در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 461

متن درس





کتاب چیستی ملائکه در حکمت متعالیه

چیستی ملائکه در حکمت متعالیه: تأملی عقلانی بر وجود و ماهیت موجودات علوی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۶۱)

مقدمه: درآمدی بر چیستی ملائکه

بحث از ملائکه، به مثابه یکی از ژرف‌ترین و پیچیده‌ترین مسائل متافیزیکی در حکمت متعالیه، دریچه‌ای است به سوی فهم موجوداتی که در مرز غیب و شهادت، میان آسمان و زمین، ایستاده‌اند. این موجودات، که در آیات قرآن کریم و روایات اسلامی حضوری پررنگ دارند، نه تنها از منظر دینی، بلکه از دیدگاه فلسفی نیز پرسش‌هایی عمیق را برمی‌انگیزند: ملائکه چیستند؟ آیا مجردند یا مادی؟ چگونه می‌توان وجود و ماهیت آن‌ها را اثبات یا تبیین کرد؟ این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش دارد تا با نگاهی عقلانی و استدلالی، به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

ملائکه، چونان ستارگان آسمان معرفت، درخششی دارند که دیده را خیره می‌کند، اما فهم آن‌ها نیازمند سفری عقلانی است که از ظواهر عبور کرده و به اعماق غیب راه یابد.

بخش نخست: پیچیدگی‌های معرفتی ملائکه و ضرورت تأمل عقلانی

اهمیت قداست اندیشه در بحث از ملائکه

سخن گفتن از ملائکه، موجوداتی با تجرد علوی که در ساحت غیب الهی سکنی گزیده‌اند، به سادگی میسر نیست. این موجودات، که در مرتبه‌ای فراتر از نفس انسانی قرار دارند، از دسترس تجربه حسی دورند و فهم آن‌ها نیازمند قداست اندیشه و دقت عقلانی است. استاد فرزانه، با تشبیهی بدیع، این بحث را به قله‌ای رفیع مانند می‌کنند که صعود به آن، جز با ابزار عقل و تأمل ممکن نیست.

درنگ: بحث از ملائکه، به دلیل ماهیت غیبی و متعالی آن‌ها، نیازمند قداست اندیشه و دقت عقلانی است. انسان عاقل نمی‌تواند به سادگی وجود یا چیستی آن‌ها را اثبات یا نفی کند.

این دیدگاه، با تأکید بر جایگاه متعالی ملائکه در نظام هستی، از مخاطب می‌خواهد که با احتیاط و ژرف‌اندیشی به این حوزه وارد شود. ملائکه، چونان آیینه‌های نور الهی، بازتاب‌دهنده حکمت و عنایت خداوندند و فهم آن‌ها، سفری است به سوی اعماق وجود.

تمایز ملائکه از انسان و نفس انسانی

برخلاف انسان، که به دلیل تجربه زیسته و ترکیب مادی و مجردش در دسترس فهم است، ملائکه موجوداتی غیبی‌اند که در مرتبه تجرد علوی قرار دارند. استاد فرزانه تأکید دارند که سخن گفتن از نفس انسانی، به دلیل قرابت آن با تجربه حسی، آسان‌تر است، اما ملائکه، چونان نسیمی که دیده نمی‌شود اما حضورش احساس می‌گردد، از دسترس حواس ظاهری دورند.

این تمایز، ریشه در نظریه مراتب وجود در حکمت متعالیه دارد. انسان، موجودی است مرکب از جسم و روح، اما ملائکه، به مثابه موجودات مجرد، در ساحتی ورای ماده سیر می‌کنند. این تفاوت، فهم چیستی ملائکه را به چالشی عقلانی بدل می‌سازد.

چالش‌های اثبات و نفی وجود ملائکه

اظهارنظر درباره وجود یا عدم وجود ملائکه، به دلیل ماهیت متافیزیکی آن‌ها، آسان نیست. استاد فرزانه با نقدی تیزبینانه، خاطرنشان می‌سازند که نه اثبات وجود ملائکه به سادگی ممکن است و نه نفی آن. انسان عاقل، نمی‌تواند با شتابزدگی این موجودات را انکار کند یا به راحتی وجودشان را بپذیرد.

درنگ: اظهارنظر قطعی درباره وجود یا چیستی ملائکه، بدون استدلال عقلانی، با حکمت و خرد سازگار نیست. این موضوع، نیازمند تأملی عمیق و استدلالی است.

این دیدگاه، با روح فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد که عقل را چراغ راه معرفت می‌داند. ملائکه، چونان معمای وجود، نیازمند کلیدی عقلانی‌اند که تنها با صبر و تأمل گشوده می‌شود.

ضرورت پرهیز از ساده‌انگاری

استاد فرزانه با نقدی صریح، کسانی را که به سادگی وجود ملائکه را نفی می‌کنند یا چیستی آن‌ها را با عبارات کلی و غیرمستدل تبیین می‌نمایند، از دایره عقلانیت خارج می‌دانند. این موجودات، به دلیل جایگاه متعالی‌شان، نمی‌توانند با مفاهیم پیش‌پاافتاده یا پیش‌داوری‌های ساده تحلیل شوند.

این نقد، چونان هشداری است به جویندگان معرفت که از شتابزدگی در قضاوت پرهیز کنند. ملائکه، مانند اقیانوسی ژرف، نیازمند غواصی عقلانی‌اند تا گوهر حقیقتشان آشکار گردد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، با تأکید بر پیچیدگی‌های معرفتی ملائکه، بر ضرورت قداست اندیشه و دقت عقلانی در فهم این موجودات تأکید کرد. ملائکه، به مثابه موجوداتی متعالی، از دسترس تجربه حسی دورند و نیازمند رویکردی استدلالی و تأمل عمیق‌اند. تمایز آن‌ها از نفس انسانی و چالش‌های اثبات یا نفی وجودشان، نشان‌دهنده عمق متافیزیکی این موضوع است. این بخش، با نقد ساده‌انگاری و دعوت به ژرف‌اندیشی، زمینه را برای بررسی دقیق‌تر چیستی ملائکه فراهم می‌سازد.

بخش دوم: چیستی ملائکه در حکمت متعالیه

سؤال بنیادین: ملائکه چیستند؟

یکی از پرسش‌های محوری در حکمت متعالیه، چیستی ملائکه است. استاد فرزانه این پرسش را به مثابه دریچه‌ای به سوی فهم نظام هستی می‌دانند: آیا ملائکه مجردند یا مادی؟ چه ویژگی‌هایی دارند؟ این سؤالات، چونان ستارگان در آسمان معرفت، درخششی دارند که ذهن را به سوی تأمل هدایت می‌کنند.

برای فهم این موضوع، استاد فرزانه ملائکه را به شهری تشبیه می‌کنند که وجودش مسلم است، اما ویژگی‌ها و چیستی‌اش ناشناخته. برخلاف عنقا، که هم وجودش و هم چیستی‌اش مجهول است، وجود ملائکه در قرآن کریم تأیید شده، اما چیستی آن‌ها همچنان نیازمند بررسی است. به عنوان مثال، در قرآن کریم آمده است:

﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «و ما جز به فرمان پروردگارت فرو نمی‌آییم»)

این آیه، وجود ملائکه را مسلم می‌داند، اما چیستی آن‌ها را به تأمل عقلانی واگذار می‌کند.

دیدگاه صدرالمتألهین درباره چیستی ملائکه

صدرالمتألهین، در اثر سترگ خود، اسفار اربعه، به‌ویژه در جلدهای هفتم، هشتم و نهم، بیش از صد صفحه به بحث از ملائکه اختصاص داده است. او ملائکه را دارای ذوات حقیقی و ذوات اضافی (مضافه به مادون) می‌داند، مشابه رابطه نفس با بدن. به باور او، این ذوات اضافی، نه به بدن مادی مرکب، بلکه به بدنی اخروی مانند است که در نشئه آخرت ظهور می‌یابد.

درنگ: صدرا ملائکه را دارای ذوات حقیقی و اضافی می‌داند که رابطه آن‌ها با مادون، مشابه رابطه نفس با بدن اخروی است، نه بدن مادی.

استاد فرزانه، با نقدی عالمانه، این دیدگاه را به دلیل کلی‌گویی و فقدان استدلال دقیق مورد پرسش قرار می‌دهند. تشبیه ملائکه به بدن اخروی، که خود ماهیتش مجهول است، نمی‌تواند چیستی ملائکه را روشن سازد. این نقد، چونان آیینه‌ای است که ضعف‌های تبیینی صدرا را بازمی‌نمایاند.

نقد تشبیه ملائکه به بدن اخروی

استاد فرزانه، با بیانی شیوا، خاطرنشان می‌سازند که بدن اخروی، خود موجودی مجهول است و نمی‌تواند مبنای تبیین چیستی ملائکه قرار گیرد. این تشبیه، مانند تلاش برای روشن کردن تاریکی با نور شمعی خاموش، به فهم ملائکه کمکی نمی‌کند. به باور ایشان، فلسفه باید از مجهول برای توضیح مجهول پرهیز کند و به استدلال‌های روشن و دقیق روی آورد.

ذوات ملائکه: امری، قضایی، قولی

صدرا در جلد هفتم اسفار (صفحه ۲۶)، ذوات حقیقی ملائکه را امری، قضایی و قولی توصیف می‌کند. این اصطلاحات، ریشه در مفاهیم عرفانی و فلسفی دارند، اما استاد فرزانه آن‌ها را به دلیل ابهام و فقدان تبیین دقیق، لفاظی می‌دانند. به باور ایشان، این توصیفات، مانند نقشه‌ای بدون مقیاس، راهنمایی روشنی برای فهم چیستی ملائکه ارائه نمی‌دهند.

درنگ: توصیف ملائکه به‌عنوان ذوات امری، قضایی و قولی، بدون استدلال دقیق، نمی‌تواند چیستی این موجودات را روشن سازد و به لفاظی شباهت دارد.

این نقد، بر ضرورت روش‌شناسی علمی در فلسفه تأکید دارد. نقل عبارات بدون فهم و تحلیل، مانند تکرار طوطی‌وار کلام، با روح حکمت اسلامی ناسازگار است.

نقد نقل بدون فهم

استاد فرزانه، با تمثیلی طنزآمیز، نقل بدون فهم را به بقالی تشبیه می‌کنند که تنها اجناس را بدون آگاهی از ماهیتشان عرضه می‌کند. به باور ایشان، فلسفه باید مبتنی بر فهم و استدلال باشد، نه نقل بی‌روح عبارات. این دیدگاه، مانند نسیمی خنک، ذهن را به سوی تأمل عمیق هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، با تمرکز بر چیستی ملائکه، به بررسی دیدگاه‌های صدرالمتألهین و نقدهای استاد فرزانه پرداخت. ملائکه، به مثابه موجوداتی غیبی، نه به سادگی قابل تبیین‌اند و نه با عبارات کلی و مبهم قابل فهم. تشبیه آن‌ها به بدن اخروی یا توصیفشان به‌عنوان ذوات امری و قضایی، به دلیل فقدان استدلال، ناکافی است. این بخش، با تأکید بر ضرورت استدلال عقلانی، زمینه را برای بررسی رابطه ملائکه با آیات و روایات فراهم می‌سازد.

بخش سوم: ملائکه در آیات و روایات و نقدهای فلسفی

وجود ملائکه در قرآن کریم

وجود ملائکه، در قرآن کریم به صراحت تأیید شده است. آیاتی مانند:

﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ [مطلب حذف شد] : «و چون به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که از جن بود»)

وجود ملائکه را مسلم می‌دارند. با این حال، استاد فرزانه تأکید دارند که این تأیید، چیستی ملائکه را روشن نمی‌سازد و نیازمند تأمل فلسفی است.

درنگ: قرآن کریم وجود ملائکه را تأیید می‌کند، اما چیستی آن‌ها نیازمند بررسی عقلانی و فلسفی است.

دیدار پیامبر با ملائکه در معراج

صدرا در جلد هفتم اسفار (صفحه ۲۶) به دیدار پیامبر اکرم (ص) با صف اول ملائکه در معراج و شنیدن صدای قلم آن‌ها اشاره می‌کند. استاد فرزانه، با نقدی دقیق، این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر ملائکه مجردند، چگونه قلم آن‌ها صدا دارد؟ این توصیف، مانند نسیمی که در سکوت وزیدن می‌گیرد، با تجرد ملائکه ناسازگار است.

به باور ایشان، صدای قلم، صفتی مادی است که نمی‌تواند به موجودات مجرد نسبت داده شود. این نقد، مانند چراغی در تاریکی، تناقض ظاهری بین روایات و دیدگاه فلسفی را روشن می‌سازد.

تمثل ملائکه در عالم ملکوت

صدرا معتقد است که ملائکه در عالم ملکوت به‌صورت عقلی تمثل می‌یابند و در لوح نفس پیامبر نقش می‌بندند. استاد فرزانه این دیدگاه را به دلیل ابهام و فقدان استدلال، ناکافی می‌دانند. تمثل ملائکه، مانند سایه‌ای در آب، تصویری مبهم ارائه می‌دهد که نیازمند تبیین دقیق‌تر است.

ملائکه مقربین و عقول قدسی

صدرا در جلد هفتم اسفار (صفحه ۵۵) ملائکه مقربین را عقول قدسی، تام‌الذوات و متصل به حق می‌داند که بدون غرض مادی عمل می‌کنند. استاد فرزانه این توصیف را، به دلیل فقدان استدلال، ادعایی بی‌سند می‌شمارند. به باور ایشان، این عبارات، مانند نقشه‌ای بدون مسیر، نمی‌توانند چیستی ملائکه را روشن سازند.

درنگ: توصیف ملائکه به‌عنوان عقول قدسی و تام‌الذوات، بدون استدلال، ادعایی است که نمی‌تواند چیستی این موجودات را روشن کند.

خیر مطلق و فقدان شر در ملائکه

صدرا در جلد هفتم اسفار (صفحه ۶۸) ملائکه را خیر مطلق می‌داند که شر در آن‌ها راه ندارد. استاد فرزانه این دیدگاه را از معدود نکات قابل فهم درس‌گفتار می‌شمارند، زیرا شر، مختص عالم ماده (ناسوت) است و در عالم مجردات، مانند ملائکه، وجود ندارد.

درنگ: شر، مختص عالم ماده است و در عالم مجردات، مانند ملائکه، وجود ندارد. این دیدگاه، با نظریه خیر وجودی در حکمت متعالیه سازگار است.

ملائکه لوحیه و قلميه

صدرا ملائکه را به لوحیه و قلميه تقسیم می‌کند، که لوحیه‌ها علوم الهی را از قلميه‌ها دریافت می‌کنند. استاد فرزانه این تقسیم‌بندی را به دلیل ابهام، مانند کدهای سازمانی مبهم، ناکافی می‌دانند. این اصطلاحات، مانند لوح و قلم، بدون تبیین دقیق، چیستی ملائکه را روشن نمی‌سازند.

نقد تعبدی بودن بحث ملائکه

استاد فرزانه تأکید دارند که اگر بحث ملائکه تعبدی باشد، از حوزه فلسفه خارج است. فلسفه، چونان چراغ عقل، باید مبتنی بر استدلال باشد، نه پذیرش بدون دلیل. این دیدگاه، مانند نسیمی که غبار تعبد را می‌زداید، ذهن را به سوی استدلال هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با بررسی آیات و روایات مرتبط با ملائکه و نقدهای فلسفی استاد فرزانه، نشان داد که وجود ملائکه در قرآن کریم مسلم است، اما چیستی آن‌ها نیازمند تأمل عقلانی است. توصیفات صدرا، مانند تمثل ملائکه یا تقسیم‌بندی لوحیه و قلميه، به دلیل ابهام و فقدان استدلال، ناکافی‌اند. خیر مطلق بودن ملائکه، از معدود نکات قابل فهم است که با نظریه حکمت متعالیه سازگار است.

بخش چهارم: نقد روایات و دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه

ملائکه در روایات: هاروت و ماروت و فطروس

برخی روایات، مانند داستان هاروت و ماروت یا فطروس، به ملائکه‌ای با صفات مادی اشاره دارند که با تجرد مطلق ناسازگار است. به عنوان مثال، در قرآن کریم آمده است:

﴿وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ [مطلب حذف شد] : «و آنچه را كه شياطين در پادشاهى سليمان بر مردم مى‌خواندند، پيروى كردند»)

استاد فرزانه، با نقدی دقیق، این پرسش را مطرح می‌کنند که اگر ملائکه خیر مطلق و مجردند، چگونه معصیت می‌کنند؟ صفاتی مانند بال سوخته یا معصیت، مختص موجودات مادی است و نمی‌تواند به ملائکه مجرد نسبت داده شود.

درنگ: روایاتی که به معصیت ملائکه اشاره دارند، با تجرد مطلق و خیر مطلق بودن آن‌ها ناسازگارند و نیازمند بررسی عقلانی‌اند.

دیدگاه متکلمان: ملائکه مادی با ماده لطیف

متکلمان، برخلاف فلاسفه، ملائکه را موجوداتی مادی با ماده‌ای لطیف می‌دانند و صفاتی مانند بال و پر را به آن‌ها نسبت می‌دهند. استاد فرزانه این دیدگاه را، به دلیل تکیه بر ظاهر روایات و فقدان استدلال عقلانی، ناکافی می‌شمارند.

دیدگاه پیشنهادی: ملائکه مادی و مجرد

استاد فرزانه، با رویکردی بدیع، پیشنهاد می‌کنند که ملائکه می‌توانند هم مادی و هم مجرد باشند. این دیدگاه، تلاشی است برای آشتی بین روایات و استدلال فلسفی. ملائکه مجرد، خیر مطلق و عاری از معصیت‌اند، اما ملائکه مادی، مانند هاروت و ماروت، ممکن است صفات مادی داشته باشند.

درنگ: ملائکه می‌توانند هم مادی و هم مجرد باشند. این دیدگاه، بین روایات و استدلال فلسفی آشتی برقرار می‌کند.

تمایز شیطان از ملائکه

استاد فرزانه تأکید دارند که شیطان، به‌عنوان موجودی از جنس جن، مادی (آتشی) است و نمی‌توان آن را با ملائکه مجرد یکی دانست. این تمایز، با آیه قرآن کریم هم‌خوانی دارد:

﴿وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ [مطلب حذف شد] : «و چون به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که از جن بود»)

نقد تجرد جبرئیل در روایات

برخی روایات، مانند «لو دنوت انملة لاحترقت»، به مادی بودن جبرئیل اشاره دارند که با تجرد او ناسازگار است. استاد فرزانه این تناقض را نشانه‌ای از ضرورت بررسی عقلانی روایات می‌دانند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم این نوشتار، با بررسی روایات و دیدگاه‌های متکلمان و فلاسفه، نشان داد که ملائکه در روایات گاه با صفات مادی توصیف شده‌اند که با تجرد مطلق ناسازگار است. دیدگاه پیشنهادی استاد فرزانه، مبنی بر وجود ملائکه مادی و مجرد، راهی برای آشتی بین روایات و فلسفه می‌گشاید. تمایز شیطان از ملائکه و نقد روایات، بر ضرورت استدلال عقلانی تأکید دارد.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی چیستی ملائکه در حکمت متعالیه پرداخت. ملائکه، به مثابه موجوداتی متعالی، نه به سادگی قابل اثبات‌اند و نه قابل نفی. دیدگاه‌های صدرالمتألهین، اگرچه ریشه در حکمت متعالیه دارند، به دلیل ابهام و فقدان استدلال، مورد نقد قرار گرفتند. خیر مطلق بودن ملائکه و فقدان شر در عالم مجردات، از معدود نکات قابل فهم است. پیشنهاد وجود ملائکه مادی و مجرد، راهی نو برای فهم این موجودات می‌گشاید. این نوشتار، با تأکید بر استدلال عقلانی و پرهیز از پذیرش تعبدی، دعوتی است به سوی تأمل عمیق در یکی از ژرف‌ترین مسائل متافیزیکی.

با نظارت صادق خادمی