متن درس
تبیین فلسفی حقیقت عشق و سیر وجودی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۵)
دیباچه
این نوشتار، پژوهشی عمیق در تبیین حقیقت عشق و سیر وجودی در چارچوب فلسفه اسلامی، با تمرکز بر آرای صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) و نقد و تکمیل آن از منظر درسگفتار شماره ۵۲۵ استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است. این اثر، با نگاهی وجودگرایانه، عشق را بهمثابه حرکتی وجودی در نظر میگیرد که در تمامی مراتب هستی، از ناسوت تا ملکوت، جاری است. هدف، ارائه دیدگاهی جامع و یکپارچه از عشق بهعنوان جریانی وجودی است که هستی را به سوی کمال رهنمون میسازد.
درنگ: عشق، حرکتی وجودی است که در ظرف وجود معنا مییابد و از ناسوت تا ملکوت، در همه مراتب هستی جریان دارد.
بخش یکم: بنیانهای وجودی عشق در فلسفه صدرایی
تبیین حقیقت عشق و وصول
درسگفتار، حقیقت عشق و وصول را در گرو فهم سیر موجودات میداند و تأکید میورزد که اساس سیر در وجود است، نه در مفاهیمی چون کم، کیف، یا ماهیت. این دیدگاه، ریشه در فلسفه وجودگرای صدرایی دارد که وجود را جوهر پویای هستی و حقیقت بنیادین آن میداند. عشق، بهمثابه جریانی وجودی، تنها در ظرف وجود معنا مییابد و از اینرو، فهم آن نیازمند درک حرکت وجودی است. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، عشق را نه صرفاً احساسی نفسانی، بلکه جریانی هستیشناختی معرفی میکنند که در تمامی مراتب وجود جاری است.
درنگ: وجود، تنها بستر سیر و حرکت است و مفاهیمی چون کم، کیف، و ماهیت، فاقد پویایی و حرکتاند.
حصر سیر در وجود
استاد فرزانه تأکید دارند که هیچگونه سیر، حرکت، یا ظهوری در غیر وجود ممکن نیست. کم، کیف، ماهیت، و امکان، فاقد حرکتاند و تنها وجود است که جوهر پویای هستی را تشکیل میدهد. این اصل، به تمایز بنیادین میان وجود و ماهیت در فلسفه صدرایی اشاره دارد. وجود، حقیقتی پویا و جاری است، در حالی که ماهیت، مفهومی ایستا و انتزاعی است که نمیتواند بستر حرکت باشد. این دیدگاه، زیربنای نقد درسگفتار به تحلیلهای ماهیتگرا قرار میگیرد.
صاحب سیر در فلسفه و عرفان
در فلسفه، صاحب سیر، وجود (حق) است، و در عرفان، صاحب راه، خود راه است؛ یعنی وجود بهعنوان حقیقت سیر، همه را در خود نگه میدارد. این تمایز، پیوند عمیق فلسفه و عرفان را در اندیشه صدرایی نشان میدهد. در عرفان، وجود بهمثابه راه، خود هدایتگر است و عشق را حرکتی به سوی حق معرفی میکند. استاد فرزانه، با بهرهگیری از این دیدگاه، عشق را جریانی وجودی میدانند که از وجود سرچشمه میگیرد و به سوی وجود رهنمون میشود.
شمولیت صفات وجودی
اتصاف، اتحاد، وحدت، حب، عشق، و وصول، اعم از ناسوتی یا الهی، مجازی یا حقیقی، همگی در ظرف وجود معنا مییابند. این شمولیت، به وحدت وجود در فلسفه صدرایی و عرفان اسلامی اشاره دارد. همه صفات و حالات، مظاهر وجودند و عشق، بهعنوان یکی از این صفات، در همه مراتب وجودی جاری است. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، عشق را حقیقتی جهانشمول معرفی میکنند که در همه عوالم، از ناسوت تا ملکوت، حضور دارد.
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست، بنیانهای وجودی عشق را در چارچوب فلسفه صدرایی تبیین میکند. با تأکید بر اینکه وجود، تنها بستر حرکت و سیر است، درسگفتار نشان میدهد که عشق، جریانی وجودی است که از وجود سرچشمه میگیرد، در وجود جریان مییابد، و به سوی وجود رهنمون میشود. این دیدگاه، با پیوند فلسفه و عرفان، عشق را حقیقتی جهانشمول معرفی میکند که در همه مراتب هستی جاری است.
بخش دوم: نقد و تکمیل آرای صدرا در باب عشق و سیر وجودی
تأیید صدرا بر سیر وجودی
درسگفتار، دیدگاه صدرا را تأیید میکند که حقیقت سیر در وجود است و کم، کیف، و ماهیت فاقد حرکتاند. این تأیید، اشتراک درسگفتار با صدرا در مبانی وجودگرایی را نشان میدهد. با این حال، استاد فرزانه در کاربرد این اصل برای عشق، دیدگاه صدرا را نقد و تکمیل میکنند و عشق را حرکتی وجودی میدانند که در همه مراتب هستی جریان دارد.
حرکت در جوهر به اعتبار وجود
حتی حرکت در جوهر، به اعتبار وجود جوهر است، نه ماهیت آن. این نکته، به تمایز میان وجود و ماهیت در فلسفه صدرایی اشاره دارد. جوهر، به دلیل وجودش حرکت میکند، نه به دلیل ماهیتش، که این دیدگاه، حرکت را به وجود محدود میکند. استاد فرزانه، با تأکید بر این اصل، نشان میدهند که حرکت، جریانی وجودی است که در همه مراتب هستی جاری است.
نیاز سیر به فاعل، قابل، و غایت
سیر، نیازمند فاعل، قابل، و غایت است و همه اینها در ظرف وجود تعریف میشوند: سیر از وجود، در وجود، و به سوی وجود است. این دیدگاه، به نظام علی و معلولی صدرایی اشاره دارد. سیر، حرکتی وجودی است که در چارچوب وجود تعریف میشود و این اصل، زیربنای فهم عشق بهعنوان سیر وجودی است.
درنگ: سیر وجودی، از وجود، در وجود، و به سوی وجود است و عشق، جریانی است که در این سیر معنا مییابد.
جهانشمولی سیر وجودی
در سیر وجودی، هیچ محالی وجود ندارد؛ از همهچیز میتوان به همهچیز رسید و در همهجا میتوان سیر کرد. این اصل، به شمولیت وجود در فلسفه وحدت وجود اشاره دارد. وجود، بهعنوان حقیقت فراگیر، امکان سیر در همه مراتب را فراهم میکند و عشق را در همه عوالم ممکن میسازد.
نقل قول صدرا از اسفار
صدرا در جلد چهارم اسفار (صفحه ۲۷۲) میفرماید: حرکت، اشتداد، ازدیاد، نقص، و تضعف، همه به اعتبار وجود است، نه کم یا کیف. این نقل، ریشه در نظریه حرکت جوهری صدرایی دارد. صدرا، حرکت را به وجود نسبت میدهد و کم و کیف را مفاهیمی تبعی میداند، که با دیدگاه درسگفتار همخوانی دارد.
تمایز ظاهری و باطنی در حرکت
حرکت در ظاهر به کم و کیف نسبت داده میشود، اما در باطن، به وجود تعلق دارد. این تمایز، به دو سطح تحلیل در فلسفه صدرایی اشاره دارد: سطح ظاهری (مفاهیم) و سطح باطنی (وجود). این دیدگاه، حرکت را از قید مفاهیم آزاد میکند و آن را جریانی وجودی معرفی میکند.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأیید آرای صدرا در باب سیر وجودی، به نقد و تکمیل آن در زمینه عشق میپردازد. استاد فرزانه، با تأکید بر اینکه حرکت تنها در وجود معنا مییابد، عشق را جریانی وجودی معرفی میکنند که در همه مراتب هستی جاری است. این بخش، با تبیین نظام علی و معلولی و جهانشمولی سیر وجودی، زیربنای فلسفی عشق را تقویت میکند.
بخش سوم: نقدهای استاد فرزانه بر آرای صدرا
نقد اختصاص حرکت به جوهر
صدرا معتقد است حرکت، خاص جوهر نیست، زیرا کم و کیف نیز به تبع وجود حرکت دارند. استاد فرزانه، این اصل را تأیید میکنند، اما مفاهیم کم و کیف را صرفاً نماد میدانند و حرکت را منحصر به وجود میشمارند.
مفاهیم بهمثابه قالب
کم، کیف، جوهر، و عرض، مفاهیم، قالبها، و نمودهایی هستند که حقیقتشان وجود است. این دیدگاه، به تقدم وجود بر ماهیت در فلسفه صدرایی اشاره دارد. مفاهیم، ابزارهای ذهنی برای فهم وجودند، اما حقیقت، خود وجود است.
ماده بهمثابه وجود مادی
ماده، در ظاهر ماده است، اما در باطن، وجود مادی است. این دیدگاه، به تقدم وجود بر ماده در فلسفه صدرایی اشاره دارد. ماده، مرتبهای از وجود است و حرکت ماده، در حقیقت، حرکت وجود است.
نقد بند عقلي صدرا
استاد فرزانه، وابستگی وحدت شخصی به وحدت عقلي نوري را نقد میکنند و معتقدند عالم ناسوت، بند ندارد و خود وجود، وحدتش را حفظ میکند. این نقد، به سادهسازی متافیزیک صدرا اشاره دارد و وجود را خودبسنده معرفی میکند.
درنگ: عالم ناسوت، به دلیل خودبسندگی وجود، نیازی به بند عقلي یا مادی ندارد و وحدت آن در خود وجود حفظ میشود.
تمثیل تسبیح بیبند
استاد فرزانه، عالم ناسوت را به تسبیح کامپیوتری بیبند تشبیه میکنند که نیازی به بند عقلي ندارد. این تمثیل، خودبسندگی وجود را نشان میدهد. عالم، به دلیل وجودش، وحدت و حرکت دارد، بدون نیاز به واسطه.
استناد به قرآن کریم
تمثیل مهندسی بیستون
عالم بیستون، به ساختمانی تشبیه شده که بدون ستونهای مزاحم پایدار است. این تمثیل، خودبسندگی وجود را نشان میدهد. وجود، خود ساختار عالم را حفظ میکند، بدون نیاز به عناصر خارجی.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، با نقد آرای صدرا، دیدگاه استاد فرزانه را در رادیکالتر کردن وجودگرایی نشان میدهد. با رد بندهای عقلي و مادی، و تأکید بر خودبسندگی وجود، درسگفتار عشق را حرکتی وجودی معرفی میکند که در همه مراتب هستی جاری است. تمثیلات تسبیح بیبند و مهندسی بیستون، این دیدگاه را به زیبایی تبیین میکنند.
بخش چهارم: عشق ناسوتی و پیوند با معارف شیعی
عشق غرق در ناسوت
استاد فرزانه، برخلاف صدرا، عشق را در ناسوت نیز جاری میدانند و تأکید دارند که ناسوت، غرق در عشق است. این دیدگاه، به شمولیت عشق در همه مراتب وجود اشاره دارد. عشق ناسوتی، مرتبهای از عشق حقیقی است که با عرفان اسلامی همخوانی دارد.
تمثیل عشق پیری
عشق پیری، نمونهای از عشق ناسوتی است که حتی در پیری، رسوایی میآفریند. این تمثیل، پویایی عشق در همه حالات انسانی را نشان میدهد. عشق، محدود به مرتبه خاصی نیست و در ناسوت نیز جلوهگر است.
درنگ: عشق، حتی در ناسوت و در مراتب پایینی وجود، جریانی پویا و رسواساز است که هستی را به سوی کمال هدایت میکند.
اتحاد وجودی در مصرف
انسان با مصرف چیزی، وجود آن را کسب میکند، نه ماهیتش. این دیدگاه، به تأثیر وجودی اشیاء بر انسان اشاره دارد. وجود، در تعاملات، منتقل میشود و این اصل، زیربنای فهم عشق بهعنوان جریانی وجودی است.
دعای پایانی و پیوند با معارف شیعی
درسگفتار، با دعای «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ» پایان مییابد، که پیوند بحث با معارف شیعی را نشان میدهد. این دعا، جایگاه عشق را در چارچوب ولایت اهلبیت تأیید میکند. عشق، راهی به سوی توحید و معرفت الهی است.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با تأکید بر حضور عشق در ناسوت و پیوند آن با معارف شیعی، دیدگاه استاد فرزانه را در شمولیت عشق در همه مراتب وجود تبیین میکند. تمثیل عشق پیری و دعای پایانی، این دیدگاه را با زیبایی و عمق به نمایش میگذارد.
نتیجهگیری نهایی
این نوشتار، با تبیین حقیقت عشق و سیر وجودی در چارچوب فلسفه صدرایی و نقدهای استاد فرزانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، عشق را جریانی وجودی معرفی میکند که از وجود سرچشمه میگیرد، در وجود جریان مییابد، و به سوی وجود رهنمون میشود. با رد بندهای عقلي و مادی و تأکید بر خودبسندگی وجود، درسگفتار نشان میدهد که عشق، حقیقتی جهانشمول است که در همه مراتب هستی، از ناسوت تا ملکوت، جاری است. تمثیلات تسبیح بیبند، مهندسی بیستون، و عشق پیری، این دیدگاه را با زیبایی و عمق تبیین میکنند. پیوند بحث با قرآن کریم و معارف شیعی، جایگاه عشق را بهعنوان راهی به سوی توحید و معرفت الهی تثبیت میکند.
با نظارت صادق خادمی