متن درس
تبیین فلسفی مفهوم عشق در اندیشه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۱۵)
مقدمه: عشق، ظرف معرفت و تجلی حق
مفهوم عشق در فلسفه صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا)، نهتنها یک مقوله عاطفی، بلکه اصلی وجودی است که رابطه میان حق و خلق را در نظام هستیشناسی او روشن میسازد. این مفهوم، بهمثابه ظرفی معرفتی و وجودی، راه را برای فهم وحدت میان کثرت ظاهری و حقیقت باطنی عالم هموار میکند. در اندیشه صدرایی، عشق بهعنوان پلی میان شریعت، طریقت و حقیقت، در چارچوب نظام الهی و با التزام به احکام شرع، تبیین میشود. این نوشتار، با بازخوانی درسگفتار شماره ۵۱۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دقیق این مفهوم میپردازد و با ساختاری منظم و علمی، ابعاد فلسفی، عرفانی و اجتماعی آن را تحلیل میکند.
بخش اول: اهمیت و جایگاه عشق در فلسفه صدرایی
حساسیت معرفتی و شرعی عشق
مفهوم عشق در فلسفه صدرایی، بهویژه در بحث «عشق ظرفا» (عشق پاکان به زیباییها)، از چنان اهمیتی برخوردار است که نیازمند دقت و احتیاط معرفتی و شرعی است. این مقوله، به دلیل ظرافت و پیچیدگیهایش، در گذشته کمتر مورد توجه حکما قرار میگرفت، زیرا تبیین آن بدون رعایت موازین شرعی میتوانست به انحرافات عرفانی یا معرفتی منجر شود. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عشق، نهتنها یک احساس، بلکه اصلی وجودی است که رابطه میان موجودات و حق را در نظام هستیشناسی صدرایی تبیین میکند. این اصل وجودی، در صورتی که در چارچوب شریعت قرار نگیرد، ممکن است به تفسیرهای نادرست یا سوءبرداشتهای عرفانی منجر شود.
درنگ: عشق در فلسفه صدرایی، ظرفی معرفتی است که بدون التزام به شریعت، ممکن است به گمراهی منجر شود. شریعت، بهمثابه سد محکمی، مسیر عرفان و فلسفه را از انحرافات حفظ میکند.
در این دیدگاه، شریعت بهعنوان سند طریقت و حقیقت، نقشی محوری ایفا میکند. بدون التزام به شریعت، سلوک عرفانی ممکن است به تجربهای غیرمنضبط تبدیل شود. استاد فرزانه قدسسره تأکید میکنند که فلسفه و عرفان، تنها در پرتو شریعت میتوانند به معرفتی صحیح و بیانحراف دست یابند. این پیوند، نشاندهنده هماهنگی عمیق میان عقل، شهود و وحی در نظام فکری صدرایی است.
هدفمندی موجودات در نظام هستی
یکی از اصول بنیادین فلسفه صدرایی، هدفمندی همه موجودات در عالم است. هیچ موجودی، اعم از جماد، نبات، حیوان یا انسان، بدون غایت آفریده نشده است. این غایت ممکن است غایتالقصوی (حق) یا غایات متوسط و دانی (معاشيق خلقی) باشد، اما هیچ موجودی از این قاعده مستثنا نیست. استاد فرزانه قدسسره این اصل را بهمثابه ستونی استوار در نظام هستیشناسی صدرایی معرفی میکنند که ریشه در حکمت الهی و نظام علّی-معلولی دارد.
درنگ: هر موجودی در عالم، از سنگ و گل تا انسان و ملایکه، برای هدفی خلق شده است. این هدفمندی، حرکتی است به سوی کمال وجودی که در نهایت به حق منتهی میشود.
این هدفمندی، به معنای حرکت همه موجودات به سوی کمال وجودیشان است که در نهایت به سوی خداوند، بهعنوان غایتالقصوی، هدایت میشود. تمایز میان غایات حقی و خلقی، به تفاوت در مراتب وجودی موجودات اشاره دارد، اما همه آنها در مسیر وحدت الهی قرار دارند.
تشبه به اسماء و صفات الهی
غایت همه موجودات، از جماد تا انسان، تشبه و وصول به اسماء و صفات الهی است. این اصل، تکمیلکننده هدفمندی موجودات است و نشان میدهد که همه موجودات، بهنحوی، در پی تجلی اسمای الهیاند. استاد فرزانه قدسسره این دیدگاه را یکی از ارکان اصلی فلسفه وحدت وجود صدرایی میدانند که کثرت ظاهری عالم را به وحدت باطنی در پرتو اسمای الهی پیوند میزند.
به تعبیر استاد، هر موجودی، از سنگ و گیاه تا انسان و فرشته، در تلاش است تا حقیقت وجودی خود را با اسمای الهی هماهنگ سازد. این تشبه، نهتنها برای انسان، بلکه برای همه مراتب هستی صادق است. برای مثال، گلی که به سوی نور میروید یا بلبلی که نغمه سر میدهد، در حقیقت در پی تجلی جمال و کمال الهی است، هرچند این تجلی در مرتبه وجودی آنها محدود است.
بخش دوم: وحدت وجود و رفع مغالطههای معرفتی
مغالطه در مصداق و مفهوم
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که تفاوت در غایات موجودات، ناشی از مغالطه در مصداق یا مفهوم است، نه تعدد واقعی معاشيق. هر موجودی که به چیزی جز حق توجه میکند، در واقع به مظهر حق توجه دارد، اما به اشتباه آن را بهجای مُظهر (حق) میگیرد. این مغالطه، ریشه در ناتوانی در تشخیص مظهر از مُظهر دارد.
درنگ: مغالطه در مصداق، زمانی رخ میدهد که انسان مظهر (مانند گل یا انسان) را بهجای مُظهر (حق) میپرستد. اولیای الهی با رفع این مغالطه، همه چیز را قربه الی الله میبینند.
به تعبیر استاد، گل، بلبل یا انسانی که مورد توجه قرار میگیرد، مظهر حق است، اما نادان یا غافل، بهجای مُظهر، به مظهر دل میبندد. این دیدگاه با اصل «لا إله إلا الله» همخوانی دارد که همه کثرتها را به وحدت الهی بازمیگرداند. اولیای الهی، با شهود معرفتی، مُظهر را در مظهر میبینند و از اینرو، همه اعمالشان قربه الی الله است.
قربت، معیار تمایز مومن و غیرمومن
قربت بهعنوان معیاری برای تمایز میان مومن و غیرمومن معرفی میشود. مومن، همه اعمال خود، از نماز تا خوردن غذا، را قربه الی الله انجام میدهد، درحالیکه غیرمومن به مظهر (مانند غذا یا لذت) توجه دارد و قربت را درک نمیکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که قربت، عمل را از سطح مادی به سطح الهی ارتقا میدهد.
در نظام صدرایی، عمل قربه الی الله تجلی وحدت وجود در ساحت عمل است، زیرا فاعل، عمل و متعلق عمل همگی به حق بازمیگردند. این دیدگاه با فقه اسلامی نیز سازگار است که قصد قربت را شرط صحت عبادات میداند. به تعبیر استاد، حتی خوردن نان خشک، اگر با نیت قربت انجام شود، ارزشی برابر با عبادت دارد.
هستی بهمثابه مغز و فقدان پوست
در نظام هستی، هیچچیز پوست (ظاهر بیارزش) نیست؛ همه چیز مغز (حقیقت) است. استاد فرزانه قدسسره با تمثیلی زیبا از پوست گردو استفاده میکنند که حتی اگر ظاهراً بیارزش به نظر آید، میتواند بهعنوان دارو یا مادهای مفید به کار رود. تفاوت در نحوه ادراک و استفاده از این حقیقت است.
درنگ: در فلسفه صدرایی، هیچ موجودی فاقد حقیقت نیست، زیرا همه چیز مظهر حق است. مومن با قربت، حقیقت را در همه چیز میبیند، درحالیکه غیرمومن به ظاهر بسنده میکند.
این تمثیل، به اصل وحدت وجود اشاره دارد که هیچ موجودی در عالم فاقد ارزش ذاتی نیست. مومن، با نیت قربت، حقیقت الهی را در همه مظاهر میبیند، درحالیکه غیرمومن به ظاهر (پوست) اکتفا میکند. این دیدگاه، انسان را به تأمل در حقیقت همه موجودات دعوت میکند.
بخش سوم: زیبایی، عشق و چارچوب شرعی
عشق ظرفا و تبیین زیبایی
در بحث «عشق ظرفا»، ملاصدرا زیبایی را بهعنوان مظهر جمال الهی معرفی میکند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که لذت بردن از زیبایی، مانند گل یا انسان، عیبی ندارد، مشروط بر اینکه با طمع و انحراف (ريبه) همراه نباشد. این دیدگاه، تلاشی است برای هماهنگی میان عرفان و شریعت.
به تعبیر استاد، زیبایی، چون آینهای است که جمال الهی را منعکس میکند. لذت مومنانه از زیبایی، با تحسین خلقت الهی همراه است و انسان را به تسبیح حق دعوت میکند. این لذت، با آیه شریفه قرآن کریم همخوانی دارد:
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ
پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است. [مطلب حذف شد] )
درنگ: لذت از زیبایی، اگر با نیت قربت و تحسین خلقت الهی همراه باشد، انسان را به حق نزدیک میکند، اما ريبه (طمع و فساد) نشانه غفلت از حقیقت است.
تمایز لذت و ريبه
استاد فرزانه قدسسره میان لذت مومنانه و ريبه (فساد و طمع) تمایز قائل میشوند. لذت از زیبایی، مانند دیدن گل یا زوجی جوان، اگر با تحسین خلقت الهی همراه باشد، امری مومنانه است. اما ريبه، نتیجه دلی آلوده و غفلت از حقیقت مُظهر است. این تمایز، ریشه در روانشناسی عرفانی و اخلاق اسلامی دارد که انسان را به خودسازی و پاکی دل دعوت میکند.
به تعبیر استاد، لذت مومنانه مانند نسیمی است که روح را به سوی حق میبرد، اما ريبه چون گردابی است که دل را به سوی فساد میکشاند. این دیدگاه، انسان را به مراقبت از نیت و حفظ حدود شرعی در مواجهه با زیباییها دعوت میکند.
نقش متقابل زن و مرد در حفظ عفاف
استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که انحرافات اخلاقی، نتیجه ناصافی دوطرفه میان زن و مرد است. اگر هر دو در چارچوب شرع عمل کنند، فساد کاهش مییابد. این دیدگاه، مسئولیت مشترک زن و مرد را در حفظ عفاف برجسته میکند و با احکام فقهی هماهنگ است که حدود نگاه و رفتار را مشخص میسازد.
به تعبیر استاد، جامعه چون باغی است که سلامت آن به همکاری همه اجزا وابسته است. اگر زنان و مردان، هر دو، در مسیر شریعت گام بردارند، این باغ از آفات فساد در امان میماند. این اصل، پیوند فلسفه و عرفان را با مسائل اجتماعی نشان میدهد.
بخش چهارم: وحدت وجود و پیوند موجودات
هستی بهمثابه کلاف بههمپیوسته
استاد فرزانه قدسسره عالم را به کلافی بههمپیوسته تشبیه میکنند که هیچ موجودی در آن منزوی یا گسسته نیست. موجودات یا در رابطه ظهور و مظهر، یا علت و معلول، یا معلول علتی ثالثه (مانند خواهر و برادر) قرار دارند. این دیدگاه، نظام وحدت وجود را بهمثابه شبکهای ارگانیک معرفی میکند که همه اجزای آن در خدمت غایت الهیاند.
درنگ: عالم، کلافی بههمپیوسته است که هیچ موجودی در آن منزوی نیست. همه موجودات در شبکهای از روابط متقابل، در خدمت غایت الهی قرار دارند.
این اصل، هرگونه انزوای وجودی را نفی میکند و عالم را بهمثابه بدنی واحد میبیند که هر جزء آن با دیگری در ارتباط است. به تعبیر استاد، مانند نخهای کلافی که در هم تنیدهاند، موجودات عالم نیز در شبکهای از روابط متقابل، به سوی حق هدایت میشوند.
تعینات الهی و تمامیت حق
همه موجودات، تعینات الهیاند و حق، تمامیت این تعینات است. هر مظهری، از انسان تا طبیعت، تعینی از اسمای الهی است و حق، حقیقت جامع همه این تعینات است. استاد فرزانه قدسسره این اصل را یکی از بنیادیترین مفاهیم وحدت وجود میدانند که امکان دیدار حق در هر مظهری را تأیید میکند، مشروط بر اینکه انسان از مغالطه مصداقی رها شود.
به تعبیر استاد، عالم مانند آیینهای است که هر جزء آن، جلوهای از جمال حق را منعکس میکند. حق، چون خورشیدی است که نورش در همه مظاهر ساری است، اما تنها چشمی که از غبار غفلت پاک باشد، این نور را میبیند.
احترام به مظاهر الهی: علما و سادات
علما و سادات، بهعنوان مظاهر خاص اسمای الهی، شایسته احتراماند. استاد فرزانه قدسسره تأکید دارند که عدم احترام به آنها، نشانه غفلت از حقیقت مُظهر (حق) است. بهویژه، ایشان به حدیثی اشاره میکنند که مداد علما را افضل از دماء شهدا میداند، زیرا علما، شهيدسازند.
درنگ: مداد علما، افضل از دماء شهداست، زیرا علما با معرفت خود، راه را برای شهادت و هدایت جامعه هموار میکنند.
این دیدگاه، نقدی بر فرهنگ اجتماعی است که ارزش علما و سادات را نادیده میگیرد. استاد با تمثیلی زیبا، علما را به چشمهای تشبیه میکنند که آب حیات معرفت را به جامعه جاری میسازد، درحالیکه شهدا، با خون خود، این چشمه را پاس میدارند.
بخش پنجم: رويت معرفتی و سلوک عرفانی
رويت معرفتی، معیار عارف و غیرعارف
تفاوت عارف و غیرعارف در رويت معرفتی است. عارف، در هر ذرهای رسولالله را میبیند و با گفتن «السلام عليك يا رسولالله»، مُظهر را در مظهر مشاهده میکند. استاد فرزانه قدسسره این رويت را به شهود وحدت الهی در کثرت عالم تعبیر میکنند که هدف نهایی سلوک عرفانی است.
به تعبیر استاد، عارف مانند مسافری است که در هر منزلگاه عالم، جلوهای از حق را میبیند و با سلام به رسولالله، دل خود را به نور معرفت روشن میکند. این دیدگاه، انسان را به تمرین دائمی معرفت و قربت دعوت میکند.
کاربرد تمثیلی مواد طبیعی
استاد فرزانه قدسسره از موادی مانند گردو، خرما، انگور و زعفران بهعنوان تمثیلی برای تبیین ارزش ذاتی همه موجودات استفاده میکنند. حتی پوست گردو، اگر بهدرستی فرآوری شود، میتواند مفید باشد. این تمثیل، پیوند میان علم تجربی و معرفت فلسفی را نشان میدهد.
به تعبیر استاد، طبیعت مانند کتابی الهی است که هر صفحه آن، حامل پیامی از حقیقت است. حکیم با خواندن این کتاب، به اسرار خلقت پی میبرد و ارزش هر جزء آن را درمییابد.
تمایز ثواب و اجر
استاد فرزانه قدسسره میان ثواب و اجر تمایز قائل میشوند. ثواب، مختص مومنانی است که اعمالشان قربه الی الله انجام میشود، درحالیکه اجر، پاداش عمومیتری است که به همه، حتی غیرمومنان، تعلق میگیرد. این تمایز، نقش نیت قربت را در ارزشگذاری اعمال برجسته میکند.
درنگ: ثواب، پاداش اخروی مبتنی بر نیت الهی است، درحالیکه اجر، پاداش عمومی عمل دنیوی است. قربت، اعمال را به حقیقت الهی متصل میکند.
نتیجهگیری
درسگفتار شماره ۵۱۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، یکی از عمیقترین تبیینهای فلسفه صدرایی در حوزه عشق و رابطه آن با حق و خلق را ارائه میدهد. عشق، بهمثابه ظرفی معرفتی، راه را برای فهم وحدت وجود و تجلی اسمای الهی در مظاهر عالم هموار میکند. تأکید بر شریعت بهعنوان سند طریقت و حقیقت، پیوند ناگسستنی فلسفه و عرفان با فقه اسلامی را نشان میدهد. اصول هدفمندی موجودات، تشبه به اسمای الهی، رفع مغالطه مصداقی و نقش قربت در اعمال، همگی در راستای نظام وحدت وجود قرار دارند.
نقدهای اجتماعی مطرحشده، مانند لزوم احترام به علما و سادات یا نقش متقابل زن و مرد در حفظ عفاف، نشاندهنده پیوند فلسفه با مسائل اجتماعی است. دعای پایانی درسگفتار، با تأکید بر ولایت اهلبیت، این مباحث را در چارچوب معارف شیعی قرار میدهد. این نوشتار، با حفظ تمامی نکات اصلی و افزودن توضیحات تفصیلی، تلاش کرده است تا مفاهیم را به زبانی علمی و متین ارائه دهد و راه را برای تأمل در معارف عمیق صدرایی هموار سازد.
با نظارت صادق خادمی