در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 491

متن درس





کتاب فلسفه اسلامی: تبیین عشق و شوق در نظام هستی

کتاب فلسفه اسلامی: تبیین عشق و شوق در نظام هستی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹۱)

دیباچه

فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، مفاهیمی را در خود جای داده که چون گوهرهایی درخشان، ذهن و روح جست‌وجوگران معرفت را روشن می‌سازد. در این میان، مفاهیم عشق و شوق، به مثابه دو نیروی پویا و بنیادین، در نظام هستی نقشی بی‌همتا ایفا می‌کنند. این کتاب، که از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۴۹۱ بهره گرفته، به کاوشی عمیق و روشمند در این دو مفهوم می‌پردازد. با تکیه بر دیدگاه‌های صدرالمتألهین در اسفار اربعه و نقدهای دقیق بر آن، این اثر می‌کوشد تا با زبانی وزین و استدلالی، تبیینی جامع از جایگاه عشق و شوق در مراتب مختلف وجود ارائه دهد.

بخش نخست: تبیین مفاهیم بنیادین عشق و شوق

تعریف عشق و شوق

در فلسفه اسلامی، عشق به مثابه ظرف وجدان تعریف می‌شود؛ نیرویی که موجود را به حفظ آنچه در اختیار دارد، وا می‌دارد. این حفظ الموجود، چونان نگهبانی است که گوهری گرانبها را در سینه خود پاس می‌دارد. شوق اما، ظرف فقدان است؛ آرزویی سوزان برای کسب آنچه مفقود است، مانند تشنه‌ای که در پی چشمه‌ای زلال می‌گردد. این دو نیرو، در وجود انسان و دیگر موجودات، چونان دو بال پرواز، حرکت به سوی کمال را ممکن می‌سازند.

درنگ: عشق، نگهدارنده موجود است و شوق، جوینده مفقود. این دو، دو روی یک سکه‌اند که در حرکت وجودی موجودات نقش می‌آفرینند.

وجدان و فقدان در نظام هستی

انسان، به مثابه موجودی دوسویه، آنچه را دارد با عشق نگه می‌دارد و آنچه را ندارد با شوق می‌جوید. این دوگانگی، چونان رقصی هماهنگ میان بودن و شدن، انسان را در مسیر کمال هدایت می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تمایز را به تمامی موجودات تعمیم داده و پرسشی بنیادین مطرح می‌سازد: آیا عشق و شوق در همه مراتب هستی، از خدا تا ملائکه و اجسام، حضور دارند؟ این پرسش، چونان کلیدی است که درهای معرفت را به سوی کاوشی عمیق‌تر می‌گشاید.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تعریف عشق و شوق و تبیین جایگاه وجدان و فقدان، بنیانی استوار برای فهم نظام‌مند این مفاهیم فراهم آورد. عشق، چونان نگهبان وجود، و شوق، چونان محرک کمال‌جویی، دو نیروی بنیادین در حرکت موجودات به سوی کمال‌اند. این تبیین، زمینه‌ساز بررسی عمیق‌تر این مفاهیم در مراتب مختلف وجود، از جمله خدا، ملائکه، و اجسام، در بخش‌های آتی است.

بخش دوم: عشق و شوق در مراتب وجود

شوق در ذات الهی

آیا در ذات بی‌نیاز الهی، شوق جایگاهی دارد یا تنها عشق حاکم است؟ این پرسش، چونان نسیمی که پرده‌های معرفت را کنار می‌زند، ما را به سوی تأمل در کمال مطلق رهنمون می‌شود. شوق، به دلیل وابستگی به فقدان، در ذات الهی که از هر نقص و کاستی مبراست، راه ندارد. عشق الهی، اما، چونان ظهوری ذاتی است که در آن خدا از خود به خود سیر می‌کند، بی‌آنکه غایتی خارجی در کار باشد.

درنگ: در خدا، عشق به معنای ظهور ذاتی است، اما شوق، به دلیل نبود فقدان، وجود ندارد.

عشق و شوق در ملائکه

ملائکه، به مثابه موجودات عقلانی مفارق، در مرتبه‌ای از وجود ایستاده‌اند که از ماده و قوه آزادند. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقدی دقیق بر صدرالمتألهین، این پرسش را مطرح می‌سازد که آیا ملائکه تنها عشق دارند یا شوق نیز در آنها جاری است؟ صدرا در اسفار، جلد هفتم، صفحه ۱۴۸، فصل پانزدهم، می‌فرماید: «اعلم ان الله سبحانه قد قرر لکل موجود من الموجودات العقلیه و النفسیه و الحسیه و الطبیعیه کمالا و رکز فی ذاته عشقا و شوقا إلی ذلک الکمال» (ترجمه: بدان که خداوند سبحان برای هر موجودی از موجودات عقلی، نفسانی، حسی، و طبیعی کمالی مقرر کرده و در ذات آن عشق و شوقی به سوی آن کمال تثبیت کرده است). معنای «رَکَز»، چونان دفن گوهری در دل خاک، اشاره به نهادینه شدن این دو نیرو در ذات موجودات دارد.

با این حال، صدرا در ادامه می‌فرماید: «فالعشق المجرد عن الشوق یختص بالمفارقات العقلیه التی هی بالفعل من جمیع الجهات» (ترجمه: عشق خالص از شوق، مختص مفارقات عقلی است که از همه جهات بالفعل‌اند). این عبارت، به ظاهر با سطر پیشین تناقض دارد، زیرا ابتدا عشق و شوق را به همه موجودات نسبت می‌دهد و سپس شوق را از مفارقات سلب می‌کند. استاد فرزانه قدس‌سره این تناقض را نتیجه عدم ویرایش دقیق عبارات صدرا دانسته و تأکید می‌کنند که ملائکه، اگرچه از خروج من القوه إلی الفعل مبرا هستند، شوق وصولی به حق دارند.

شوق وصولی و شوق خروجی

شوق، چونان جریانی دوگانه، به شوق وصولی و شوق خروجی تقسیم می‌شود. شوق خروجی، که خروج من القوه إلی الفعل است، به موجودات مادی مانند انسان و گیاهان اختصاص دارد. این شوق، چونان دانه‌ای است که به سوی گندم شدن می‌شتابد. شوق وصولی اما، که حرکت من الفعل إلی الفعل است، در ملائکه جاری است. این شوق، مانند سیر پرستویی است که در آسمان بی‌کران حق، از کمال به سوی اکمل‌تر می‌رود.

درنگ: شوق وصولی، حرکت از کمال به اکمل است که در ملائکه نمود دارد، در حالی که شوق خروجی، مختص موجودات مادی است.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با کاوش در جایگاه عشق و شوق در مراتب وجود، نشان داد که در ذات الهی تنها عشق به معنای ظهور ذاتی حضور دارد و شوق، به دلیل نبود فقدان، غایب است. ملائکه، اما، شوق وصولی به حق دارند که در حرکت من الفعل إلی الفعل متجلی می‌شود. نقد استاد فرزانه بر صدرا، ضرورت دقت در نگارش فلسفی را آشکار ساخت و شوق وصولی را به مثابه نیرویی پویا در ملائکه تأیید کرد.

بخش سوم: نقد و تحلیل دیدگاه صدرالمتألهین

تناقض ظاهری در عبارات صدرا

استاد فرزانه قدس‌سره، با دقتی ستودنی، به نقد تناقض ظاهری در عبارات صدرا می‌پردازند. صدرا در سطر نخست، عشق و شوق را به همه موجودات نسبت می‌دهد، اما در سطر دوم، شوق را از مفارقات عقلانی سلب می‌کند. این تناقض، چونان سایه‌ای بر روشنی استدلال صدرا، از عدم ویرایش دقیق عبارات ناشی می‌شود. استاد تأکید می‌کنند که عبارت نخست صدرا، که عشق و شوق را به همه موجودات نسبت می‌دهد، صحیح است، اما سلب شوق از مفارقات در عبارت دوم، به دلیل سوء‌فهم از شوق وصولی، نادرست است.

قانون شوق

استاد فرزانه قانونی بنیادین وضع می‌کنند: موجودی که فقدان دارد، شوق دارد؛ و موجودی که فقدان ندارد، شوق ندارد. این قانون، چونان چراغی راهنما، مسیر تحلیل را روشن می‌سازد. مفارقات عقلانی، اگرچه از خروج من القوه إلی الفعل مبرا هستند، به دلیل سیر به سوی حق، شوق وصولی دارند. این شوق، مانند جویباری است که در مسیر رودخانه حق جاری است.

درنگ: قانون شوق: هر موجودی که فقدان دارد، شوق دارد؛ و موجودی که از فقدان مبراست، شوق ندارد.

فقدان نفسی در ملائکه

ملائکه، برخلاف انسان، فاقد اراده و اختیارند و این فقدان، نفسی است، نه غیری. این محدودیت، چونان قفسی نامرئی، آنها را از کسب اختیار بازمی‌دارد. با این حال، شوق وصولی آنها به حق، که در سیر من الکمال إلی الاکمل متجلی است، نشان‌دهنده پویایی وجودی آنهاست. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که ملائکه، برخلاف آنچه صدرا می‌پندارد، بی‌کار نیستند و در سیر مداوم به سوی حق، چونان پرستوهایی خستگی‌ناپذیر، بال می‌زنند.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد عبارات صدرا، نشان داد که تناقض ظاهری در دیدگاه او از عدم دقت در نگارش ناشی شده است. قانون شوق، به مثابه مبنایی استوار، وجود شوق وصولی در ملائکه را تأیید کرد و فقدان نفسی آنها را از شوق خروجی بازداشت. این تحلیل، با تکیه بر استدلال‌های استاد فرزانه، راه را برای فهم عمیق‌تر حرکت وجودی هموار ساخت.

بخش چهارم: حرکت فلسفی و حرکت ظهوری

حرکت فلسفی: خروج من القوه إلی الفعل

حرکت فلسفی، که خروج من القوه إلی الفعل است، در موجودات مادی چون انسان و گیاهان جاری است. این حرکت، مانند دانه‌ای است که در دل خاک شکوفا می‌شود و به گندم بدل می‌گردد. استاد فرزانه این حرکت را مختص موجوداتی می‌دانند که در قوه‌اند و به سوی فعلیت می‌شتابند.

حرکت ظهوری: تجدد امثال

حرکت ظهوری، که در قرآن کریم با آیه کُلَّ یَوْمٍ هُوَ [مطلب حذف شد] : «هر روز او در کاری است») تجلی یافته، حرکتی وجودی و ایجادی است. این حرکت، چونان جریانی بی‌پایان از نور الهی، در ذات حق جاری است و به تجدد امثال در عرفان تعبیر می‌شود. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این حرکت، شوق نیست، زیرا در ذات الهی فقدان و غیریت وجود ندارد.

درنگ: حرکت ظهوری، چونان جریانی الهی، در ذات حق جاری است و به تجدد امثال منجر می‌شود، بی‌آنکه شوق در آن راه داشته باشد.

تمایز حرکت در خدا و ملائکه

در خدا، حرکت ذاتی است و به ظهور و بروز از خود به خود محدود می‌شود. این حرکت، چونان رقصی بی‌پایان در ذات بی‌نیاز است. ملائکه اما، در سیر به سوی حق، شوق وصولی دارند که از کمال به اکمل می‌رود. این تمایز، مانند تفاوت میان خورشید که خود نور می‌افشاند و ستارگانی است که در پرتو آن می‌درخشند.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تمایز میان حرکت فلسفی و حرکت ظهوری، نشان داد که حرکت فلسفی به موجودات مادی و حرکت ظهوری به ذات الهی و مفارقات اختصاص دارد. شوق وصولی ملائکه، در سیر من الکمال إلی الاکمل، پویایی وجودی آنها را آشکار ساخت، در حالی که حرکت ذاتی خدا، از هرگونه شوق مبراست.

بخش پنجم: تأملات نهایی در عشق و شوق

شوق لقایی ملائکه

ملائکه، با شوق لقایی مداوم، چونان عاشقانی واله، در پی وصول به حق‌اند. این شوق، که آناً فآناً در وجود آنها جاری است، نشان‌دهنده قرب بی‌مانند آنها به ذات الهی است. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که این شوق، نه خروج من القوه إلی الفعل، بلکه حرکت من الاکمل إلی الاکمل است.

درنگ: شوق لقایی ملائکه، حرکتی مداوم از اکمل به اکمل است که قرب آنها به حق را آشکار می‌سازد.

نقد کمال محض

استاد فرزانه، با نقدی عمیق، دیدگاه صدرا مبنی بر کمال محض ملائکه را رد می‌کنند. تنها حق تعالی است که کمال محض دارد؛ ملائکه، اگرچه تمامیت دارند، در سیر به سوی اتممیت‌اند. این تمایز، مانند تفاوت میان اقیانوسی بی‌کران و جویبارهایی است که به سوی آن جاری‌اند.

عشق الهی و پرسش از حرکت خدا

پرسشی عمیق در درس‌گفتار مطرح می‌شود: خدا، که حرکت ذاتی دارد، به دنبال چیست؟ این پرسش، چونان آیینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، نشان می‌دهد که حرکت الهی، نه از نقص، بلکه از کمال ذاتی ناشی می‌شود. عشق در خدا، ظهور ذاتی است، و حرکت او، چونان رقصی بی‌نیاز، در ذات خود کامل است.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با تأمل در شوق لقایی ملائکه و نقد کمال محض، عمق فلسفی عشق و شوق را آشکار ساخت. حرکت ذاتی خدا، به مثابه ظهوری بی‌نیاز، از شوق مبراست، در حالی که ملائکه، در سیر به سوی حق، شوق وصولی دارند. این تأملات، خواننده را به سوی فهمی عمیق‌تر از نظام هستی رهنمون می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوشی جامع در مفاهیم عشق و شوق پرداخت. عشق، به مثابه ظرف وجدان، و شوق، به مثابه ظرف فقدان، دو نیروی بنیادین در حرکت موجودات به سوی کمال‌اند. نقد دیدگاه صدرالمتألهین، ضرورت دقت در نگارش فلسفی را آشکار ساخت و شوق وصولی ملائکه را در سیر به سوی حق تأیید کرد. تمایز میان حرکت فلسفی و حرکت ظهوری، عمق نظام وجودی را روشن ساخت و نشان داد که در ذات الهی، تنها عشق به معنای ظهور ذاتی حضور دارد. این اثر، با زبانی وزین و استدلالی، خواننده را به تأمل در ژرفای فلسفه اسلامی دعوت می‌کند، تا چونان راهرویی در مسیر معرفت، به سوی حق سیر کند.

اللهم صل علی محمد و آل محمد

با نظارت صادق خادمی