در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 450

متن درس





کتاب فلسفه خیر و شر در حکمت متعالیه با نقد دیدگاه‌های ارسطو و افلاطون

کتاب فلسفه خیر و شر در حکمت متعالیه با نقد دیدگاه‌های ارسطو و افلاطون

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۵۰)

دیباچه

بحث خیر و شر، چونان گوهری درخشان در تارک فلسفه اسلامی، از دیرباز ذهن حکیمان را به خود مشغول داشته است. این موضوع، که در پیوند با وجود، ذات، و فاعلیت الهی معنا می‌یابد، نه‌تنها به تبیین نظام هستی می‌پردازد، بلکه پرسش‌های بنیادین درباره جایگاه خیر و شر در عالم را پاسخ می‌گوید. درس‌گفتار شماره ۴۵۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۸۱، با تمرکز بر حکمت متعالیه و نقد دیدگاه‌های ارسطو و افلاطون، به کاوشی عمیق در این موضوع پرداخته است. این نوشتار، با اتکا به متون کلیدی مانند اسفار اربعه ملاصدرا، شفای ابن‌سینا، و نهایة الحکمة علامه طباطبایی، چارچوبی منسجم برای فهم نسبت خیر و شر ارائه می‌دهد. خیر، چونان نوری ساطع از ذات حق، همه هستی را فرا می‌گیرد، و شر، چونان سایه‌ای در مراتب فروتر وجود، ظهور می‌یابد. این اثر، با زبانی روشن و استوار، مفاهیم پیچیده فلسفی را برای ذهن‌های ژرف‌اندیش تبیین می‌کند، بی‌آنکه از عمق و دقت موضوع کاسته شود.

بخش نخست: تبیین وجودی خیر و شر در حکمت متعالیه

بحث خیر و شر، از جمله مباحث پرمخاطره و دقیق در فلسفه اسلامی است که در آثار بزرگان حکمت، با عبارات و رویکردهای گوناگون عرضه شده است. این بخش، با تمرکز بر درس‌گفتار استاد فرزانه، به تبیین جایگاه وجودی خیر و شر در نظام حکمت متعالیه پرداخته و با بهره‌گیری از تمثیلات و تحلیل‌های منطقی، این مفاهیم را شکافته است.

وجودی بودن خیر و شر

در حکمت متعالیه، خیر و شر هر دو وجودی‌اند و نمی‌توان شر را به‌عنوان فقدان یا عدم تلقی کرد. استاد فرزانه تأکید دارند که خیر و شر، چونان دو روی سکه وجود، در عالم تأثیر دارند. این دیدگاه، در تقابل با نظریه ارسطو قرار دارد که شر را عدمی می‌داند. برای مثال، عملی چون ضربه زدن به دیگری، چه با نیت تربیت و چه با قصد ظلم، وجودی است و نمی‌توان آن را به عدم فروکاست.

درنگ: خیر و شر هر دو وجودی‌اند. شر، برخلاف دیدگاه ارسطو، عدمی نیست و در عالم تأثیر دارد.

نقد دیدگاه ارسطو

ارسطو معتقد است که شرور عدمی‌اند و شر وجودی وجود ندارد. این دیدگاه، به دلیل ناسازگاری با وجدان عامه که شر را محسوس و مؤثر می‌داند، مورد نقد استاد فرزانه قرار گرفته است. وقتی کسی عملی ظالمانه یا عادلانه انجام می‌دهد، هر دو وجودی‌اند و نمی‌توان یکی را وجودی و دیگری را عدمی دانست. این نقد، ریشه در بداهت وجودی بودن شر دارد که با تجربه بشری همخوانی دارد.

درنگ: دیدگاه ارسطو مبنی بر عدمی بودن شر، با وجدان عامه ناسازگار است؛ شر، مانند خیر، وجودی است.

دیدگاه افلاطون و شر تبعی

افلاطون شر را تبعی می‌داند، دیدگاهی که به وجدان نزدیک‌تر است. با این حال، نسبت دادن شر به خدا در این دیدگاه چالش‌برانگیز است. استاد فرزانه تأکید دارند که شر، اگرچه وجودی است، اما تبعی خیرات است و در مراتب فروتر وجود ظهور می‌یابد. این دیدگاه، با نظریه مراتب وجود در حکمت متعالیه سازگار است.

درنگ: شر، طبق دیدگاه افلاطون، تبعی است و در مراتب فروتر وجود ظهور می‌یابد، اما نسبت دادن آن به فاعلیت الهی چالش‌برانگیز است.

حکمت الهی و توازن خیر و شر

مقتضای حکمت الهی، خلق موجوداتی است که خیر یا شرشان غالب باشد، اما موجود تماماً شر وجود ندارد. موجودی که تماماً خیر باشد، مانند ذات حق تعالی، وجود دارد، اما شر کثیر تنها در افراد خاصی از انسان‌ها، مانند شمر و حرمله، یافت می‌شود. این تمایز، به نظام احسن در حکمت الهی اشاره دارد که شرور در خدمت خیر کل قرار دارند.

درنگ: حکمت الهی، خلق موجوداتی با خیر یا شر غالب را اقتضا می‌کند، اما موجود تماماً شر وجود ندارد.

خیر کثیر در حیوانات

حیواناتی مانند مار و عقرب، خیر کثیر دارند و شرشان کثیر نیست. برای مثال، سم مار، که از طلا گران‌تر است، نشان‌دهنده خیر غالب در این موجودات است. این دیدگاه، به نقش حیوانات در نظام هستی و خیر ذاتی آن‌ها اشاره دارد.

درنگ: حیواناتی مانند مار و عقرب خیر کثیر دارند؛ سم مار، که از طلا گران‌تر است، نشان‌دهنده خیر غالب آن‌هاست.

شر کثیر در افراد خاص

شر کثیر تنها در افراد خاصی از انسان‌ها، مانند شمر، حرمله، یزید، و ابولهب، یافت می‌شود. این افراد، با اختیار خود، رگ عصمت را قطع کرده و جامعه را از دین تهی ساخته‌اند. استاد فرزانه تأکید دارند که شر کثیر این افراد، به دلیل تأثیر مخربشان بر فرهنگ و دیانت، برجسته است.

آیه مرتبط (سوره مسد: ۱-۳):

﴿تَبَّتْ يَدَآ أَبِى لَهَبٍۢ وَتَبَّ ۝ مَآ أَغْنَىٰ عَنْهُ مَالُهُۥ وَمَا كَسَبَ ۝ سَيَصْلَىٰ [مطلب حذف شد] : بریده باد دستان ابولهب و مرگ بر او! مالش و آنچه به دست آورد، او را بی‌نیاز نکرد. به‌زودی در آتشی شعله‌ور درآید.

درنگ: شر کثیر در افراد خاصی مانند شمر و ابولهب یافت می‌شود که با اختیار خود، رگ عصمت را قطع کرده‌اند.

خیر کثیر نوع انسان

نوع انسان، حتی با وجود افراد شروری مانند شمر، خیر کثیر دارد. این خیر، در ذات انسان و اقتضای وجودی او نهفته است. حتی خیر تبعی شرور، مانند شهادت، در برابر شر کثیر آن‌ها ناچیز است.

درنگ: نوع انسان خیر کثیر دارد؛ خیر تبعی شرور، مانند شهادت، در برابر شر کثیر آن‌ها ناچیز است.

نقد دیدگاه علامه طباطبایی

استاد فرزانه، دیدگاه علامه طباطبایی در نهایة الحکمة (صفحه ۲۷۵) را نقد می‌کنند که ترکیبی از دیدگاه ارسطو (عدمی بودن شر) و افلاطون (تبعی بودن شر) ارائه داده است. این ترکیب، به دلیل عدم نوآوری و ایجاد ابهام، مورد انتقاد قرار گرفته است. شرور، طبق حکمت متعالیه، وجودی و تبعی‌اند، اما نیاز به فاعل دارند که این مسئله در دیدگاه افلاطون چالش‌برانگیز است.

درنگ: علامه طباطبایی دیدگاه ارسطو و افلاطون را ترکیب کرده، اما این ترکیب به ابهام و عدم نوآوری منجر شده است.

نقد سنویت و ملحدان

دیدگاه سنویت، که خیر را به یزدان و شر را به اهریمن نسبت می‌دهد، به دلیل نفی توحید در فلسفه اسلامی رد می‌شود. همچنین، دیدگاه ملحدان که شر را به طبیعت نسبت می‌دهند و خدا را نفی می‌کنند، به دلیل ناسازگاری با فاعلیت الهی مردود است.

درنگ: سنویت و دیدگاه ملحدان، به دلیل نفی توحید و فاعلیت الهی، در فلسفه اسلامی مردودند.

خلود در جهنم

جهنم خلود دارد و تعطیل نمی‌شود. استاد فرزانه دیدگاه محیی‌الدین ابن‌عربی را که معتقد است جهنم در نهایت سبز می‌شود، به دلیل ناسازگاری با نصوص قرآنی رد می‌کنند. شر کثیر افراد خاص، مانند ابلیس و شمر، دائمی است و در نظام حکمت الهی جایگاه تعریف‌شده‌ای دارد.

درنگ: جهنم خلود دارد و دیدگاه محیی‌الدین مبنی بر سبز شدن جهنم با نصوص قرآنی ناسازگار است.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین وجودی بودن خیر و شر، بر خیر بالذات حق تعالی و فقدان شر بالذات تأکید کرد. شر، ذاتی و تبعی است و در مراتب وجود ظهور می‌یابد. نقد دیدگاه‌های ارسطو و افلاطون، چارچوبی علمی برای فهم این مفاهیم ارائه داد. خیر، چونان نوری فراگیر، ذات وجود را روشن می‌سازد، و شر، چونان سایه‌ای در مراتب فروتر، تبعی خیرات است.

بخش دوم: فاعلیت شر و حکمت الهی

فاعلیت شر، یکی از چالش‌های اصلی در فلسفه خیر و شر است. این بخش، با تمرکز بر درس‌گفتار استاد فرزانه، به بررسی فاعلیت شر، اختیار انسان، و حکمت الهی در خلق شرور می‌پردازد.

فاعلیت شر و چالش افلاطون

دیدگاه افلاطون، که شر را تبعی می‌داند، با وجدان سازگار است، اما مشکل فاعلیت شر را حل نمی‌کند. اگر شر وجودی باشد، نیاز به فاعل دارد، و نسبت دادن آن به خدا چالش‌برانگیز است. استاد فرزانه تأکید دارند که شرور، در قضای الهی با قصد ثانوی وارد می‌شوند و مقتضای حکمت الهی‌اند.

درنگ: شرور در قضای الهی با قصد ثانوی وارد می‌شوند، اما نسبت دادن فاعلیت آن‌ها به خدا چالش‌برانگیز است.

اختیار و عدالت الهی

استاد فرزانه تأکید دارند که شر کثیر افراد خاص، مانند شمر و ابلیس، نتیجه اختیار آن‌هاست. اگر شر جبری باشد، عدالت الهی زیر سؤال می‌رود و جهنم بی‌معنا می‌شود. شمر می‌توانست مانند حر توبه کند، و ابلیس نیز اختیار داشت و به جبر رانده نشد.

آیه مرتبط (سوره اعراف: ۱۲-۱۳):

﴿قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِى مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ۝ قَالَ فَٱهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَٱخْرُجْ [مطلب حذف شد] : [خدا] گفت: چه چیز تو را از سجده کردن بازداشت، هنگامی که به تو فرمان دادم؟ گفت: من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدی و او را از گل. [خدا] گفت: پس از آن [مقام] فرو شو، که تو را نرسد در آن تکبر ورزی؛ پس بیرون شو، که تو از خوارشدگانی.

آیه مرتبط (سوره زلزال: ۷-۸):

﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ ۝ وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ [مطلب حذف شد] : پس هر کس به‌مقدار ذره‌ای خیر کند، آن را ببیند و هر کس به‌مقدار ذره‌ای شر کند، آن را ببیند.

درنگ: شر کثیر افراد خاص نتیجه اختیار آن‌هاست؛ جبر با عدالت الهی ناسازگار است و اختیار شمر و ابلیس تأیید می‌شود.

حکمت خلق ابلیس

ابلیس برای محک زدن انسان و تقویت او آفریده شده است. استاد فرزانه با اشاره به سؤال ناصر خسرو («اگر ریگی به کفش نداری، چرا ابلیس را آفریدی؟») تأکید دارند که ابلیس، چونان تیغی تیز، برای آزمودن انسان و آشکار ساختن قامت وجودی او خلق شده است. این دیدگاه، به حکمت الهی در خلق شر اشاره دارد.

درنگ: ابلیس برای محک زدن و تقویت انسان آفریده شده است، که نشان‌دهنده حکمت الهی در خلق شر است.

کیفیت خیر و غلبه آن

غلبه خیر بر شر، به کیفیت است، نه کمیت. یک امام حسین (ع) از میلیاردها کافر سنگین‌تر است. کمال ائمه بر نقص همه کفار رجحان دارد. این دیدگاه، به اهمیت کیفیت در سنجش خیر و شر اشاره دارد.

درنگ: غلبه خیر بر شر، به کیفیت است، نه کمیت؛ کمال ائمه بر نقص همه کفار رجحان دارد.

نقد پاسخ‌های غیرعلمی

استاد فرزانه پاسخ‌هایی مانند «قلت کاملین در گذشته دلیل بر آینده نیست» را غیرعلمی می‌دانند. این پاسخ‌ها، به دلیل ضعف استدلالی، نمی‌توانند مسئله شر کثیر در افراد خاص را حل کنند. بحث اصلی، فاعلیت شر کثیر در افرادی مانند شمر است، نه خیر کثیر نوع انسان.

درنگ: پاسخ‌های غیرعلمی، مانند قلت کاملین، نمی‌توانند مسئله فاعلیت شر کثیر در افراد خاص را حل کنند.

خیر کثیر کفار

کفار، به دلیل زندگی عادی و معاملات صحیح، خیر کثیر دارند. استاد فرزانه تأکید دارند که شر کثیر تنها در افراد خاص، مانند شمر و ابولهب، یافت می‌شود، نه در نوع انسان یا کفار به‌طور کلی.

درنگ: کفار خیر کثیر دارند؛ شر کثیر تنها در افراد خاص یافت می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی فاعلیت شر و حکمت الهی، نشان داد که شر کثیر افراد خاص نتیجه اختیار آن‌هاست. ابلیس برای محک زدن انسان آفریده شده و خیر، به دلیل کیفیت برترش، بر شر غالب است. نقد پاسخ‌های غیرعلمی و تأکید بر عدالت الهی، چارچوبی منسجم برای فهم مسئله شر در حکمت متعالیه ارائه داد.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با اتکا به درس‌گفتار شماره ۴۵۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی عمیق در فلسفه خیر و شر در حکمت متعالیه پرداخت. خیر و شر هر دو وجودی‌اند و شر، برخلاف دیدگاه ارسطو، عدمی نیست. دیدگاه افلاطون، که شر را تبعی می‌داند، به وجدان نزدیک‌تر است، اما مسئله فاعلیت شر چالش‌برانگیز است. حکمت الهی، خلق موجوداتی با خیر یا شر غالب را اقتضا می‌کند، اما موجود تماماً شر وجود ندارد. شر کثیر، تنها در افراد خاصی مانند شمر و ابولهب یافت می‌شود که با اختیار خود رگ عصمت را قطع کرده‌اند. خیر، چونان نوری بی‌زوال، ذات وجود را روشن می‌سازد، و شر، چونان سایه‌ای در مراتب فروتر، تبعی خیرات است. این اثر، با نقد دیدگاه‌های ارسطو، افلاطون، و علامه طباطبایی، راه را برای تأملات فلسفی آینده گشود و دعای اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ را چونان ختامی مبارک بر این معرفت افزود.

آیه مرتبط (سوره احزاب: ۵۶):

﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ [مطلب حذف شد] : در حقیقت، خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر او درود فرستید و به‌خوبی تسلیم [فرمان او] شوید.

با نظارت صادق خادمی