مقدمه: درآمدی بر عنایت الهی و ضرورت بازاندیشی معرفتشناختی
مفهوم عنایت الهی، بهمثابه تجلی اهتمام و دقت بیحد خداوند در آفرینش، یکی از بنیادیترین مسائل فلسفه اسلامی است که در عین سادگی ظاهری، لایههای عمیقی از معرفتشناسی و حکمت خلقت را در خود نهفته دارد. این مفهوم، نهتنها بهعنوان مبنای فهم نظم هستیشناختی عالم مطرح است، بلکه دعوتی است به بازنگری در روشهای معرفتی کهن و نو، تا از این رهگذر، فلسفه اسلامی از قفس کلیات رهایی یابد و به سوی جزئیات و علوم تجربی گام بردارد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در درسگفتار شماره ۴۷۹، با نگاهی نقادانه به محدودیتهای فلسفه سنتی و با استناد به آیات قرآن کریم، بر ضرورت احیای فلسفه بهمثابه علمی زنده و پویا تأکید ورزیدهاند.
بخش نخست: تبیین مفهوم عنایت الهی در خلقت
مفهوم عنایت و اهتمام الهی
عنایت الهی، بهمعنای اهتمام و دقت بینهایت خداوند در آفرینش موجودات، هسته مرکزی بحث این درسگفتار را تشکیل میدهد. این مفهوم، نهتنها به حکمت و تدبیر الهی در خلقت اشاره دارد، بلکه در مقابل غرور انسانی قرار میگیرد که گاه امور را سرانگشتی و سادهانگارانه میپندارد. استاد فرزانه تأکید دارند که خداوند در خلقت، با تمام قوت و قدرت خود اهتمام ورزیده و هیچگونه سهلانگاری یا نقصان در آفرینش موجودات به کار نبرده است. این اهتمام، در آیات قرآن کریم، مانند «فِي يَوْمَيْنِ» و درنگ: عنایت الهی، تجلی اهتمام بینهایت خداوند در خلقت است که در مقابل غرور انسانی، به کمال و حکمت آفرینش اشاره دارد.
علم عنایی خداوند، به آگاهی کامل و همهجانبه او نسبت به جزئیات خلقت اشاره دارد. این علم، نهتنها کلیات را در بر میگیرد، بلکه به جزئیات و خصوصیات هر موجود نیز توجه دارد. استاد فرزانه تأکید میکنند که خداوند نیازی به تجربه یا تکمیل علم خود ندارد، زیرا علم او ازلی و کامل است. این دیدگاه، در مقابل تصورات انسانی که گاه خلقت را به تجربهای ناقص تشبیه میکند، قرار میگیرد و بر کمال الهی تأکید دارد.
نقد غرور انسانی و تجربهپذیری خداوند
یکی از نکات برجسته درسگفتار، نقد غرور انسانی است که کارها را سرانگشتی و ساده میپندارد. استاد فرزانه با استناد به آیات قرآن کریم، نشان میدهند که خداوند در خلقت، با تمام توان و دقت عمل کرده و هیچگونه نقص یا سهلانگاری در آن راه ندارد. این دیدگاه، با نقد تجربهپذیری خداوند تکمیل میشود؛ خداوند، برخلاف انسان که از تجربه به تکامل میرسد، از هرگونه نیاز به تجربه مبراست. این نقد، به علم ازلی و بینهایت الهی اشاره دارد که خلقت را به کمال رسانده است.
بخش دوم: نقد معرفتشناسی سنتی و دعوت به جزئیات
نقد بسنده کردن به کلیات
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، نقد بسنده کردن به کلیات در کتب فلسفی، کلامی و عرفانی است. استاد فرزانه با تأکید بر اینکه این رویکرد، معرفتشناسی اسلامی را محدود کرده، بر ضرورت توجه به جزئیات و علوم تجربی اصرار دارند. کلیات، هرچند در جای خود ارزشمندند، اما ناکافیاند و نمیتوانند بهتنهایی به شناخت عمیق عنایت الهی منجر شوند. این نقد، به محدودیتهای معرفتشناختی فلسفه سنتی اشاره دارد و دعوتی است به سوی تحقیقی مستقل و پویا.
درنگ: بسنده کردن به کلیات در معرفتشناسی اسلامی، مانعی برای شناخت عمیق عنایت الهی است و توجه به جزئیات و علوم تجربی را ضروری میسازد.
استاد فرزانه، با اشاره به اسفار اربعه ملاصدرا، نشان میدهند که این اثر، هرچند برای زمان خود ارزشمند بوده، اما به دلیل تمرکز بر کلیات و فقدان جزئیات کافی، برای دنیای علمی امروز ناکارآمد است. این نقد، نه به معنای انکار ارزش تاریخی ملاصدرا، بلکه دعوتی است به احیای فلسفه بهمثابه علمی زنده که با علوم مدرن و تجربی همگام شود.
اهمیت علوم تجربی و وجدانی
درسگفتار بر ارزش علوم تجربی و وجدانی در شناخت خلقت تأکید دارد. استاد فرزانه با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ [مطلب حذف شد] : «در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت تکذیبکنندگان چگونه بود»)، بر اهمیت تحقیق تجربی تأکید میکنند. این آیه، دعوتی است به حرکت، مشاهده و تجربه برای شناخت حکمت الهی در خلقت. بااینحال، استاد فرزانه نقد میکنند که علمای اسلامی، به دلیل تمرکز بر برهانمحوری و کماهمیت دانستن علوم تجربی، از اهرمهای علمی محروم شدهاند.
علوم وجدانی، مشاهدات و محسوسات نیز در حوزههای علمیه کماهمیت تلقی شدهاند، که این امر به ضعف روانشناسی دینی و فقدان معرفت وجدانی منجر شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که قرآن کریم، بهعنوان الگویی جامع، هم به کلیات و هم به جزئیات، و هم به معرفت باطنی و هم به تجربیات ظاهری توجه دارد. این جامعیت، باید سرمشقی برای احیای علوم اسلامی باشد.
بخش سوم: محدودیتهای فلسفه سنتی و ضرورت احیا
نقد اسفار ملاصدرا و فلسفه سنتی
اسفار اربعه ملاصدرا، بهعنوان یکی از برجستهترین آثار فلسفه اسلامی، در این درسگفتار مورد نقد قرار گرفته است. استاد فرزانه با اشاره به مباحثی مانند حرارت، رطوبت و یبوست، نشان میدهند که این مفاهیم، نه علل اجسام، بلکه معلولهایی هستند که از روششناسی سنتی ناشی شدهاند. این روششناسی، به دلیل تمرکز بر معلولها و نادیده گرفتن علل اصلی، ناکافی است. برای مثال، استاد فرزانه بیان میکنند که عباراتی مانند «أَلَمْ تَرَ» (مگر نمیبینی؟) در اسفار، به سادگی روششناسی سنتی اشاره دارد که با علوم مدرن قابل مقایسه نیست.
درنگ: اسفار ملاصدرا، هرچند برای زمان خود ارزشمند بود، به دلیل تمرکز بر کلیات و روششناسی سنتی، برای دنیای علمی امروز ناکارآمد است.
استاد فرزانه، ضمن تقدیر از ملاصدرا بهعنوان فیلسوفی بزرگ در زمان خود، تأکید دارند که فلسفه او در علوم تجربی و معاد ضعیف بوده و نمیتواند نیازهای معرفتی امروز را برآورده کند. این نقد، به ضرورت بازنگری در فلسفه سنتی و همگامی با علوم مدرن اشاره دارد.
فلسفه بهمثابه علمی زنده
استاد فرزانه فلسفه را بهعنوان شناخت موجودات و هستی تعریف میکنند که باید زنده، نو و پویا باشد. فلسفه سنتی، به دلیل بسنده کردن به کلیات و شباهت به آثار باستانی، از این پویایی محروم شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که فلسفه نباید صرفاً تاریخ فلسفه باشد، بلکه باید با علوم تجربی و جزئیات همگام شود. این دیدگاه، با نقد فلسفه غربی نیز تکمیل میشود که اغلب به تاریخ فلسفه محدود شده و از پویایی لازم برخوردار نیست.
برای احیای فلسفه، حوزههای علمیه باید از کلیات به سوی جزئیات حرکت کنند و علوم تجربی، وجدانی و اجتماعی را در بر گیرند. استاد فرزانه با اشاره به آیات قرآن کریم، مانند «فَاعْلَمُوا أَنَّهُ لَا [مطلب حذف شد] : «بدانید که معبودی جز او نیست»)، بر اهمیت معرفت جزئی و تجربی تأکید دارند، در مقابل آیه «قُولُوا لَا إِلَٰهَ [مطلب حذف شد] : «بگویید معبودی جز خدا نیست تا رستگار شوید»)، که به مفهوم کلی اشاره دارد.
بخش چهارم: حکمت خلقت و نقش علوم تجربی
خلقت انسان و حکمت فضولات
استاد فرزانه با اشاره به خلقت انسان از «گل لازب» و ناقصترین مواد، به حکمت الهی در آفرینش اشاره دارند. این حکمت، نهتنها در خلقت انسان، بلکه در فضولات او نیز نمایان است. استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، معده انسان را به آسیابی تشبیه میکنند که گندم را به نان تبدیل میکند، اما فضولات آن نیز برای حیوانات و گیاهان رشدآور است. این دیدگاه، فضولات را نه زواید، بلکه فضایل میداند که در چرخه حیات نقش دارند.
درنگ: فضولات انسان، بهمثابه فضایل خلقت، در رشد حیوانات و گیاهان نقش دارند و حکمت الهی را در چرخه حیات نشان میدهند.
این دیدگاه، به ضرورت تحقیق علمی برای اثبات نقش فضولات در حیات اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که بدون علوم تجربی، نمیتوان این حکمت را بهدرستی شناخت. این نقد، به کمبود تحقیقات در شناخت انسان و خلقت او اشاره دارد و حوزههای علمیه را به پیگیری این علوم دعوت میکند.
خلقت زمین و اجسام فلکی
استاد فرزانه با اشاره به خلقت زمین و اجسام فلکی، بر عنایت الهی در این آفرینش تأکید دارند. زمین، نهتنها برای انتفاع انسان خلق شده، بلکه خود نیز از این تعامل بهرهمند است. این دیدگاه، به تعامل دوسویه میان انسان و زمین اشاره دارد که نیازمند تحقیق علمی است. استاد فرزانه با نقد محدودیت دانش ملاصدرا در مورد تعداد کواکب، نشان میدهند که حتی امروز نیز دانش بشر کامل نیست و حوزههای علمیه باید در این علوم دخالت کنند.
بخش پنجم: نقش حوزههای علمیه و احیای علوم اسلامی
انفعال حوزهها و ضرورت تولید علم
استاد فرزانه با نقد انفعال حوزههای علمیه در علوم تجربی و فلکی، بر ضرورت تولید علم مستقل تأکید دارند. حوزهها، به دلیل بسنده کردن به کلیات و کماهمیت دانستن علوم تجربی، از اهرمهای علمی محروم شدهاند. این انفعال، به عقبماندگی علمی جهان اسلام منجر شده است. استاد فرزانه تأکید دارند که علوم تجربی، هرچند غیربرهانی تلقی شوند، کارآمد و لازماند و باید در حوزهها احیا شوند.
درنگ: حوزههای علمیه باید با احیای علوم تجربی و جزئی، از انفعال به سوی تولید علم مستقل حرکت کنند.
استاد فرزانه با اشاره به ظرفیت عظیم قرآن کریم و روایات در علوم تجربی، وجدانی و مشاهداتی، حوزهها را به متکفل شدن این علوم دعوت میکنند. این ظرفیت، باید مبنای احیای علوم اسلامی قرار گیرد تا جهان اسلام از وابستگی به علوم وارداتی رهایی یابد.
مقایسه با پیشینیان و علوم مدرن
استاد فرزانه با مقایسه ملاصدرا و ابنسینا، نشان میدهند که ابنسینا به دلیل توجه به علوم تجربی، در جهان شناخته شد، درحالیکه ملاصدرا در این زمینه ضعیف بود. این مقایسه، به اهمیت علوم تجربی در شهرت علمی و کارایی معرفتی اشاره دارد. استاد فرزانه تأکید دارند که حوزهها نباید صرفاً مصرفکننده علوم دیگران باشند، بلکه باید با استفاده از علوم مدرن، به تولید علم مستقل بپردازند.
نتیجهگیری: دعوت به احیای فلسفه اسلامی
درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، گامی بلند در تبیین عنایت الهی در خلقت و نقد محدودیتهای معرفتشناختی فلسفه سنتی است. عنایت الهی، بهمثابه اهتمام بینهایت خداوند در آفرینش، نیازمند شناختی جامع از کلیات و جزئیات است. نقد بسنده کردن به کلیات، کمتوجهی به علوم تجربی و وجدانی، و انفعال حوزههای علمیه، نشاندهنده ضرورت احیای فلسفه بهمثابه علمی زنده و پویاست. استاد فرزانه با استناد به آیات قرآن کریم، مانند «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»، بر اهمیت تحقیق تجربی تأکید دارند و حوزهها را به حرکت از کلیات به جزئیات و تولید علم مستقل دعوت میکنند. این نوشتار، با حفظ تمامی محتوای اصلی و تحلیلهای تفصیلی، تلاشی است برای ارائه این درسگفتار در قالبی علمی و متناسب با نیازهای آکادمیک امروز.