متن درس
تحلیل و تبیین مراتب وجودی انسان، جن، شیاطین و ملائکه در حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۶۳)
مقدمه: درآمدی بر مراتب وجود در حکمت متعالیه
حکمت متعالیه، بهعنوان یکی از برجستهترین نظامهای فلسفی در سنت اسلامی، با نگاهی ژرف و نظاممند به تبیین جایگاه موجودات در سلسلهمراتب هستی میپردازد. انسان، جن، شیاطین و ملائکه، بهمثابه موجوداتی با مراتب وجودی متمایز، در این نظام جایگاه ویژهای دارند. این موجودات، هر یک با ویژگیهای وجودی، اقتداری و ادراکی خاص، در چارچوب حکمت الهی و نظام احسن خلقت، نقشی بیهمتا ایفا میکنند. انسان، با مقام جمع و استعداد بینظیرش، آیینهای است که میتواند تمامی مراتب وجود را در خود بازتاب دهد؛ جن و شیاطین، با کثرت و اقتدار فعلی، در عوالم محدود تصرف دارند؛ و ملائکه، با سعه وجودی و حضور فراگیر در همه عوالم، واسطههای فیض الهیاند.
بخش اول: مقام جمع انسان و برتری استعداد او
انسان: آیینه جامعیت وجودی
انسان، در نظام حکمت متعالیه، بهمثابه موجودی برخوردار از مقام جمع شناخته میشود. این مقام، که انسان را از سایر موجودات متمایز میسازد، به او توان جمعآوری مراتب گوناگون وجودی را عطا کرده است. انسان، بهعنوان خلیفهالله، ظرفیتی بیمانند دارد که میتواند با فعلیت یافتن استعدادهایش، به مراتبی فراتر از جن و ملائکه دست یابد. این جامعیت، که در آیات قرآن کریم با عبارتی چون ﴿وَلَقَدْ كَرَّمْنَا [مطلب حذف شد] : «و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم») تأیید شده، نشاندهنده شأن والای انسان در نظام خلقت است.
درنگ: انسان، با مقام جمع، آیینهای است که میتواند تمامی مراتب وجودی را در خود بازتاب دهد و با فعلیت یافتن استعدادش، به جایگاهی فراتر از ملائکه و جن نائل شود.
این برتری، نه در فعلیت اولیه، بلکه در استعداد نهفته انسان است. انسان در بدو خلقت، در مقایسه با حیوانات، جن و ملائکه، از ضعفهایی برخوردار است. برای نمونه، حیوانات از لحظه تولد قادر به راه رفتناند، حال آنکه انسان برای کسب این توانایی نیازمند زمان و تربیت است. این ضعف اولیه، که در اکل، شرب و دفع نیز نمایان است، با استعداد بینظیر انسان جبران میشود. انسان متمدن، هرچند با پیچیدگیهای زیستی خود محیط را آلوده میکند، اما با فعلیت یافتن استعدادش، از تمامی موجودات پیشی میگیرد.
ضعف اولیه و برتری نهایی انسان
انسان در بدو تولد، در مقایسه با جن، ملائکه و حتی حیوانات، از ضعفهای آشکاری رنج میبرد. برای مثال، مشکلات اکل، شرب و دفع در انسان، بهویژه در کودکان، نمود بیشتری دارد. حتی در تفاوتهای جنسی، پسربچهها به دلیل ساختار مثانه، در شبادراری مشکلات بیشتری نسبت به دختربچهها دارند. این ضعفها، که نتیجه پیچیدگی وجودی انسان است، با تربیت و زمان به برتری تبدیل میشود. انسان، با استعداد برتر خود، میتواند به مراتبی دست یابد که جن و ملائکه از آن محرومند.
درنگ: ضعف اولیه انسان، که در اکل، شرب و دفع نمایان است، با استعداد بینظیر او جبران میشود و او را به مراتبی فراتر از جن و ملائکه میرساند.
قابلیت تعلیم و تعلم در انسان
یکی از ویژگیهای ممتاز انسان، قابلیت تعلیم و تعلم اوست. این توانایی، که در قرآن کریم با آیه ﴿عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا [مطلب حذف شد] : «به انسان آنچه نمیدانست آموخت») تأیید شده، انسان را از جن و ملائکه متمایز میسازد. جن، هرچند از اقتدار فعلی برخوردار است، اما تواناییهایش عمدتاً غیراکتسابی و ذاتیاند. انسان، با تعلیم و تربیت، میتواند به مراتب معرفتی و اقتداری فراتر از جن دست یابد.
جمعبندی بخش اول
انسان، با مقام جمع و استعداد بینظیر خود، در نظام هستی جایگاهی منحصربهفرد دارد. او، هرچند در بدو خلقت از ضعفهایی برخوردار است، اما با فعلیت یافتن استعدادش، میتواند از جن، ملائکه و حتی حیوانات پیشی گیرد. این برتری، که ریشه در ظرفیت معرفتی و خلیفهاللهی انسان دارد، او را به آیینهای تمامنما برای بازتاب اسمای الهی تبدیل میکند.
بخش دوم: کثرت و محدودیت جن و شیاطین
کثرت وجودی جن و شیاطین
جن و شیاطین، در مقایسه با انسان، از کثرت وجودی برخوردارند. این کثرت، به معنای تعدد و پراکندگی وجودی آنهاست که در عوالم محدود، مانند ناسوت و مثال، تصرف دارند. برخلاف انسان، که از وحدت وجودی و مقام جمع برخوردار است، جن و شیاطین در مرتبهای پایینتر قرار دارند. ماهیت جن، که در قرآن کریم با آیه ﴿خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ [مطلب حذف شد] : «جن را از شعلهای از آتش آفرید») توصیف شده، نشاندهنده محدودیت وجودی آنها در مقایسه با انسان است.
درنگ: کثرت وجودی جن و شیاطین، در مقایسه با وحدت وجودی انسان، نشاندهنده محدودیت آنها در مراتب هستی است.
تصرفات قدرتی جن و محدودیت ادراکی
جن و شیاطین، هرچند در ظرف اقتدار از تواناییهای قابل توجهی برخوردارند، اما در ظرف معرفت و ادراک، از انسان پایینترند. تصرفات جن، که در آیاتی مانند ﴿إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ [مطلب حذف شد] : «او و قبیلهاش شما را از جایی میبینند که شما آنها را نمیبینید») تأیید شده، عمدتاً در حوزه قدرت و نه معرفت است. این محدودیت ادراکی، جن را در برابر قرآن کریم به تعجب وا میدارد، حال آنکه انسان، با وجود ظرفیت بالای معرفتی، ممکن است آن را نادیده گیرد یا زیر پا نهد.
جذابیت انسان برای جن
جن، به دلیل نقص وجودی خود در زیبایی، ادراک و کمال، به انسانهای وارسته، کامل یا زیبا علاقهمند است. این جذابیت، که نتیجه برتری معرفتی و وجودی انسان است، جن را به سوی انسان میکشاند. جن، از علم و کمال انسان لذت میبرد و از آن ارتزاق میکند، زیرا خود فاقد این صفات در مرتبه انسانی است.
درنگ: جن، به دلیل نقص در ادراک و کمال، از علم و زیبایی انسان لذت میبرد و به سوی انسانهای وارسته جذب میشود.
آسیبپذیری انسان از جن
انسان، در حالت استعداد و پیش از فعلیت یافتن، در برابر جن و شیاطین آسیبپذیر است. این آسیبپذیری، که ممکن است به صورت اختلالات ذهنی، تصادفات یا مشکلات جسمی نمود یابد، در قرآن کریم با آیه ﴿وَلَوْ كُنْتُمْ فِي [مطلب حذف شد] : «و هرچند در برجهای استوار باشید») تأیید شده است. اما انسان، با فعلیت یافتن استعدادش، میتواند بر جن تسلط یابد و حتی به آنها فرمان دهد.
جمعبندی بخش دوم
جن و شیاطین، با کثرت وجودی و اقتدار فعلی، در عوالم محدود تصرف دارند، اما در ادراک و کمال از انسان پایینترند. این محدودیت، آنها را در برابر انسان آسیبپذیر میسازد، در حالی که انسان، با استعداد بینظیر خود، میتواند بر آنها برتری یابد. جذابیت انسان برای جن، نتیجه نقص وجودی جن و برتری معرفتی انسان است.
بخش سوم: سعه وجودی ملائکه و نظم الهی
سعه و سبقه وجودی ملائکه
ملائکه، در نظام حکمت متعالیه، بهعنوان موجوداتی با سعه وجودی و حضور فراگیر در همه عوالم شناخته میشوند. این سعه، که در آیاتی مانند ﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «و ما جز به فرمان پروردگارت فرو نمیآییم») تأیید شده، نشاندهنده توانایی ملائکه در اجلال و نزول در همه عوالم، چه با تعینات خاص و چه با تمثلات و تجسمات است.
درنگ: ملائکه، با سعه وجودی و حضور در همه عوالم، واسطههای فیض الهیاند و از هرگونه محدودیت وجودی مصوناند.
نظم و تخصص در افعال ملائکه
ملائکه، برخلاف انسان که در عالم ناسوت با تزاحم و تعارض روبهروست، از نظمی بینقص برخوردارند. هر ملائکه، تنها یک فعل خاص انجام میدهد، مانند مدبریت آب، آتش یا سماوات. این تخصص، که در آیه ﴿وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ [مطلب حذف شد] : «و هیچ یک از ما نیست مگر اینکه برای او مقامی معلوم است») تأیید شده، نشانه نظم الهی در خلقت ملائکه است. صدرالمتألهین، در جلد هفتم اسفار (صفحات ۱۲۹-۱۳۰)، قضای الهی را به هفت ملائکه (جاذب، ممسک، خالع، کاسی، دافع، صاق و رائی) نسبت میدهد و آن را به مراحل پخت نان تشبیه میکند. اما این تشبیه، به دلیل مادی بودن، مورد نقد قرار گرفته، زیرا نمیتواند بساطت و تجرد ملائکه را بهدرستی تبیین کند.
درنگ: نظم بینقص ملائکه، که هر یک تنها یک فعل خاص انجام میدهند، جلوهای از حکمت الهی است که در آن هیچ تزاحمی وجود ندارد.
محدودیت برخی ملائکه و برتری انسان کامل
هرچند ملائکه از سعه وجودی برخوردارند، اما برخی از آنها، مانند جبرئیل در واقعه معراج، در مراتب خاصی محدودیت دارند. پیامبر اکرم (ص)، با رسیدن به مرتبهای که جبرئیل از آن بازماند، نشان داد که انسان کامل میتواند از ملائکه پیشی گیرد. این برتری، که ریشه در مقام جمع انسان دارد، انسان را به موجودی بیهمتا در نظام هستی تبدیل میکند.
نارضایتی ملائکه از فجور انسان
ملائکه، بهعنوان مدبران عالم، نسبت به اعمال انسان بیتفاوت نیستند. فجور و معصیت انسان، آنها را ناراضی میسازد، چنانکه در آیه ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : «از آنچه خدا به آنها فرمان داده سرپیچی نمیکنند») بر اطاعت کامل آنها تأکید شده است. این نارضایتی، مانند حساسیت معلمی به خطای شاگرد، نشاندهنده نقش مدبریتی ملائکه در نظام هستی است.
اهمیت شناخت ملائکه
بهرهمندی از فیض ملائکه، نیازمند شناخت دقیق آنهاست. توسل به ملائکه، مانند توسل به ائمه اطهار (ع) در موقعیتهای خاص، تنها با معرفت ممکن است. انسان، به دلیل محدودیت معرفتی خود، نمیتواند بهراحتی از ملائکه بهرهمند شود، مگر آنکه مقام و فعل آنها را بهدرستی بشناسد.
درنگ: شناخت دقیق ملائکه، شرط بهرهمندی از فیض آنهاست، زیرا توسل بدون معرفت، بیثمر است.
جمعبندی بخش سوم
ملائکه، با سعه وجودی و نظم بینقص خود، واسطههای فیض الهی در نظام هستیاند. آنها، با افعال مشخص و بدون تزاحم، نقشی کلیدی در مدبریت عالم ایفا میکنند. انسان، هرچند در حالت استعداد از ملائکه آسیبپذیر است، اما با فعلیت یافتن، میتواند بر آنها برتری یابد. شناخت ملائکه، بهعنوان شرط بهرهمندی از فیض آنها، در حکمت متعالیه جایگاهی ویژه دارد.
نتیجهگیری: تبیین جایگاه موجودات در نظام حکمت متعالیه
حکمت متعالیه، با نگاهی ژرف به مراتب وجودی انسان، جن، شیاطین و ملائکه، چارچوبی منسجم برای فهم جایگاه این موجودات در نظام هستی ارائه میدهد. انسان، با مقام جمع و استعداد بینظیر، توانایی رسیدن به مراتبی فراتر از جن و ملائکه را دارد. جن و شیاطین، هرچند از اقتدار فعلی برخوردارند، اما در ادراک و کمال از انسان پایینترند. ملائکه، با سعه وجودی و نظم بینقص، واسطههای فیض الهیاند و در همه عوالم حضور دارند. این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره و دیدگاههای صدرالمتألهین، تلاش کرد تا این مراتب را با زبانی روشن و علمی تبیین کند. نظم الهی، که در خلقت ملائکه و نظام هستی متجلی است، آیینهای از حکمت بیکران الهی است که انسان را به تأمل در جایگاه خود و دیگر موجودات فرا میخواند.
با نظارت صادق خادمی