متن درس
تحلیل سیستمیک عنایت الهی در خلقت
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۸۰)
دیباچه
عنایت الهی در خلقت، مفهومی عمیق و چندوجهی است که از دیرباز در کانون توجه متفکران دینی و فلسفی قرار داشته است. این مفهوم، که ریشه در آیات قرآن کریم و سنت نبوی دارد، نهتنها بهعنوان گواهی بر حکمت و قدرت الهی، بلکه بهمثابه دریچهای بهسوی فهم نظاممند و کاربردی خلقت مطرح است. در این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، تلاش شده است تا با نگاهی سیستمیک و تجربی، ابعاد گوناگون عنایت الهی در خلقت بررسی شود. این بررسی، با تأکید بر ضرورت گذار از روشهای سنتی و مفهومی به رویکردهای علمی و کاربردی، به دنبال بازنمایی حقیقت هستی در پرتو عقل، دل و حس است.
بخش نخست: نقد روشهای سنتی در تبیین عنایت الهی
محدودیتهای روششناسی سنتی
بررسی عنایت الهی در متون کلامی، تفسیری، عرفانی و اخلاقی، عمدتاً به مشاهدات حسی و غیرمسلح محدود بوده و از عمق تحقیقی لازم برخوردار نیست. این رویکرد، که به کلیگوییهای مفهومی و توصیفات ظاهری بسنده کرده، نمیتواند پیچیدگیهای خلقت را بهصورت جامع تبیین کند. برای مثال، توصیف چگونگی تغذیه حیوانات یا چرخش زمین، هرچند دقیق و درست، در سطحی ابتدایی باقی مانده و فاقد تحلیلهای عمیق علمی و فلسفی است. این محدودیت، ریشه در روششناسی سنتی دارد که بهجای کاوش ریشهای، به مشاهدات سطحی اکتفا کرده است.
درنگ: روشهای سنتی در تبیین عنایت الهی، بهسان نقاشی کودکانهای است که با ابزارهای ساده ترسیم شده و فاقد عمق و دقت لازم برای بازنمایی حقیقت خلقت است.
تحلیل تفاوت میان مشاهدات ابتدایی و تحلیل علمی
مشاهدات ابتدایی، مانند نقاشی کودکانهای است که با مدادهای ساده ترسیم میشود، در حالی که تحلیلهای علمی و سیستمیک، بهسان کارهای گرافیکی پیشرفته با ابزارهای مدرن است. عنایت الهی، که در خلقت بهصورت نظاممند و پیچیده متجلی شده، نیازمند بررسی با ابزارهای علمی و تجربی است. همانگونه که بالون ابتدایی با فضاپیمای پیشرفته قابل مقایسه نیست، تحلیلهای سنتی نیز نمیتوانند پاسخگوی نیازهای معرفتی امروز باشند. این تمثیل، به تفاوت بنیادین میان روشهای سنتی و مدرن در مطالعه فلسفی اشاره دارد و بر ضرورت بهرهگیری از ابزارهای علمی تأکید میورزد.
درنگ: تحلیل سیستمیک عنایت الهی، بهسان فضاپیمایی است که با دقت و عمق، شگفتیهای خلقت را کاوش میکند، در حالی که مشاهدات سنتی، مانند بالونی ساده، تنها به سطح ظاهری بسنده میکنند.
جمعبندی بخش نخست
روشهای سنتی، اگرچه در زمان خود ارزشمند بودهاند، امروز نمیتوانند پاسخگوی پرسشهای عمیق معرفتی باشند. گذار از کلیگوییهای مفهومی به تحلیلهای سیستمیک و تجربی، ضرورتی است که در مطالعه عنایت الهی باید مدنظر قرار گیرد. این تحول، مستلزم بازنگری در روششناسی و بهرهگیری از ابزارهای علمی مدرن است.
بخش دوم: ضرورت رویکرد سیستمیک و تجربی در فهم عنایت الهی
نیاز به روشهای وصول، رویت و تجربه
شناخت عمیق عنایت الهی، مستلزم بهرهگیری از روشهای وصول، رویت و تجربه با ابزارهای علمی، چه با چشم مسلح و چه غیرمسلح، و با روح مجرد و نفس تجربی است. این شناخت باید بهصورت سیستمیک و کاربردی باشد، نه صرفاً برای خطابه و منبر. برای مثال، تبیین چگونگی گرسنگی و سیری انسان، فراتر از مشاهدات ظاهری، نیازمند بررسیهای علمی در حوزههای زیستشناسی، روانشناسی و علوم انسانی است. این پرسش که حس گرسنگی در معده است یا در مغز، و چه عواملی آن را تشدید یا تضعیف میکنند، نمونهای از موضوعاتی است که نیازمند تحقیقات عمیق و ریشهای است.
درنگ: شناخت عنایت الهی، بهسان سفری است که با ابزارهای علمی و روح مجرد، به اعماق خلقت نفوذ میکند و از کلیگوییهای ظاهری فراتر میرود.
نقد فلسفه کلی و مفهومی
فلسفهای که به مفاهیم کلی و انتزاعی محدود شود، مانند گلهای پلاستیکی است که فاقد حیات و بو هستند. این نوع فلسفه، هرچند زیبا بهنظر آید، نمیتواند حقیقت هستی را بازنمایی کند. فلسفه حقیقی، باید با ماده کائنات و موجودات عالم در ارتباط باشد و به تجربه و لمس هستی منجر شود. استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تمثیلی زیبا، فلسفه کلی را به گلهای پلاستیکی تشبیه کردهاند که فاقد بو و حیاتاند، در حالی که فلسفه تجربی، مانند گلی زنده است که خاک و آبش نیز عطرآگین است.
درنگ: فلسفه حقیقی، مانند گلی زنده است که با عقل، دل و حس، عطر هستی را استشمام میکند و از محدوده مفاهیم انتزاعی بهسوی تجربه ملموس گام برمیدارد.
مزمزه کردن هستی: تجربهای عمیق و شهودی
فیلسوف حقیقی، کسی است که هستی را با عقل، دل و حس تجربه کند و با ماده کائنات ارتباط برقرار نماید. این تجربه، که استاد فرزانه از آن با عنوان «مزمزه کردن هستی» یاد کردهاند، فراتر از حفظ کلمات فلسفی است و به درک عمیق و ملموس از خلقت منجر میشود. این مفهوم، با «شهود» و «حضور» در فلسفه اسلامی همخوانی دارد و نیازمند ترکیبی از عقل، دل و حس است که فیلسوف را از محدوده نظری بهسوی درک عملی سوق میدهد.
درنگ: مزمزه کردن هستی، بهسان چشیدن طعم گلی است که با عقل، دل و حس، فیلسوف را به عمق حقیقت خلقت رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش دوم
رویکرد سیستمیک و تجربی، راهی است بهسوی فهم عمیقتر عنایت الهی. این رویکرد، که فراتر از کلیگوییهای سنتی است، مستلزم بهرهگیری از ابزارهای علمی و تجربه شهودی است. فلسفه حقیقی، با ارتباط با ماده کائنات و مزمزه کردن هستی، میتواند حقیقت خلقت را بازنمایی کند.
بخش سوم: تحول در نظامهای آموزشی و پژوهشی
ایجاد بخشهای تحقیقاتی تخصصی
برای بررسی عمیق عنایت الهی، حوزههای علمیه باید بخشهای تخصصی برای تحقیقات ریشهای و کاربردی ایجاد کنند. این بخشها، با روشهای علمی و سیستمیک، به مطالعه پدیدههای خلقت میپردازند و از حالت تقلیدی و مفهومی بهسوی تولید دانش کاربردی حرکت میکنند. این پیشنهاد، به لزوم تحول ساختاری در حوزههای علمیه اشاره دارد که میتواند به اکتشافات جدید منجر شود.
درنگ: ایجاد بخشهای تحقیقاتی در حوزههای علمیه، بهسان تأسیس باغی است که با کشت دانش کاربردی، میوههای نوآوری و اکتشاف را به بار میآورد.
نقد وضعیت علمی حوزهها و دانشگاهها
دانشگاههای امروزی، به دلیل وابستگی به علوم وارداتی، از اصالت علمی محروماند و حوزهها، به دلیل رویکرد تقلیدی و مفهومی، از نوآوری بازماندهاند. این نقد، به ضعفهای ساختاری در نظامهای آموزشی اشاره دارد و بر ضرورت بازنگری در روشهای آموزشی و پژوهشی تأکید میورزد. استاد فرزانه، با اشاره به این ضعفها، بر لزوم تولید دانش ریشهای و کاربردی تأکید کردهاند.
درنگ: حوزهها و دانشگاهها، مانند دو بال پرندهای هستند که برای پرواز بهسوی حقیقت، باید از تقلید و وابستگی رهایی یابند و به تولید دانش اصیل و کاربردی روی آورند.
رقابت علمی میان حوزه و دانشگاه
حوزهها و دانشگاهها باید در تولید دانش کاربردی و ریشهای با یکدیگر رقابت کنند. این رقابت، به جای نزاع و مرافعه، باید در جهت اکتشافات جدید و نوآوری باشد. این پیشنهاد، با روح قرآن کریم و سنت همخوانی دارد و میتواند به تحول در نظامهای آموزشی منجر شود.
درنگ: رقابت علمی میان حوزه و دانشگاه، بهسان مسابقهای است که با تولید دانش کاربردی، افقهای جدیدی از معرفت را میگشاید.
جمعبندی بخش سوم
تحول در نظامهای آموزشی، از طریق ایجاد بخشهای تحقیقاتی، بازنگری در روشهای پژوهشی و رقابت علمی، میتواند حوزهها و دانشگاهها را به مراکز نوآوری تبدیل کند. این تحول، نهتنها پاسخگوی شبهات فلسفی است، بلکه به نیازهای عملی جامعه نیز پاسخ میدهد.
بخش چهارم: قرآن کریم و سنت بهعنوان منابع عنایت الهی
ظرفیتهای قرآن کریم و سنت
قرآن کریم و سنت، سرشار از عنایات الهی نسبت به مخلوقاتاند. این منابع، که بهعنوان پایههای معرفت دینی شناخته میشوند، ظرفیت بالایی برای کشف حقایق خلقت دارند. بررسی این منابع با روشهای علمی و سیستمیک، میتواند به اکتشافات جدید در حوزههای مختلف علمی و فلسفی منجر شود.
درنگ: قرآن کریم و سنت، مانند چشمهای زلالاند که با کاوش سیستمیک، میتوانند دانشی ژرف و کاربردی به ارمغان آورند.
بررسی آیات قرآن کریم
آیه ۲۲ سوره بقره
الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ [مطلب حذف شد] : «آن که زمین را برای شما فرشی قرار داد و آسمان را بنایی، و از آسمان آبی فرو فرستاد و به [وسیله] آن از میوهها برای شما روزی پدید آورد.»
این آیه، به فرآیند خلقت رزق از طریق نزول آب و رویش میوهها اشاره دارد. بررسی علمی این فرآیند، نیازمند تحقیقات گسترده در زمینههای زیستشناسی، زمینشناسی و کشاورزی است. خروج رزق از زمین، بهویژه رویش گیاهان از خاک و سنگ، یکی از مصادیق بارز عنایت الهی است. این پدیده، نشاندهنده قدرت الهی در خلقت است و نیازمند تحلیلهای علمی برای درک مکانیزمهای زیستی و شیمیایی آن است.
درنگ: خروج رزق از زمین، مانند معجزهای است که با نرمش دانهای ظریف، سنگهای سخت را میشکافد و قدرت الهی را در خلقت متجلی میسازد.
آیه ۲۶ سوره بقره
إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ [مطلب حذف شد] : «خداوند از زدن مثل به پشه و حتی بالاتر از آن شرم نمیکند. اما کسانی که ایمان آوردهاند، میدانند که آن [مثل] حق است و از جانب پروردگارشان است، و اما کسانی که کافر شدهاند، میگویند: خدا از این مثل چه خواسته است؟ با آن بسیاری را گمراه میکند و بسیاری را هدایت میکند، و جز فاسقان را با آن گمراه نمیسازد.»
انتخاب پشه بهعنوان مثالی از عنایت الهی، نشاندهنده اهتمام خداوند به مخلوقات کوچک است. ویژگیهای منحصربهفرد پشه، مانند خرطوم آن، نمونهای از عنایت الهی است که فراتر از ویژگیهای ظاهری است. بررسی علمی این ویژگیها، در حوزههای حشرهشناسی و زیستشناسی، میتواند به درک عمیقتر نقش پشه در هدایت یا ضلالت منجر شود.
درنگ: پشه، بهسان آینهای است که در کوچکی خود، عظمت عنایت الهی را بازمیتاباند و مؤمنان را بهسوی حقیقت هدایت میکند.
آیه ۲۸ سوره بقره
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ [مطلب حذف شد] : «چگونه به خدا کفر میورزید، در حالی که مردگان بودید، پس شما را زنده کرد، سپس شما را میمیراند، سپس زنده میکند، سپس به سوی او بازمیگردید.»
این آیه، به چرخه حیات و موت اشاره دارد که نیازمند بررسیهای عمیق در فلسفه حیات، زیستشناسی و متافیزیک است. مفهوم «اموات» قبل از حیات، به مراتب وجودی پیش از تولد اشاره دارد و میتواند موضوع تحقیقات فلسفی و علمی باشد.
درنگ: چرخه حیات و موت، مانند رقصی است که در آن روح انسانی، از موت به حیات و از حیات به موت، در مسیر بازگشت به سوی معبود میچرخد.
آیه ۵۵ سوره بقره
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ [مطلب حذف شد] : «و هنگامی که گفتید: ای موسی، ما به تو ایمان نمیآریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، پس صاعقه شما را گرفت در حالی که مینگریستید.»
این آیه، به محدودیتهای معرفتی انسان در رویت خدا اشاره دارد. صاعقه، بهعنوان پدیدهای الهی، میتواند موضوع تحقیقات علمی در حوزه فیزیک و هواشناسی باشد. بررسی مکانیزمهای تولید صاعقه، میتواند به کاربردهای عملی در فناوری و دفاع منجر شود.
درنگ: صاعقه، مانند شمشیری الهی است که محدودیتهای ادراک بشری را آشکار میسازد و در عین حال، ظرفیتهایی برای اکتشاف علمی ارائه میدهد.
جمعبندی بخش چهارم
قرآن کریم و سنت، بهعنوان منابع غنی معرفت دینی، ظرفیت بالایی برای کشف عنایات الهی دارند. آیات مورد بحث، از خروج رزق از زمین تا پیچیدگیهای خلقت پشه و چرخه حیات و موت، همگی به شگفتیهای خلقت اشاره دارند که نیازمند بررسیهای سیستمیک و علمیاند.
بخش پنجم: ضرورت تولید دانش کاربردی
تحول در حوزههای علمیه
حوزههای علمیه باید به تولید دانش کاربردی و ریشهای بپردازند تا پاسخگوی نیازهای جامعه و جهان باشند. این دانش، باید از حالت کلی و مفهومی بهسوی کاربردهای ملموس حرکت کند. استاد فرزانه، با تمثیلی از مرحوم میرزای قمی، به ضعفهای روششناختی حوزهها اشاره کردهاند که بهجای ترسیم مار، تنها به نوشتن آن بسنده کردهاند.
درنگ: تولید دانش کاربردی در حوزهها، مانند ترسیم ماری زنده است که نهتنها دیده میشود، بلکه تأثیر اجتماعی و عملی نیز دارد.
نقد کلیگویی در حوزهها
حوزهها، به دلیل تکیه بر کلیات و مفاهیم انتزاعی، از تولید دانش کاربردی بازماندهاند. این کلیگویی، مانند نقاشی مار توسط میرزای قمی، فاقد تأثیر اجتماعی و عملی است. برای اثرگذاری اجتماعی، حوزهها باید بهسوی تولید دانش ملموس و قابلاجرا حرکت کنند.
درنگ: کلیگویی در حوزهها، مانند نوشتن واژه مار است، در حالی که دانش کاربردی، مانند ترسیم ماری است که زنده و تأثیرگذار است.
جمعبندی بخش پنجم
تولید دانش کاربردی، ضرورتی است که میتواند حوزههای علمیه را از حالت تقلیدی و سنتی خارج سازد. این تحول، با تمرکز بر تحقیقات ریشهای و کاربردی، میتواند حوزهها را به مراکز نوآوری تبدیل کند.
نتیجهگیری و جمعبندی
تحلیل عنایت الهی در خلقت، با تکیه بر درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، نشاندهنده ضرورت تحول در روشهای تحقیق فلسفی و دینی است. رویکردهای سنتی، که به مشاهدات ابتدایی و کلیگوییهای مفهومی محدود شدهاند، نمیتوانند پاسخگوی نیازهای معرفتی امروز باشند. آیات قرآن کریم، مانند آیات ۲۲، ۲۶، ۲۸ و ۵۵ سوره بقره، سرشار از عنایات الهیاند که نیازمند بررسیهای سیستمیک و علمی در حوزههایی چون زیستشناسی، کیهانشناسی و فیزیک هستند. ایجاد بخشهای تحقیقاتی در حوزهها و دانشگاهها، با تمرکز بر تولید دانش کاربردی و ریشهای، میتواند به اکتشافات جدید و تحول در نظامهای آموزشی منجر شود. تجربه و مزمزه کردن هستی، چه با عقل، چه با دل و چه با حس، راهی بهسوی درک عمیقتر عنایات الهی است. حوزههای علمیه، با الهام از قرآن کریم و سنت، میتوانند به مراکز نوآوری تبدیل شوند که نهتنها پاسخگوی شبهات فلسفیاند، بلکه به نیازهای عملی جامعه و جهان نیز پاسخ میدهند.
با نظارت صادق خادمی