متن درس
تحلیل فلسفی خیر و شر در حکمت متعالیه: بازخوانی درسگفتارهای استاد فرزانه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۴۸)
دیباچه
بحث از خیر و شر، چونان دریایی ژرف در اقیانوس معرفت فلسفی، از دیرباز ذهن فیلسوفان اسلامی را به خود مشغول داشته است. این مسئله، که در چارچوب حکمت متعالیه به شکلی ویژه بازتاب یافته، پرسشهایی بنیادین درباره نسبت خیر و شر با نظام احسن خلقت، اختیار انسانی، و حکمت الهی را برمیانگیزد. درسگفتار شماره ۴۴۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه به دیدگاههای سنتی فلاسفه اسلامی، بهویژه در نفی شر کثیر، به تحلیل مصادیقی چون شمر و حرمله پرداخته و با استدلالهایی عقلانی، وجود شر کثیر در برخی انسانها را به اثبات میرساند. ای.
بخش یکم: تبیین خیر و شر در نظام احسن خلقت
خیر و شر: پرسش از کثرت و قلت
بحث خیر و شر، از مسائل بنیادین حکمت متعالیه است که به نسبت این دو مفهوم با وجود، فاعلیت، و نظام احسن خلقت میپردازد. پرسش اصلی این است که آیا شر کثیر، بهعنوان واقعیتی غالب در برخی مخلوقات، وجود دارد یا خیر کثیر همواره بر شر قلیل چیره است؟ این پرسش، ریشه در دیدگاه سنتی فلاسفه اسلامی دارد که شر را به نقصان وجودی و خیر را به کمال وجودی نسبت میدهند. حکمت متعالیه، با تأکید بر اصالت وجود، شر را امری عرضی و غیرذاتی میداند، اما این درسگفتار، با نگاهی نقادانه، این دیدگاه را به چالش میکشد. آیا میتوان گفت که خیر کثیر و شر قلیل در کل عالم یا در هر مخلوق بهصورت جداگانه محقق است؟ این پرسش، به تحلیل وجودشناختی خیر و شر در نظام خلقت منتهی میشود.
درنگ: پرسش از خیر کثیر و شر قلیل، به بررسی نسبت این مفاهیم با نظام احسن خلقت و جایگاه اختیار انسانی در این نظام بازمیگردد. |
نظام احسن: کلی یا موردی؟
مفهوم نظام احسن، که عالم را بهترین نظام ممکن میداند، پرسشی دیگر را برمیانگیزد: آیا این احسن بودن به کل عالم، در مجموع، تعلق دارد یا هر ذره از مخلوقات بهصورت مستقل احسن است؟ اگر نظام احسن بهصورت کلی باشد، خیر کثیر در کل مخلوقات غالب است، حتی اگر مصادیقی مانند شمر و حرمله وجود داشته باشند. اما اگر احسن بودن موردی باشد، باید هر مخلوق را جداگانه بررسی کرد. این تمایز، به تحلیل خیر و شر نیز تسری مییابد: آیا خیر کثیر و شر قلیل در هر موجود بهصورت مستقل صدق میکند یا در مجموع عالم؟ این پرسش، به تحلیل مصادیق شر کثیر در انسانها، مانند شمر، معاویه، و ابن زیاد، منتهی میشود.
تعریف خیر و شر در حکمت متعالیه
در چارچوب حکمت متعالیه، خیر به چیزی اطلاق میشود که مطلوب بندگان است (یطلبه العباد)، و شر چیزی است که از آن گریزاناند (ینزجر منه العباد). خیر، به کمال وجودی و فعلیت مرتبط است، در حالی که شر به نقصان و محرومیت از کمال بازمیگردد. این تعریف، ریشه در فلسفه ارسطویی و اسلامی دارد و خیر را بهعنوان وجود و شر را بهعنوان نقص وجودی تبیین میکند. با این حال، پرسش این است که آیا میتوان موجودی را یافت که شر در آن غالب باشد، یا خیر کثیر همواره بر شر قلیل چیره است؟
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، با طرح پرسشهای بنیادین درباره خیر و شر، به تبیین مفاهیم این دو در حکمت متعالیه پرداخت. نظام احسن، بهعنوان چارچوبی برای فهم خیر و شر، نیازمند بررسی دقیقتر در نسبت با مصادیق است. تمایز میان خیر کثیر و شر قلیل، چه در کل عالم و چه در هر مخلوق، زمینهساز تحلیلهای عمیقتر در بخشهای بعدی است. این بخش، با تأکید بر اهمیت اختیار انسانی و حکمت الهی، راه را برای بررسی مصادیق شر کثیر در انسانها هموار کرد.
بخش دوم: شر کثیر در مخلوقات غیرانسانی و انسانی
نفی شر کثیر در حیوانات و مواد
در حیوانات و مواد، خیر کثیر غالب است و شر کثیر وجود ندارد. حیواناتی مانند مار، عقرب، یا شیر، به دلیل اقتضای طبیعی، خیر کثیر دارند، حتی اگر شر قلیل، مانند نیش زدن یا آسیبرساندن، در آنها یافت شود. مواد، مانند توالت، نیز به دلیل منفعت برای انسان، خیر کثیر محسوب میشوند. این دیدگاه، با اصل «الوجود خیر» در حکمت متعالیه همخوانی دارد، که وجود را ذاتاً خیر میداند و شر را عرضی و غیرذاتی میشمارد.
درنگ: حیوانات و مواد، به دلیل تحقق وجودی، ذاتاً خیر کثیرند، و شر در آنها عرضی و قلیل است. |
مشکل شر کثیر در انسانها
برخلاف حیوانات و مواد، انسان به دلیل برخورداری از اختیار، میتواند مرتکب شر کثیر شود. مصادیقی چون شمر، حرمله، ابن زیاد، و معاویه، که به ظلم و عصمتکشی شهرت دارند، بهعنوان نمونههای شر کثیر بررسی میشوند. این افراد، که نطفه، لقمه، و اعمالشان به حرام و تباهی آلوده است، چگونه میتوانند خیر کثیر داشته باشند؟ این پرسش، دیدگاه سنتی فلاسفه مبنی بر نفی شر کثیر را به چالش میکشد.
استناد به قرآن کریم
آیه شریفه ﴿أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ [مطلب حذف شد] : «آنان مانند چهارپایاناند، بلکه گمراهترند») شاهد قرآنی برای گمراهی برخی انسانهاست. این آیه، انسانهایی را که از اختیار خود سوء استفاده میکنند، گمراهتر از حیوانات میداند، زیرا حیوانات به دلیل فقدان اختیار، شر کثیر ندارند، اما انسان میتواند به دلیل سوء اختیار، شر کثیر شود.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تمایز میان مخلوقات غیرانسانی و انسانی، نشان داد که خیر کثیر در حیوانات و مواد غالب است، اما در انسانها، به دلیل اختیار، شر کثیر ممکن است. مصادیق تاریخی مانند شمر و حرمله، که شر در آنها غالب به نظر میرسد، زمینهساز نقد دیدگاه سنتی فلاسفه شدند. استناد به قرآن کریم، این تحلیل را تقویت کرد و راه را برای بررسی نقش شر کثیر در خیرات عظیم، مانند واقعه کربلا، گشود.
بخش سوم: نقش شر کثیر در خیرات عظیم
شمر و کربلا: شر کثير یا خیر کثیر؟
یکی از پرسشهای محوری این درسگفتار، نقش شر کثیر در تحقق خیرات عظیم، مانند واقعه کربلا، است. شمر، حرمله، و ابن زیاد، با ارتکاب ظلم و عصمتکشی، زمینهساز شهادت امام حسین (ع) و قیام عاشورا شدند. آیا این نقش، آنها را به خیر کثیر تبدیل میکند؟ این پرسش، به تمایز میان حسن فعلی و حسن فاعلی وابسته است. حسن فعلی، به نتیجه خیر یک فعل اشاره دارد، حتی اگر نیت فاعل (حسن فاعلی) شر باشد. برای مثال، اگر فردی با نیت شر کسی را به چاه اندازد، اما او گنجی بیابد، فعل او حسن فعلی دارد، هرچند حسن فاعلی نداشته باشد.
درنگ: شر کثیر، مانند ظلم شمر، میتواند به خیرات عظیم، مانند کربلا، منجر شود، اما این خیرات، شر کثیر فاعل را نفی نمیکند. |
مثال گنج و قطع نخاع
تمثیل گنج و قطع نخاع، به تحلیل نسبت خیر و شر کمک میکند. اگر فردی با نیت شر به چاه انداخته شود و گنجی بیابد، اما قطع نخاع شود، خیر گنج نمیتواند ضرر عظیم قطع نخاع را جبران کند. در مورد کربلا، شهادت امام حسین (ع) خیر عظیمی است، اما عصمتکشی و محرومیت مردم از هدایت معصوم، ضرری بزرگتر است. این تمثیل، نشان میدهد که خیرات کربلا، شر کثیر شمر را به خیر کثیر تبدیل نمیکند.
آثار وضعی و عدالت الهی
آثار وضعی، به نتایج عینی یک فعل اشاره دارند، بدون توجه به نیت فاعل. ظلم شمر، با وجود قبح فاعلی، به خیرات کربلا منجر شد، اما عدالت الهی ایجاب میکند که ضررهای او، مانند عصمتکشی، نیز محاسبه شود. اگر شمر در خیرات کربلا نقش داشته باشد، عدالت اقتضا میکند که این نقش ارزیابی شود، اما ضرر عظیم او، که محرومیت مردم از هدایت معصوم است، غالب است.
تناقض خیر کثیر و عذاب اخروی
اگر شمر خیر کثیر باشد، عذاب اخروی او، که در قرآن کریم بهصورت ﴿فِي [مطلب حذف شد] : «در تابوتی از آتش») توصیف شده، توجیهپذیر نیست. این عذاب، نشاندهنده شر کثیر در فاعل است و با خیر کثیر ناسازگار است. این استدلال، دیدگاه فلاسفه مبنی بر نفی شر کثیر را به چالش میکشد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تحلیل نقش شر کثیر در خیرات عظیم، نشان داد که ظلم شمر و حرمله، هرچند به خیرات کربلا منجر شد، نمیتواند شر کثیر آنها را به خیر کثیر تبدیل کند. تمثیل گنج و قطع نخاع، به روشنی نشان داد که ضرر عظیم عصمتکشی، خیرات جزئی را تحتالشعاع قرار میدهد. عدالت الهی، با محاسبه آثار وضعی و ضررهای فاعل، شر کثیر را تأیید میکند.
بخش چهارم: انصاف در قضاوت خیر و شر
انصاف: اصل بنیادین دینداری
انصاف، بهعنوان اصلی اخلاقی، در قضاوت خیر و شر ضروری است. حدیث شریف «لا دین لمن لا انصاف له» نشان میدهد که فقدان انصاف، با دینداری منافات دارد. انصاف ایجاب میکند که نقش شمر در خیرات کربلا محاسبه شود، اما ضررهای او، مانند عصمتکشی، نیز در نظر گرفته شود. این دیدگاه، به تحلیل عقلانی و منصفانه خیر و شر دعوت میکند.
درنگ: انصاف، بهعنوان اصل اخلاقی، ایجاب میکند که خیر و شر فاعل، حتی دشمن، با عدالت محاسبه شود. |
نقش گناه در هدایت
برخی گناهان، مانند گناه توبه نصوح، میتوانند به هدایت منجر شوند و خیر کثیر تولید کنند. روایات اسلامی، مانند «خوشا به حال گناهی که به خیر منجر شود»، این دیدگاه را تأیید میکنند. گناه، با وجود قبح ذاتی، میتواند در نظام احسن نقش تربیتی داشته باشد و به هدایت انسان منجر شود.
نقد دیدگاه فلاسفه در نفی شر کثیر
فلاسفه اسلامی، با استناد به نظام احسن، شر کثیر را نفی میکنند، اما این درسگفتار، با استدلال به مصادیق شر کثیر، مانند شمر و حرمله، این دیدگاه را نقد میکند. وجود شر کثیر در برخی انسانها، با حکمت الهی منافات ندارد، اگر در چارچوب اختیار انسانی تحلیل شود. این نقد، به بازنگری در مفهوم نظام احسن دعوت میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با تأکید بر انصاف در قضاوت، نشان داد که خیر و شر باید با عدالت و دقت محاسبه شوند. نقش گناه در هدایت، بهعنوان مصداقی از خیر کثیر ناشی از شر، و نقد دیدگاه فلاسفه، به تحلیل عمیقتر خیر و شر کمک کرد. انصاف، بهعنوان اصل بنیادین، راه را برای جمعبندی نهایی گشود.
جمعبندی نهایی
این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۴۴۸ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل فلسفی خیر و شر در حکمت متعالیه پرداخت. پرسش از وجود شر کثیر، با استناد به مصادیقی چون شمر و حرمله، نشان داد که شر کثیر در برخی انسانها، به دلیل سوء اختیار، محقق است. خیرات عظیم کربلا، هرچند به ظلم این افراد وابسته است، نمیتواند شر کثیر آنها را به خیر کثیر تبدیل کند. تمثیل گنج و قطع نخاع، به روشنی نشان داد که ضرر عظیم عصمتکشی، خیرات جزئی را تحتالشعاع قرار میدهد. انصاف در قضاوت، بهعنوان اصلی اخلاقی، و استناد به آیات قرآن کریم، مانند ﴿أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ [مطلب حذف شد] : «آنان مانند چهارپایاناند، بلکه گمراهترند»)، این تحلیل را تقویت کرد. نقد دیدگاه فلاسفه در نفی شر کثیر، به بازنگری در مفهوم نظام احسن دعوت کرد و نشان داد که شر کثیر، در چارچوب اختیار انسانی، با حکمت الهی سازگار است. این اثر، با طرح پرسشهایی عمیق درباره فاعلیت شر و خیر در نظام خلقت، راه را برای تأملات فلسفی آینده گشود.
﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : خدایا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست)
با نظارت صادق خادمی |