پرداخته و با استناد به اصول حکمت متعالیه، چارچوبی نوین برای فهم این مفاهیم ارائه میدهد.
بخش نخست: نقد تقسیمبندی ارسطویی خیر و شر
تقسیمبندی ارسطویی و زمینههای تاریخی آن
در فلسفه ارسطو، مخلوقات از منظر خیر و شر به پنج دسته تقسیم شدهاند: خیر مطلق، شر مطلق، خیر کثیر، شر کثیر، و خیر و شر متساوی. این تقسیمبندی، که در آثار ارسطو، بهویژه در اخلاق نیکوماخوسی و متافیزیک، ریشه دارد، در فلسفه اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته و از سوی فیلسوفانی چون ابنسینا و صدرالمتألهین بازخوانی شده است. خیر مطلق به موجودی اطلاق میشود که ذاتاً خیر بوده و هیچ شری در آن راه ندارد؛ شر مطلق، موجودی است که بهکلی فاقد خیر است؛ خیر کثیر و شر کثیر، به موجوداتی اشاره دارند که خیر یا شر در آنها غالب است؛ و خیر و شر متساوی، به تعادل این دو صفت در یک موجود دلالت میکند. این تقسیمبندی، گرچه در نگاه نخست ساختاری منطقی و جامع به نظر میرسد، در حکمت متعالیه با چالشهایی مواجه شده است.
بهسان باغبانی که درختان را بر اساس میوههایشان دستهبندی میکند، ارسطو با این تقسیمبندی کوشیده است تا نظام هست(policy) هستی را بر اساس نسبت خیر و شر آن سامان دهد. اما در حکمت متعالیه، این تقسیمبندی نیازمند بازنگری است، زیرا با اصول وجودشناختی و الهیاتی اسلام سازگار نیست.
نفی سه دسته از تقسیمبندی ارسطویی
استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در درسگفتار شماره ۴۴۶ تأکید دارند که شر مطلق، شر کثیر، و خیر و شر متساوی در مخلوقات وجود ندارند. این نفی، ریشه در اصل بنیادین حکمت متعالیه دارد که وجود ذاتاً خیر است و شر، بهعنوان نقصان وجودی، نمیتواند بهصورت مستقل تحقق یابد. بنابراین، تنها خیر مطلق و خیر کثیر با شر قلیل در مخلوقات باقی میمانند. این دیدگاه، با اصل «الوجود خیر» همخوانی دارد، که وجود را ذاتاً خیر میداند و شر را بهعنوان فقدان یا نقصان تعریف میکند.
همانگونه که سایه در غیاب نور پدید میآید، شر نیز در فقدان کمال وجودی ظهور مییابد. اما این سایه، خود وجودی مستقل ندارد و به نور وابسته است. این تمثیل، نشاندهنده وابستگی شر به خیر در نظام هستی است.
خیر مطلق و خیر محض: منحصر به ذات حقتعالی
خیر مطلق یا خیر محض، تنها به ذات باریتعالی تعلق دارد، زیرا خیر ذاتی و بالذات تنها در خداوند متعال محقق است. مخلوقات، به دلیل وابستگی وجودی به حقتعالی، فاقد ذات مستقلاند و نمیتوانند خیر بالذات داشته باشند. خیر در مخلوقات، بهصورت ظهوری و مقید است، مانند نوری که از خورشید بر زمین میتابد و سایهروشنهایی از کمال را در خود متجلی میسازد.
استاد فرزانه تأکید دارند که خیر محض، تنها در ذات حقتعالی است که بالذات خیر است. مخلوقات، هرچند ممکن است در مراتب عالی وجود، مانند عالم ملکوت و جبروت، خیر مطلق ظهوری داشته باشند، اما این خیر، مقید و وابسته به فیض الهی است.
خیر مطلق در عالم ملکوت و جبروت
عالم ملکوت و جبروت، بهعنوان مراتب عالی وجود، به دلیل نزدیکی به مبدأ الهی، خیرشان کاملتر از مراتب پایینتر است. با این حال، این خیر مطلق، ظهوری و مقید است، نه ذاتی. عالم ملکوت، که فاقد ماده و اختیار است، تماماً خیر است، زیرا شر در آن متصور نیست. این امر، مانند آیینهای پاک است که نور الهی را بیهیچ نقصی بازمیتاباند.
استاد فرزانه تأکید دارند که خیر مطلق در این عوالم، به معنای ظهور خیر الهی است، نه خیر بالذات. این دیدگاه، با نظریه مراتب وجود در حکمت متعالیه همخوانی دارد، که وجود را در سلسلهمراتبی از جبروت تا ناسوت تبیین میکند.
جمعبندی بخش نخست
نقد تقسیمبندی ارسطویی خیر و شر نشان میدهد که شر مطلق، شر کثیر، و خیر و شر متساوی در مخلوقات وجود ندارند. خیر مطلق و خیر محض، تنها به ذات حقتعالی تعلق دارد، و خیر در مخلوقات، بهصورت ظهوری و مقید است. عالم ملکوت و جبروت، بهعنوان مظاهر خیر مطلق، فاقد شر هستند، اما این خیر، ذاتی نیست، بلکه وابسته به فیض الهی است. این تحلیل، با تأکید بر اصالت وجود، چارچوبی نوین برای فهم خیر و شر در حکمت متعالیه ارائه میدهد.
بخش دوم: نفی شر مطلق و وابستگی شر به خیر
نفی خیر و شر بالذات در مخلوقات
خیر و شر بالذات در مخلوقات وجود ندارد، زیرا ذات مخلوقات وابسته به حقتعالی است. استاد فرزانه تأکید دارند که هر خیر یا شری در مخلوقات، بالحق و وابسته به خداوند است. این اصل، ریشه در مفهوم «کل من عند الله» دارد، که وجود و صفات مخلوقات را به فیض الهی نسبت میدهد.
بهسان رودی که از سرچشمهای جوشان نشئت میگیرد، وجود مخلوقات و خیر و شر آنها از مبدأ الهی سرچشمه میگیرد. این وابستگی، امکان وجود خیر یا شر بالذات را در مخلوقات نفی میکند.
نفی شر مطلق با استدلالهای سهگانه
استاد فرزانه، با ارائه سه استدلال، وجود شر مطلق (تمامه الشر) را در مخلوقات نفی میکنند:
- استدلال اول: شر بدون خیر نمیتواند صادر شود (لا یصدر الشر من غیر خیر). شر، بهعنوان نقصان وجودی، تنها در بستر خیر امکان ظهور دارد.
- استدلال دوم: خداوند، بهعنوان فاعل حکیم، موجودی تماماً شر خلق نمیکند، زیرا مرجح وجودی برای آن وجود ندارد.
- استدلال سوم: در عالم، مصداقی برای موجود تماماً شر یافت نمیشود (لا یوجد).
این استدلالها، مانند سه ستون استوار، بنیاد نظریه نفی شر مطلق را تشکیل میدهند. همانگونه که گندم پیش از علف هرزه در زمین میروید، خیر نیز پیشنیاز ظهور شر است.
استناد به قرآن کریم
استاد فرزانه، با استناد به آیه شریفه ﴿وَمِن شَرِّ مَا [مطلب حذف شد] : «و از شر آنچه آفریده است»)، تأکید دارند که هر مخلوقی ذاتاً خیر است، اما شر ممکن است بهصورت عرضی در آن ظهور کند. این آیه، نشاندهنده آن است که خلقت الهی ذاتاً خیر است و شر، بهعنوان وصفی عرضی، در نسبت با فعل و اختیار مخلوق پدید میآید.
همانگونه که خورشید نور خود را بر همه چیز میتاباند، اما سایه در اثر مانع پدید میآید، خلقت الهی نیز ذاتاً خیر است، اما شر در اثر نقصان یا سوء اختیار ظهور مییابد.
نقش شر در تکامل و قوام موجودات
وجود شر در مخلوقات، مانند شیطان یا شخصیتهای تاریخی نظیر شمر و حرمله، به تکامل و قوام انسان کمک میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که شر، مانند دشمنی که انسان را آبدیده میکند، عاملی برای تربیت و تقویت است. بدون مواجهه با سختیها و دشمنان، انسان به کمال و قوت نمیرسد.
بهسان تیغی که در کوره تیز میشود، شر نیز انسان را در کوران آزمونها صیقل میدهد. این دیدگاه، با مفهوم «تربیت بالشیطان» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد، که شیطان را بهعنوان مخلوقی الهی در خدمت نظام احسن میداند.
جمعبندی بخش دوم
شر مطلق در مخلوقات وجود ندارد، زیرا شر همواره به خیر وابسته است و بدون خیر نمیتواند تحقق یابد. خیر و شر بالذات در مخلوقات منتفی است، زیرا ذات مخلوقات وابسته به حقتعالی است. استناد به قرآن کریم و استدلالهای فلسفی نشان میدهد که خلقت الهی ذاتاً خیر است و شر، بهصورت عرضی و در نسبت با فعل و اختیار ظهور مییابد. نقش شر در تکامل انسان، این دیدگاه را تقویت میکند که شر در نظام احسن الهی، هدفی حکیمانه دارد.
بخش سوم: خیر غالب بر شر و سبقت رحمت الهی
تفاوت خیر و شر ذاتی و تمامالذات
خیر بالذات در مخلوقات وجود ندارد، اما خیر تمامالذات، مانند عالم ملکوت، محقق است. در مقابل، شر نه بالذات و نه تمامالذات در مخلوقات یافت نمیشود. استاد فرزانه تأکید دارند که خیر تمامالذات در عالم ملکوت، به دلیل فقدان ماده و اختیار، تماماً خیر است، اما شر تمامالذات وجود ندارد، زیرا هر شری به خیر وابسته است.
بهسان باغی که همه درختانش میوهدارند، عالم ملکوت تماماً خیر است، اما عالم شر، مانند بیابانی بیآب و علف، در نظام هستی وجود ندارد.
سبقت رحمت الهی بر غضب
سبقت رحمت الهی بر غضب، به دلیل غلبۀ خیر بر شر در مخلوقات است. از آنجا که خیر تمامالذات در عالم ملکوت وجود دارد و شر تمامالذات وجود ندارد، رحمت الهی بر غضبش پیشی میگیرد. این اصل، با حدیث شریف «سبقت رحمتی علی غضبی» همخوانی دارد و نشاندهنده حکمت و عدالت الهی در نظام خلقت است.
همانگونه که سپیدهدم پیش از تاریکی شب فرا میرسد، رحمت الهی نیز پیش از غضبش در عالم ظهور مییابد.
نفی عالم شر در مقابل عالم خیر
عالمی به نام عالم شر وجود ندارد، در حالی که عالم خیر، مانند عالم عقل، ملکوت، و جبروت، در نظام هستی محقق است. استاد فرزانه تأکید دارند که خیر در مراتب عالی وجود غالب است، اما شر، به دلیل وابستگی به خیر، نمیتواند بهصورت مستقل عالمی را تشکیل دهد.
بهسان رودی که از سرچشمه خیر جاری میشود، عالم خیر در مراتب وجود جریان دارد، اما عالم شر، مانند سرابی است که وجودی مستقل ندارد.
تفکیکناپذیری عوالم و مراتب وجود
عوالم وجود، از جبروت تا ناسوت، از یکدیگر تفکیکناپذیرند، اما هر یک مرتبهای خاص با وصفی متمایز دارند. عالم ملکوت، به دلیل فقدان ماده و اختیار، تماماً خیر است، در حالی که عالم ناسوت، به دلیل وجود ماده و اختیار، محل ظهور شر عرضی است. استاد فرزانه تأکید دارند که این عوالم، مانند عقل و نفس در انسان، بهصورت وحدانی و بدون تفکیک ماهوی در نظر گرفته میشوند.
همانگونه که عقل و نفس در انسان مراتبی از یک حقیقت واحدند، عوالم وجود نیز مراتبی از حقیقت وجود الهیاند که در وحدتی متجلی میشوند.
نقش عدالت و حکمت در نفی شر مطلق
حتی آتش جهنم، که ممکن است شر تلقی شود، مقتضای حکمت و عدالت الهی است و نمیتوان آن را تماماً شر دانست. استاد فرزانه تأکید دارند که آتش جهنم، به دلیل تحقق در چارچوب عدالت الهی، خیر ذاتی دارد، هرچند بهصورت عرضی شر تلقی شود.
بهسان پزشکی که با تیغ جراحی زخمی میگشاید، آتش جهنم نیز در خدمت عدالت الهی است و خیر ذاتی آن در حکمت الهی نهفته است.
وابستگی شر به خیر در تمامی مخلوقات
هیچ موجودی در عالم نیست که کاملاً فاقد خیر باشد، حتی مخلوقاتی مانند شیطان یا حرمله که شر در آنها غالب است. استاد فرزانه تأکید دارند که هر مخلوقی، به دلیل خلقت الهی، دارای خیرات وجودی است، و شر در این موجودات، به دلیل سوء استفاده از خیرات، مانند علم یا قدرت، پدید میآید.
همانگونه که گلی در میان خارها میروید، خیرات وجودی در میان شرور نیز متجلی میشوند، و شر بدون خیر نمیتواند وجود داشته باشد.
نقش خیرات در فعل شر
خیرات وجودی، مانند عقل، قدرت، یا حیات، زمینهساز فعل شر در مخلوقات هستند، اما خود این خیرات شر نیستند. برای نمونه، دستی که شر انجام میدهد، خود بهعنوان یک خیر وجودی محسوب میشود، اما فعل شر به سوء اختیار صاحب آن بازمیگردد.
بهسان شمشیری که در دست جنگجو خیر است، اما در دست ستمگر شر میآفریند، خیرات وجودی نیز در خدمت فعل شر قرار میگیرند، اما ذاتاً خیرند.
نفی نوع شر در مخلوقات
نوع شر، مانند نوع انسان یا حیوان، وجود ندارد، زیرا شر ذاتی نیست و تنها بهصورت عرضی در مخلوقات ظهور مییابد. استاد فرزانه تأکید دارند که شر، بهعنوان اقتضای عرضی برخی مخلوقات، مانند عقرب که نیش زدن اقتضای آن است، ظهور مییابد، اما این اقتضا با خیرات همراه است.
همانگونه که نوع انسان ناطق است و نه شر، نوع شر نیز در نظام هستی وجود ندارد، زیرا شر وصفی عرضی است و نه ذاتی.
جمعبندی بخش سوم
خیر در عالم غالب است، زیرا موجود تماماً شر وجود ندارد، اما موجود تماماً خیر، مانند عالم ملکوت، محقق است. سبقت رحمت الهی بر غضب، نفی عالم شر، و وابستگی شر به خیر، همگی نشاندهنده حکمت و عدالت الهی در نظام خلقتاند. تفکیکناپذیری عوالم وجود و نقش خیرات در فعل شر، چارچوبی جامع برای فهم نظام احسن الهی ارائه میدهند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۴۴۶ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش در ماهیت خیر و شر در حکمت متعالیه پرداخته و با نقد تقسیمبندی ارسطویی، چارچوبی نوین برای فهم این مفاهیم ارائه داده است. خیر مطلق و محض، تنها به ذات حقتعالی تعلق دارد، و خیر در مخلوقات، بهصورت ظهوری و مقید است. شر مطلق وجود ندارد، زیرا شر به خیر وابسته است و بدون خیر نمیتواند تحقق یابد. استدلالهای فلسفی، قرآنی، و تجربی، این دیدگاه را تأیید میکنند که خیر در عالم غالب است و شر، بهصورت عرضی و در نسبت با فعل و اختیار ظهور مییابد. نقش شر در تکامل انسان، سبقت رحمت الهی بر غضب، و نفی عالم شر، نشاندهنده حکمت و عدالت الهی در نظام احسن است. این تحلیل، نهتنها به تبیین فلسفی خیر و شر کمک میکند، بلکه راه را برای فهم عمیقتر نظام خلقت و جایگاه انسان در آن هموار میسازد.
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ [مطلب حذف شد] : خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست)