متن درس
تحلیل فلسفی اتحاد و وحدت در فلسفه صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۳۳)
دیباچه
فلسفه اسلامی، چونان دریایی ژرف، در بردارنده امواجی از اندیشههای متعالی است که در گذر زمان، با کوشش فیلسوفان بزرگ، به ساحل معرفت رسیده است. در این میان، فلسفه صدرایی، به مثابه گوهر درخشانی، با تکیه بر اصالت وجود، راهی نو در فهم حقیقت گشوده است. درسگفتار شماره ۵۳۳ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ ۱۱ آبان ۱۳۸۲ ایراد شده، به تبیین تمایز میان اتحاد و وحدت در چارچوب فلسفه صدرایی پرداخته و با نقدی روشمند بر آرای ابنسینا، بنیانهای وجودگرایانه ملاصدرا را در برابر ماهیتگرایی مشائی به نمایش میگذارد.
بخش نخست: مبانی وجودگرایی صدرایی در برابر ماهیتگرایی مشائی
تمایز بنیادین در نگاه به وجود و ماهیت
فلسفه صدرایی، در هسته خود، بر اصالت وجود استوار است؛ اصالتی که چونان رودی جاری، تمام مراتب هستی را در بر میگیرد. استاد فرزانه، در این درسگفتار، تفاوت بنیادین میان دیدگاه ملاصدرا و ابنسینا را در اولویتدادن به وجود نزد صدرا و ماهیت نزد ابنسینا میداند. ابنسینا، در چارچوب فلسفه مشائی، شیء را با محوریت ماهیت تعریف میکند، گویی حقیقت هر چیز در قالب مفهومی آن محصور است. این در حالی است که ملاصدرا، با قرار گرفتن در ظرف وجود، شیء را نه به ماهیت، بلکه به وجودش میشناسد. این تفاوت، چونان خطی مرزی، دو منظومه فلسفی را از یکدیگر جدا میسازد و بر فهم اتحاد و وحدت تأثیر میگذارد.
چالش ابنسینا در تبیین اتحاد
ابنسینا، به دلیل محوریت ماهیت در نظام فلسفیاش، در تبیین اتحاد با دشواری روبهروست. او اتحاد دو شیء را محال میداند، زیرا گمان میبرد که اگر دو شیء یکی شوند، یا یکی از میان میرود یا هر دو زایل میشوند. این دیدگاه، چونان بنایی بر پایهای سست، ریشه در تصور ماهیتمحور او از شیء دارد. استاد فرزانه تأکید میکند که ابنسینا، با نادیده گرفتن وجود به عنوان ظرف تحول، اتحاد را به مثابه امری غیرممکن میبیند. این محدودیت، از آن روست که فلسفه مشائی، به جای پویایی وجود، بر ایستایی ماهیت تمرکز دارد.
رفع دشواری اتحاد در فلسفه صدرایی
ملاصدرا، با قرار گرفتن در ساحت وجود، راهی نو برای فهم اتحاد میگشاید. او اتحاد را در ظرف صیرورت تعریف میکند؛ صیرورتی که چونان جریانی مدام، شیء را به سوی کمالش هدایت میکند. برای نمونه، نطفه، در حرکت وجودی خود، به علقه و سپس به مراتب بالاتر میرسد. این تحول، نه در قالب مفاهیم ذهنی، بلکه در بستر وجود رخ میدهد. استاد فرزانه، این دیدگاه را چونان کلیدی میداند که قفل دشواریهای ابنسینا را میگشاید.
بخش دوم: اتحاد و وحدت در مراتب وجود
تمایز اتحاد و وحدت
یکی از پرسشهای کلیدی درسگفتار، تفاوت میان اتحاد و وحدت است. استاد فرزانه، این تمایز را چونان دو شاخه از یک درخت میداند که هر یک به سوی مقصدی متفاوت میروند. ملاصدرا، در مرتبه ناسوت، به اتحاد گرایش دارد و وحدت را در این ظرف نمیپذیرد. اتحاد، چونان پلی است که وجود را در مراتب مختلف به هم پیوند میدهد، اما وحدت، چونان قلهای است که تنها با خروج از تشکیک وجود قابل دستیابی است. این تمایز، ریشه در نظریه تشکیک وجود دارد که مراتب هستی را در سلسلهای پویا و متصل به تصویر میکشد.
اتحاد در ظرف صیرورت
ملاصدرا، اتحاد را در بستر صیرورت وجودی تعریف میکند. صیرورت، چونان جریانی زلال، شیء را به سوی کمالش هدایت میکند. برای مثال، نطفه در سیر وجودی خود به علقه تبدیل میشود، نه به واسطه ترکیب یا انضمام، بلکه از طریق اتحاد وجودی. استاد فرزانه، این فرآیند را به مثابه سفری درونی میداند که در آن، ذات واحد، بدون تعدد یا ترکیب، به کمالات خویش دست مییابد.
نقد ابنسینا و خطای روششناختی
استاد فرزانه، با اشاره به خطای ابنسینا در فهم اتحاد، تأکید میکند که او اتحاد را به مثابه پیوند دو شیء منفصل و مختلف تصور کرده است. این تصور، چونان غباری بر آیینه حقیقت، مانع از درک صحیح اتحاد شده است. ملاصدرا، با نقد دلایل ابنسینا در آثارش چون «اشارات» و «شفا»، نشان میدهد که این دلایل، به دلیل ماهیتمحوری، از بنیان ناکارآمدند. ابنسینا، اگرچه عقلانیتی والا داشته، اما به دلیل گرفتاری در ماهیت، از فهم پویایی وجود بازمانده است.
بخش سوم: نقش عقل فعال و وحدت وجودی
عقل فعال و جامعیت وجودی
استاد فرزانه، با استناد به عبارتی از ملاصدرا در صفحه ۳۲۶ جلد سوم آثارش، تأکید میکند که عقل فعال، در نفوس، مصداق همه موجودات است. این عقل، چونان آیینهای که همه معانی را در خود بازتاب میدهد، ذاتی دارد که همه کمالات را حمل میکند. این دیدگاه، به جامعیت وجودی در فلسفه صدرایی اشاره دارد، جایی که وجود و موجود، برخلاف نگاه ابنسینا، یکی انگاشته میشوند.
وحدت وجود و موجود
ملاصدرا، برخلاف ابنسینا که میان وجود و موجود تمایز قائل است، این دو را یکی میداند. این وحدت، چونان نوری یکپارچه، کثرت ظاهری را در خود محو میکند. استاد فرزانه، این دیدگاه را به مثابه کلیدی برای فهم اتحاد و وحدت میداند، زیرا در فلسفه صدرایی، وجود، ظرف همه تحولات و کمالات است.
بخش چهارم: آیات قرآنی و پیوند با معارف عرفانی
آیه وحدت وجودی
لَيْسَ مِنَ اللَّهِ بِمُسْتَنْكَرٍ أَنْ يَجْمَعَ [مطلب حذف شد] : از خدا بعید نیست که جهان را در واحدی جمع کند.
این آیه از قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، امکان وحدت وجودی را روشن میسازد. استاد فرزانه، این آیه را گواهی بر امکان اتحاد وجودی میداند، جایی که همه عالم در یک حقیقت واحد جمع میشود، بدون آنکه تعدد یا ترکیب پدید آید.
آیه انسان کامل
وَفِيكَ [مطلب حذف شد] : همه هستی در «من» انسان کامل نهفته است.
این آیه، به جامعیت انسان کامل در فلسفه و عرفان صدرایی اشاره دارد. استاد فرزانه، انسان کامل را چونان آیینهای میداند که همه هستی در او متجلی است، و این تجلی، نتیجه سیر وجودی و اتحاد با حق است.
بخش پنجم: عشق و سلوک عرفانی
عشق، کلید اتحاد با حق
استاد فرزانه، عشق را چونان موتوری برای سیر وجودی میداند که انسان را به سوی اتحاد با حق هدایت میکند. پرسش از چیستی عشق، در این درسگفتار، چونان دری گشوده به سوی عرفان است. عشق، برخلاف مفاهیم سادهای چون قاشق، که به آسانی در ذهن متجلی میشود، مفهومی است پیچیده که نیازمند تأمل عمیق است. این تأمل، انسان را به سوی فهم اتحاد و وحدت رهنمون میسازد.
تمایز اتحاد و وحدت در سلوک عرفانی
اتحاد، چونان گامی در مسیر سلوک، بوی دوئیت دارد، زیرا وحدت و کثرت را در خود جمع میکند. اما وحدت، چونان مقصدی نهایی، همه کثرتها را در خود محو میسازد. استاد فرزانه، با تمثیل «ليس في جبتي إلا الله»، عظمت نفس را در اتحاد با حق به تصویر میکشد، و با اشاره به «أنا أقل الأقلين»، به فنای عرفانی در وحدت الهی اشاره میکند.
جمعبندی
درسگفتار شماره ۵۳۳ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، چونان گوهری درخشان در دریای فلسفه اسلامی، به تبیین تمایز میان اتحاد و وحدت در فلسفه صدرایی پرداخته است. این درسگفتار، با نقدی روشمند بر دیدگاه ابنسینا، که به دلیل ماهیتگرایی از فهم اتحاد و وحدت بازمانده، برتری فلسفه وجودگرای صدرایی را به نمایش میگذارد. ملاصدرا، با تکیه بر اصالت وجود و حرکت جوهری، اتحاد را در ظرف صیرورت ممکن میداند و وحدت را در مراتب بالاتر وجود، به ویژه در ذات احدیه، جستجو میکند. آیات قرآن کریم، چونان مشعلهایی فروزان، این حقایق را تأیید میکنند، و عشق، به مثابه نیروی محرکه سلوک، انسان را به سوی اتحاد و وحدت با حق رهنمون میسازد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی، تلاش کرده است تا این اندیشههای متعالی را در قالبی علمی و دلنشین به مخاطبان عرضه کند.