متن درس
بررسی و نقد فلسفه عشق و وحدت در اندیشه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۳)
دیباچه
عشق، به مثابه حرکتی وجودی که از مراتب ناسوتی تا ملکوتی امتداد مییابد، در تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی جایگاهی بس والا دارد. این نوشتار، با تمرکز بر درسگفتار شماره ۵۲۳ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی و نقد دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) درباره عشق و نسبت آن با مفاهیم اتحاد و وحدت میپردازد. هدف این پژوهش، تبیین دقیق و عمیق تحلیل صدرا از عشق، نقد تفسیر وی از داستان لیلی و مجنون، و ارائه تفسیری جامع از عشق بهعنوان جریانی وجودی است که در همه مراتب هستی ساری و جاری است.
بخش نخست: بازخوانی داستان لیلی و مجنون در نقد صدرایی
تفسیر صدرا و نقد آن
درسگفتار، با تمرکز بر عبارت «لِی عَنکَ غَناءٌ بِعِشقِکَ» که از زبان مجنون در داستان لیلی و مجنون نقل شده، تفسیر صدرا را مورد نقد قرار میدهد. صدرا این عبارت را به بینیازی مجنون از لیلی به دلیل متمثل شدن صورت نفسانی او در ذهن تفسیر میکند. اما استاد فرزانه این دیدگاه را ناکافی دانسته و تأکید میکنند که مراد مجنون، یافتن معشوق حقیقی، یعنی خداوند، است، نه بینیازی از معشوق به واسطه صورت ذهنی.
این نقد، ریشه در نگاه عرفانی دارد که عشق مجازی را مقدمهای برای وصول به عشق حقیقی میداند. استاد فرزانه، با تأکید بر این نکته، دیدگاه صدرا را به دلیل فروکاستن عشق به مرتبهای نفسانی مورد انتقاد قرار میدهند.
تمایز حاکی و محکی در ادراک معشوق
استاد فرزانه، با تکیه بر معرفتشناسی صدرایی، تمایز میان حاکی (محتوای ذهنی) و محکی (حقیقت خارجی) را برجسته میکنند. هنگامی که از خدا سخن میگوییم، مرادمان حقیقت الهی است، نه صرفاً مفهوم ذهنی. ذهن، تنها ظرف ادراک است و حاکی از حقیقت، نه خود حقیقت.
این تمایز، به محدودیتهای معرفت بشری اشاره دارد. در فلسفه صدرا، ادراکات بشری، ظهورات حقیقتاند، اما خود حقیقت نیستند. استاد فرزانه، با تمثیلی زیبا، مفهوم خدا را به آب تشبیه میکنند: وقتی از آب سخن میگوییم، مرادمان آب واقعی است، نه مفهوم ذهنی آن.
بخش دوم: وحدت و اتحاد در فلسفه عشق
برتری وحدت بر اتحاد
استاد فرزانه، با استناد به فلسفه وحدت وجود، وحدت را افضل از اتحاد میدانند. اتحاد، به یکی شدن دو موجود اشاره دارد که همچنان کثرتی در خود نهفته دارد، اما وحدت، غایت عشق است که کثرت را محو و وجود واحدی را محقق میسازد.
این دیدگاه، عشق را به مثابه سفری وجودی تبیین میکند که از کثرت به وحدت میرسد. صدرا در اسفار (جلد یکم، دوم، سوم و هفتم) اتحاد را در امور روحانی و احوال نفسانی ممکن میداند، اما در اجسام، تنها به مجاورت، ممازجت و مماست محدود میشود.
جهانشمولی عشق در مراتب هستی
استاد فرزانه، دو اصل بنیادین را مطرح میکنند: نخست اینکه همه میتوانند عاشق شوند، و دوم اینکه در همه مراتب هستی، از ناسوت تا ملکوت، عشق جاری است. این دیدگاه، برخلاف نظر صدرا که عشق را به عالم ملکوت محدود میکند، عشق را حقیقتی فراگیر میداند.
استاد، با نقد ادعای صدرا مبنی بر فقدان وصال در ناسوت، تأکید میکنند که عشق ناسوتی نیز معتبر است و میتواند مقدمهای برای عشق الهی باشد. این دیدگاه، با عرفان عملی اسلامی سازگار است که عشق مجازی را پلی به سوی عشق حقیقی میداند.
بخش سوم: نقد دیدگاه صدرا درباره نفی وصال در ناسوت
ادعای صدرا و دلایل آن
صدرا در اسفار (صفحه ۱۷۸) مدعی است که وصال در عالم ناسوت ممکن نیست، زیرا جسم، ظرف غیبت است و ذاتی به ذات نمیرسد. او دو دلیل میآورد: نخست اینکه جسم، به دلیل کثرت وجودی، ظرف غیبت است و هر جزء آن از جزء دیگر مفارق است؛ دوم اینکه وصال میان اجسام، تنها Trevor میشود.
استاد فرزانه، این استدلالها را نقد کرده و میگویند که عشق، امری نفسانی است و به جسم محدود نمیشود. ایشان با تمثیلی از دست دادن دو نفر، نشان میدهند که جسم میتواند واسطه اتحاد نفسانی شود.
انتقال انرژی و اتحاد نفسانی
استاد فرزانه، با اشاره به انتقال انرژی در روابط انسانی، مانند تأثیر دست دادن یا انرژی درمانی، امکان اتحاد نفسانی در ناسوت را تأیید میکنند. در ازدواج نیز، به دلیل ارتباط مداوم، زن و شوهر به وحدت نفسانی میرسند و حتی خلقوخوی یکدیگر را میگیرند.
این دیدگاه، به پویایی روابط نفسانی اشاره دارد. عشق، مانند جریانی است که نفوس را به هم متصل میکند و به وحدت سوق میدهد. استاد، با تمثیلی از دو چوب متصل، نشان میدهند که اتصال جسمانی میتواند به اتحاد نفسانی منجر شود.
بخش چهارم: عشق به مثابه اعتیاد وجودی
تمایز عشق و شهوت
استاد فرزانه، با تمایز میان عشق و شهوت، تأکید میکنند که شهوت، با وصال جسمانی پایان مییابد، اما عشق، حتی پس از وصال، شوق جدیدی میآفریند. عشق، مانند آب دریا، هرچه بیشتر نوشیده شود، تشنگی بیشتری برمیانگیزد.
این تمثیل، به ماهیت بیپایان عشق اشاره دارد. عشق، برخلاف شهوت که مرتبه نازله آن است، حرکتی مداوم به سوی معشوق است. استاد، با اشاره به شعری عاشقانه، میگویند که معانقه و بوسیدن، شوق را کم نمیکند، بلکه افزایش میدهد.
عشق ناسوتی و پیوند با عشق الهی
استاد فرزانه، عشق ناسوتی را مقدمهای برای عشق الهی میدانند. عشق به فرزند، اشیاء، یا حتی همسر، مظهر عشق الهی است و انسان را به سوی حقیقت سوق میدهد. این دیدگاه، با نظریه مظاهر در عرفان اسلامی همخوانی دارد.
استاد، با اشاره به داستان یوسف و زلیخا، نشان میدهند که عشق، حرکتی دوسویه است که میتواند معشوق را نیز تحت تأثیر قرار دهد. این پویایی، به عمق تأثیرات نفسانی عشق اشاره دارد.
بخش پنجم: نقد نهایی و جمعبندی
نقد دیدگاه صدرا و تفسیر توحیدی
استاد فرزانه، دیدگاه صدرا را به دلیل نفی عشق ناسوتی و تقلیل آن به صورت نفسانی، خطرناک و غیرفلسفی میدانند. ایشان، با استناد به تجربههای روزمره و عرفانی، امکان وحدت و وصال در ناسوت را تأیید میکنند. داستان لیلی و مجنون، نه به بینیازی از معشوق، بلکه به یافتن معشوق حقیقی (خدا) تفسیر میشود.
استاد، با دعای پایانی اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى [مطلب حذف شد] : خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست)، پیوند بحث را با معارف شیعی تثبیت میکنند. این دعا، جایگاه عشق را در چارچوب ولایت اهلبیت نشان میدهد.
جمعبندی
این نوشتار، با بررسی نقدهای استاد فرزانه بر دیدگاه صدرا، نشان داد که عشق، حقیقتی فراگیر است که در همه مراتب هستی جریان دارد. نفی عشق ناسوتی، به تحریف حقیقت عشق میانجامد. استاد، با تمثیلات و استدلالهای عمیق، عشق را به مثابه جریانی وجودی تبیین کردند که از ناسوت آغاز شده و به ملکوت میرسد. این دیدگاه، با عرفان توحیدی و معارف شیعی همخوانی دارد و دعوتی است به بازاندیشی در فلسفه عشق.
با نظارت صادق خادمی