متن درس
تحلیل فلسفی شرور و قضا و قدر الهی در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۵۷)
مقدمه
بحث از شرور و نسبت آن با قضا و قدر الهی، از دیرباز در کانون توجه فیلسوفان و متکلمان اسلامی قرار داشته و بهویژه در حکمت متعالیه صدرالمتألهین، به دلیل عمق متافیزیکی و پیوند آن با مفاهیم وجود، ماهیت و فیض الهی، از جایگاهی ویژه برخوردار است. این موضوع، همچون دریایی ژرف، پرسشهایی بنیادین را در برابر اندیشه بشری قرار میدهد: آیا شرور در نظام هستی واقعیتی وجودی دارند یا صرفاً فقدان و نقصاند؟ چگونه میتوان شرور را با قضا و قدر الهی، که حکایت از نظم و حکمت بینهایت پروردگار دارد، سازگار دانست؟ این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل این مسائل پرداخته و با نگاهی نقادانه به آرای صدرالمتألهین، تلاش میکند تا پاسخهایی روشن و منسجم ارائه دهد. ساختار این کتاب، با تقسیمبندی موضوعی و تحلیلهای تفصیلی، درصدد است تا مفاهیم پیچیده فلسفی را در قالبی منظم و روشن تبیین کند، گویی که چراغی در تاریکی معضلات متافیزیکی افروخته شود.
بخش اول: ماهیت شرور در حکمت متعالیه
وجودی بودن شرور و نفی عدم محض
در حکمت متعالیه، شرور بهعنوان واقعیاتی وجودی در نظام هستی شناخته میشوند و نمیتوان آنها را صرفاً بهعنوان امور عدمی یا فقدان چیزی در نظر گرفت. برای مثال، جهل، گرچه در نگاه نخست بهعنوان فقدان علم تلقی میشود، اما جاهل و ویژگیهای جهل خود دارای خصوصیات وجودیاند که در ظرف ناسوت بهعنوان شر ظهور مییابند. این دیدگاه، مانند نوری که از میان ابرهای تیره میتابد، بر اصل اصالت وجود تأکید دارد و شر را نه صرفاً سایهای از خیر، بلکه واقعیتی وجودی در نظام آفرینش میداند.
درنگ: شرور در حکمت متعالیه وجودیاند و نمیتوان آنها را به امور عدمی تقلیل داد. این دیدگاه با اصل اصالت وجود همراستاست و شر را بهعنوان بخشی از نظام هستی در ظرف ناسوت تبیین میکند.
این نگرش با آیات قرآن کریم نیز سازگار است. بهعنوان نمونه، آیه ﴿مِنَ الْمَاءِ كُلُّ [مطلب حذف شد] : «از آب هر چيز زندهاى پديد آورديم») بر وجودی بودن همه پدیدهها تأکید دارد و شر را نیز در این چارچوب جای میدهد.
تمایز جاهل قاصر و مقصر
جهل، بهعنوان یکی از مصادیق شر، دارای مراتب و انواع مختلفی است. جاهل ممکن است قاصر باشد، یعنی از کسب علم ناتوان، یا مقصر، یعنی در کسب علم کوتاهی کرده باشد. همچنین، جهل میتواند بالقوه یا بالفعل باشد. در هر حال، جاهل و جهل خود دارای وجودند و نمیتوان آنها را صرفاً عدمی دانست. این تمایز، مانند شاخههای درختی که هر یک به سویی میروند، نشاندهنده پیچیدگی مفهوم شر است و بر نقش اختیار و مسئولیت انسانی در ایجاد برخی شرور تأکید میورزد.
نفی شر بهعنوان معلول ماهیت
در دستگاه حکمت متعالیه، ماهیتها فاقد وجود مستقلاند و صرفاً اعتباریاند. از اینرو، شرور نمیتوانند معلول ماهیتها باشند، زیرا وجود خیر است و ماهیتها، بهعنوان مفاهیم ذهنی، توان ایجاد شر را ندارند. این دیدگاه، مانند جویباری که از سرچشمه وجود سرچشمه میگیرد، با آیه ﴿خَلَقَ كُلَّ [مطلب حذف شد] : «هر چيزى را آفريد و آن را به سامان كرد») همخوانی دارد که بر وجودی بودن همه مخلوقات تأکید میکند.
درنگ: شرور معلول ماهیتها نیستند، زیرا ماهیتها فاقد وجود مستقلاند. وجود خیر است و شر در ظرف وجود معنا مییابد.
نفی جعل در وجود و ماهیت
وجودات در حکمت متعالیه مجعول نیستند، بلکه ظهورات، تعینات و نزولات الهیاند. جعل، نه در ماهیت و نه در وجود، جایگاهی ندارد، زیرا ماهیت وجود مستقلی ندارد و وجودات صرفاً تجلیات فیض الهیاند. این دیدگاه، مانند آینهای که نور الهی را بازمیتاباند، با مفهوم وحدت وجود و آیه ﴿قُلْ كُلٌّ مِنْ [مطلب حذف شد] : «بگو همه از جانب خداست») همراستاست.
جمعبندی بخش اول
در این بخش، ماهیت شرور در حکمت متعالیه تبیین شد. شرور، بهعنوان واقعیاتی وجودی، در ظرف ناسوت ظهور مییابند و نمیتوان آنها را به امور عدمی یا معلول ماهیتها تقلیل داد. تمایز میان جاهل قاصر و مقصر، نفی جعل در وجود و ماهیت، و تأکید بر وجودی بودن شرور، همگی نشاندهنده عمق و پیچیدگی این بحث در حکمت متعالیه است. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم، راه را برای فهم بهتر نسبت شرور با نظام قضا و قدر الهی هموار میسازد.
بخش دوم: شرور و قضا و قدر الهی
شر در عالم قضا و قدر
در عالم قضای الهی، شر بهصورت وجودی حضور ندارد، بلکه تنها علم به تعینات شرور موجود است. شر، در ظرف قدر یا عالم ناسوت، بهعنوان واقعیتی وجودی ظهور مییابد. این تمایز، مانند جدایی آسمان و زمین، با مفهوم اعیان ثابته در حکمت متعالیه همخوانی دارد. در عالم قضا، همهچیز بهصورت علم محض است و شر، به معنای مادی و نقصانآمیز آن، در این عالم جایگاهی ندارد.
درنگ: در قضای الهی، شر وجود ندارد و تنها علم به شرور است. شر در ظرف قدر و عالم ناسوت ظهور مییابد.
نقد آرای صدرالمتألهین در باب شرور
صدرالمتألهین در جلد هفتم اسفار (صفحه ۷۲، فصل ۵) بیان میدارد که شرور در قضای الهی وارد نمیشوند، بلکه علم به شرور در این عالم موجود است. با این حال، استاد فرزانه قدسسره معتقدند که عبارات صدرا نیازمند بازنگری و اصلاح است، زیرا در برخی موارد با ابهاماتی همراه است که ممکن است فهم دقیق را دشوار سازد. این نقد، مانند تیغی که شاخههای زائد را میچیند، بر ضرورت تبیین دقیقتر و بازنویسی متون فلسفی تأکید دارد.
ضرورت بازنویسی متون فلسفی
چنانچه متون فلسفی، مانند اسفار اربعه، بازنویسی و اصلاح نشوند، در آینده از اعتبار علمی ساقط خواهند شد. این امر، مانند بازسازی بنایی کهن، نیازمند تلاش جدی عالمان و فیلسوفان است تا حکمت اسلامی در جهان معاصر همچنان درخشش خود را حفظ کند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که بدون این بازنگری، متون فلسفی در معرض اندراس و فراموشی قرار خواهند گرفت.
درنگ: بازنویسی متون فلسفی، بهویژه اسفار، برای حفظ اعتبار علمی آنها در جهان معاصر ضروری است.
نقد دیدگاه صدرا درباره ماهیتها
صدرالمتألهین معتقد است که ماهیتهای ممکن در امکان و افتقارشان به موجد، علتی ندارند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را نقد کرده و اظهار میدارند که اساساً ماهیت وجود مستقلی ندارد و نمیتواند منشأ شر یا هر پدیده دیگری باشد. این نقد، مانند کلیدی که قفلی را میگشاید، ریشه در اصل اصالت وجود دارد و بر اعتباری بودن ماهیتها تأکید میورزد.
نفی نقص بهعنوان معلول وجود ناقص
نقص وجودی، مانند غرق شدن در شهوات دنیوی یا محرومیت از بهشت، معلول علتی خاص نیست، بلکه از لوازم ضروری وجودات است که جعلی نیستند. این دیدگاه، مانند جویباری که از کوهسار وجود سرچشمه میگیرد، بر این نکته تأکید دارد که شرور، بهعنوان لوازم وجودی، نیازی به جعل جداگانه ندارند و در نظام ظهورات الهی معنا مییابند.
خیر و شر نسبی در وجودات
برخی خیرات برای برخی موجودات مضر و مفسدهاند. برای مثال، وهم برای عقل یا غضب برای نفس ناطقه میتواند شر تلقی شود، اما این امور بهصورت نسبی شر هستند و در ظرف خود وجودی و خیر محسوب میشوند. این دیدگاه، مانند رنگینکمانی که در آسمان هستی پدیدار میشود، بر نسبیت خیر و شر تأکید دارد و با آیه ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ [مطلب حذف شد] : «و هر چيز نزد او به اندازه است») همخوانی دارد.
درنگ: خیر و شر در وجودات نسبیاند. هر موجودی در جایگاه خود خیر است و شر بودن آن به رابطهاش با موجود دیگر بستگی دارد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش به بررسی نسبت شرور با قضا و قدر الهی پرداخت و نشان داد که شر در عالم قضا وجود ندارد، بلکه تنها علم به شرور است. نقد آرای صدرالمتألهین، ضرورت بازنویسی متون فلسفی، و تأکید بر نسبیت خیر و شر، از جمله محورهای اصلی این بخش بودند. این تحلیلها، با استناد به آیات قرآن کریم و مفاهیم حکمت متعالیه، راه را برای فهم عمیقتر این موضوع هموار ساختند.
بخش سوم: نقد مفاهیم عقلانی و عالم مثل
نفی آتش عقلانی و موجودات عقلانی
صدرالمتألهین از مفهوم آتش عقلانی سخن میگوید که فاقد شر است. استاد فرزانه قدسسره این مفهوم را نقد کرده و معتقدند که آتش عقلانی وجود ندارد، زیرا آتش به معنای سوزانندگی است و در عالم قضا صرفاً علم به آتش وجود دارد. همچنین، مفاهیمی مانند اسب عقلانی، الاغ عقلانی یا شیر عقلانی، بهعنوان موجودات مستقل، در حکمت متعالیه جایگاهی ندارند. این دیدگاه، مانند باد پاکی که غبار توهم را میزداید، بر تمایز میان علم و عین تأکید دارد.
درنگ: آتش عقلانی و موجودات عقلانی، مانند اسب یا شیر عقلانی، وجود ندارند. در عالم قضا، تنها علم به تعینات موجود است.
نفی عالم مثل افلاطونی
عالم مثل افلاطونی، که در آن موجوداتی مانند شیر عقلانی یا الاغ عقلانی فرض میشوند، از دیدگاه حکمت متعالیه مردود است. در عالم قضا، تنها علم به تعینات وجود دارد و موجودات عقلانی به معنای موجودات مستقل جایگاهی ندارند. این نقد، مانند تیری که به هدف مینشیند، بر ناسازگاری عالم مثل با وحدت وجود و علم الهی تأکید دارد.
تفاوت علم به موجود و خود موجود
علم به موجود با خود موجود متفاوت است. برای مثال، علم به الاغ نیازی به جو ندارد، اما الاغ واقعی گرسنه میشود. شر، بهعنوان یک ویژگی مادی، در عالم ناسوت ظهور مییابد، نه در علم الهی. این تمایز، مانند جدایی نور از سایه، با مفهوم اعیان ثابته و علم محض الهی همخوانی دارد.
خیر محض و محدودیت آن به خدا
خیر محض تنها به ذات اقدس الهی اختصاص دارد. سایر موجودات، حتی اولیای الهی، خیر محض نیستند، بلکه خیر نسبیاند. شر در عالم ناسوت ظهور مییابد و در عالم قضا، که عالم علم محض است، جایگاهی ندارد. این دیدگاه با آیه ﴿سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ [مطلب حذف شد] : «او منزه و برتر است از آنچه وصف مىكنند») همراستاست.
درنگ: خیر محض تنها به خدا اختصاص دارد. شر در عالم ناسوت ظهور مییابد و در عالم قضا وجود ندارد.
نقد تعریف قضا و قدر در فلسفه صدرا
صدرالمتألهین قضا را عالم اجمال و قدر را عالم تفصیل میداند. استاد فرزانه قدسسره این تعریف را نقد کرده و معتقدند که اگر قدر تفصیل قضا باشد، باید ویژگیهای قدر، از جمله شر، در قضا نیز وجود داشته باشد، حال آنکه در عالم قضا شر وجود ندارد. این نقد، مانند کلیدی که قفلی را میگشاید، بر ناسازگاری درونی تعریف صدرا تأکید دارد.
تفاوت تعینات علمی و عوارض خارجی
تعینات علمی، مانند علم به نجاری یا فقاهت، با عوارض خارجی، مانند تیشه و ماله، متفاوتاند. در عالم قضا، تنها تعینات علمی وجود دارند و عوارض مادی، که شر نیز از جمله آنهاست، در عالم قدر ظهور مییابند. این دیدگاه، مانند جدایی روح از جسم، بر تمایز میان علم و عین تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش به نقد مفاهیم عقلانی و عالم مثل پرداخت و نشان داد که مفاهیمی مانند آتش عقلانی یا موجودات عقلانی در حکمت متعالیه جایگاهی ندارند. همچنین، نقد تعریف قضا و قدر صدرا و تأکید بر تفاوت علم و عین، از محورهای اصلی این بخش بود. این تحلیلها، با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، راه را برای فهم دقیقتر این موضوعات هموار ساختند.
بخش چهارم: تحلیل مصادیق شرور و خیرات
وجودی بودن آتش و آب
آتش و آب هر دو وجودیاند و شرور نسبی هستند. برای مثال، آب ممکن است خفهکننده باشد، اما این خفگی به دلیل وجودی بودن آب است، نه عدمی بودن آن. این دیدگاه با آیه ﴿مِنَ الْمَاءِ كُلُّ [مطلب حذف شد] : «از آب هر چيز زندهاى پديد آورديم») سازگار است و بر وجودی بودن همه پدیدهها تأکید دارد.
درنگ: آتش و آب هر دو وجودیاند و شرور نسبی هستند. شر، نتیجه تعامل وجودات در ظرف ناسوت است.
نقد نظریه اکثریت بهرهمندان از آتش
صدرالمتألهین ادعا میکند که بهرهمندان از آتش (مؤمنان) بیشتر از زیاندیدگان (کفار و مشرکان) هستند. استاد فرزانه قدسسره این ادعا را نقد کرده و معتقدند که زیاندیدگان از آتش در ابدیت بیشترند، زیرا آتش برای مؤمنان ممکن است خیر موقت (تطهیر) باشد، اما برای کفار شر ابدی است. این نقد، مانند نوری که تاریکی را میشکافد، بر تفاوت میان خیر موقت و شر دائمی تأکید دارد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش به تحلیل مصادیق شرور و خیرات، بهویژه آتش و آب، پرداخت و نشان داد که این پدیدهها وجودیاند و شرور نسبی هستند. نقد نظریه صدرا درباره بهرهمندان از آتش نیز از محورهای اصلی این بخش بود. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم، بر وجودی بودن همه پدیدهها و نسبیت شر تأکید ورزید.
نتیجهگیری
بحث از شرور و نسبت آن با قضا و قدر الهی، مانند سفری در اعماق اقیانوس حکمت متعالیه، پرسشهایی بنیادین را پیش روی ما قرار میدهد. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نشان داد که شرور در حکمت متعالیه وجودیاند و در ظرف ناسوت ظهور مییابند. در عالم قضا، شر وجود ندارد و تنها علم به شرور است. نقد آرای صدرالمتألهین، نفی مفاهیمی مانند آتش عقلانی و عالم مثل، و تأکید بر نسبیت خیر و شر، از جمله محورهای اصلی این کتاب بودند. همچنین، ضرورت بازنویسی متون فلسفی برای حفظ اعتبار علمی آنها در جهان معاصر برجسته شد. این تحلیل، با استناد به آیات قرآن کریم و اصول حکمت متعالیه، تلاش کرد تا نوری بر این موضوعات پیچیده بیفکند و راه را برای پژوهشهای آتی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی