متن درس
بازاندیشی در خیر و شر: نقد تقسیمبندیهای فلسفی در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۲)
مقدمه: بازخوانی خیر و شر در پرتو حکمت اسلامی
مسئله خیر و شر، از دیرباز چونان گوهری درخشان در کانون فلسفه اسلامی جای گرفته و فیلسوفان را به تأمل در نسبت وجود، حکمت الهی و فاعلیت انسان و خدا فراخوانده است. درسگفتار شماره ۴۵۲، به تاریخ ۲۷ بهمن ۱۳۸۱، با تکیه بر حکمت متعالیه و نقد دیدگاههای ارسطو، افلاطون و منظومه حکمت مرحوم حاجی سبزواری، این مسئله را با ژرفایی بیمانند کاوش میکند. این درسگفتار، با نقد تقسیمبندیهای سنتی خیر و شر و تأکید بر وجودی بودن هر دو، راهی نو به سوی فهمی توحیدی از این مفاهیم میگشاید. در این نوشتار، با بهرهگیری از سخنان استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، و تحلیلهای تفصیلی، تلاش میشود تا این مباحث با ساختاری علمی و زبانی فاخر، به گونهای ارائه گردد که چونان مشعلی، تاریکیهای ابهام را از پیش روی پژوهشگران بردارد.
خیر و شر، بهسان دو کرانه رودخانه وجود، در نسبت با یکدیگر معنا مییابند. این نوشتار، با نگاهی انتقادی به آرای پیشینیان، میکوشد تا این دو مفهوم را در پرتو حکمت الهی و توحید اطلاقی بازتعریف کند، بیآنکه از چارچوب فلسفه اسلامی گامی فراتر نهد.
بخش نخست: نقد دیدگاههای سنتی خیر و شر
تقلید از ارسطو و افلاطون در منظومه حکمت
درسگفتار، دیدگاه خیر و شر در منظومه حکمت مرحوم حاجی سبزواری را تقلیدی از آرای ارسطو و افلاطون میداند. این تقلید، که گاه بدون نقد و بازنگری صورت گرفته، مشکلات فلسفی این مسئله را حلنشده باقی گذاشته است. مرحوم حاجی، در صفحه ۱۵۳ منظومه، شبهه سنویت (یزدان و اهریمن) را مطرح کرده و آن را نقد میکند، اما به جای ارائه راهحلی نو، به تکرار گفتههای پیشینیان بسنده میورزد.
دیدگاههای خیر و شر در منظومه حکمت، تقلیدی از ارسطو و افلاطون است و مشکلات فلسفی این مسئله را حلنشده باقی گذاشته است.
این نقد، بهسان تیغی برنده، پرده از فقدان نوآوری در منظومه برمیدارد و ضرورت بازنگری انتقادی در فلسفه اسلامی را آشکار میسازد.
نقد بداهت مسئله خیر و شر
مرحوم حاجی، مسئله خیر و شر را بدیهی دانسته و نیازی به ارائه دلیل نمیبیند. درسگفتار، این ادعای بداهت را مورد نقد قرار داده و تأکید میکند که درآمیختن مفاهیمی چون خالق و مخلوق، خیر محض و خیر تمام، و نادر و کثیر، به ابهام در تحلیلها انجامیده است. این درآمیختگی، بهسان غباری بر آینه عقل، وضوح فلسفی را کاهش داده و از بداهت ادعاشده میکاهد.
ادعای بداهت خیر و شر، به دلیل درآمیختن مفاهیم خالق و مخلوق، خیر محض و خیر تمام، مورد نقد است.
نقد تقلید کورکورانه از پیشینیان
درسگفتار، با قیاسی به اجماعات پس از شیخ طوسی در فقه، تقلید فلاسفه از ارسطو و افلاطون را به چالش میکشد. همانگونه که اجماعات پس از شیخ طوسی گاه به فتواهای او محدود شده، دیدگاههای خیر و شر در فلسفه اسلامی نیز به تکرار آرای قدما، بدون نقد و توضیح کافی، گرفتار آمده است. این تقلید، بهسان بنایی بر شن روان، استحکام فلسفی را از تحلیلها سلب کرده است.
درسگفتار، با اشاره به نقد ابنادریس بر اجماعات شیخ طوسی، بر ضرورت بازنگری انتقادی در فلسفه تأکید میورزد. این دیدگاه، راه را برای نوآوری در فهم خیر و شر هموار میسازد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با نقد تقلید از ارسطو و افلاطون در منظومه حکمت و تأکید بر فقدان نوآوری، نشان داد که دیدگاههای سنتی خیر و شر نیازمند بازنگری عمیقاند. نقد ادعای بداهت و درآمیختگی مفاهیم، بهسان مشعلی، مسیر را برای تحلیلی نوین در حکمت متعالیه روشن میسازد.
بخش دوم: تحلیل تقسیمبندی پنجگانه خیر و شر
ساختار تقسیمبندی خیر و شر
مرحوم حاجی سبزواری، خیر و شر را به پنج قسم تقسیم میکند: خیر محض، شر محض، خیر کثیر، شر کثیر و خیر و شر مساوی. این تقسیمبندی، که وجود را مقسم قرار میدهد، خیر محض را به چیزی نسبت میدهد که وجودش به هیچچیز ضرر نمیرساند، و شر محض را به چیزی که وجودش به همه چیز ضرر میرساند. خیر کثیر، نفعی غالب دارد، شر کثیر، ضرری غالب، و خیر و شر مساوی، حالتی است که نفع و ضرر برابرند.
خیر و شر به پنج قسم تقسیم میشوند: خیر محض، شر محض، خیر کثیر، شر کثیر و خیر و شر مساوی، که وجود مقسم آنهاست.
این تقسیمبندی، بهسان نقشهای برای کاوش در سرزمین وجود، خیر و شر را در نسبت با یکدیگر و با غیری تعریف میکند.
نقد خیر محض و شر محض
درسگفتار، خیر محض را تنها به واجبالوجود (خدا) اختصاص میدهد و اطلاق آن به عقول، چنانکه در منظومه آمده، را نادرست میداند. عقول، خیر تماماند، نه خیر محض، زیرا خیر محض تنها به ذات الهی تعلق دارد. همچنین، شر محض در مخلوقات وجود ندارد، زیرا هیچ موجودی نمیتواند به همه چیز ضرر برساند. این دیدگاه، بهسان ترازویی دقیق، خیر و شر را در مراتب وجود وزن میکند.
خیر محض تنها به خدا اختصاص دارد؛ عقول خیر تماماند، نه خیر محض، و شر محض در مخلوقات وجود ندارد.
خیر کثیر و شر کثیر در مخلوقات
درسگفتار، خیر کثیر را در مخلوقات مادی، مانند انسان و حیوانات، با نقائص قلیل و اضرار نادر میداند. بااینحال، شر کثیر در افراد خاص، نظیر شمر و معاویه، نادر نیست و نمیتوان آن را قلیل دانست. این تمایز، نشان میدهد که نوع انسان و حیوانات خیر کثیر دارند، اما افراد خاص میتوانند شر کثیر داشته باشند.
بهعنوان مثال، عصمتکشی شمر را نمیتوان اضرار نادر دانست، زیرا شر او در نسبت با خیر، غالب است. این تحلیل، بهسان آینهای، تفاوت میان خیر نوع و شر فرد را بازتاب میدهد.
نوع انسان و حیوانات خیر کثیر دارند، اما افراد خاص، مانند شمر، میتوانند شر کثیر داشته باشند.
نفی خیر و شر مساوی
درسگفتار، وجود خیر و شر مساوی را اثباتنشده میداند، زیرا تعادل کامل نفع و ضرر در مخلوقات دشوار است. همچنین، شر تمام و شر کثیر در نوع موجودات یافت نمیشود، زیرا خیر در نظام خلقت غالب است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تحلیل تقسیمبندی پنجگانه خیر و شر، نشان داد که خیر محض تنها به خدا اختصاص دارد و در مخلوقات، خیر تمام و خیر کثیر یافت میشود. شر کثیر، تنها در افراد خاص وجود دارد و خیر و شر مساوی اثباتپذیر نیست. این تحلیل، بهسان کلیدی، قفل ابهامات تقسیمبندی سنتی را میگشاید.
بخش سوم: خیر و شر در نسبت با توحید و عدالت الهی
وجودی بودن خیر و شر
درسگفتار، با رد دیدگاه ارسطو (شر عدمی) و افلاطون (شر تبعی)، خیر و شر را هر دو وجودی میداند. خیر، اصیل و شر، تبعی است، اما هر دو در نظام خلقت وجود دارند. این دیدگاه، بهسان جویباری زلال، از میان سنگلاخهای دیدگاههای سنتی عبور کرده و به سوی فهمی توحیدی هدایت میشود.
خیر و شر هر دو وجودیاند؛ خیر اصیل و شر تبعی است، اما هر دو در نظام خلقت حضور دارند.
نسبت خیر و شر به خدا
خیر و شر هر دو به خدا نسبت داده میشوند، اما در چارچوب توحید اطلاقی. خدا، بهمثابه واحد اطلاقی، نه عددی، منشأ همه چیز است. قرآن کریم میفرماید:
وَإِن تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُواْ هَٰذِهِ مِنْ عِندِ ٱللَّهِ ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُواْ هَٰذِهِ مِنْ عِندِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِّنْ [مطلب حذف شد] : و اگر به آنها حسنهای برسد، میگویند: این از جانب خداست؛ و اگر سیئهای به آنها برسد، میگویند: این از جانب توست. بگو: همه از جانب خداست (سوره نساء: ۷۸).
این آیه، بهسان مشعلی، نشان میدهد که خیر و شر هر دو از خداست، اما خیر اصیل و شر تبعی است.
نفی جبر و تأکید بر اقتضا
درسگفتار، جبر را در عالم نفی کرده و همه چیز را نتیجه اقتضا و اختیار میداند. حتی در آیاتی مانند «ختم الله» و «تبت یدا»، جبر وجود ندارد، بلکه اقتضای افراد، مانند ابولهب، به عذاب منجر شده است. قرآن کریم میفرماید:
تَبَّتْ يَدَآ أَبِى [مطلب حذف شد] : بریده باد دستان ابولهب و مرگ بر او! (سوره مسد: ۱).
این آیه، نشاندهنده اقتضای شدید شر در ابولهب است، نه جبر الهی. درسگفتار، با تأکید بر اختیار، عدالت الهی را تضمین میکند.
جبر در عالم وجود ندارد؛ شر کثیر افراد نتیجه اقتضا و اختیار آنهاست، نه جبر الهی.
عدالت الهی و امتحان آخرتی
درسگفتار، مسئله عدالت الهی را با پرسش از جایگاه کودکانی که در دنیا امتحان نشدهاند یا میمیرند، بررسی میکند. روایات دلالت دارند که این افراد در آخرت امتحان میشوند، و این امر، بهسان ترازویی، عدالت الهی را در همه موارد تأمین میکند.
قرآن کریم میفرماید:
مَنْ عَمِلَ صَٰلِحًا فَلِنَفْسِهِۦ ۖ وَمَنْ أَسَآءَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا رَبُّكَ [مطلب حذف شد] : هر کس کار شایسته کند، به سود خویش است و هر کس بدی کند، به زیان خویش؛ و پروردگار تو به بندگان ستمکار نیست (سوره فصلت: ۴۶).
این آیه، بهسان آیینهای، عدالت الهی را در برابر اعمال انسانی بازتاب میدهد.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با تأکید بر وجودی بودن خیر و شر، نسبت آنها به خدا در چارچوب توحید اطلاقی، و نفی جبر، نشان داد که شر کثیر افراد نتیجه اقتضا و اختیار است. عدالت الهی، با امتحان آخرتی، بهسان جویباری زلال، همه افراد را در بر میگیرد.
بخش چهارم: خیر کثیر و شر کثیر در نوع و افراد
خیر کثیر در نوع انسان و حیوانات
درسگفتار، نوع انسان، حیوانات و مواد را دارای خیر کثیر میداند، زیرا نقائص آنها قلیل و اضرارشان نادر است. بااینحال، افراد خاص، مانند شمر و معاویه، میتوانند شر کثیر داشته باشند، که این امر با خیر کثیر نوع انسان در تضاد نیست.
نوع انسان و حیوانات خیر کثیر دارند، اما افراد خاص، مانند شمر، میتوانند شر کثیر داشته باشند.
مثال آب و شر نسبی
درسگفتار، با قیاس به آب (طاهر و مطهر یا نجس و منجس)، نشان میدهد که شر یا فینفسه است یا لغیره. هیچ شیء به لحاظ نوع فینفسه شر نیست، و خیر در انواع موجودات غالب است.
بهعنوان مثال، آتش به لحاظ نوع داغ است، اما نمیتوان آن را فینفسه شر دانست. این قیاس، بهسان آیینهای، نسبی بودن شر را در برابر خیر غالب بازتاب میدهد.
اقتضا و اختیار در شر کثیر
شر کثیر افراد، نتیجه اقتضا و اختیار آنهاست، نه جبر الهی. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا [مطلب حذف شد] : ما او را به راه [راست] هدایت کردیم؛ یا شاکر است یا کافر (سوره انسان: ۳).
این آیه، بهسان مشعلی، اختیار انسان را در برابر اقتضای الهی روشن میسازد.
شر کثیر افراد، نتیجه اقتضا و اختیار آنهاست، نه جبر الهی.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر خیر کثیر در نوع انسان و حیوانات و شر کثیر در افراد خاص، نشان داد که خیر در نظام خلقت غالب است. مثال آب و تأکید بر اقتضا، بهسان کلیدی، فهم نسبی بودن شر را در برابر خیر اصیل روشن میسازد.
بخش پنجم: خیر و شر در هماهنگی با حکمت الهی
خلق بهمثابه ظرف ظهور خیر
درسگفتار، خلق را ظرف ظهور خیر میداند و شر را تبعی آن. خیر و شر، هر دو با اسماء و صفات الهی هماهنگاند و در چارچوب توحید اطلاقی به خدا نسبت داده میشوند. این دیدگاه، بهسان باغی است که خیر و شر در آن بهمثابه گلها و خارهای وجودی در کنار هم میرویند.
خلق، ظرف ظهور خیر است و شر تبعی آن، و هر دو با اسماء و صفات الهی هماهنگاند.
دعای پایانی و اهمیت معنوی
درسگفتار، با دعای «اللهم صل علی محمد و آل محمد» پایان مییابد، که نشاندهنده پیوند عمیق مباحث فلسفی با سنت دینی است. قرآن کریم میفرماید:
إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِىِّ ۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : در حقیقت، خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و بهخوبی تسلیم [فرمان او] شوید (سوره احزاب: ۵۶).
این دعا، بهسان گوهری معنوی، پایانبخش این تأملات فلسفی است.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با تأکید بر خلق بهمثابه ظرف ظهور خیر و هماهنگی خیر و شر با اسماء الهی، فهمی توحیدی از این مفاهیم ارائه داد. دعای پایانی، بهسان پلی، پیوند میان فلسفه و معنویت را استوار میسازد.
نتیجهگیری کلی
درسگفتار شماره ۴۵۲، با نقد دیدگاههای سنتی ارسطو، افلاطون و منظومه حکمت، و تأکید بر وجودی بودن خیر و شر، گامی بنیادین در بازتعریف این مفاهیم در حکمت متعالیه برداشت. خیر محض تنها به خدا اختصاص دارد و در مخلوقات، خیر تمام و خیر کثیر یافت میشود. شر کثیر، تنها در افراد خاص مانند شمر وجود دارد و نتیجه اقتضا و اختیار است، نه جبر. این تحلیل، با نفی شر محض و خیر و شر مساوی، و تأکید بر توحید اطلاقی و عدالت الهی، بهسان مشعلی، راه را برای فهمی نوین از خیر و شر در فلسفه اسلامی هموار کرد.
این نوشتار، بهسان جویباری زلال، از میان ابهامات سنتی عبور کرده و با پیوند خیر و شر به حکمت الهی، فهمی ژرف و توحیدی ارائه میدهد که با عدالت و اقتضای الهی هماهنگ است.
با نظارت صادق خادمی