در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 495

متن درس






تحلیل فلسفی عشق و شوق در مجردات و نفوس فلکیه

تحلیل فلسفی عشق و شوق در مجردات و نفوس فلکیه

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۴۹۵)

مقدمه: بازاندیشی در مفاهیم عشق و شوق در فلسفه اسلامی

مفاهیم عشق و شوق، از دیرباز در کانون تأملات فلسفی و عرفانی قرار داشته‌اند. در فلسفه اسلامی، این مفاهیم به‌ویژه در نسبت با موجودات مجرد، اعم از ملائکه و نفوس فلکیه، از منظرهای گوناگون بررسی شده‌اند. سنت فلسفی، به‌ویژه در آرای ابن‌سینا و صدرالمتألهین، مجردات را به دلیل فعلیت کامل، فاقد شوق انگاشته است. بااین‌حال، این درس‌گفتار با رویکردی نوآورانه، این دیدگاه سنتی را به چالش کشیده و با استناد به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های فلسفی، شوق را در مجردات تأیید می‌کند. این نوشتار، با بازخوانی درس‌گفتار شماره ۴۹۵ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین شوق وصولی در ملائکه و نفوس فلکیه پرداخته و با نقد سنت فلسفی، دستگاهی نوین در فهم این مفاهیم ارائه می‌دهد.

بخش یکم: شوق در مفارقات عقلانی (ملائکه)

ماهیت شوق وصولی در ملائکه

مفارقات عقلانی، که در فلسفه اسلامی به ملائکه اطلاق می‌شود، موجوداتی هستند که از ماده و قوه مبرا بوده و در مرتبه‌ای از تجرد قرار دارند. برخلاف دیدگاه سنتی که این موجودات را به دلیل کمال فعلیت، عاری از شوق می‌داند، این درس‌گفتار شوق را به‌عنوان ویژگی ذاتی ملائکه تأیید می‌کند. شوق ملائکه، شوق وصولی است که از فعل به فعل جریان می‌یابد، نه از قوه به فعل، که شوق خروجی نامیده می‌شود.

درنگ: شوق وصولی ملائکه، جریانی است از فعل به فعل، که برخلاف شوق خروجی ماده، از تخلیه و پر شدن معده‌مانند مبراست.

این تمایز، ریشه در تفاوت ماهوی میان ماده و تجرد دارد. شوق وصولی، همانند گلی است که در پویایی وجودی خود باز می‌شود، نه مانند معده‌ای که پر و خالی می‌گردد. این تمثیل، پویایی غیرمادی ملائکه را نشان می‌دهد که در آن، شوق به سوی کمال، بدون نیاز به جبران نقص مادی جریان دارد.

استناد به قرآن کریم: سوره نحل

قرآن کریم، به‌عنوان منبعی بی‌بدیل برای تحلیل فلسفی، در این درس‌گفتار نقشی محوری دارد. سوره نحل، که به تعبیر استاد فرزانه، سوره‌ای علمی و فنی است، به‌عنوان بستری برای تبیین شوق ملائکه مورد استناد قرار گرفته است. آیه ۴۹ این سوره چنین می‌فرماید:

وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَ الْمَلَائِكَةُ وَ هُمْ لَا [مطلب حذف شد] : «و هر جنبنده‌ای که در آسمان‌ها و زمین است و فرشتگان برای خدا سجده می‌کنند و تکبر نمی‌ورزند»).

این آیه، سجده همگانی موجودات، اعم از دابّه (ماده) و ملائکه (مجرد)، را بیان می‌کند. فقدان استکبار در ملائکه، نشانه‌ای از شوق وصولی آنهاست که به سوی حق تعالی در حرکتند. استکبار، به معنای جدایی و استقلال‌طلبی، در ملائکه وجود ندارد، و این فقدان، شوق مداوم آنها را به سوی حق نشان می‌دهد.

درنگ: فقدان استکبار در ملائکه، گواهی بر شوق وصولی آنهاست که در سجده و تسبیح به سوی حق تعالی جریان می‌یابد.

سوره شوری و تسبح و استغفار ملائکه

سوره شوری، آیه ۵، لایه دیگری از شوق وصولی ملائکه را آشکار می‌سازد:

تَكَادُ السَّمَاوَاتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلَائِكَةُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ [مطلب حذف شد] : «نزدیک است آسمان‌ها از فرازشان بشکافند، و فرشتگان به ستایش پروردگارشان تسبیح می‌گویند و برای کسانی که در زمین‌اند آمرزش می‌خواهند. آگاه باشید که خدا همان آمرزنده مهربان است»).

تسبیح ملائکه، نشانه‌ای از شوق وصولی آنهاست که به سوی حق تعالی در جریان است. استغفار آنها، نه برای خودشان، بلکه برای اهل زمین است، که نشان‌دهنده فقدان نیاز معده‌مانند در آنها و شفاعت و ترحمشان نسبت به موجودات مادی است. این تمایز، شوق وصولی را از شوق خروجی جدا می‌سازد.

درنگ: استغفار ملائکه برای اهل زمین، نشانه شفاعت و شوق وصولی آنهاست، نه نیاز نفسی، زیرا آنها از تخلیه وجودی مبرا هستند.

نقد سنت فلسفی: بازسازی دستگاه فلسفی

سنت فلسفی، به‌ویژه در آرای ابن‌سینا و صدرالمتألهین، مجردات را به دلیل فعلیت کامل، فاقد شوق می‌داند. این درس‌گفتار، با نقد این دیدگاه، دستگاه فلسفی هزارساله را به چالش می‌کشد. استاد فرزانه تأکید می‌کنند که مجردات، هرچند از ماده مبرا هستند، فاقد کمال بالذات‌اند، و این کمال تنها به حق تعالی اختصاص دارد. شوق وصولی ملائکه، گواهی بر پویایی وجودی آنهاست که به سوی کمال الهی در حرکتند.

درنگ: نقد سنت فلسفی نشان می‌دهد که مجردات، برخلاف دیدگاه ابن‌سینا و صدرا، مشتاق‌اند و شوق وصولی آنها گواهی بر پویایی وجودی‌شان است.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم این نوشتار، شوق وصولی ملائکه را به‌عنوان جریانی وجودی از فعل به فعل تبیین کرد. استناد به آیات قرآن کریم، نظیر سوره‌های نحل و شوری، این شوق را با تسبیح، سجده، و استغفار برای اهل زمین تأیید می‌کند. نقد سنت فلسفی، که مجردات را فاقد شوق می‌داند، دستگاهی نوین در فهم این موجودات ارائه می‌دهد. ملائکه، مانند گلی بازشونده، در پویایی غیرمادی خود به سوی حق تعالی حرکت می‌کنند، و این حرکت، شوق وصولی آنهاست.

بخش دوم: عشق و شوق در نفوس فلکیه

ماهیت نفوس فلکیه و خودکفایی آنها

نفوس فلکیه، به‌عنوان موجوداتی خودکفا در فلسفه اسلامی، از مرتبه‌ای متفاوت با ملائکه برخوردارند. این موجودات، که به افلاک نسبت داده می‌شوند، بدون نیاز به استاد یا مربی، به سوی کمال حرکت می‌کنند. استاد فرزانه، این خودکفایی را با تمثیلاتی نظیر خورشید، که در چرخش خود یک وجه کامل و یک وجه ناقص دارد، تبیین می‌کنند. نفوس فلکیه، از یک سو کامل و از سوی دیگر ناقص‌اند، و این دوگانگی، شوق و عشق آنها را به اتصال و لذت وصل و درد فراق پیوند می‌دهد.

درنگ: نفوس فلکیه، موجوداتی خودکفا هستند که در حرکت مداوم خود، هم کامل‌اند و هم ناقص، و این دوگانگی، شوق و عشق آنها را به اتصال و فراق شکل می‌دهد.

تمثیلات وجودی برای شوق نفوس فلکیه

برای تبیین شوق و عشق نفوس فلکیه، استاد فرزانه از تمثیلات متعددی بهره می‌جویند که هر یک، لایه‌ای از این تجربه دوگانه را روشن می‌سازد:

  • تمثیل زایمان: عشق و شوق نفوس فلکیه، مانند درد و لذت زایمان است که در آن، درد و لذت به هم آمیخته‌اند.
  • تمثیل بکارت: این شوق، به تجربه دوگانه درد و لذت بکارت تشبیه شده که در آن، لذت با درد همراه است.
  • تمثیل خارش: نفوس فلکیه، مانند کسی هستند که از خارش لذت می‌برند، و این خارش، دردی لذت‌بخش است.
  • تمثیل عاشقانه: آنها مانند معشوقی هستند که عاشق را گاز می‌گیرد و از این گزیدن لذت می‌برد، که نشانه‌ای از رفتار دوگانه آنهاست.

این تمثیلات، به پیچیدگی تجربه وجودی نفوس فلکیه اشاره دارند. استاد فرزانه، با نقد تمثیل حاجی، که شوق افلاک را به رابطه عاشق و معشوق تشبیه کرده، بر بهبود این تمثیلات تأکید می‌کنند.

درنگ: تمثیلات زایمان، بکارت، خارش، و عاشقانه، شوق و عشق نفوس فلکیه را به‌عنوان تجربه‌ای دوگانه از درد و لذت تبیین می‌کنند.

نقد سادیسم و ماهیت وجودی نفوس فلکیه

استاد فرزانه، شوق نفوس فلکیه را به رفتاری سادیسمی تشبیه می‌کنند که در آن، درد و لذت توأمان تجربه می‌شود. بااین‌حال، این سادیسم، نه نشانه بیماری روانی، بلکه ماهیتی وجودی دارد. این تمایز، نشان‌دهنده عمق فلسفی تحلیل است که شوق افلاک را از مفاهیم روان‌شناختی جدا می‌سازد. نفوس فلکیه، در حرکت مداوم خود، مانند خورشیدی هستند که در چرخش، هم به کمال می‌رسد و هم نقص را تجربه می‌کند.

درنگ: سادیسم نفوس فلکیه، نه بیماری روانی، بلکه نشانه‌ای وجودی از ترکیب درد و لذت در شوق آنهاست.

نقد وجود نفوس فلکیه

استاد فرزانه، با نگاهی انتقادی، وجود نفوس فلکیه را مورد تردید قرار می‌دهند. ایشان با تمثیلاتی نظیر دیوار یا خاک ماه، افلاک را به موجوداتی مادی تشبیه می‌کنند که ممکن است فاقد نفس باشند. این نقد، بنیاد فلسفه افلاک را به چالش می‌کشد و بر ضرورت بازنگری در این مفاهیم تأکید دارد.

درنگ: وجود نفوس فلکیه ممکن است خرافه باشد، و افلاک، مانند دیوار یا خاک ماه، موجوداتی مادی و فاقد نفس باشند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، شوق و عشق نفوس فلکیه را به‌عنوان تجربه‌ای دوگانه از درد و لذت تبیین کرد. تمثیلات متعدد، از زایمان تا عاشقانه، این شوق را به تصویر کشیدند. نقد وجود نفوس فلکیه و تشبیه آنها به موجودات مادی، ضرورت بازنگری در فلسفه افلاک را نشان می‌دهد. خودکفایی نفوس فلکیه، آنها را از انسان ناسوتی متمایز می‌سازد، اما تردید در وجود آنها، پرسشی بنیادین در فلسفه اسلامی ایجاد می‌کند.

بخش سوم: قرآن کریم و جایگاه آن در تحلیل فلسفی

قرآن کریم به‌عنوان منبعی کارشناسی

استاد فرزانه، قرآن کریم را نه‌تنها کتابی وحیانی، بلکه منبعی کارشناسی برای تحلیل فلسفی می‌دانند. فهم عمیق قرآن، نیازمند سال‌ها مطالعه و تأمل است. این رویکرد، قرآن را در جایگاهی فراتر از زبان عربی یا فارسی قرار می‌دهد و فهم آن را به عشق و مرگ از شدت معرفت وابسته می‌داند.

درنگ: فهم قرآن کریم، نیازمند عشق و تأملی عمیق است که فراتر از زبان‌های متعارف، به عمق معرفتی آن راه می‌یابد.

سوره نبا و قیام ملائکه

سوره نبا، آیات ۳۷ و ۳۸، لایه دیگری از شوق وصولی ملائکه را نشان می‌دهد:

رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنُ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا * يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَ قَالَ [مطلب حذف شد] : «پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست، بخشاینده است، که از او توانایی سخن گفتن ندارند * روزی که روح و فرشتگان به صف ایستاده‌اند، جز کسی که بخشاینده به او اجازه دهد و سخن راست بگوید، سخن نگویند»).

قیام ملائکه، نشانه شوق وصولی آنهاست که در وابستگی به اذن الهی و فقدان استقلالشان نمایان می‌شود. این آیه، محدودیت مخلوقات و کمال بالذات حق تعالی را نشان می‌دهد.

درنگ: قیام ملائکه در سوره نبا، نشانه شوق وصولی و وابستگی آنها به اذن الهی است.

نقد تفاسیر سنتی

استاد فرزانه، با نقد تفاسیر سنتی نظیر المیزان، بر روش مصداق به مفهوم تأکید می‌کنند. این روش، معانی عمیق آیات را از مصادیق آنها استخراج می‌کند، نه از مفاهیم پیش‌ساخته. این رویکرد، تفسیر را به تحلیل مفهومی تبدیل می‌کند که شوق وصولی ملائکه را در بستر آیات تبیین می‌نماید.

درنگ: روش مصداق به مفهوم، معانی عمیق آیات را از مصادیق آنها استخراج می‌کند و تفسیر را به تحلیلی فلسفی تبدیل می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، جایگاه قرآن کریم را به‌عنوان منبعی کارشناسی در تحلیل فلسفی تبیین کرد. آیات سوره‌های نحل، شوری، و نبا، شوق وصولی ملائکه را با تسبیح، سجده، و استغفار تأیید می‌کنند. نقد تفاسیر سنتی و تأکید بر روش مصداق به مفهوم، رویکردی نوین در فهم قرآن ارائه می‌دهد که شوق و عشق را در بستر وحیانی بازخوانی می‌کند.

بخش چهارم: ضرورت بازنگری در فلسفه اسلامی

نقد سنت فلسفی و اصلاح کتب

استاد فرزانه، با نقد سنت فلسفی، بر ضرورت بازنگری در دستگاه فلسفه اسلامی تأکید می‌کنند. دیدگاه ابن‌سینا و صدرالمتألهین درباره کمال مطلق مجردات، نادرست انگاشته شده و شوق وصولی به‌عنوان جایگزین معرفی می‌شود. چاپ کتب فلسفی بدون اصلاح، به اعتبار علمی فلسفه اسلامی آسیب می‌زند.

درنگ: چاپ کتب فلسفی بدون اصلاح، حیثیت فلسفه اسلامی را به خطر می‌اندازد و حوزه‌ها باید این آثار را غربال کنند.

وظیفه حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به‌عنوان خاستگاه تولید علم دینی، موظف‌اند فلسفه اسلامی را اصلاح و غربال کنند. صادرات کتب فلسفی بدون بازنگری، به اعتبار علمی این سنت آسیب می‌رساند. استاد فرزانه، حوزه‌ها را به تولید علمی معتبر و بازسازی دستگاه فلسفی دعوت می‌کنند.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید فلسفه اسلامی را اصلاح و غربال کنند تا اعتبار علمی آن حفظ شود.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، بر ضرورت بازنگری در فلسفه اسلامی و اصلاح کتب فلسفی تأکید کرد. نقد دیدگاه‌های سنتی و دعوت حوزه‌ها به غربالگری علمی، راه را برای تولید دانش معتبر هموار می‌سازد. این بازنگری، شوق و عشق را در دستگاه فلسفی بازتعریف می‌کند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتار شماره ۴۹۵ استاد فرزانه، آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، مفاهیم عشق و شوق را در مجردات عقلانی و نفوس فلکیه بازخوانی کرد. شوق وصولی ملائکه، با استناد به آیات قرآن کریم، نظیر سوره‌های نحل، شوری، و نبا، به‌عنوان جریانی پویا از فعل به فعل تأیید شد. نفوس فلکیه، با تمثیلات متعدد، به‌عنوان موجوداتی خودکفا با شوق دوگانه درد و لذت توصیف شدند، هرچند وجود آنها مورد تردید قرار گرفت. نقد سنت فلسفی و تأکید بر اصلاح کتب، ضرورت بازنگری در فلسفه اسلامی را نشان داد. این تحلیل، با حفظ تمامی جزییات درس‌گفتار، دستگاهی نوین در فهم شوق و عشق ارائه کرد که هم برای مخاطبان متخصص جذاب است و هم به بازسازی فلسفه اسلامی یاری می‌رساند.

این نوشتار، با دعای استاد فرزانه پایان می‌یابد: «اللهم صل علی محمد و آل محمد»، که نشانه اخلاص معرفتی و پیوند این تأملات با حقیقت الهی است.

با نظارت صادق خادمی