متن درس
سماء و سماوات: تأملاتی در متافیزیک اسلامی و عرفان نظری
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۴۹۹)
مقدمه: گستره آسمانها در حکمت و معرفت
جهان هستی، با همه عظمت و پیچیدگیاش، چونان کتابی گشوده پیش روی انسان نهاده شده است. در این میان، مفهوم سماء و سماوات، به مثابه دروازهای به سوی مراتب متعالی وجود، در متافیزیک اسلامی و عرفان نظری جایگاهی ویژه دارد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتار شماره ۴۹۹ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، در تاریخ ۱۵ آذر ۱۳۸۲، به کاوشی عمیق در چیستی آسمانها، خصوصیات آنها، و نقششان در سلوک انسانی میپردازد. با تکیه بر آیات قرآن کریم، نقد دیدگاههای محدود نجوم مدرن و هیئت بطلمیوسی، و تأکید بر گستردگی عالم، این اثر میکوشد تا افقی نو در فهم سماوات و ارتباط انسان با آنها بگشاید. همانگونه که ستارهای در دل آسمان شب میدرخشد، این تأملات نیز درصدد روشن ساختن گوشهای از حقیقت بیکران خلقت است.
بخش نخست: دو دیدگاه در باب سماوات و نظام کیهانی
طرح اول: نجوم مدرن و محدودیتهای ادراک مادی
در دیدگاه نجوم مدرن، عالم تا فاصلهای حدود هزار کیلومتر شناخته شده و فراتر از آن، به خلا تعبیر میشود. این دیدگاه، آسمان را به پنج جو تقسیم میکند و گمان میرود که با کشف دو جو دیگر، تعداد آسمانها به هفت برسد. اما این فهم، به مثابه نگریستن به اقیانوسی بیکران از طریق روزنهای تنگ است. نجوم مدرن، با ابزارهای مادی خود، تنها لایههای ظاهری عالم را میکاود و از مراتب متافیزیکی آن غافل میماند. این محدودیت، نه از عجز ابزارها، بلکه از فقدان نگاهی فراتر از ماده سرچشمه میگیرد.
طرح دوم: گستردگی عالم در نگاه قرآنی و فلسفی
در برابر دیدگاه محدود نجوم مدرن، طرح دوم که ریشه در حکمت اسلامی و آیات قرآن کریم دارد، عالم را چنان گسترده میداند که تصور آن برای ذهن بشری دشوار است. در این نگاه، حتی اگر جوهای جدیدی کشف شوند، همه اینها در چارچوب «سماء الدنیا» جای میگیرند. سماوات دیگر، مراتبی متعالیتر دارند که فراتر از ادراک حسی و ابزارهای مادیاند. این دیدگاه، عالم را چونان درختی تناور میبیند که شاخههایش تا بینهایت در آسمانها گسترده شده است.
درنگ: سماوات در نگاه قرآنی، نه تنها جوهای مادی، بلکه مراتب وجودی متعالیاند که از ادراک محدود نجوم مدرن فراتر میروند. |
بخش دوم: نقد هیئت بطلمیوسی و تناهی ماده
محدودیتهای هیئت بطلمیوسی
هیئت بطلمیوسی، عالم را به فلك الافلاك و منطقهالبروج محدود میکرد و فراتر از آن را «تعطیلآباد» میدانست؛ گویی دیواری از فولاد زره، آسمانها را از بینهایت جدا میسازد. این دیدگاه، ماده را متناهی فرض کرده و برای رد تسلسل، دلایلی اقامه میکرد که امروز در پرتو حکمت اسلامی و فلسفه متعالی، ناکافی به نظر میرسد. فلاسفه بطلمیوسی، به دلیل محدودیتهای تجربی زمان خود، نتوانستند گستردگی عالم را چنانکه شایسته است، درک کنند.
تناهی ماده و گستردگی خلقت
در فلسفه اسلامی، هیچ دلیل قاطعی بر تناهی ماده وجود ندارد. عالم، چونان دریایی بیکران است که ساحل آن از دیدگان پنهان مانده. برخلاف هیئت بطلمیوسی که ماده را در قفس فلك الافلاك محصور میدید، حکمت اسلامی عالم را بیحد و مرز میداند. این گستردگی، نه تنها در بعد مادی، بلکه در مراتب متافیزیکی نیز جاری است، چنانکه سماوات متعدد، هر یک با امور و وظایف خاص خود، نظمی الهی را به نمایش میگذارند.
درنگ: عالم در حکمت اسلامی، بینهایت و گسترده است و هیچ دلیلی بر تناهی ماده وجود ندارد، برخلاف پیشفرضهای محدود هیئت بطلمیوسی. |
بخش سوم: خصوصیات سماوات در قرآن کریم
آیات قرآنی و توصیف سماء
قرآن کریم، چونان چراغی روشنگر، خصوصیات سماء و سماوات را با بیانی بلیغ توصیف میکند. این آیات، نه تنها به خود آسمانها، بلکه به متعلقات آنها نیز اشاره دارند. برای فهم دقیق، لازم است آیاتی که مستقیماً به سماء میپردازند از آیاتی که به متعلقات آن اشاره دارند، تفکیک شوند. این تفکیک، مانند جداسازی گوهر از صدف، به درک عمیقتر حقیقت سماوات یاری میرساند.
کلمه طیبه و ارتباط با سماء
یکی از آیات برجسته، آیهای است که کلمه طیبه را به درختی تشبیه میکند که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است: «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا [مطلب حذف شد] : ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است). این آیه، سماء را مرتبهای متعالی معرفی میکند که با حقیقت ایمان پیوند خورده است. کلمه طیبه، چونان بذری است که در زمین نفس انسان کاشته شده و شاخسار آن تا آسمانهای معرفت امتداد مییابد.
ابواب سماء
قرآن کریم، از وجود ابواب در آسمان سخن میگوید: «لَوْ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا [مطلب حذف شد] : اگر دری از آسمان بر آنان بگشاییم). این ابواب، چونان دروازههایی به سوی مراتب متعالی خلقتاند که ورود به آنها، نیازمند معرفت و سلوک است. آسمان، نه تنها سقفی محفوظ، بلکه دارای ورودیهایی است که سالک را به عوالم بالاتر رهنمون میشود.
بروج و زینت سماء
آسمانها، با بروج و زینتهایی آراسته شدهاند: «وَجَعَلْنَا فِي [مطلب حذف شد] : و در آسمان برجهایی قرار دادیم). این بروج، نه صرفاً ستارگان مادی، بلکه ساختارهایی متعالیاند که نظم و زیبایی خلقت را به نمایش میگذارند. زینت آسمان، مانند نگینی بر تاج خلقت، برای ناظران حقیقتجو جلوهگر است.
سقف محفوظ
قرآن کریم، آسمان را سقفی محفوظ میخواند: «وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ [مطلب حذف شد] : و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم). این سقف، نه تنها از فروپاشی محافظت شده، بلکه نظمی الهی را در خود حفظ میکند، گویی سپری است که خلقت را از آشوب در امان میدارد.
طي و امساک سماء
یکی از ویژگیهای شگفتانگیز آسمان، قابلیت طي و جمع شدن آن است: «يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ [مطلب حذف شد] : روزی که آسمان را چون طوماری برای کتابها درهم پیچیم). این طي، مانند بستن چتری است که آسمان را در قیامت به حالتی دیگر تبدیل میکند. همچنین، امساک آسمان از فروپاشی، نشانه قدرت الهی است: «وَيُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ [مطلب حذف شد] : و آسمان را نگه میدارد تا بر زمین فرو نیفتد).
درنگ: آیات قرآن کریم، آسمان را با ویژگیهایی چون ابواب، بروج، زینت، سقف محفوظ، و قابلیت طي توصیف میکنند که نظم و عظمت الهی خلقت را آشکار میسازند. |
بخش چهارم: دخان و ماده اولیه خلقت
دخان در قرآن کریم
قرآن کریم، آسمان را در مرحلهای از خلقت، دخان میخواند: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ [مطلب حذف شد] : سپس به سوی آسمان پرداخت در حالی که آن دود بود). این دخان، ماده اولیه خلقت آسمان است که با زبان قوم بیان شده است. دخان، نه صرفاً دود مادی، بلکه ممکن است به انرژی یا مادهای متعالی اشاره داشته باشد که در زبان علمی امروز، نیازمند تحلیل و تبیین است.
دخان مبین و کالدهان
در آیهای دیگر، از دخان مبین سخن به میان آمده است: «فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاءُ [مطلب حذف شد] : پس منتظر روزی باش که آسمان دودی آشکار بیاورد). همچنین، آسمان در قیامت به حالتی چون کالدهان توصیف میشود: «فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ [مطلب حذف شد] : و چون آسمان شکافته شود و مانند گلی سرخ چون روغن گردد). تفاوت میان دخان و کالدهان، مانند تفاوت میان مادهای ارضی و مادهای متعالی است. کالدهان، به مادهای غیرارضی اشاره دارد که از دود مادی متمایز است، گویی آسمان در قیامت به حالتی مایع و تحولپذیر درمیآید.
تحلیل واژه دخان
واژه دخان، نیازمند کاوش زبانشناختی و علمی است. آیا دخان صرفاً به دود ارضی اشاره دارد یا مادهای متعالیتر را در بر میگیرد؟ این پرسش، مانند کلیدی است که درهای معرفت علمی و فلسفی را میگشاید. بررسی دخان در زبانهای مختلف و تحلیل آن در چارچوب علمی میتواند به فهم عمیقتر ماده اولیه خلقت یاری رساند.
درنگ: دخان، ماده اولیه خلقت آسمان است که در زبان قرآن کریم با واژهای متناسب با فهم قوم بیان شده، اما تحلیل علمی آن، افقهای جدیدی در فهم خلقت میگشاید. |
بخش پنجم: سماوات و مراتب خلقت
سبع سماوات و امور خاص
قرآن کریم، از خلقت هفت آسمان سخن میگوید: «فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ [مطلب حذف شد] : پس آنها را در دو روز به هفت آسمان سامان داد). هر آسمان، امر و دستور خاص خود را دارد، گویی هر یک کارگاهی است که وظایف الهی در آن توزیع شده است. این سماوات، مانند طبقاتی از یک بنای عظیم، هر یک نقشی خاص در نظم خلقت ایفا میکنند.
شلوغی سماوات
سماوات، مانند زمین، پر از فعالیت و شلوغیاند. ملائکه، در مراتب مختلف سماوات حضور دارند و وظایف گوناگونی چون تر و خشک کردن، یا جای دادن اموات را بر عهده دارند. این شلوغی، مانند بازاری است که هر کس به کاری مشغول است، اما نظمی الهی بر آن حاکم است.
تجرد و ماده
ماده و تجرد، مراتب نزولی یکدیگرند. برخلاف تصور متباین بودن ماده و مجرد، این دو در سلسله مراتب وجود به هم پیوند خوردهاند. ملائکه، که همگی مجردند، در مراتب مختلف سماوات، از عرش تا لوح و قلم، حضور دارند. حتی در آب و خاک، ملائکهای وجود دارند که از تجرد برخوردارند، گویی روحی در کالبد خلقت دمیده شده است.
درنگ: سماوات، مراتب متفاوتی از خلقتاند که هر یک امر خاص خود را دارند و ماده و تجرد، در سلسله مراتب وجود، به هم مرتبطاند. |
بخش ششم: مرکز تدبیر سماوی و سلوک انسانی
سماء، مرکز تدبیر الهی
قرآن کریم، آسمان را مرکز تدبیر امور عالم میداند: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ [مطلب حذف شد] : کار را از آسمان تا زمین تدبیر میکند). این مرکز، مانند قلب تپنده خلقت، فرماندهی الهی را به زمین منتقل میکند. کرسی الهی، که آسمانها و زمین را در بر گرفته، مرتبهای متعالی است که تدبیر امور از آن صادر میشود: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ [مطلب حذف شد] : کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته).
اراده الهی و تحولات سماوی
سماوات، تحت اراده الهیاند و نه مستقل. امکان سقوط قطعات آسمان، مانند کسف، تحت مشیت الهی است: «فَاسْقُطْ عَلَيْنَا كِسَفًا [مطلب حذف شد] : پس پارهای از آسمان بر ما فرو انداز). این تحولات، مانند باز و بسته شدن چتری عظیم، نشاندهنده انعطاف و تحولپذیری سماوات در نظام الهی است.
سلوک و ارتباط با سماوات
ارتباط با سماوات، از دو راه علمی و عرفانی ممکن است. راه علمی، مطالعه آیات قرآن کریم و تأمل در نهجالبلاغه است که تبیینی عمیق از خلقت ارائه میدهد. راه عرفانی، تلطیف نفس و خلوت شبانه است. نفس تلطیفشده، مانند گوشی است که صداهای سماوی را دریافت میکند. شب، با سکوت و تاریکیاش، چونان بستری است که سالک را به سوی معارف الهی رهنمون میشود.
درنگ: سماء، مرکز تدبیر الهی است و ارتباط با آن، از طریق مطالعه علمی آیات و تلطیف نفس در سلوک عرفانی ممکن میشود. |
بخش هفتم: نقش شب و خلوت در معرفت سماوی
شب، زمان سماع سماوی
شب، با سکوت و تاریکیاش، فرصتی بینظیر برای سماع سماوی فراهم میکند. سماع، نه موسیقی زمینی، بلکه گوش سپردن به صداهای آسمانی است. سالک، مانند مسافری در دل شب، باید از پارازیتهای زمینی رها شود تا نجوای سماوات را بشنود. این خلوت، مانند آینهای است که حقیقت آسمانها را در دل انسان منعکس میکند.
غفلت از سماوات
انسان مدرن، به دلیل اشتغال به امور زمینی، از سماوات غافل مانده است. شلوغی زمین، مانند غباری است که دیدگان معرفت را تیره میکند. برای دریافت معارف سماوی، باید از این پارازیتها رهایی یافت و در خلوت شب، گوش به آسمان سپرد.
اهمیت آسمان قم
آسمان قم، به دلیل قداست و ویژگیهای معنوی، جایگاهی ویژه در سلوک عرفانی دارد. این آسمان، حتی از آسمان مکه و مدینه متعالیتر است، گویی نوری است که از قلب خلقت ساطع میشود. شبهای قم، مانند گنجینهای است که معارف الهی را در خود نهان دارد و سالک باید در این شبها به تأمل و سلوک بپردازد.
درنگ: شبهای قم، با قداست و معنویت خود، بستری بینظیر برای سلوک و دریافت معارف سماوی فراهم میکنند. |
بخش هشتم: بهشت، جهنم، و تبدل عالم
تبدل ارض و سماء
عالم، در چرخهای از تحول و بازآفرینی قرار دارد: «يَوْمَ [مطلب حذف شد] : روزی که زمین به زمینی دیگر تبدیل شود). این تبدل، مانند باز شدن چتری عظیم، خلقت را به حالتی نو درمیآورد. بهشت و جهنم، نه در مکانی خارج از عالم، بلکه در ظرف خود خلقت گشایش مییابند.
فناپذیری سماء الدنیا
سماء الدنیا، فانی است: «كُلُّ مَنْ [مطلب حذف شد] : هر که بر آن است فانی است). اما سایر سماوات، لزوماً فانی نیستند. این فناپذیری، مانند خالی شدن بادکنکی است که با باز شدن در آن، مادهاش فرو میریزد.
مهل و انشقاق سماء
در قیامت، آسمان به حالتی مایع و تحولپذیر درمیآید: «يَوْمَ تَكُونُ [مطلب حذف شد] : روزی که آسمان مانند فلز گداخته شود). انشقاق آسمان نیز، نشانهای از تحولات عظیم قیامتی است: «فَإِذَا [مطلب حذف شد] : و چون آسمان شکافته شود).
درنگ: بهشت و جهنم، در ظرف خود عالم گشایش مییابند و سماء الدنیا، در قیامت، فانی و تحولپذیر است. |
نتیجهگیری: دعوت به تأمل در سماوات
این نوشتار، با کاوش در مفهوم سماء و سماوات، انسان را به تأملی عمیق در عظمت خلقت دعوت میکند. سماوات، نه تنها مراتب وجودی متعالی، بلکه مرکز تدبیر الهی و بستری برای سلوک انسانیاند. آیات قرآن کریم، مانند ستارگانی در آسمان معرفت، راه را به سوی فهم این مراتب روشن میسازند. تلطیف نفس، خلوت شبانه، و مطالعه منابع حکمی چون نهجالبلاغه، انسان را به ارتباط با سماوات رهنمون میشود. آسمان قم، با قداست خود، چونان گوهری درخشان، فرصتی بینظیر برای این سلوک فراهم میآورد. این تأملات، مانند کلیدی است که درهای معرفت را میگشاید و انسان را به سوی حقیقت بیکران خلقت هدایت میکند.
با نظارت صادق خادمی |