متن درس
عدالت الهی در سرنوشت اطفال و ذریه مؤمنین و مشرکین در فلسفه اسلامی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۴)
مقدمه
در گستره فلسفه و کلام اسلامی، موضوع عدالت الهی در تعیین سرنوشت اطفال و ذریه مؤمنین و مشرکین، از مباحث بنیادین و عمیق است که پیوند وثیقی با مفاهیم حکمت، مشیت و استحقاق دارد. این موضوع، که در درسگفتار شماره ۴۵۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۸۱ با دقت و عمق بررسی شده، به کاوش در نسبت عدالت الهی با سرنوشت اطفال و ذریه، با استناد به آیات قرآن کریم و روایات معتبر، میپردازد. این نوشتار، با بهرهگیری از محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، نظامی منسجم و آکادمیک ارائه میدهد که در آن، عدالت الهی به مثابه نوری بیفروغ در تاریکی پرسشهای کلامی، سرنوشت این گروهها را روشن میسازد. متن حاضر، با ساختاری منظم و علمی، به تبیین دیدگاههای کلامی، نقد روایات و آیات، و بازسازی مفهوم عدالت الهی در این حوزه میپردازد. با بهرهگیری از تمثیلات فاخر و زبانی متین، این اثر درصدد است تا مفاهیم پیچیده را به گونهای روشن و در عین حال عمیق برای مخاطبان متخصص عرضه کند.
بخش یکم: مبانی عدالت الهی در سرنوشت اطفال مؤمنین
عدالت الهی و الحاق اطفال به والدین مؤمن
در نظام حکمت الهی، عدالت به مثابه ترازویی است که هیچ کفهای از آن به ناحق سنگین نمیشود. این اصل، در سرنوشت اطفال مؤمنین، به گونهای متجلی است که آنان، به دلیل فقدان تکلیف و ایمان والدین، به بهشت ملحق میشوند. قرآن کریم، در آیهای روشن، این پیوند را ترسیم میکند: «وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَٱتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَٰنٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَآ أَلَتْنَٰهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَىْءٍ ۚ» [مطلب حذف شد] : «و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان به ایمان از آنها پیروی کردند، فرزندانشان را به آنها ملحق کردیم و از عملشان چیزی نکاستیم»). این آیه، به سان پلی است که میان ایمان والدین و سعادت ذریه پیوند میزند، بیآنکه از پاداش مؤمنین کاسته شود.
| درنگ: اطفال مؤمنین، به دلیل ایمان والدین و فقدان تکلیف، به آنها در بهشت ملحق میشوند، بدون کاستن از عمل والدین. |
این الحاق، نه تنها مقتضای عدالت الهی است، بلکه به مثابه لطفی است که پیوندهای عاطفی و معنوی را در بهشت جاودانه میسازد. اطفال، که به دلیل صغر سن از تکلیف معافاند، به سان نهالهاییاند که در سایه درخت ایمان والدین میرویند و به بهشت راه مییابند.
نقد امتحان اطفال در قیامت
برخی روایات، که مرحوم صدوق در توحید نقل کرده، از امتحان اطفال در قیامت سخن میگویند. این دیدگاه، به مثابه سنگی است که در مسیر زلال عدالت الهی قرار گرفته و با نقد استاد فرزانه مورد بررسی قرار گرفته است. قیامت، به عنوان دارالجزا، جایگاهی برای جزا و پاداش است، نه امتحان و تکلیف. امتحان در قیامت، که در برخی روایات به آتش و آزمونهای سخت اشاره دارد، با حکمت و عدالت الهی ناسازگار است. استاد فرزانه، با استناد به عقل و آیات قرآن کریم، این روایات را نقد کرده و احتمال امتحان را به عالم برزخ ارجاع میدهند، جایی که رشد و تربیت ممکن است، نه قیامت که محل جزاست.
| درنگ: قیامت دارالجزاست، نه دارالتکلیف؛ لذا امتحان اطفال در قیامت با عدالت الهی ناسازگار است و احتمالاً در برزخ رخ میدهد. |
این نقد، به سان چراغی است که تاریکی ابهامات کلامی را روشن میکند و بر ضرورت هماهنگی روایات با عقل و قرآن کریم تأکید دارد.
نقش تربیتی برزخ
عالم برزخ، به مثابه باغی است که نهالهای اطفال در آن پرورانده میشوند. روایات، از جمله نقل از امام صادق (ع)، به تربیت اطفال شیعه توسط حضرت فاطمه (س) و انبیا، مانند حضرت ابراهیم (ع)، در برزخ اشاره دارند. این تربیت، که به سان آبی زلال بر ریشههای معنوی اطفال جاری است، نه امتحان، بلکه رشد و آمادهسازی برای بهشت را در پی دارد. این دیدگاه، به ویژه در شرایط تاریخی شیعه، که به دلیل شهادت و سختیها، اطفال یتیم بسیاری داشته، از عدالت الهی در رسیدگی به این گروه حکایت دارد.
| درنگ: عالم برزخ، محل تربیت و رشد اطفال است، نه امتحان، و انبیا و اهلبیت در این فرآیند نقش دارند. |
این تبیین، برزخ را به عنوان پلی میان دنیا و آخرت معرفی میکند که در آن، اطفال برای سعادت ابدی آماده میشوند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تبیین عدالت الهی در سرنوشت اطفال مؤمنین، نشان داد که الحاق این اطفال به والدینشان در بهشت، مقتضای ایمان والدین و فقدان تکلیف است. نقد روایات امتحان در قیامت، با استناد به دارالجزا بودن آن و ارجاع امتحان به برزخ، نظامی منسجم از عدالت الهی ارائه داد. نقش تربیتی برزخ، به ویژه با حضور اهلبیت و انبیا، این نظام را تکمیل کرد و نشان داد که حکمت الهی، اطفال را در مسیری عادلانه به سوی سعادت هدایت میکند.
بخش دوم: سرنوشت ذریه کبار و چالشهای کلامی
استقلال تکلیفی کبار
در نظام عدالت الهی، کبار (بزرگسالان) ذریه، به دلیل استقلال تکلیفی، پروندهای مستقل دارند. قرآن کریم، در آیهای روشن، این استقلال را تأیید میکند: «مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ» [مطلب حذف شد] : «هر کس هدایت یابد، برای خودش هدایت یافته و هر کس گمراه شود، به زیان خودش گمراه شده؛ و هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمیکشد»). این آیه، به سان آیینهای است که استقلال هر فرد در برابر خدا را منعکس میکند.
| درنگ: کبار به دلیل استقلال تکلیفی، نمیتوانند به والدین ملحق شوند و هر فرد بر اساس استحقاق خود پاداش میگیرد. |
این استقلال، به مثابه خطی است که میان صغار و کبار کشیده شده و الحاق کبار به والدین را، بدون استحقاق، با عدالت الهی ناسازگار میسازد.
نقد دیدگاه طبرسی
مرحوم طبرسی، در تفسیر خود، ذریه را شامل صغار و کبار دانسته و معتقد است که کبار نیز به والدین ملحق میشوند، حتی اگر اعمالشان ناکافی باشد. این دیدگاه، که از ابنعباس نقل شده، به مثابه درختی است که شاخههایش به تسلسل میرسد؛ زیرا اگر کبار به والدین ملحق شوند، همه به حضرت آدم (ع) ملحق خواهند شد، که این با عدالت الهی و استقلال تکلیفی ناسازگار است. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و الحاق کبار در جمع، بدون استحقاق، را غیرمنطقی میدانند.
| درنگ: الحاق کبار به والدین، بدون استحقاق، با عدالت الهی و استقلال تکلیفی ناسازگار است و به تسلسل میانجامد. |
این نقد، به سان تیغی است که شاخههای ناسازگار را از درخت کلام میچیند و بر ضرورت استحقاق فردی تأکید میکند.
شفاعت متقابل
در برخی موارد، شفاعت متقابل میان والدین و فرزندان رخ میدهد، که به سان نسیمی است که از کمالات معنوی برخاسته و در بهشت جاری میشود. این شفاعت، نه به معنای الحاق بدون استحقاق، بلکه به مثابه لطفی است که بر اساس فضائل معنوی شکل میگیرد. برای مثال، فرزندی که به مراتب والای ایمان رسیده، ممکن است شفاعت والدین کند، یا بالعکس.
| درنگ: شفاعت متقابل میان والدین و فرزندان، بر اساس کمالات معنوی، با عدالت الهی هماهنگ است. |
این دیدگاه، نقش ایمان و فضائل را در پیوندهای آخرتی برجسته میسازد و از هرگونه الحاق غیرعادلانه مبراست.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تبیین استقلال تکلیفی کبار، نشان داد که الحاق آنها به والدین، بدون استحقاق، با عدالت الهی ناسازگار است. نقد دیدگاه طبرسی، بر ضرورت استحقاق فردی و نفی تسلسل تأکید کرد. شفاعت متقابل، به عنوان لطفی الهی، نظامی هماهنگ با عدالت ارائه داد که در آن، هر فرد بر اساس مرتبه و استحقاق خود پاداش میگیرد.
بخش سوم: سرنوشت اطفال مشرکین و چالشهای روایات
روایات متعارض درباره اطفال مشرکین
روایات درباره سرنوشت اطفال مشرکین، به سان امواجی متلاطماند که گاه به سوی بهشت و گاه به سوی جهنم میروند. برخی روایات، مانند نقل از امیرالمؤمنین (ع)، اطفال مشرکین را خادمان اهل بهشت معرفی میکنند، حال آنکه این دیدگاه با عدالت الهی و کمال بهشت ناسازگار است. بهشت، به مثابه باغی است که نیازی به خدمترسانی انسانی ندارد، و خادم بودن اطفال، به سان نقشی غیرعادلانه است که با حکمت الهی همخوانی ندارد.
| درنگ: خادم بودن اطفال مشرکین در بهشت، با عدالت الهی و کمال بهشت ناسازگار است. |
استاد فرزانه، این روایات را نقد کرده و بر ضرورت تحلیل عقلانی برای رفع تعارضات تأکید دارند. روایت دیگری از امام صادق (ع) میفرماید که خداوند ذلال (کسانی که حجت بر آنها نرسیده) را به بهشت میبرد، که با آیه «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا» [مطلب حذف شد] : «و ما عذابکنندگان نبودیم تا اینکه رسولی برانگیزیم») همخوانی دارد.
نقد امتحان با آتش
برخی روایات، از امتحان اطفال با آتش در قیامت سخن میگویند، که به سان کورهای غیرعادلانه است که با حکمت الهی ناسازگار است. استاد فرزانه، با مقایسه این امتحان با داستان حضرت ابراهیم (ع)، که آتش برای او برد و سلام شد، این روایات را نقد میکنند. امتحان اطفال با آتش، نه تنها با عدالت الهی، بلکه با عقلانیت دینی نیز در تعارض است.
| درنگ: امتحان اطفال با آتش در قیامت، غیرعادلانه و با حکمت الهی ناسازگار است. |
این نقد، به ضرورت هماهنگی روایات با عقل و قرآن کریم تأکید دارد و هرگونه امتحان غیرمنطقی را نفی میکند.
مشیت الهی و اطفال
پیامبر اکرم (ص)، در پاسخ به سؤال درباره سرنوشت اطفال، فرمودند: «خداوند بهتر میداند چه میکردند»، که به سان کلیدی است که درهای مشیت الهی را میگشاید. این مشیت، که در روایات به حکمت الهی ارجاع داده شده، نشان میدهد که خداوند، با عدالت و حکمت خود، سرنوشت اطفال را تعیین میکند، بدون نیاز به امتحان غیرعادلانه.
| درنگ: مشیت الهی، سرنوشت اطفال را بر اساس حکمت و عدالت تعیین میکند، بدون نیاز به امتحان غیرعادلانه. |
این دیدگاه، اطفال را در پناه حکمت الهی قرار میدهد و هرگونه شبهه درباره سرنوشت آنها را رفع میکند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با بررسی روایات متعارض درباره اطفال مشرکین، نشان داد که خادم بودن آنها در بهشت با عدالت الهی ناسازگار است. نقد امتحان با آتش و تأکید بر مشیت الهی، نظامی عادلانه و حکیمانه ارائه داد که در آن، سرنوشت اطفال بر اساس حکمت و بدون عذاب بدون حجت تعیین میشود.
بخش چهارم: نقد روششناسی کلامی و منابع روایی
روششناسی صدوق و مجلسی
مرحوم صدوق، در توحید، روایات را گزینشی نقل کرده و تنها آنچه با دیدگاهش سازگار بوده آورده است، که به سان باغبانی است که تنها گلهای مورد علاقه خود را میچیند. در مقابل، مرحوم مجلسی در بحارالانوار، به مثابه کشاورزی است که همه محصولات را، حتی اگر با نظرش همخوان نباشد، جمعآوری میکند. این جامعیت، بحارالانوار را به منبعی ارزشمند برای تحلیل کلامی تبدیل کرده است.
| درنگ: صدوق روایات را گزینشی نقل کرده، اما مجلسی در بحارالانوار جامعیت نشان داده و همه روایات را آورده است. |
روش مجلسی، که ابتدا آیات قرآن کریم را ذکر کرده و سپس به روایات میپردازد، به سان ساختمانی است که بر پایههای استوار قرآنی بنا شده است.
نقد روایات و ضرورت عقلانیت
روایات درباره اطفال، گاه متعارضاند و نیاز به تحلیل عقلانی دارند. استاد فرزانه، با تأکید بر عقلانیت دینی، روایات را به محک عقل و قرآن کریم میسنجند. برای مثال، روایتی که از امتحان اطفال با آتش سخن میگوید، با آیه «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا» (سوره اسراء، آیه ۱۵) ناسازگار است، زیرا عذاب بدون حجت با عدالت الهی همخوانی ندارد.
| درنگ: روایات متعارض درباره اطفال نیاز به تحلیل عقلانی دارند و با عقل و قرآن کریم سنجیده میشوند. |
این رویکرد، به سان مشعلی است که مسیر حقیقت را در میان تاریکی تعارضات روشن میکند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با مقایسه روششناسی صدوق و مجلسی، بر جامعیت بحارالانوار و ضرورت تحلیل عقلانی روایات تأکید کرد. نقد روایات متعارض، با استناد به عقل و قرآن کریم، نظامی منسجم از عدالت الهی ارائه داد که در آن، هر روایت به محک حکمت و عدالت سنجیده میشود.
بخش پنجم: حکمت و مشیت الهی در سرنوشت اطفال و ذریه
حکمت الهی و نفی امتحان غیرعادلانه
حکمت الهی، به سان اقیانوسی است که هیچ موجی از آن بیحکمت برنمیخیزد. امتحان اطفال با آتش یا آزمونهای غیرعادلانه، با این حکمت ناسازگار است. استاد فرزانه، با استناد به عقل و قرآن کریم، هرگونه امتحان غیرمنطقی را نفی کرده و بر مشیت الهی تأکید دارند که سرنوشت اطفال را بر اساس عدالت تعیین میکند.
| درنگ: حکمت الهی با امتحان غیرعادلانه در قیامت ناسازگار است و مشیت الهی سرنوشت اطفال را عادلانه تعیین میکند. |
این دیدگاه، اطفال را در پناه مشیت الهی قرار میدهد و هرگونه شبهه درباره سرنوشت آنها را رفع میکند.
عدالت دنگودونگ
استاد فرزانه، با تمثیلی از زندگی روزمره، عدالت الهی را به «دنگودونگ» تشبیه کردهاند، که به سان ساعتی است که با دقت هر عمل را میسنجد. این تعبیر، به دقت الهی در قضاوت فردی اشاره دارد، که هر کس بر اساس استحقاق خود پاداش یا عقاب میبیند: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» [مطلب حذف شد] : «پس هر کس بهمقدار ذرهای خیر کند، آن را ببیند و هر کس بهمقدار ذرهای شر کند، آن را ببیند»).
| درنگ: عدالت الهی، به مثابه دنگودونگ، هر فرد را بر اساس استحقاق خود پاداش یا عقاب میدهد. |
این تمثیل، عدالت الهی را به گونهای ملموس و عمیق برای مخاطب ترسیم میکند.
امتنان الهی و هماهنگی با عدالت
گاه خداوند از روی امتنان پاداش میدهد، که به سان بارانی است که بر زمین خشک میبارد، اما این امتنان هرگز با عدالت ناسازگار نیست. این لطف، در مواردی چون شفاعت متقابل یا الحاق اطفال به والدین، متجلی است و نظام الهی را تکمیل میکند.
| درنگ: امتنان الهی، با عدالت هماهنگ است و در مواردی چون شفاعت و الحاق اطفال متجلی میشود. |
این دیدگاه، لطف و عدالت را دو روی یک سکه معرفی میکند که هر دو در خدمت حکمت الهیاند.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، با تبیین حکمت و مشیت الهی، نشان داد که سرنوشت اطفال و ذریه در چارچوبی عادلانه و حکیمانه تعیین میشود. نفی امتحان غیرعادلانه، تأکید بر عدالت دنگودونگ، و هماهنگی امتنان با عدالت، نظامی منسجم از فلسفه الهی ارائه داد که در آن، هر فرد بر اساس استحقاق و حکمت الهی به سرانجام میرسد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با بازسازی درسگفتار شماره ۴۵۴ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین عدالت الهی در سرنوشت اطفال و ذریه مؤمنین و مشرکین پرداخت. اطفال مؤمنین، به دلیل ایمان والدین و فقدان تکلیف، به بهشت ملحق میشوند، در حالی که کبار، به دلیل استقلال تکلیفی، تنها بر اساس استحقاق خود پاداش میگیرند. نقد روایات متعارض، به ویژه درباره امتحان در قیامت و خادم بودن اطفال مشرکین، نشان داد که این دیدگاهها با عدالت و حکمت الهی ناسازگارند. عالم برزخ، به عنوان محل تربیت و رشد، و مشیت الهی، به عنوان محور تعیین سرنوشت، نظامی منسجم و عادلانه ارائه دادند. این اثر، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، روایات معتبر، و تحلیلهای عقلانی، راه را برای فهم عمیقتر عدالت الهی در فلسفه اسلامی هموار ساخت.
| با نظارت صادق خادمی |