متن درس
وحدت وجود و عشق الهی: بررسی و نقد نظام فلسفی صدرایی
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۳۵)
دیباچه
وحدت وجود، به مثابه گوهر تابناک فلسفه و عرفان اسلامی، جریانی است که تمامی مراتب هستی را در برمیگیرد و عشق را بهعنوان حرکتی وجودی به سوی حقیقت الهی پیوند میدهد. درسگفتار شماره ۵۳۵ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با نگاهی نقادانه به نظام فلسفی صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) و دیگر فلاسفه، به تبیین وحدت وجود و نقد گرایش به اتحاد در برابر وحدت میپردازد. این نوشتار، با تجمیع و بازنویسی درسگفتار مذکور و تحلیلهای تفصیلی آن، میکوشد تا با زبانی روشن و متین، مفاهیم پیچیده وحدت، کثرت، و عشق را در چارچوبی توحیدی و عرفانی روشن سازد. متن حاضر، ضمن حفظ تمامی جزئیات و نکات اصلی درسگفتار و تحلیلهای مرتبط، با ساختاری علمی و دانشگاهی، به بررسی چالشهای فلسفی در فهم وحدت، نقد ماهیتگرایی و تشکیک، و تبیین عشق الهی بهعنوان نیروی محرکه سلوک عرفانی میپردازد. بهرهگیری از تمثیلات ادبی و استدلالهای فلسفی، همراه با آیات قرآن کریم و دعای پایانی، این نوشتار را به اثری جامع و معنوی تبدیل کرده است.
بخش نخست: وحدت وجود و نقد نظام صدرایی
مفهوم وحدت در سیر وجودی
وحدت وجود، به مثابه جریانی سیال که از مراتب ناسوتی تا ملکوتی امتداد مییابد، در نگاه استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، حقیقتی است که در همه مراتب هستی قابلپیگیری است. برخلاف دیدگاه صدرا و دیگر فلاسفه که به دلیل گرفتاری در دام ماهیتگرایی و تشکیک وجود، از وحدت محض به اتحاد گرایش دارند، وحدت در سیر وجودی، حتی در عالم ناسوت، قابلتحقق است. این دیدگاه، وجود را بهعنوان حقیقت یکپارچهای میبیند که کثرت در آن، نه ذاتی، بلکه ظهوری است.
این اصل، به اصالت وجود اشاره دارد که تمامی کثرات را بهعنوان تنزیلات و ظهورات شخص الهی میبیند. استاد فرزانه، با نقد گرایش به اتحاد، تأکید میکنند که اتحاد، به دلیل حفظ کثرت در خود، نمیتواند غایت وحدت را محقق سازد.
چالشهای ماهیتگرایی و تشکیک در فلسفه صدرایی
صدرا و دیگر فلاسفه، به دلیل گرفتاری در ماهیت و تشکیک وجود، از فهم وحدت محض بازمیمانند. تشکیک، کثرت را در ذات وجود قرار میدهد و ماهیت را بهعنوان تنها متحد وجود معرفی میکند. این رویکرد، وحدت را دشوار ساخته و به اتحاد منجر میشود که همچنان نشانی از کثرت در خود دارد.
استاد فرزانه، با اشاره به این محدودیت، تأکید میکنند که برای فهم وحدت و زمینهسازی عشق، باید وجود را از ماهیت، کثرت، و تشکیک دور کرد. این دوری، به خلوص وجودی منجر میشود که در آن، وجود بهعنوان شخص واحد و ذات باریتعالی شناخته میشود.
دیدگاه ذوق تاله و نقد آن
جماعه، که به ذوق تاله معروفاند، وجود را شخص واحد و ذات باریتعالی میدانند، اما به دلیل گرفتاری در ماهیتگرایی، از تبیین وحدت محض بازمیمانند. صدرا، با نقل از این گروه، میگوید: «الوجود الحقیقی شخص واحد هو ذات الباری تعالی» و ماهیات را امور حقیقی میداند که موجودیتشان به انتساب به وجود واجبی وابسته است.
استاد فرزانه، این دیدگاه را نقد کرده و ماهیات را مفاهیم اعتباری میدانند که نمیتوانند حقیقت وجودی داشته باشند. خلق، در نگاه ایشان، ظهورات شخص الهی است، نه اضافات یا ماهیات. این نقد، به تمایز میان ظهورات وجودی و اضافات ماهوی اشاره دارد.
نقد تمایز وجود و موجود
صدرا وجود را واحد شخصی و موجود را کلی با افراد متعدد (موجودات) میداند. استاد فرزانه این تمایز را نفی کرده و تأکید میکنند که اگر وجود شخص است، موجود همان وجود است و نیازی به تمایز نیست. این دیدگاه، به وحدت وجودی و نفی کثرت اعتباری اشاره دارد.
اشکالات صدرا به ذوق تاله
صدرا به دیدگاه ذوق تاله اشکال میکند که ذات واجب نمیتواند وجود همه ماهیات (جواهر و اعراض) باشد، زیرا یا کثرات واحد میشوند یا واحد کثیر میگردد، که هر دو محالاند. استاد فرزانه، این اشکال را به خود صدرا بازمیگردانند و تأکید میکنند که گرفتاری در ماهیت و تشکیک، مانع فهم وحدت در هر دو نظام است.
ایشان، با تمثیلی از درختان یکسان (شجر) که ماهیت یکسانی دارند اما وجودشان متفاوت است، نشان میدهند که کثرت ماهیات، با وحدت وجود ناسازگار است. ذوق تاله در پاسخ میگویند که ماهیات، منسوب به وجودند، نه عین آن، اما این پاسخ نیز به دلیل اعتباریبودن ماهیات، وحدت را مختل میکند.
جمعبندی بخش نخست
این بخش، با تبیین وحدت وجود بهعنوان حقیقتی فراگیر، نشان داد که ماهیتگرایی و تشکیک، موانع اصلی فهم وحدتاند. استاد فرزانه، با نقد نظام صدرایی و ذوق تاله، تأکید کردند که وجود، شخص واحد و ذات باریتعالی است و کثرات، ظهورات این شخصاند، نه ماهیات اعتباری. این دیدگاه، با نفی تمایز وجود و موجود، راه را برای فهم وحدت محض هموار میسازد.
بخش دوم: ظهورات الهی و نفی کثرت ذاتی
ظهورات و تنزیلات شخص الهی
استاد فرزانه، مخلوقات را ظهورات و تنزیلات شخص الهی میدانند که هیچ ثانیای ندارد. کثرت، به مراتب ظهوری مربوط است، نه به ذات وجود. این دیدگاه، برخلاف نظام صدرایی که کثرت را در ذات وجود یا ماهیات جای میدهد، وجود را حقیقت یکپارچهای میبیند که تمامی مراتب هستی، از ناسوت تا ملکوت، ظهورات آناند.
ایشان، با تمثیلی از نور خورشید که در آینههای متعدد بازتاب مییابد، نشان میدهند که کثرات، تنها انعکاسهای حقیقت واحدند و هیچ استقلال وجودی ندارند.
نفی کلیبودن وجود
وجود، کلی نیست و افراد ندارد؛ بلکه شخص محض است. استاد فرزانه، با نفی کلیبودن وجود، تأکید میکنند که وجود، بهعنوان ذات حقتعالی، هیچ ثانیای ندارد و تمامی کثرات، ظهورات این شخصاند. این دیدگاه، ماهیات را مفاهیم اعتباری میداند که نمیتوانند حقیقت وجودی داشته باشند.
هو الباعث و الوارث
حقتعالی، هم باعث است و هم وارث، هم اول و هم آخر، هم ظاهر و هم باطن. این صفات، به جامعیت ذات الهی و وحدت وجودی اشاره دارند. استاد فرزانه، با استناد به آیه هُوَ الْأَوَّلُ [مطلب حذف شد] : اوست اول و آخر و ظاهر و باطن)، تأکید میکنند که حق، نه تنها اول و آخر است، بلکه «هو» است که همهچیز را دربرمیگیرد.
نفی عینیت متأخر و متقدم
استاد فرزانه، با نقد دیدگاه صدرا که کثرت را عین وحدت میداند، تأکید میکنند که کثرت، متأخر از وحدت است و نمیتواند عین آن باشد. این نفی، به تناقض منطقی در نظام صدرایی اشاره دارد که کثرت را در ذات وجود جای میدهد. ایشان، با تمثیلی از پدر و پسر، نشان میدهند که متأخر (کثرت) نمیتواند عین متقدم (وحدت) باشد، زیرا این امر به دور منطقی منجر میشود.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر ظهورات الهی بهعنوان تنزیلات شخص واحد، نشان داد که کثرت، تنها مراتب ظهوری است و هیچ استقلال ذاتی ندارد. استاد فرزانه، با نفی کلیبودن وجود و تأکید بر جامعیت ذات الهی، نظامی عرفانی ارائه کردند که وحدت را غایت وجود میداند و کثرت را به ظهورات آن فرومیکاهد.
بخش سوم: عشق الهی و ایصال الی المطلوب
هویت ساریه و معیت قیومیه
خداوند، با هویت ساریه و معیت قیومیه، در همهچیز حاضر است. استاد فرزانه، با تمثیلی از نفس انسان که در فرو رفتن ممد حیات و در برآمدن مفرح ذات است، نشان میدهند که حضور الهی در تمامی مراتب هستی، بهویژه در نفس انسانی، جاری است. این حضور، به قوتالقلب اشاره دارد که غذای قلب، وجود الهی است.
ایصال الی المطلوب و نقش انبیا
تنها خداوند ایصال الی المطلوب میکند، در حالی که انبیا تنها ارائه طریق میکنند. استاد فرزانه، با استناد به آیه إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : تو هر که را دوست بداری نمیتوانی هدایت کنی، ولی خداست که هر که را بخواهد هدایت میکند)، تأکید میکنند که هدایت، مختص خداست و انبیا تنها راه را نشان میدهند.
ایشان، با اشاره به سخن ابلیس خطاب به حضرت علی (ع)، «أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ» (ترجمه: آیا تو میتوانی کسی را که در آتش است نجات دهی؟)، نشان میدهند که این منطق عمیق، به محدودیتهای انسانی و انحصار ایصال در خدا اشاره دارد.
عشق بیعیب الهی
خداوند، عاشق بیعیب است، مانند پدر و مادری که هرگز فرزند را رها نمیکنند. استاد فرزانه، با استناد به آیه لَا يَغْفِرُ [مطلب حذف شد] : اینکه به او شرک ورزیده شود را نمیآمرزد).
نقد یأس و گریه ائمه
یأس، جهل و گمراهی است، زیرا خداوند همه گناهان را میآمرزد. گریه ائمه، نه از مرض یا نیاز، بلکه از شوق غرق شدن در حق و ناتوانی از وصول کامل به اوست. استاد فرزانه، با تمثیلی از عاشق غرق در معشوق، نشان میدهند که عشق، درد و خستگی را محو میکند و انسان را به وحدت سوق میدهد.
ایصال همگانی و نفی تعذیب بیعلم
خداوند، حتی یک نفر را در راه گم نمیکند و همه را به مقصد میرساند. استاد فرزانه، با استناد به آیه لَا يُعَذِّبُ عَنْ [مطلب حذف شد] : به اندازه ذرهای بدون علم عذاب نمیکند)، تأکید میکنند که عدالت الهی، هیچ خلقی را بدون علم عذاب نمیکند.
بیخوابی خدا و عشق الهی
خداوند، به دلیل عشق به خلق، هرگز نمیخوابد. استاد فرزانه، با استناد به آیه لَا تَأْخُذُهُ [مطلب حذف شد] : نه چرت او را میگیرد و نه خواب)، تأکید میکنند که این بیخوابی، از عشق بیکران الهی ناشی میشود، نه از خستگی.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تبیین عشق الهی بهعنوان نیروی محرکه سلوک عرفانی، نشان داد که خداوند، با هویت ساریه و معیت قیومیه، در همه مراتب هستی حاضر است و تنها او ایصال الی المطلوب میکند. عشق بیعیب الهی، خلق را حتی در بدترین حالات رها نمیکند و با رحمت بیکران، همه را به مقصد میرساند.
بخش چهارم: نقد کثرتگرایی و مراتب توحید
تحلیل مراتب توحید
استاد فرزانه، با استناد به تحلیل مرحوم حاجی، توحید را به چهار مرتبه تقسیم میکنند: کثرت وجود و موجود، وحدت وجود و موجود، وحدت وجود و کثرت موجود، و وحدت در عین کثرت. ایشان، این مراتب را نپذیرفته و به وحدت محض گرایش دارند که هیچ ثانیای ندارد.
کثرتگرایان، با وجود ادعای توحید، گرفتار کثرتاند و توحیدشان اعتباری است. استاد، با تمثیلی از خدای بوعلی (ابنسینا) که کثرتمحور است، آن را نفی کرده و خدای علی (ع) را وحدت محض میدانند.
نقد نهروانیها و ابلیس
نهروانیها، به دلیل جهل و فقدان علم ملم، ابزار ابلیس بودند. استاد فرزانه، سخن «أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ» را به ابلیس نسبت داده و آن را منطقی عمیق میدانند. همچنین، شعر «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی النظر» را به ابلیس منتسب کرده و آن را کلامی عمیق میشمارند.
ابلیس، موجودی عظیم است که با ملائکه همنشین بوده و در برابر خدا ایستاده است، طبق آیه درنگ: ابلیس، موجودی عظیم با منطقی عمیق است که لعن او به دلیل مرتبه وجودیاش نادرست است و باید به خدا واگذار شود.