متن درس
تحلیل فلسفی عشق و شعور در عالم ماده بر پایه حکمت متعالیه
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۰۳)
دیباچه
در سپهر اندیشه اسلامی، حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی، چونان مشعلی فروزان، راه را بر تأملات عمیق فلسفی گشوده و پرسشهای بنیادین وجود را به چالش کشیده است. یکی از این پرسشها، که در درسگفتار شماره ۵۰۳ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره به تفصیل بررسی شده، نسبت میان ماده، حیات، شعور و عشق در عالم ناسوت است. این نوشتار، با نگاهی عمیق به آرای ملاصدرا، به کاوش در این پرسش میپردازد که آیا موجودات مادی، از جمادات گرفته تا دیگر مخلوقات عالم ناسوت، میتوانند برخوردار از عشق و شعور باشند یا خیر.
بخش نخست: چیستی عشق در عالم ماده
پرسش محوری: آیا ماده عاشق است؟
در کانون این تأمل فلسفی، پرسشی بنیادین قرار دارد: آیا موجودات مادی، که در عالم ناسوت سکنی گزیدهاند، میتوانند برخوردار از عشق باشند؟ این پرسش، که ریشه در حکمت متعالیه ملاصدرا دارد، ماده را نهصرفاً جسم بیجان، بلکه صحنهای از تعینات وجودی میداند که شاید بتوان در آن، نشانی از حیات و شعور جستوجو کرد. استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این پرسش را با دقت و عمق مورد بررسی قرار داده و دیدگاه ملاصدرا را در این باب تبیین کردهاند.
دیدگاه ملاصدرا: سرایت عشق در همه موجودات
ملاصدرا، در نظام فلسفی خویش، عشق را جریانی فراگیر میداند که نهتنها عالم مجردات، بلکه عالم ماده را نیز در برمیگیرد. او با استناد به برهان و ایمان، مدعی است که این دیدگاه، امری است که به لطف الهی به او اختصاص یافته است. در اسفار اربعه، او چنین میسراید:
وَعَرَفْنَا ذَلِكَ بِالْبُرْهَانِ وَالْإِيمَانِ جَمِيعًا… وَهَذَا أَمْرٌ قَدِ اخْتَصَّ بِنَا بِفَضْلِ اللهِ وَحُسْنِ تَوْفِيقِهِ
ترجمه: «و ما این را با برهان و ایمان دریافتیم… و این امری است که به فضل خدا و حسن توفیق او به ما اختصاص یافته است.»
درنگ: ادعای ملاصدرا مبنی بر سرایت عشق در همه موجودات، نوآوری او در حکمت متعالیه است که ماده و مجرد را در جریانی واحد از عشق و شعور پیوند میدهد.
این ادعا، که عشق در همه موجودات، از سنگ و خاک تا انسان و فرشته، جاری است، از برجستهترین نوآوریهای ملاصدرا بهشمار میرود. او معتقد است که هیچ موجودی، حتی قسیالقلبترین افراد، از عشق بیبهره نیست، هرچند متعلق عشقشان متفاوت باشد.
نقد ملاصدرا بر ابنسینا
ملاصدرا، در نقد ابنسینا، او را به ناتوانی در اثبات حیات، نطق و تسبیح در همه موجودات متهم میکند. به باور او، این حقیقت تنها در پرتو حکمت متعالیه و با استناد به برهان و ایمان برای او روشن شده است. این نقد، نهتنها نشاندهنده تمایز رویکرد ملاصدرا از فلسفه مشایی است، بلکه بر عمق تأملات او در نسبت دادن صفات حیات و شعور به ماده تأکید دارد.
استناد به قرآن کریم
برای اثبات ادعای خویش، ملاصدرا به آیات قرآن کریم استناد میجوید. او از دو آیه برجسته بهره میبرد:
وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ (اسراء: ۴۴)
ترجمه: «و هیچچیز نیست مگر آنکه به ستایش او تسبیح میگوید، ولی شما تسبیح آنها را درنمییابید.»
وَلِلَّهِ يَسْجُدُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ (نحل: ۴۹)
ترجمه: «و آنچه در آسمانها و زمین است، برای خدا سجده میکند.»
این آیات، مبنای قرآنی ادعای ملاصدرا را تشکیل میدهند و نشاندهنده آناند که حتی موجودات بهظاهر بیجان نیز در حال تسبیح و سجدهاند، هرچند این تسبیح برای انسانها قابل فهم نباشد.
جمعبندی بخش نخست
در این بخش، پرسش محوری عشق در عالم ماده بررسی شد و دیدگاه ملاصدرا مبنی بر سرایت عشق در همه موجودات، با استناد به برهان و آیات قرآن کریم، تبیین گردید. نقد او بر ابنسینا و تأکید بر نوآوری حکمت متعالیه، نشان از عمق تأملات او در این باب دارد. با این حال، پرسشهایی در باب چگونگی نسبت دادن عشق به ماده همچنان باقی است که در بخشهای آتی بررسی خواهد شد.
بخش دوم: شعور و حیات در موجودات مادی
حیات و نطق در همه موجودات
ملاصدرا در اسفار، با صراحت اعلام میدارد که همه موجودات، اعم از مادی و غیرمادی، دارای حیات، نطق، ذکر، تسبیح و سجدهاند:
إِنَّ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ حَيٌّ نَاطِقٌ ذَاكِرٌ لِلَّهِ مُسَبِّحٌ سَاجِدٌ لَهُ
ترجمه: «همه اشیا زندهاند، ناطقاند، ذکرکننده خدا، تسبیحگو و سجدهکننده برای او هستند.»
درنگ: ادعای ملاصدرا مبنی بر حیات و نطق همه موجودات، ماده را از حالت انفعال خارج کرده و آن را برخوردار از شعور و ادراک میداند.
این دیدگاه، ماده را از جایگاه سنتی آن، یعنی جسم بیجان، به موجودی برخوردار از حیات و شعور ارتقا میدهد. به باور او، حیات و نطق، پیشنیاز تسبیح و سجدهاند و این صفات، بدون معرفت ممکن نیستند.
عشق و وابستگی به معرفت
استاد فرزانه، با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا، خاطرنشان میسازند که عشق بدون معرفت، چه طبیعی و چه ارادی، ناممکن است. عشق، بهمثابه وجدان وجودی، نیازمند شعور و ادراک است. ملاصدرا در جلد دوم اسفار، صفحه ۷۸، مینویسد:
لَا يَخْفَى عَلَى مَنْ تَنَوَّرَ قَلْبُهُ وَاسْتَضَاءَ عَقْلُهُ بَعْدَ تَأَمُّلٍ فِي مَا مَرَّ مِنَ الْقَوَاعِدِ وَالْأُصُولِ
ترجمه: «بر کسی که قلبش روشن و عقلش نورانی شده، پس از تأمل در قواعد و اصول، پوشیده نیست.»
او عشق را جریانی میداند که در جبلت نفوس و محبت به شمائل ابدان جاری است، و هر موجودی، حتی قسیالقلبترین، دارای دلی است که از عشق خالی نیست.
تشبیه عالم ناسوت به کت و شلوار
برای تبیین دیدگاه ملاصدرا، عالم ناسوت به کت و شلواری تشبیه شده که فاقد شعور ذاتی است و حرکت آن به ربالنوع وابسته است. این تشبیه، ماده را موجودی منفعل معرفی میکند که حیات و شعورش از مبدأیی برتر سرچشمه میگیرد. اما استاد فرزانه، این تشبیه را به چالش میکشند و معتقدند که ماده خود دارای حیات و شعور است، هرچند این شعور در مقایسه با انسان، از شدت کمتری برخوردار باشد.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، به بررسی حیات و شعور در موجودات مادی پرداخت و دیدگاه ملاصدرا را در نسبت دادن این صفات به همه اشیا تبیین کرد. تأکید بر وابستگی عشق به معرفت و نقد تشبیه ماده به کت و شلوار، نشاندهنده پیچیدگیهای این بحث است. در بخش بعدی، تناقضات و نقدهای وارد بر آرای ملاصدرا بررسی خواهد شد.
بخش سوم: نقد و بررسی آرای ملاصدرا
تناقض در دیدگاه ملاصدرا
یکی از چالشهای اصلی در نظام فلسفی ملاصدرا، تناقض ظاهری در نسبت دادن حیات و شعور به ماده است. او از سویی مدعی است که همه اشیا حی و ناطقاند، اما از سوی دیگر، عشق و شعور را به ربالنوع نسبت میدهد. این دوگانگی، پرسشهایی را در باب انسجام استدلال او برمیانگیزد. استاد فرزانه، با اشاره به این تناقض، تأکید میکنند که ماده خود میتواند متعلق عشق باشد و نیازی به ربالنوع نیست.
نقد مفهوم ربالنوع
ملاصدرا در بخشهایی از استدلال خود، عشق را به ربالنوع نسبت میدهد، مفهومی که ریشه در نظامهای سلطنتی باستان دارد. استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و آن را فاقد پایه استدلالی میدانند. به باور ایشان، ربالنوع، بهمثابه سلطانی برتر، نمیتواند مبنای عشق و شعور در ماده باشد. مثالهایی مانند عشق به شمشیر، قلم یا کتاب، نشاندهنده آن است که ماده نیز میتواند متعلق عشق باشد.
درنگ: نقد مفهوم ربالنوع، ماده را از انفعال خارج کرده و آن را برخوردار از حیات و شعور ذاتی میداند، بدون نیاز به مبدأیی خارجی.
تأثیر فخر رازی بر ملاصدرا
بخش قابلتوجهی از عبارات اسفار، بهویژه در مباحث مشرقی، از فخر رازی اقتباس شده است. استاد فرزانه اشاره میکنند که هرچند ملاصدرا از فخر رازی و ابنسینا بهره برده، عظمت او در نوآوریهای خاص خود، بهویژه در یک جلد از اسفار، نهفته است. این نکته، بر اهمیت ارزیابی منصفانه آثار فلسفی تأکید دارد.
عشق پایدار و ماده
ملاصدرا عشق پایدار را به صور روحانی و ربالنوع نسبت میدهد و مثالی میآورد که عشق به معشوق، حتی با پیری جسم، تغییر نمیکند. اما استاد فرزانه این دیدگاه را نقد کرده و معتقدند که عشق به ماده نیز میتواند پایدار باشد. برای نمونه، عشق به فرشی که با گذر زمان ارزشمندتر میشود یا تسبیحی که با استفاده، جلوهای عمیقتر مییابد، نشاندهنده استحکام عشق مادی است.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به نقد تناقضات و چالشهای دیدگاه ملاصدرا پرداخت و با بررسی مفهوم ربالنوع و تأثیر فخر رازی، به پیچیدگیهای استدلال او اشاره کرد. نقدهای استاد فرزانه، ماده را از جایگاه انفعال به موجودی برخوردار از حیات و شعور ارتقا میدهد و زمینه را برای تأملات عمیقتر فراهم میسازد.
بخش چهارم: ماده، حیات و شعور در نگاه علمی و فلسفی
شعور ماده در علوم تجربی
استاد فرزانه، با نگاهی نو، به پیوند میان فلسفه و علوم تجربی اشاره میکنند. جاذبه، حرکت اتمها و سیر سریع هستههای اتمی، همگی نشاندهنده حیات و شعور در مادهاند. به تعبیر ایشان، هسته اتم، با حرکت شگرف خود، چونان زلیخایی عاشق، جلوهای از حیات و شعور را به نمایش میگذارد.
رد مفهوم مرده
یکی از نکات برجسته درسگفتار، رد مفهوم «مرده» است. استاد فرزانه تأکید میکنند که هیچ موجودی فاقد حیات نیست، زیرا وجود، خود عین حیات و شعور است. حتی در ذهن، مفهوم مرده نیز وجودی است و نمیتوان برای آن مصداقی واقعی یافت.
درنگ: وجود، حیات و شعور، مساوق یکدیگرند و هیچ موجودی، حتی ماده، از این صفات بیبهره نیست.
حیات بهمثابه مادر صفات
حیات، بهمثابه «ام الاسما»، مبنای همه صفات الهی است. شعور، علم و قدرت، همگی از حیات سرچشمه میگیرند. این دیدگاه، ماده را نیز در برمیگیرد و آن را از انفعال به موجودی زنده و دارای شعور بدل میسازد.
مثالهای عینی از عشق مادی
استاد فرزانه، با اشاره به تجربهای شخصی، به تأثیر عمیق عشق مادی اشاره میکنند. ایشان حکایت میکنند که در حین تدریس، به دلیل دلبستگی به جلد گمشده اسفار، ذهنشان از درس منحرف شد. این تجربه، نشاندهنده قدرت عشق به ماده، حتی در قالب کتابی از کاغذ و مرکب، است.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، با پیوند فلسفه و علم، ماده را موجودی زنده و دارای شعور معرفی کرد. رد مفهوم مرده و تأکید بر حیات بهمثابه مادر صفات، دیدگاه نوینی را در باب رابطه ماده و شعور ارائه میدهد. این تأملات، زمینهساز پرسشهای عمیقتر در فلسفه و علوم طبیعی است.
نتیجهگیری نهایی
کاوش در باب عشق و شعور در عالم ماده، یکی از پیچیدهترین مسائل حکمت متعالیه است. ملاصدرا با ادعای سرایت عشق و حیات در همه موجودات، دیدگاهی بدیع ارائه داده، اما نسبت دادن این صفات به ربالنوع، تناقضی را در استدلال او پدید آورده است. نقدهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تأکید بر حیات و شعور ذاتی ماده، این دیدگاه را اصلاح کرده و ماده را از انفعال به موجودی زنده و عاشق ارتقا میدهند. آیات قرآن کریم، مانند تسبیح همه اشیا، این دیدگاه را تأیید میکنند، اما اثبات آن نیازمند براهین عقلی است. علوم تجربی نیز، با شواهدی چون جاذبه و حرکت اتمها، حیات ماده را تصدیق میکنند. این اثر، خواننده را به تأمل در ژرفای رابطه ماده، حیات و شعور دعوت میکند و راه را برای پژوهشهای آتی در این حوزه هموار میسازد.
با نظارت صادق خادمی