متن درس
تحلیل فلسفی عدالت الهی و وضعیت اطفال در آخرت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۳)
مقدمه: تأمل در عدالت الهی و سرنوشت اخروی
عدالت الهی، چونان ستونی استوار در بنای حکمت اسلامی، از دیرباز محور تأملات فلسفی و کلامی بوده است. این مفهوم، که در نسبت با خیر و شر، اختیار انسانی، و سرنوشت افراد در آخرت بررسی میشود، پرسشهایی بنیادین درباره ماهیت خلقت، تکلیف، و پاداش و جزا پدید آورده است. درسگفتار شماره ۴۵۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمرکز بر وضعیت اطفال در آخرت، بهویژه فرزندان کفار و مشرکین، این موضوع را با نگاهی نقادانه و استدلالی مورد کاوش قرار داده است. این نوشتار، با تکیه بر آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و آرای فیلسوفان و متکلمان اسلامی، به تحلیل و تبیین این مسئله میپردازد. با بهرهگیری از تمثیلات ادبی و استدلالهای فلسفی، تلاش شده تا مفاهیم پیچیده در زبانی روشن، متین، و متناسب با فضای دانشگاهی ارائه گردد، بیآنکه از عمق و دقت علمی کاسته شود.
بخش نخست: عدالت الهی و اقتضای خلقت
اختیار انسانی و نقش دنیا در سرنوشت اخروی
عدالت الهی، چونان نوری که مسیر خلقت را روشن میسازد، اقتضا میکند که انسان نه چون عروسکی بیاختیار، بلکه با ارادهای آزاد آفریده شود. دنیا، چونان صحنهای است که انسان در آن با عمل و انتخاب خود، سرنوشت اخروی خویش را رقم میزند. استاد فرزانه تأکید دارند که خلقت انسان، پیشساخته و جبری نیست؛ بلکه دنیا، دار التکلیف است که آب و هوای آن، چونان نسیمی که بر جان اثر میگذارد، در تعیین مسیر خیر یا شر نقش دارد. این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان داديم، يا سپاسگزار است يا ناسپاس») همراستاست، که بر اختیار انسان در انتخاب مسیر تأکید دارد.
درنگ: عدالت الهی، خلقت انسان را با اختیار و آزادی اراده همراه ساخته و دنیا را بهعنوان دار التکلیف، محل آزمون و اثرگذاری اعمال قرار داده است.
نفی مجازات بدون تجربه دنیا
استاد فرزانه تأکید دارند که بدون تجربه دنیا و تکلیف، هیچکس به جهنم راه نمییابد. راه جهنم، چونان پلی است که از دنیا میگذرد، و بدون عمل در این جهان، مجازات اخروی با عدالت الهی ناسازگار است. این اصل، با آیه شریفه ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا [مطلب حذف شد] : «خدا هيچ كس را جز به اندازه توانايىاش تكليف نمىكند») همخوانی دارد، که مسئولیت را به توان و عمل انسان محدود میسازد.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تأکید بر اختیار انسانی و نقش دنیا بهعنوان دار التکلیف، عدالت الهی را در چارچوبی روشن تبیین کرد. انسان، با ارادهای آزاد، مسیر خیر یا شر را انتخاب میکند، و بدون تجربه دنیا، مجازات اخروی ممکن نیست. این تأملات، چونان مشعلی فروزان، راه را برای فهم عمیقتر عدالت الهی در نسبت با خلقت و تکلیف هموار میسازد.
بخش دوم: وضعیت اطفال مؤمنین در آخرت
امتنان الهی و بهشت برای فرزندان مؤمنین
استاد فرزانه میفرمایند که فرزندان مؤمنین، به برکت ایمان والدینشان و به امتنان الهی، به بهشت راه مییابند، بیآنکه نیازی به امتحان یا تکلیف داشته باشند. این دیدگاه، چونان نسیمی رحمانی، از لطف بیکران الهی حکایت دارد. روایتی از امام صادق علیهالسلام بیان میکند که فرزندان مؤمنین تا پیش از بلوغ، شافع و مشفعاند و حسناتشان ثبت میشود، اما سیئاتشان تا پس از بلوغ محاسبه نمیگردد. این امر، با رحمت الهی و نقش تربیتی اولیای الهی در برزخ همراستاست.
درنگ: فرزندان مؤمنین، به امتنان الهی و به برکت ایمان والدین، به بهشت راه مییابند و تا پیش از بلوغ، از ثبت سیئات مصوناند.
تربیت اخروی اطفال مؤمنین
روایتی دیگر بیان میدارد که اطفال مؤمنین در برزخ، تحت تربیت حضرت فاطمه سلاماللهعلیها یا والدینشان قرار میگیرند تا روز قیامت. این تربیت، چونان باغبانی است که نهالهای نورانی را در سایه رحمت الهی پرورش میدهد، و نشاندهنده پیوند عمیق میان ایمان والدین و سرنوشت اخروی فرزندان است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین جایگاه اطفال مؤمنین در آخرت، بر رحمت و امتنان الهی تأکید کرد. فرزندان مؤمنین، به برکت ایمان والدین و تربیت اخروی اولیای الهی، به بهشت راه مییابند. این تأملات، چونان آیینهای، لطف بیکران الهی را در سرنوشت اطفال مؤمنین بازمیتاباند.
بخش سوم: وضعیت اطفال کفار و مشرکین
نفی مجازات بدون تکلیف
استاد فرزانه تأکید دارند که فرزندان کفار و مشرکین، بدون تجربه دنیا و تکلیف، نمیتوانند به جهنم راه یابند، زیرا این امر با عدالت الهی ناسازگار است. آیه شریفه ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ [مطلب حذف شد] : «هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمىكشد») این اصل را تأیید میکند، که مسئولیت فردی را مبنای عدالت الهی قرار میدهد. مجازات فرزندان به دلیل گناه والدین، چونان باری ناعادلانه بر دوش بیگناهان، با حکمت الهی ناسازگار است.
درنگ: فرزندان کفار و مشرکین، بدون تکلیف و عمل در دنیا، نمیتوانند به جهنم راه یابند، زیرا این امر با عدالت الهی ناسازگار است.
نقد ایده عمله اکره در بهشت
استاد فرزانه دیدگاه برخی را که فرزندان کفار را بهعنوان خدمتکاران (عمله اکره) در بهشت میدانند، به چالش میکشند. بهشت، چونان باغی قدسی، نیازی به خدمتکار ندارد؛ نظام آن، خودکار و مبتنی بر وحدت و تشابه است. حضور افراد نجس در بهشت، با توصیفات قرآنی مانند ﴿لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا [مطلب حذف شد] : «در آنجا نه سخن بيهودهاى مىشنوند و نه گناهى») ناسازگار است. بهشت، دار الجزاء است، نه محل خدمت و کار.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر نفی مجازات اطفال کفار بدون تکلیف، عدالت الهی را در برابر مسئولیت فردی تأیید کرد. ایده خدمتکاری در بهشت، به دلیل قداست و نظام خودکار بهشت، رد شد. این تأملات، چونان کلیدی، قفل ابهامات درباره سرنوشت اطفال کفار را میگشاید.
بخش چهارم: نقد روایات امتحان اخروی اطفال
روایت شیخ صدوق و امتحان با آتش فلق
در کتاب توحید شیخ صدوق (صفحه ۳۹۰، باب ۶۱)، روایتی از عبدالله بن سلام نقل شده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «معاذالله» (پناه بر خدا) که خداوند بدون حجت کسی را عذاب کند. این روایت بیان میدارد که خداوند در قیامت، اطفال مشرکین را با آتش فلق، که شدیدترین عذاب جهنم است، امتحان میکند. کسانی که مطیع باشند، به بهشت راه مییابند، و کسانی که نافرمانی کنند، به جهنم میروند. استاد فرزانه این روایت را به دلیل تعارض با عدالت الهی نقد میکنند، زیرا امتحان اخروی بدون تکلیف دنیوی، با آیه ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾ (بقره: ۲۸۶) ناسازگار است. تصویر وحشتناک آتش فلق، چونان هیولایی که اطفال را در بر میگیرد، با رحمت و حکمت الهی تناقض دارد.
درنگ: امتحان اخروی اطفال با آتش فلق، به دلیل ناسازگاری با عدالت و رحمت الهی، مورد نقد است و با اصول قرآنی همخوانی ندارد.
روایات امام باقر علیهالسلام و امتحان اخروی
روایاتی از امام باقر علیهالسلام نقل شده که خداوند در قیامت با هفت گروه، از جمله اطفال، محاجه میکند و با ارسال رسولی، آنها را با آتش امتحان میکند. کسانی که به آتش درآیند، از آن به سلامت میگذرند، و دیگران به جهنم میروند. استاد فرزانه این روایات را نیز به دلیل ناسازگاری با نقش دنیا بهعنوان دار التکلیف نقد میکنند. آخرت، چونان دادگاهی است که پروندههای دنیوی را قضاوت میکند، نه محل امتحان جدید.
روایت قوم نوح و نفی مجازات اطفال
روایتی از امام رضا علیهالسلام بیان میکند که در زمان نوح، به دلیل عقیم شدن قوم به مدت چهل سال، هیچ کودکی در میان غرقشدگان نبود. این امر، با عدالت الهی همراستاست، زیرا مجازات اطفال بدون تکلیف، چونان ظلمی آشکار، با حکمت الهی ناسازگار است. این روایت، چونان گواهی روشن، بر عدم مجازات اطفال تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد روایاتی که امتحان اخروی اطفال را مطرح میکنند، بر ناسازگاری آنها با عدالت الهی تأکید کرد. دنیا، دار التکلیف است، و آخرت، محل جزا و پاداش. روایت قوم نوح، بر عدم مجازات اطفال تأکید دارد و با حکمت الهی همراستاست. این تأملات، چونان نسیمی که غبار ابهام را میزداید، حقیقت عدالت الهی را آشکار میسازد.
بخش پنجم: نقد روشهای قضاوت و استانداردسازی علوم دینی
نقد قضاوت ظاهری در باب عدالت الهی
استاد فرزانه تأکید دارند که قضاوت درباره افعال الهی بر اساس ظاهر، بدون توجه به حکمت آنها، نادرست است. شیخ صدوق در کتاب توحید میفرماید که عدالت الهی را نمیتوان با میل و نفرت طبیعی سنجید؛ بلکه باید به دلایل عقلی و برهان مراجعه کرد. آیه شریفه ﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ [مطلب حذف شد] : «او منزه و برتر است از آنچه وصف مىكنند») بر محدودیت معرفت بشری و ضرورت تکیه بر حکمت الهی تأکید دارد.
درنگ: قضاوت درباره عدالت الهی، بدون توجه به حکمت و دلایل عقلی، نادرست است و باید به برهان و استدلال متکی بود.
حکمت الهی و نفی ظلم
خداوند، به دلیل غنا و حکمت ذاتی، از هرگونه ظلم مبراست. افعال او، چونان رودخانهای زلال، همگی بر اساس حکمت و خیر جاریاند. آیه شریفه ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ [مطلب حذف شد] : «خدا به مردم هيچ ستمى نمىكند») این اصل را تأیید میکند. استاد فرزانه تأکید دارند که جهل ما به علل افعال الهی، نباید به نفی عدالت منجر شود.
ضرورت استانداردسازی علوم دینی
استاد فرزانه بر ضرورت استانداردسازی علوم دینی تأکید دارند، مشابه استانداردسازی در صنعت. انتشار روایات و منابع آموزشی بدون بررسی دقیق، چونان پراکندن بذرهای ناسالم در زمین معرفت، به سوءتفاهمهای فلسفی و کلامی منجر میشود. این امر، ضرورت بازنگری منابع و تطبیق آنها با اصول عقلی و قرآنی را دوچندان میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با نقد قضاوت ظاهری و تأکید بر حکمت الهی، بر ضرورت استدلال عقلی در فهم عدالت الهی تأکید کرد. استانداردسازی علوم دینی، چونان ضرورتی برای حفظ اصالت معرفت دینی، از پراکندگی مفاهیم نادرست جلوگیری میکند. این تأملات، راه را برای فهم عمیقتر عدالت الهی هموار میسازد.
بخش ششم: جایگاه ویژه فرزندان انبیا
روایت ابراهیم، فرزند پیامبر
روایتی از امام باقر علیهالسلام بیان میکند که اگر ابراهیم، فرزند پیامبر صلیاللهعلیهوآله، زنده میماند، صدّیق و یاور پدرش بود. این روایت، چونان گواهی بر نورانیت فرزندان انبیا، ظرفیت بالقوه آنها برای خیر را نشان میدهد. این جایگاه ویژه، با نقش هدایتگری انبیا و پیوند عمیقشان با فرزندان همراستاست.
درنگ: فرزندان انبیا، به دلیل پیوند با هدایت الهی، از ظرفیت والایی برای خیر برخوردارند، چنانکه ابراهیم، فرزند پیامبر، صدّیق و یاور بود.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، با تبیین جایگاه ویژه فرزندان انبیا، بر ظرفیت والای آنها برای خیر تأکید کرد. این تأملات، چونان آیینهای، نورانیت و هدایتگری انبیا و فرزندانشان را بازمیتاباند.
بخش هفتم: نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تحلیل درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، عدالت الهی را در نسبت با خیر و شر و وضعیت اطفال در آخرت بررسی کرد. دنیا، چونان دار التکلیف، محل عمل و امتحان است، و بدون تجربه آن، مجازات اخروی با عدالت الهی ناسازگار است. فرزندان مؤمنین، به امتنان الهی و به برکت ایمان والدین، به بهشت راه مییابند، و فرزندان کفار، بدون تکلیف، از جهنم مصوناند. نقد روایاتی که امتحان اخروی اطفال را مطرح میکنند، بر ناسازگاری آنها با اصول قرآنی و عقلی تأکید دارد. آیه شریفه ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ (انعام: ۱۶۴) و ﴿لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا﴾ (بقره: ۲۸۶) مبنای این استدلالاند. روایت قوم نوح، بر عدم مجازات اطفال تأکید دارد، و روایات مربوط به تربیت اخروی اطفال مؤمنین، رحمت الهی را نشان میدهد. نقد قضاوت ظاهری و تأکید بر استانداردسازی علوم دینی، ضرورت دقت در منابع و استدلالهای عقلی را برجسته میسازد. این تأملات، چونان سفری در ژرفای حکمت اسلامی، پرسشهایی نو برای تحقیقات آینده گشودند: چگونه میتوان نسبت عدالت الهی و سرنوشت اطفال را در چارچوبی جامعتر تبیین کرد؟ آیا بازنگری روایات و منابع کلامی میتواند به پاسخهای نوین منجر شود؟ این نوشتار، با دعای ﴿اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست) پایان مییابد، که پیوند عمیق میان فلسفه و دین را در حکمت اسلامی نشان میدهد.
با نظارت صادق خادمی