در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 520

متن درس






پالایش فلسفه اسلامی: نقد جنون الهی و بازسازی مفهوم عشق در اندیشه ملاصدرا

پالایش فلسفه اسلامی: نقد جنون الهی و بازسازی مفهوم عشق در اندیشه ملاصدرا

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۲۰)

دیباچه: ضرورت بازنگری عقلانی در مفاهیم فلسفی

فلسفه اسلامی، به مثابه دریایی ژرف از اندیشه‌های عقلانی و معنوی، همواره در پی تبیین حقیقت و پالایش مفاهیم از خرافات و ابهامات بوده است. در این میان، مفهوم جنون الهی و جایگاه عشق در فلسفه ملاصدرا، به‌عنوان یکی از موضوعات چالش‌برانگیز، نیازمند بازخوانی دقیق و روشمند است. این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۵۲۰ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقد و تحلیل این مفاهیم می‌پردازد. هدف، نه تنها بازسازی مفهوم عشق به‌عنوان صفتی نفسانی و متعادل، بلکه پالایش فلسفه از ادعاهای غیرمستدل، مانند تأثیر طالع و ستارگان بر عشق، و رد مفهوم جنون الهی به‌عنوان امری غیرعقلانی است.

بخش نخست: نقد مفهوم جنون الهی در فلسفه ملاصدرا

زمینه تاریخی و مفهومی جنون الهی

در فلسفه ملاصدرا، به‌ویژه در اثر گران‌سنگ اسفار اربعه، مفهوم جنون الهی به‌عنوان حالتی نفسانی که از شدت عشق یا ناتوانی در درمان نفسانی پدید می‌آید، نقل شده است. این مفهوم، که ریشه در برخی اقوال یونانیان و عرفای پیشین دارد، به حالتی اطلاق می‌شود که فرد، در نبود درمان‌های عقلانی، به دعا، صلوة، و صدقه متوسل می‌شود. استاد فرزانه قدس‌سره این تعریف را مورد نقد قرار داده و آن را فاقد بنیان فلسفی می‌دانند، زیرا فلسفه، به‌عنوان علمی عقلانی، باید از استدلال‌های منطقی بهره‌مند باشد و از نسبت دادن امور غیرعقلانی، مانند جنون، به ساحت الهی پرهیز کند.

درنگ: جنون الهی، مفهومی بی‌اساس است؛ خداوند نه مجنون است و نه مجنون‌آفرین. نسبت دادن دیوانگی به ساحت الهی، با عقلانیت فلسفی سازگار نیست.

نقد روش‌شناختی ملاصدرا

ملاصدرا، هرچند این مفهوم را نقل می‌کند، اما به تحلیل عمیق و استدلالی آن نمی‌پردازد. این ضعف روش‌شناختی، که در نقل بدون نقد نمود می‌یابد، از منظر استاد فرزانه قدس‌سره مورد انتقاد است. فلسفه، به مثابه باغی که نیازمند هرس شاخه‌های زائد است، باید از مفاهیم غیرمستدل پالایش شود. ملاصدرا، به جای رد صریح این مفهوم، آن را به‌عنوان قولی از پیشینیان نقل کرده و از تحلیل کافی غفلت ورزیده است. این امر، ضرورت بازنگری در آثار فلسفی اسلامی را برجسته می‌سازد.

تمایز جنون و عشق

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمثیلی بدیع، عشق را به آبی زلال تشبیه می‌کنند که اگر در مسیری درست هدایت نشود، به سیلی ویرانگر بدل می‌شود. عشق، به‌ذات، خیر است و مانند علم، قدرت، یا جمال، صفتی نفسانی است که در صورت نبود ظرفیت، به گمراهی منجر می‌شود. جنون، اما، اختلالی روانی است که از عوامل اجتماعی، ژنتیکی، یا محیطی ناشی می‌شود و به عشق ارتباطی ندارد. این تمایز، به مثابه نوری که تاریکی ابهام را می‌زداید، نشان می‌دهد که نسبت دادن دیوانگی به عشق، خطایی معرفتی است.

درنگ: عشق، صفتی نفسانی است که با ظرفیت فرد معنا می‌یابد؛ جنون، اختلالی روانی است که به عشق ربطی ندارد. فلسفه باید این مفاهیم را دقیقاً تبیین کند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با نقد مفهوم جنون الهی، بر ضرورت پالایش فلسفه از مفاهیم غیرعقلانی تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر عقلانیت، نشان می‌دهند که جنون الهی، نه تنها با فلسفه سازگار نیست، بلکه به ساحت الهی نیز نسبت ناروایی است. عشق، به‌عنوان صفتی نفسانی، نیازمند ظرفیت و هدایت عقلانی است تا به تعادل منجر شود، نه به گمراهی.

بخش دوم: بازسازی مفهوم عشق در چارچوب عقلانی

عشق به‌مثابه صفتی نفسانی

استاد فرزانه قدس‌سره، عشق را به‌عنوان صفتی نفسانی، هم‌طراز با علم، قدرت، و جمال می‌دانند. این صفت، مانند گوهری در صدف نفس، در صورتی که با ظرفیت فرد هماهنگ باشد، به کمال می‌انجامد. اما اگر ظرفیت فرد کافی نباشد، همانند باری سنگین بر شانه‌ای ناتوان، به انحراف منجر می‌شود. این دیدگاه، عشق را از اتهام مرض نفسانی بودن مبرا ساخته و آن را در جایگاهی والا قرار می‌دهد.

استعاره آب و سد: هدایت عقلانی عشق

استاد، با بهره‌گیری از استعاره‌ای ژرف، عشق را به آبی روان تشبیه می‌کنند که اگر در سدی محکم مهار نشود، به سیلی ویرانگر بدل می‌شود. این تمثیل، به ضرورت هدایت عقلانی عشق اشاره دارد. عشق، مانند بارانی که زمین را سیراب می‌کند، بالذات خیر است، اما بدون مدیریت عقلانی، به آشوب می‌انجامد. این دیدگاه، فلسفه را به تنظیم تعادل نفسانی دعوت می‌کند.

درنگ: عشق، مانند آبی زلال، نیازمند سدی عقلانی است تا به خیر و کمال منجر شود، نه به آشوب و گمراهی.

نقد نسبت دادن دیوانگی به صفات مثبت

استاد فرزانه قدس‌سره، با قلم استدلال، نشان می‌دهند که صفاتی مانند علم، دین، عشق، و جمال، دیوانگی نمی‌آورند. دیوانگی، نتیجه ضعف ظرفیت فرد است، نه ذات این صفات. همان‌گونه که خاک زیاد، دامن را پاره می‌کند، بار بیش از ظرفیت نیز نفس را به ورطه انحراف می‌کشاند. این نقد، به مثابه تیغی که شاخه‌های زائد را می‌چیند، فلسفه را از نسبت‌های ناروا پالایش می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بازسازی مفهوم عشق، آن را به‌عنوان صفتی نفسانی و خیر معرفی می‌کند که نیازمند ظرفیت و هدایت عقلانی است. استاد فرزانه قدس‌سره، با رد نسبت دیوانگی به عشق، بر ضرورت تنظیم تعادل نفسانی تأکید دارند. این دیدگاه، فلسفه را به سوی عقلانیت و پالایش از ابهامات هدایت می‌کند.

بخش سوم: نقد تأثیر طالع و ستارگان بر عشق

نقد منشأ عشق به طالع

ملاصدرا نقل می‌کند که برخی، منشأ عشق را موافقه طالع عند الولاده می‌دانند. استاد فرزانه قدس‌سره، این ادعا را به مثابه بنایی سست که بر پایه خرافات استوار است، رد می‌کنند. اگر عشق به خدا ناشی از طالع باشد، طالع خدا چگونه با انسان جفت می‌شود؟ این پرسش، به مانند آینه‌ای که حقیقت را بازمی‌تاباند، بی‌معنایی این ادعا را آشکار می‌سازد.

درنگ: عشق، به‌ویژه عشق الهی، نمی‌تواند به طالع و ستارگان وابسته باشد؛ فلسفه باید از خرافات ستاره‌بازی پالایش شود.

تأثیر اقتضایی ستارگان

استاد فرزانه قدس‌سره، با تمایز میان اقتضا و علّیت، تأکید دارند که ستارگان، تأثیراتی اقتضایی و طبیعی دارند، نه علّی و خرافی. همان‌گونه که سرما بدن را منقبض و گرما آن را منبسط می‌کند، ستارگان نیز تأثیراتی طبیعی بر انسان دارند. اما این تأثیرات، مانند نسیمی که برگ‌ها را می‌جنباند، اقتضایی‌اند و نه تعیین‌کننده.

اصل الارواح جنود مجنده

استاد، با استناد به روایت درنگ: روح‌ها، بر اساس تجانس یا تنافر، به هم نزدیک یا دور می‌شوند؛ این اصل، مبنایی عقلانی برای تبیین روابط انسانی است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با نقد ادعای تأثیر طالع بر عشق، بر ضرورت پالایش فلسفه از خرافات تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با تکیه بر تأثیرات اقتضایی و طبیعی ستارگان و اصل تجانس روحی، فلسفه را به سوی عقلانیت و دوری از ستاره‌بازی هدایت می‌کنند.

بخش چهارم: عوامل اجتماعی و روانی دیوانگی

زمینه‌های تاریخی دیوانگی

استاد فرزانه قدس‌سره، دیوانگی در جوامع گذشته را نتیجه فقدان علم، طب، و پیشگیری می‌دانند. در آن روزگاران، که دانش پزشکی مانند چراغی کم‌نور بود، افراد به دعا و خرافات متوسل می‌شدند. این امر، به مثابه گرفتار آمدن در تارهای عنکبوت جهل، به افزایش دیوانگی منجر می‌شد.

کاهش دیوانگی در جوامع مدرن

با پیشرفت علم و کاهش ناهمواری‌های اجتماعی، دیوانگی در جوامع مدرن کاهش یافته است. استاد، این تحول را به مانند طلوع خورشید دانش بر تاریکی جهل توصیف می‌کنند، که آرامش و سلامت روان را به ارمغان آورده است.

نقد فتاوای وسواس‌زا

برخی فتاوا، با تأکید بیش از حد بر جزئیات، زمینه‌ساز وسواس و اختلال روانی‌اند. استاد فرزانه قدس‌سره، این فتاوا را به مانند دستوراتی می‌دانند که به جای هدایت، نفس را در تنگنای وسواس گرفتار می‌کنند. دین، مانند چشمه‌ای زلال، نباید به وسواس آلوده شود.

درنگ: دین و فتاوا نباید زمینه‌ساز وسواس شوند؛ سلامت روان، نیازمند تعادل و هدایت عقلانی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با تحلیل عوامل اجتماعی و روانی دیوانگی، بر نقش علم و عقلانیت در سلامت روان تأکید دارد. استاد فرزانه قدس‌سره، با نقد فتاوای وسواس‌زا و خرافات، فلسفه را به سوی تبیین علل واقعی اختلالات روانی هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تأمل در درس‌گفتار استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به نقد و بازسازی مفاهیم جنون الهی و عشق در فلسفه ملاصدرا پرداخت. با رد مفهوم جنون الهی به‌عنوان امری غیرعقلانی، و بازتعریف عشق به‌عنوان صفتی نفسانی که نیازمند ظرفیت و هدایت عقلانی است، فلسفه اسلامی به سوی عقلانیت و پالایش از خرافات هدایت شد. نقد تأثیر طالع و ستارگان، و تأکید بر تأثیرات اقتضایی و طبیعی، به همراه اصل تجانس روحی، نشان‌دهنده تلاش برای بازسازی فلسفه بر مبنای عقل و علم است. این بررسی، مانند چراغی که راه را روشن می‌کند، فلسفه اسلامی را به تأمل در روش‌شناسی و پالایش از ابهامات دعوت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی