در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 494

متن درس





کاوش در شوق و نقص مجردات: بازخوانی فلسفی درس‌گفتار شماره ۴۹۴

کاوش در شوق و نقص مجردات: بازخوانی فلسفی درس‌گفتار شماره ۴۹۴

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹۴)

مقدمه: درآمدی بر شوق و نقص در فلسفه اسلامی

در سپهر فلسفه اسلامی، پرسش از شوق و نقص در موجودات، به‌ویژه مجردات، چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان متافیزیک می‌درخشد. این پرسش، که آیا موجودات مجرد از ماده، که به عاليات عقول و مفارقات شهره‌اند، می‌توانند دارای نقص و شوق باشند، از دیرباز ذهن فلاسفه را به خود مشغول داشته است. درس‌گفتار شماره ۴۹۴، با نگاهی ژرف و استدلالی، این مسئله را در چارچوب حکمت متعالیه کاوش می‌کند و با نقدی بدیع بر دیدگاه‌های سنتی، افق‌های نوینی را در فهم شوق و نقص در مجردات می‌گشاید. این نوشتار، با تکیه بر سخنان استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، می‌کوشد تا با زبانی روشن و متین، این مباحث را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه دهد. با بهره‌گیری از تمثیلات و اشارات، این کتاب درصدد است تا مفاهیم پیچیده فلسفی را چون جویباری زلال به ذهن خواننده برساند، بی‌آنکه از عمق و دقت علمی آن کاسته شود.

بخش یکم: شوق در مجردات و بازتعریف نقص

استدلال ملاصدرا در باب شوق مجردات

در حکمت متعالیه، استاد فرزانه ملاصدرا شوق را ویژگی ذاتی موجودات معلول می‌دانند و با استدلالی روشن فرموده‌اند: «مَن كانَ مَعلولاً فَلَهُ نَقصٌ، مَن كانَ لَهُ النَّقصُ فَلَهُ الشَّوقُ». این استدلال، چون کلیدی گشاینده، شوق را به نقص و نقص را به معلولیت پیوند می‌دهد. مجردات، اعم از عاليات عقول و مفارقات، از آنجا که معلول حق‌تعالی‌اند، دارای نقص‌اند و این نقص، شوق به کمال را در آن‌ها برمی‌انگیزد. شوق، در این نگاه، چون جویباری است که از سرچشمه نقص سرچشمه می‌گیرد و به سوی دریای کمال روان است.

درنگ: شوق در مجردات، ریشه در معلولیت آن‌ها دارد و نقص، به معنای تعین وجودی، ذاتی موجودات غیر از حق‌تعالی است.

نقد دیدگاه سنتی فلاسفه

فلاسفه پیشین، از جمله ابن‌سینا و ارسطو، مجردات را موجوداتی تام و کامل من کل وجه می‌دانستند که از هرگونه نقص مبرا هستند. در این دیدگاه، تجرد به معنای عاری بودن از هر نقص تعریف می‌شد و از این‌رو، شوق، که به نقص وابسته است، در مجردات منتفی تلقی می‌گردید. این دیدگاه، چون دیواری استوار اما ناسازگار با استدلال ملاصدرا، در برابر بازتعریف شوق و نقص قرار می‌گیرد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره این دیدگاه را نقد کرده و می‌فرمایند که تجرد، صرفاً به معنای جدایی از ماده و جسم است، نه عاری بودن از نقص.

درنگ: تجرد در مجردات، به معنای جدایی از ماده است، نه عاری بودن از نقص، و این بازتعریف، شوق را در مجردات ممکن می‌سازد.

تمایز مجردات و مقارنات

در فلسفه اسلامی، موجودات به دو دسته مقارنات (دارای ماده) و مجردات (عاری از ماده) تقسیم می‌شوند. مقارنات، چونان جسم‌هایی مادی‌اند که در بند ماده گرفتارند، حال آنکه مجردات، چون پرندگانی آزاد از قفس ماده، در ساحت وجودی خویش پرواز می‌کنند. اما این آزادی از ماده، به معنای آزادی از نقص نیست. استاد فرزانه تأکید می‌فرمایند که مجردات، هرچند از ماده و عوارض آن مبرا هستند، همچنان معلول حق‌تعالی‌اند و از این‌رو، دارای نقص‌اند.

این تمایز، چون خطی روشن میان دو ساحت وجودی، نشان می‌دهد که تجرد، مرتبه‌ای از وجود است، نه کمال مطلق. مجردات، به دلیل معلولیت، از مرتبه ذات بالذات فروترند و این فروتری، نقص آن‌هاست که شوق به کمال را در آن‌ها برمی‌انگیزد.

درنگ: مجردات، به دلیل تجرد از ماده، از عوارض مادی مبرا هستند، اما این تجرد، آن‌ها را از نقص معلولیت معاف نمی‌دارد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، با کاوش در استدلال ملاصدرا و نقد دیدگاه سنتی فلاسفه، نشان داد که شوق در مجردات، ریشه در معلولیت و نقص آن‌ها دارد. بازتعریف تجرد به‌عنوان جدایی از ماده، نه نقص، افق‌های نوینی را در فهم این مسئله گشود. مجردات، هرچند از ماده آزادند، به دلیل وابستگی وجودی به حق‌تعالی، ناقص‌اند و این نقص، شوق وصلی را در آن‌ها برمی‌انگیزد. این بخش، چون دریچه‌ای به سوی حقیقت، خواننده را به تأمل در مراتب وجود و جایگاه شوق در آن دعوت می‌کند.

بخش دوم: نقص و معلولیت در مجردات

معلولیت و نقص در ساحت مجردات

هر موجود معلول، به دلیل وابستگی به علت خویش، دارای نقص است. مجردات، اعم از عاليات عقول، چونان آینه‌هایی هستند که نور وجود را از حق‌تعالی بازمی‌تابانند، اما این بازتاب، خود گواه وابستگی آن‌هاست. استاد فرزانه می‌فرمایند که نقص در مجردات، به معنای تعین وجودی و نزول از مرتبه ذات بالذات است. این تعین، چون سایه‌ای بر آینه وجودشان، آن‌ها را از کمال مطلق دور می‌سازد.

درنگ: نقص در مجردات، به معنای تعین وجودی و وابستگی به حق‌تعالی است، نه فقدان مادی.

شوق وصلی و شوق خروجی

شوق در موجودات، به دو گونه وصلی و خروجی تقسیم می‌شود. شوق وصلی، چون پرنده‌ای است که به سوی مبدأ الهی بال می‌گشاید، حال آنکه شوق خروجی، در پی رفع نقص‌های مادی است. مجردات، به دلیل تجرد از ماده، تنها شوق وصلی دارند که چون جریانی زلال، آن‌ها را به سوی حق‌تعالی هدایت می‌کند. موجودات مادی، اما، هر دو شوق را دارا هستند، گویی در دو مسیر حرکت می‌کنند: یکی به سوی کمال الهی و دیگری به سوی رفع کاستی‌های مادی.

درنگ: شوق وصلی، ویژگی مجردات است که به سوی مبدأ الهی روان است، در حالی که شوق خروجی، مختص موجودات مادی است.

نقد دستگاه فلسفی سنتی

دستگاه فلسفی سنتی، با تعریف مجردات به‌عنوان موجودات عاری از نقص، در تبیین شوق با تناقض مواجه می‌شود. استاد فرزانه می‌فرمایند که این دستگاه، چون بنایی است که بر پایه‌ای سست استوار شده است. اگر مجردات عاری از نقص باشند، چگونه می‌توانند شوق داشته باشند، در حالی که شوق به نقص وابسته است؟ این تناقض، با بازتعریف تجرد به‌عنوان جدایی از ماده، نه نقص، رفع می‌شود.

درنگ: دستگاه فلسفی سنتی، به دلیل تعریف نادرست تجرد، در تبیین شوق مجردات به تناقض می‌رسد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تمرکز بر معلولیت و نقص در مجردات، نشان داد که این موجودات، به دلیل وابستگی به حق‌تعالی، دارای نقص‌اند و این نقص، شوق وصلی را در آن‌ها برمی‌انگیزد. تمایز میان شوق وصلی و شوق خروجی، به فهم بهتر جایگاه مجردات در سلسله‌مراتب وجود کمک کرد. نقد دستگاه فلسفی سنتی، این بخش را به دعوتی برای بازنگری در مفاهیم بنیادین فلسفه اسلامی تبدیل کرد، گویی خواننده را به سفری در ژرفای متافیزیک فرا می‌خواند.

بخش سوم: کمال و عشق در مراتب وجود

تقسیم‌بندی موجودات در حکمت متعالیه

استاد فرزانه، با استناد به جلد هفتم اسفار، صفحه ۱۵۰، به تقسیم‌بندی ملاصدرا از موجودات اشاره می‌کنند: موجودات یا کامل من کل وجه‌اند یا ناقص بوجه. کامل من کل وجه، خود به دو گونه است: کامل بالذات، که ذات و کمالش یکی است، و کامل بماوراءه، که کمالش وابسته به غیر است. این تقسیم‌بندی، چون نقشه‌ای است که مراتب وجود را ترسیم می‌کند، اما استاد فرزانه آن را نقد می‌کنند و می‌فرمایند که کامل بماوراءه، به دلیل وابستگی، نمی‌تواند کامل من کل وجه باشد.

درنگ: کامل من کل وجه، تنها به واجب‌الوجود تعلق دارد که ذات و کمالش یکی است.

کمال بالذات و بالحق

موجودات یا کامل بالذات‌اند، یعنی حق‌تعالی که ذات و کمالش یکی است، یا بالحق‌اند، یعنی معلول و وابسته به او. استاد فرزانه می‌فرمایند که کامل بالحق، حتی اگر در مرتبه خود کامل باشد، ذاتاً ناقص است، گویی گدایی است که در کاخ پادشاه کمال می‌جوید. این تمایز، چون خطی روشن میان ذات و ظهور، مراتب وجود را روشن می‌سازد.

درنگ: کمال بالذات، مختص حق‌تعالی است، و موجودات بالحق، ذاتاً ناقص‌اند.

عشق در واجب‌الوجود و ذوات عقليه

واجب‌الوجود، عاشق و معشوق ذات خویش است، بی‌نیاز از غیر، گویی آفتابی است که نور و گرمایش از خود اوست. اما ذوات عقليه، عاشق حق‌تعالی‌اند و عشق به ذات خودشان، در عشق به حق مضمحل است. استاد فرزانه می‌فرمایند که این استهلاک، چون فنای قطره در دریا، نشان‌دهنده مغلوب بودن مجردات در برابر حق است.

درنگ: عشق ذوات عقليه به حق، ذات آن‌ها را در خود محو می‌کند، گویی نورشان در نور احدیت مضمحل است.

شوق و درک در مجردات و معصومین

شوق مجردات، به دلیل درک بالای آن‌ها، شدیدتر از موجودات مادی است. اما معصومین علیهم‌السلام، که از مفارقات برترند، به دلیل علم به «ما کان و ما یکون»، شوق و عشق وصلی عمیق‌تری دارند. استاد فرزانه می‌فرمایند که این شوق، چون شعله‌ای است که از آتش معرفت برمی‌خیزد و هرچه معرفت بیشتر، شوق فزون‌تر.

درنگ: شدت شوق در مجردات و معصومین، به درک و علم آن‌ها وابسته است، و معصومین شوق وصلی عمیق‌تری دارند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با کاوش در کمال و عشق در مراتب وجود، نشان داد که تنها واجب‌الوجود کامل بالذات است و مجردات، به دلیل بالحق بودن، کمال ظهوری دارند. عشق در ذوات عقليه، در عشق به حق مضمحل است و شوق معصومین، به دلیل معرفت برتر، از مجردات فزون‌تر است. این بخش، چون آینه‌ای، مراتب وجود و جایگاه عشق در آن را به تصویر کشید.

بخش چهارم: قرآن کریم و فلسفه شوق

حاکمیت قرآن کریم بر فلسفه

استاد فرزانه تأکید می‌فرمایند که قرآن کریم، چون چراغی هدایتگر، بر همه مباحث فلسفی حاکم است. هر پرسش فلسفی، از شوق و نقص گرفته تا کمال و معلولیت، در آیات نورانی قرآن کریم پاسخی دارد. این کتاب آسمانی، گویی دریایی است که هر گوهر معرفتی در آن یافت می‌شود.

به عنوان نمونه، آیه‌ای از قرآن کریم که به کمال و نقص اشاره دارد:

﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ [مطلب حذف شد] : و برای خدا مثل اعلی است، و اوست شکست‌ناپذیر حکیم.

این آیه، کمال مطلق حق‌تعالی را نشان می‌دهد که از هر نقص مبراست، در حالی که موجودات دیگر، به دلیل بالحق بودن، ناقص‌اند.

درنگ: قرآن کریم، مرجع نهایی در تبیین مسائل فلسفی است و شوق و نقص را در چارچوب مراتب وجود روشن می‌سازد.

معیت قیومیه و مراتب وجود

حق‌تعالی، معین بلا تعین است و موجودات، تعینات او هستند. استاد فرزانه می‌فرمایند که ذات حق، فاقد تشکیک و کثرت است، اما تعینات او مراتب دارند. این معیت قیومیه، چون جریانی است که همه موجودات را در بر می‌گیرد و حق را محیط بر همه مراتب نشان می‌دهد.

درنگ: حق‌تعالی، معین بلا تعین است و مراتب وجود، تعینات او هستند که در معیت قیومیه او قرار دارند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تأکید بر حاکمیت قرآن کریم بر فلسفه، نشان داد که این کتاب آسمانی، مرجع نهایی در تبیین شوق و نقص است. معیت قیومیه و تمایز میان ذات و تعینات، به فهم بهتر مراتب وجود کمک کرد. این بخش، خواننده را به تأمل در پیوند عمیق میان عقل و نقل دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این کتاب، با کاوش در شوق و نقص مجردات، افق‌های نوینی را در فلسفه اسلامی گشود. بازتعریف تجرد به‌عنوان جدایی از ماده، نه نقص، و تأکید بر معلولیت مجردات، نشان داد که شوق وصلی، ویژگی ذاتی این موجودات است. نقد تقسیم‌بندی کامل من کل وجه، تبیین کمال ظهوری، و استناد به قرآن کریم، این نوشتار را به اثری جامع و عمیق تبدیل کرد. این کاوش، چون سفری در ژرفای متافیزیک، خواننده را به تأمل در مراتب وجود و جایگاه شوق در آن فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی