متن درس
فلسفه وجودی و عنایت الهی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۸۱)
مقدمه
فلسفه، به مثابه دریچهای به سوی شناخت حقیقت هستی، از دیرباز در کانون توجه اندیشمندان اسلامی قرار داشته است. این نوشتار، برآمده از درسگفتار شماره ۴۸۱ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، کوششی است برای بازتعریف فلسفه در پرتو عنایت الهی و تبیین ضرورت تحولی ژرف در نگرش به این دانش در حوزههای علمیه. در این مسیر، فلسفه نه صرفاً مجموعهای از الفاظ و مفاهیم انتزاعی، بلکه چونان پلی به سوی ارتباط وجودی با موجودات و فهم ریشهای حقایق معرفی میشود. با تکیه بر آیات قرآن کریم و نقد رویههای سنتی، این اثر درصدد است تا زمینههای نوینی برای تحقیقات فلسفی ارائه دهد که هم کاربردی باشد و هم ریشه در واقعیات وجودی داشته باشد.
بخش اول: بازتعریف فلسفه در پرتو عنایت الهی
مفهوم عنایت الهی و ضرورت تحول فلسفی
عنایت الهی، به مثابه اهتمام بیکران خداوند در آفرینش موجودات، بنیانی است که فلسفه اسلامی باید بر آن استوار گردد. این عنایت، نه تنها در خلقت موجودات، بلکه در چگونگی فهم و ارتباط با آنها نیز تجلی مییابد. استاد فرزانه، فلسفه را فراتر از مطالعه متون و الفاظ میدانند و بر سه اصل بنیادین تأکید میورزند: تحقیق علمی، ریشهای بودن، و کاربرد عملی. این سه اصل، چونان سه ستون استوار، فلسفه را از حصار کتابها و مفاهیم انتزاعی رها ساخته و به سوی واقعیات وجودی هدایت میکنند.
تحلیل این اصل نشان میدهد که فلسفه باید از سطح مباحث نظری و لفاظی فراتر رود و به شناخت مصادیق و واقعیات بپردازد. این دیدگاه، فلسفه را نه تنها به عنوان یک علم نظری، بلکه به مثابه ابزاری برای فهم و هدایت نظام دینی و اجتماعی معرفی میکند.
نقد فلسفه کتابی و فیلسوفان متونمحور
یکی از محورهای اصلی این درسگفتار، نقد فیلسوفانی است که معرفتشان به مطالعه متون کهن محدود شده است. استاد فرزانه، این دسته از فیلسوفان را به گلهای پلاستیکی تشبیه میکنند که هرچند ظاهری زیبا دارند، اما فاقد بو، خاصیت، و زندگیاند. این تشبیه، به روشنی بیانگر کاستی فلسفهای است که صرفاً به تکرار مفاهیم کتابهایی چون اسفار، منظومه، و اشارات بسنده میکند، بیآنکه به واقعیات وجودی و مصادیق عینی دست یابد.
این نقد، به ضرورت تحول در روششناسی فلسفه اشاره دارد. فیلسوفی که تنها به متون وابسته است، از فهم عمیق حقیقت بازمیماند و نمیتواند با ذرهذره موجودات ارتباط وجودی برقرار کند. چنین فلسفهای، به جای آنکه به شناخت حقیقت و هدایت جامعه منجر شود، در چارچوب الفاظ و عبارات محصور میماند.
فلسفه وجودی: ارتباط با موجودات
فلسفه، در نگاه استاد فرزانه، دانشی است که باید با موجودات عالم ارتباط وجودی برقرار کند. فیلسوف، وجودشناس، حقیقتشناس، و واقعشناس است؛ کسی که با سنگ، صدا، و هر جزء از هستی به مثابه یک حقیقت زنده تعامل میکند. این ارتباط وجودی، به معنای چکاب دقیق موجودات است، گویی فیلسوف پزشک عالم هستی است که با دقت و حساسیت، نبض حقیقت را در هر ذره میجوید.
این دیدگاه، فلسفه را از یک دانش انتزاعی به علمی پویا و ملموس تبدیل میکند که با واقعیات عالم سر و کار دارد. برخلاف فلسفه کتابی که در الفاظ و عبارات متوقف میشود، فلسفه وجودی به سوی شناخت عمیق و ریشهای هدایت میگردد.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین مفهوم عنایت الهی، فلسفه را به مثابه ابزاری برای فهم حقیقت و هدایت جامعه معرفی کرد. نقد فلسفه کتابی و تأکید بر ارتباط وجودی با موجودات، ضرورت تحول در حوزههای علمیه را آشکار ساخت. فلسفهای که تحقیقی، ریشهای، و کاربردی باشد، میتواند نقش خود را به عنوان راهنمای نظام دینی و اجتماعی ایفا کند.
بخش دوم: روششناسی فلسفه تحقیقی و ریشهای
تحقیق علمی و ریشهای
تحقیق فلسفی، به باور استاد فرزانه، باید ریشهای و غیرتقلیدی باشد. فیلسوف نباید به تکرار سخنان پیشینیان بسنده کند، بلکه باید با بهرهگیری از میراث علمای گذشته، به سوی فهم نوین و مستقل گام بردارد. این تحقیق ریشهای، به معنای کشف حقیقت از بن و ریشه است، نه تقلید کورکورانه از متون کهن.
این رویکرد، فیلسوف را از قید تقلید آزاد میسازد و او را به سوی استقلال معرفتی هدایت میکند. فیلسوف ریشهای، چونان کاوشگری است که به جای پذیرش سطحی مفاهیم، به عمق حقیقت فرو میرود.
کاربرد عملی فلسفه
فلسفه باید کاربردی و بهدردبخور باشد، به گونهای که بتواند مسائل جامعه را حل کند و راهنمای نظام دینی و ملت باشد. مباحث فلسفی نباید به موضوعات بیاساس و خیالی محدود شوند، بلکه باید به تولید علم و تنظیم رابطه تولید و مصرف در جامعه منجر شوند.
این کاربرد، فلسفه را از یک دانش نظری به ابزاری برای حل مسائل واقعی تبدیل میکند. فیلسوف، چونان مهندسی است که با ابزار علم، بنای جامعه را استوار میسازد.
نقد مصرفزدگی حوزهها
حوزههای علمیه، به جای تولید علم، به مصرفکنندگی روی آوردهاند. این انفعال علمی، مانع از ایفای نقش واقعی حوزهها در جامعه شده است. استاد فرزانه، با تشبیه علمای عاطل به پهلوانان زیرتختی، بر ضرورت پویایی و تولید علم تأکید میورزند.
این نقد، به ضعف نظام آموزشی حوزهها اشاره دارد و ضرورت احیای فلسفه پویا را برجسته میسازد. حوزهها باید به جای بسنده کردن به آموزشهای سنتی، به تولید پروژههای تحقیقی کاربردی بپردازند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، روششناسی فلسفه تحقیقی و ریشهای را تبیین کرد و بر ضرورت کاربرد عملی آن تأکید ورزید. نقد مصرفزدگی حوزهها و دعوت به تولید علم، راه را برای احیای فلسفهای پویا و کارآمد هموار ساخت. فلسفهای که ریشهای و کاربردی باشد، میتواند به مثابه چراغی روشنگر، جامعه را به سوی حقیقت هدایت کند.
بخش سوم: پروژههای تحقیقی برآمده از قرآن کریم
استفاده از قرآن کریم در فلسفه
قرآن کریم، به مثابه منبعی بیکران از معرفت، ظرفیت عظیمی برای تحقیقات فلسفی ارائه میدهد. استاد فرزانه، با اشاره به آیاتی چون آیه ۶۵، ۶۸، ۹۳، و ۱۰۲ سوره بقره، پروژههای تحقیقی نوینی را پیشنهاد میدهند که میتوانند فلسفه را از انفعال به پویایی سوق دهند.
این اشارات قرآنی، چونان کلیدهایی برای گشودن درهای معرفتاند که فیلسوف را به سوی پروژههای تحقیقی کاربردی رهنمون میسازند.
پروژه تبدل ماهیت (آیه ۶۵ بقره)
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ [مطلب حذف شد] : «و قطعاً دانستید کسانی از شما را که در روز شنبه تجاوز کردند، پس به آنها گفتیم: بوزینگانی راندهشده باشید»).
این آیه، به تبدل ماهیت انسان به قرده اشاره دارد که مسألهای عمیقاً فلسفی است. استاد فرزانه، این تبدل را به مثابه پروژهای تحقیقی معرفی میکنند که میتواند چالشهای ماهیتشناسی را بازتعریف کند.
نقد مفهوم ماهیت به عنوان امری دروغین، نشاندهنده آن است که وجود، ظهورات، و تعینات است که حقیقت را شکل میدهند. این دیدگاه، امکان تعالی انسان به مقامات عالی، مانند موسی کلیمالله، را مطرح میسازد و فلسفه را به سوی وجودمحوری هدایت میکند.
پروژه روانشناسی دینی (آیه ۹۳ بقره)
وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطَّوْرَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا ۖ [مطلب حذف شد] : «و هنگامی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سرتان برافراشتیم، آنچه را به شما عطا کردهایم با قوت بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم و نافرمانی کردیم»).
این آیه، به روانشناسی دینی و تأثیر کفر بر قلب اشاره دارد. عبارت أَشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ، که فعلی مجهول است، نشاندهنده آن است که قلب به سبب کفر، به گوسالهپرستی آلوده شده است. این موضوع، پروژهای تحقیقی در روانشناسی دینی را پیشنهاد میدهد.
این پروژه، به بررسی چگونگی آلودگی قلب به کفر و معصیت میپردازد و میتواند بنیانی برای فهم عمیقتر رفتارهای انسانی در پرتو دین باشد.
پروژه سحر (آیه ۱۰۲ بقره)
وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَىٰ مُلْكِ سُلَيْمَانَ … فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ [مطلب حذف شد] : «و آنچه را که شیاطین در سلطنت سلیمان تلاوت میکردند پیروی کردند … و از آن دو، چیزی میآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایی میافکندند»).
این آیه، به حقیقت سحر به عنوان علمی کاربردی با معلم و متعلم اشاره دارد. استاد فرزانه، با نقد حرمت مطلق سحر، آن را به مثابه ابزاری معرفی میکنند که در تاریخ توسط علما برای اهداف دینی به کار رفته است.
این پروژه، با تمایز میان سحر قرآنی و شعبده امروزی، بر ظرفیت سحر به عنوان ابزاری در خدمت دین تأکید میورزد و از سوءاستفاده از آن بر حذر میدارد.
پروژه فافعلوا (آیه ۶۸ بقره)
قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَٰلِكَ [مطلب حذف شد] : «گفتند: پروردگار تو را بخوان تا برای ما روشن کند که آن چیست؟ گفت: او میفرماید: آن گاوی است نه پیر و نه بکر، میان این دو، پس آنچه فرمان یافتهاید انجام دهید»).
دستور فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ، به ضرورت عمل به فرمان الهی اشاره دارد. این دستور، که مختص بنیاسرائیل نیست، پروژهای تحقیقی برای بررسی چگونگی اجرای اوامر الهی را پیشنهاد میدهد.
این پروژه، فیلسوف را به سوی ارتباط عملی با موجودات هدایت میکند و از او میخواهد که با صبر و حوصله، حقیقت عمل به فرمان الهی را کشف کند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، پروژههای تحقیقی نوینی را معرفی کرد که میتوانند فلسفه را از انفعال به پویایی سوق دهند. تبدل ماهیت، روانشناسی دینی، سحر، و اجرای اوامر الهی، چونان زمینههایی برای تحقیقات عمیق و کاربردی، راه را برای احیای فلسفه اسلامی هموار میسازند.
بخش چهارم: نقد حوزههای علمیه و دعوت به احیای فلسفه
نقد انفعال حوزهها
حوزههای علمیه، به دلیل فقدان پروژههای تحقیقی و بسنده کردن به آموزشهای سنتی، از نقش واقعی خود در تولید علم بازماندهاند. استاد فرزانه، این انفعال را به پهلوانان زیرتختی تشبیه میکنند که با وجود ادعای پهلوانی، از میدان عمل به دورند.
این نقد، به ضرورت تحریک حوزهها برای تولید پروژههای تحقیقی اشاره دارد. حوزهها باید به جای تکرار موضوعات کهن، به سوی موضوعات نوین و کاربردی گام بردارند.
نقد مدارک و آموزش سنتی
مدارک حوزه، بدون پشتوانه تحقیقات واقعی، به مثابه کاغذهایی بیارزشاند. آموزش سنتی خارج و اصول، هرچند ارزشمند، برای پاسخگویی به نیازهای جامعه کافی نیست. استاد فرزانه، با تشبیه عالم بیعمل به ورزشکار بیتمرین، بر ضرورت عمل و تولید علم تأکید میورزند.
این نقد، به ضعف نظام آموزشی حوزهها اشاره دارد و دعوت به تولید علم و انسانسازی را به جای بناسازی مطرح میسازد.
وظیفه حوزهها: علمسازی و انسانسازی
حوزهها باید به جای ساختن بناها، به علمسازی و انسانسازی بپردازند. این وظیفه، به هویت اصلی حوزهها بازمیگردد که باید در خدمت مردم و تولید علم باشند.
این دیدگاه، حوزهها را به سوی ایفای نقش اجتماعی و معرفتی خود هدایت میکند و از آنها میخواهد که با پروژههای تحقیقی، به نیازهای جامعه پاسخ دهند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با نقد انفعال حوزهها و آموزش سنتی، بر ضرورت احیای فلسفه پویا تأکید ورزید. حوزهها باید از مصرفزدگی به تولید علم و انسانسازی حرکت کنند تا نقش خود را به عنوان راهنمای جامعه ایفا نمایند.
نتیجهگیری
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، فلسفه اسلامی را در پرتو عنایت الهی بازتعریف کرد. فلسفهای که تحقیقی، ریشهای، و کاربردی باشد، میتواند از حصار الفاظ و متون کهن رها شده و به سوی ارتباط وجودی با موجودات گام بردارد. نقد فلسفه کتابی، انفعال حوزهها، و بسنده کردن به آموزشهای سنتی، ضرورت احیای فلسفه پویا را آشکار ساخت. آیات قرآن کریم، چونان چراغهایی روشنگر، پروژههای تحقیقی نوینی را پیشنهاد کردند که میتوانند فلسفه را به ابزاری برای هدایت جامعه تبدیل کنند. حوزههای علمیه، با حرکت به سوی تولید علم و انسانسازی، میتوانند نقش خود را در خدمت به جامعه ایفا کنند. این اثر، با ارائه دیدگاهی جامع و عمیق، راه را برای تحقیقات فلسفی آینده هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی