متن درس
عرفان و وحدت: تبیین فلسفی و عرفانی مقام لا تعین
برگرفته از درسگفتارهای استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۳۹)
دیباچه
در گستره بیکران معرفت الهی، عرفان و فلسفه چون دو بال پرندهای آسمانی، سالک را به سوی قلههای وحدت و معرفت رهنمون میسازند. این نوشتار، با الهام از درسگفتار شماره ۵۳۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، که در تاریخ ۲۶ آبان ۱۳۸۲ ایراد شده، کوششی است برای بازنمایی مفاهیم عمیق عشق، اتحاد، و وحدت در چارچوب عرفان نظری و فلسفه اسلامی. این اثر، با نگاهی نقادانه به نظام فلسفی صدرالمتألهین شیرازی، به تبیین مقام والای لا تعین پرداخته و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، راه را برای فهم ژرفتر مراتب سلوک عرفانی هموار میسازد. متن پیشرو، با زبانی وزین و ساختارمند، تمامی جزئیات درسگفتار را با شرح و تفصیل به مخاطبان تقدیم میکند، تا چون مشعلی فروزان، مسیر حقیقتجویی را روشن سازد.
بخش یکم: تمایز میان اتحاد و وحدت
مفهوم ظرف اسمی و فوق اسمی
در عرفان نظری، تمایز میان ظرف اسمی و ظرف فوق اسمی، بنیادیترین اصل در فهم مراتب وجودی و معرفتی است. ظرف اسمی، عرصهای است که در آن، اتحاد میان سالک و حق تعالی در سایه اسماء الهی رخ مینماید. این ظرف، محل ظهور تعینات و کثرات است که سالک را در بند نامها و نشانها نگاه میدارد. اما ظرف فوق اسمی، چون دریایی بیکران، مقام وحدت است که در آن، سالک از هرگونه تعین و اسم رها شده و به مقام لا اسم و لا رسم دست مییابد. این مقام، که فراتر از کثرت اسماء است، مقصد نهایی سلوک عرفانی شمرده میشود.
درنگ: ظرف اسمی، جایگاه اتحاد و تعینات است، حال آنکه ظرف فوق اسمی، مقام وحدت و لا تعین را در بر میگیرد. |
مقام لا اسم و لا رسم
استاد فرزانه در درسگفتار خویش تأکید دارند که سالک در سیر و سلوک خویش به مقامی میرسد که خود او لا اسم له و لا رسم است، نه صرفاً ذات حق. این مقام، که در آن سالک از هرگونه نام و نشان رها میگردد، نشاندهنده وحدت محض است. برخلاف آنچه در کتب عرفانی و فلسفی رایج است، که لا اسم و لا رسم را تنها به ذات الهی نسبت میدهند، این دیدگاه نوآورانه، سالک را نیز در این مقام شریک میداند. این امر، چون گوهری در صدف عرفان، از تازگی و عمق بیمانندی برخوردار است.
درنگ: سالک در مقام وحدت به لا اسم و لا رسم میرسد، مقامی که فراتر از تعینات اسمی و نشانهای وجودی است. |
نفی مظهر و مُظهر در مقام لا تعین
در مقام لا تعین، که سالک به وحدت محض دست مییابد، مفاهیم مظهر و مُظهر بیمعنا میگردند. این مقام، چون قلهای رفیع در سلوک عرفانی، از هرگونه دوگانگی و تمایز وجودی خالی است. سالک در این جایگاه، نه مظهر است و نه مُظهر، بلکه چون قطرهای در اقیانوس بیکران ذات الهی مضمحل میگردد. این اضمحلال، نشان از رهایی کامل از تعینات و رسیدن به وحدت حقیقی دارد.
درنگ: در مقام لا تعین، تمایز میان مظهر و مُظهر از میان میرود و سالک در وحدت محض غرق میشود. |
جمعبندی بخش یکم
بخش نخست این نوشتار، با تبیین تمایز میان اتحاد و وحدت، بنیاد نظری بحث را استوار ساخت. ظرف اسمی، که عرصه اتحاد است، در برابر ظرف فوق اسمی، که مقام وحدت و لا تعین است، قرار میگیرد. سالک در سیر خویش، با گذر از تعینات اسمی، به مقامی میرسد که لا اسم و لا رسم است، مقامی که در آن، نه تنها ذات الهی، بلکه خود سالک نیز از هر نام و نشانی رها میگردد. این دیدگاه، که در کتب عرفانی پیشین کمتر دیده شده، چون نگینی در تاج عرفان نظری میدرخشد.
بخش دوم: نقد نظام فلسفی صدرالمتألهین در تبیین عشق
تقسیمبندی عشق در نظام صدرایی
صدرالمتألهین شیرازی در جلد هفتم اسفار اربعه، صفحه ۱۸۳، فصل بیستم، عشق را به سه مرتبه اکبر، اوسط، و اصغر تقسیم میکند. عشق اکبر را عشق الهی میداند، که مختص متالهین کاملین با فنای کلی است. عشق اوسط را به علمای ناظرینی نسبت میدهد که در حقایق موجودات و خلق آسمانها و زمین تفکر میکنند. عشق اصغر را نیز به انسان صغیر، بهعنوان انموذج عالم کبیر، اختصاص میدهد که به مطالعه جمال و جلال حق میرسد. اما استاد فرزانه، این تقسیمبندی را مهمل و فاقد انسجام میدانند، زیرا هر سه مرتبه، در نهایت به اتحاد منتهی میشوند، نه وحدت.
درنگ: تقسیمبندی صدرا از عشق به اکبر، اوسط، و اصغر، به اتحاد خلقی محدود است و به وحدت محض نمیرسد. |
نقد عشق اکبر صدرا
صدرا عشق اکبر را به متالهین کاملین نسبت میدهد که به فنای کلی دست یافتهاند. او برای این مرتبه به آیه شریفه یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ [مطلب حذف شد] دوستشان دارد و آنان نیز او را دوست دارند، در برابر مؤمنان فروتن و در برابر کافران سربلندند.» اما استاد فرزانه تأکید دارند که این آیه به غیرمعصوم اشاره دارد و ربطی به عشق اکبر یا وحدت ندارد. عشق اکبر در وحدت، مختص معصوم است، اما در ظرف تنزیل، غیرمعصوم نیز میتواند به آن دست یابد. این استناد صدرا، به دلیل خلط میان عشق خلقی و حقانی، نادرست است.
درنگ: عشق اکبر صدرا، به دلیل خلط با عشق خلقی و استناد نادرست به آیه مائده، از وحدت محض فاصله دارد. |
نقد عشق اوسط صدرا
صدرا عشق اوسط را به علمای ناظرینی نسبت میدهد که در خلق آسمانها و زمین تفکر میکنند و به آیه شریفه الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ (آل [مطلب حذف شد] که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهایشان یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند.» اما استاد فرزانه این مرتبه را عشق نمیدانند، بلکه تفکر میشمارند، زیرا تفکر به خلق معطوف است، نه به ذات حق. در منازل السایرین، تفکر اولین حرکت سالک پس از یقظه، توبه، و انابه است و از عشق، که امری قلبی است، متمایز است.
درنگ: عشق اوسط صدرا، تفکر خلقی است، نه عشق قلبی، و در مراتب ابتدایی سلوک قرار دارد. |
نقد عشق اصغر صدرا
صدرا عشق اصغر را به انسان صغیر، بهعنوان انموذج عالم کبیر، نسبت میدهد که به مطالعه جمال و جلال حق میرسد و در آن، عالم کبیر در وجودش منطوی است. اما استاد فرزانه تأکید دارند که این عشق، همان عشق اکبر است، زیرا هر دو به فنای کلی و اضمحلال تحت نور حق منتهی میشوند. این خلط، نشاندهنده فقدان انسجام در تقسیمبندی صدرا است، چرا که هر سه مرتبه در ظرف اسمی و اتحاد باقی میمانند و به وحدت محض نمیرسند.
درنگ: عشق اصغر و اکبر صدرا، به دلیل اشتراک در فنای کلی، یکی هستند و به وحدت محض نمیرسند. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم این نوشتار، با نقدی عمیق بر نظام فلسفی صدرالمتألهین، محدودیتهای او را در تبیین عشق و وحدت آشکار ساخت. تقسیمبندی صدرا به عشق اکبر، اوسط، و اصغر، به دلیل گرفتاری در ظرف اسمی و خلط میان عشق خلقی و حقانی، از انسجام لازم برخوردار نیست. استنادهای قرآنی صدرا، مانند آیات مائده و آل عمران، به دلیل عدم ارتباط با وحدت محض، نادرست تلقی میشوند. این نقد، چون آیینهای صاف، ضعفهای نظام صدرایی را در برابر عرفان نظری نمایان میسازد.
بخش سوم: تبیین مقام لا تعین و وحدت
وصول به ذات و نفی اکتناه
استاد فرزانه تأکید دارند که وصول به ذات الهی ممکن است، اما اکتناه (احاطه کامل) ناممکن است. سالک در مقام لا تعین، که لا اسم و لا رسم است، به ذات حق میرسد، اما این وصول، چون سایهای بر آفتاب، از احاطه کامل به ذات الهی ناتوان است. این مقام، فراتر از دنیا و آخرت، از هرگونه تعین و کثرت رها است و سالک را به مثابه مظهر بلا تعین حق قرار میدهد.
درنگ: وصول به ذات الهی در مقام لا تعین ممکن است، اما اکتناه ذات ناممکن است. |
نقش اسماء در سلوک
اسماء الهی، چون دو روی یک سکه، هم مقرباند و هم مبعد. برای مبتدیان، متوسطین، و عالین، اسماء راهنمایی به سوی حقاند، اما برای واصلین کامل، که به مقام لا اسم و لا رسم رسیدهاند، اسماء مانعی در برابر وحدت محضاند. واصل در ظرف جمع، چون خورشیدی که همه ستارگان را در خود فرو میبرد، هم «أنا بن مکة و منی» میگوید و هم «أنا أقل الأقلین»، که این جمع اضداد، نشانه رهایی از تعینات است.
درنگ: اسماء برای مبتدیان مقرباند، اما برای واصلین کامل، که لا اسم و لا رسماند، مبعد میگردند. |
امام حسین (ع) و مظهر لا تعین
استاد فرزانه، با اشاره به مقام والای امام حسین علیهالسلام در اوج محبت، ایشان را مظهر بلا تعین حق میدانند، نه ذات حق. سالک در مقام لا تعین، مات میشود، نه ذات، و حق وارث اوست. این تبیین، چون گوهری تابناک، نقش ائمه معصومین علیهمالسلام را بهعنوان قلههای وحدت و عشق حقیقی آشکار میسازد.
درنگ: امام حسین علیهالسلام در مقام محبت، مظهر بلا تعین است، نه ذات حق، و سالک در این مقام مات میگردد. |
شعر عرفانی و رهایی از تعین
استاد فرزانه به شعر عرفانی «مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند» اشاره دارند که به رهایی سالک از تعینات و عدم بازگشت به کثرت دلالت میکند. این شعر، چون نسیمی روحبخش، حال و هوای مقام لا تعین را به تصویر میکشد، جایی که سالک، چون پرندهای آزاد، از بند تعینات رها شده و به سوی وحدت محض پرواز میکند.
درنگ: شعر عرفانی، رهایی سالک از تعینات و عدم بازگشت به کثرت را در مقام لا تعین به تصویر میکشد. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم این نوشتار، با تبیین مقام لا تعین و وحدت، قلههای سلوک عرفانی را روشن ساخت. سالک در این مقام، که لا اسم و لا رسم است، به وصول ذات دست مییابد، اما از اکتناه بازمیماند. اسماء الهی، اگرچه برای مبتدیان راهنما هستند، برای واصلین کامل مانع وحدتاند. ائمه معصومین، بهویژه امام حسین علیهالسلام، بهعنوان مظاهر بلا تعین، الگوی عشق و وحدتاند. این بخش، با بهرهگیری از تمثیلات و اشارات عرفانی، عظمت مقام لا تعین را به نمایش گذاشت.
بخش چهارم: نقد عرفان محبین و ضرورت تجربه عرفانی
محدودیت عرفان محبین
استاد فرزانه، عرفان رایج در حوزههای علمی را عرفان محبین و ضعفا میدانند که به مقام لا تعین نمیرسد. این عرفان، که در بند تعینات اسمی گرفتار است، از دستیابی به وحدت محض ناتوان است. برخلاف عرفان واصلین کامل، که در لا تعین غرقاند، عرفان محبین در مراتب ابتدایی سلوک باقی میماند.
درنگ: عرفان محبین، به دلیل گرفتاری در تعینات اسمی، از وحدت محض بازمیماند. |
نقد فقدان تجربه عرفانی در صدرا
استاد فرزانه، صدرا را فاقد استاد عارف میدانند و تحت تأثیر معقولیات فلاسفهای چون میر داماد و میر فندرسکی میشمارند. این فقدان تجربه عرفانی، صدرا را به تبیین اتحاد به جای وحدت سوق داده است. استاد، با تمثیلی زیبا، صدرا را به کسی تشبیه میکنند که ادعای زیارت مشهد دارد، اما نشانههای آن، مانند سقاخانه، را نمیشناسد. این تشبیه، چون آیینهای روشن، ضعف صدرا در تجربه مستقیم وحدت را نشان میدهد.
درنگ: صدرا، به دلیل فقدان تجربه عرفانی و تأثیر معقولیات، به اتحاد محدود شده و از وحدت بازمانده است. |
ضرورت عاشق حقیقی
استاد فرزانه تأکید دارند که تبیین عشق و وحدت، نیازمند عاشقی واصل و کامل است که از «آن وری» سخن میگوید. صدرا، به دلیل فقدان این تجربه، در تبیین عشق حقیقی ناکام مانده است. عشق حقیقی، چون گوهری در دل عاشق، از خوف نار و طمع جنت آزاد است و در مقام لا تعین شکوفا میشود.
درنگ: عشق حقیقی، نیازمند تبیین عاشقی واصل است که از مقام لا تعین سخن میگوید. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، با نقد عرفان محبین و محدودیتهای نظام صدرایی، بر ضرورت تجربه عرفانی در تبیین عشق و وحدت تأکید کرد. عرفان محبین، در بند تعینات اسمی، از وحدت محض دور است. صدرا، به دلیل فقدان استاد عارف و تأثیر معقولیات، به اتحاد خلقی محدود شده و از وحدت بازمانده است. این بخش، با تمثیلات و اشارات، راه را برای فهم عمیقتر عرفان واصلین هموار ساخت.
نتیجهگیری کل
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتار شماره ۵۳۹ استاد فرزانه، آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم عشق، اتحاد، و وحدت در چارچوب عرفان نظری و فلسفه اسلامی پرداخت. با نقدی ژرف بر نظام صدرایی، محدودیتهای آن در دستیابی به وحدت محض آشکار شد. صدرا، با تقسیمبندی عشق به اکبر، اوسط، و اصغر، در ظرف اسمی و اتحاد باقی ماند و از تبیین وحدت محض ناتوان بود. در مقابل، استاد فرزانه، با تأکید بر مقام لا تعین، سالک را بهعنوان مظهر بلا تعین حق معرفی کردند که در آن، لا اسم و لا رسم است. ائمه معصومین، بهویژه امام حسین علیهالسلام، بهعنوان الگوهای وحدت و عشق حقیقی، راه را برای سالکان روشن میسازند. این اثر، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات، و اشارات عرفانی، چون مشعلی فروزان، مسیر حقیقتجویی را روشن کرد و سالکان را به سوی وحدت محض و رهایی از تعینات دعوت نمود.
با نظارت صادق خادمی |