در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 540

متن درس

 

درآمدی بر فلسفه عشق در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۴۰)

دیباچه

عشق، به مثابه گوهر وجودی عالم، در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی جایگاهی بس والا دارد. این مفهوم، که از دیرباز در اندیشه‌های فلسفی و عرفانی مورد تأمل قرار گرفته، نه تنها در مراتب وجودی خلق، بلکه در ذات، صفات و افعال حق تعالی نیز ظهور می‌یابد. استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در درس‌گفتار شماره ۵۴۰، با نگاهی ژرف به این موضوع، به تبیین اقسام عشق و تمایز میان مراتب خلقی و حقی آن پرداخته‌اند.

بخش نخست: نقد و بررسی تقسیم‌بندی صدرایی عشق

کاستی‌های تقسیم‌بندی ملاصدرا

استاد فرزانه در تبیین آرای صدرالمتألهین شیرازی، تقسیم‌بندی عشق به اکبر، اوسط و اصغر را مورد نقد قرار داده‌اند. این تقسیم‌بندی، که عمدتاً بر عشق خلقی متمرکز است، از توجه کافی به عشق حقی، یعنی عشق حق به ذات خویش، فرومانده است. ملاصدرا در آثار خود، عشق را از منظر انسان به عنوان عاشق و معشوقات گوناگون بررسی کرده و بدین‌سان، به کثرت وصفی گرایش یافته است. این رویکرد، از وحدت وجودی که در عرفان نظری بر آن تأکید می‌شود، فاصله می‌گیرد. نقد استاد، بر ضرورت تمایز میان عشق خلقی، که در مرتبه ناسوت ظهور می‌یابد، و عشق حقی، که در احدیت بی‌تعین متجلی است، تأکید دارد.

درنگ: تقسیم‌بندی صدرایی عشق، به دلیل تمرکز بر مراتب خلقی و غفلت از عشق حقی، از جامعیت لازم برخوردار نیست و نیازمند بازنگری در پرتو عرفان نظری است.

عشق خلقی در نگاه صدرایی

ملاصدرا در صفحه ۱۸۳ کتاب اسفار اربعه، عشق خلقی را به سه نوع تقسیم کرده و چنین می‌فرماید: «العشق الجامع لكل معشوقات الأشياء على ثلاثة أنحاء». این عبارت، به عشق انسان به معشوقات گوناگون اشاره دارد، که شامل حق (اله)، نفس و غیر (مانند فرزند) می‌شود. این تقسیم‌بندی، بر محور انسان به عنوان عاشق شکل گرفته و از عشق حق به ذات یا صفات خویش سخنی به میان نیاورده است. استاد فرزانه تأکید دارند که این تمرکز بر عشق خلقی، از تبیین مراتب عالی‌تر عشق، که در ذات حق متجلی است، بازمانده است.

عشق اکبر: عشق الهی

در نظام فکری ملاصدرا، عشق اکبر به عشق انسان به خدا (عشق بالإله) اطلاق می‌شود که مختص متألهین کاملین است: «فالعشق الأكبر عشق الإله هو لا يكون إلا للمتألهين الكاملين». این عشق، که در مرتبه‌ای والا قرار دارد، انسان را به سوی کمال الهی رهنمون می‌سازد. با این حال، استاد فرزانه خاطرنشان می‌سازند که این عشق همچنان در چارچوب عشق خلقی باقی می‌ماند و به عشق ذاتی حق، که در مرتبه احدیت قرار دارد، راه نمی‌یابد.

محدودیت‌های عشق الهی صدرایی

عشق الهی در بیان ملاصدرا، به عشق انسان به خدا محدود است و از عشق حق به ذات خویش، که در مرتبه بی‌تعینی ذات متجلی است، سخنی به میان نیامده است. این محدودیت، از تمرکز صدرا بر انسان به عنوان عاشق نشأت می‌گیرد. عشق الهی در این چارچوب، به معنای وصول سالک به حق از طریق سلوک است، اما به مرتبه عالی‌تری که در عرفان نظری به عشق ذاتی حق اشاره دارد، دست نمی‌یابد.

بخش دوم: تبیین اقسام عشق در مراتب خلقی و حقی

تقسیم‌بندی جامع عشق

استاد فرزانه، عشق را به دو قسم کلی تقسیم می‌کنند: عشق الحق، که شامل عشق حق به ذات، صفات و افعال خویش است، و عشق الخلق، که به عشق خلق به حق یا به غیر (مانند نفس یا فرزند) اشاره دارد. این تقسیم‌بندی، چارچوبی جامع برای فهم مراتب وجودی عشق فراهم می‌آورد. عشق الحق، در مراتب ذاتی، وصفی و فعلی حق ظهور می‌یابد، در حالی که عشق الخلق، رابطه خلق با حق یا دیگر مخلوقات را در بر می‌گیرد.

درنگ: عشق به دو قسم کلی عشق الحق (به ذات، صفات و افعال) و عشق الخلق (به حق، نفس و غیر) تقسیم می‌شود، که مراتب وجودی عالم را در بر می‌گیرد.

مراتب عشق الحق

عشق الحق، به مراتب ذاتی، وصفی (جمال و جلال) و فعلی تقسیم می‌شود. عشق حق به ذات خویش، در مرتبه احدیت و بی‌تعینی قرار دارد، در حالی که عشق به افعال، که همان خلق است، در مرتبه ناسوت ظهور می‌یابد. استاد فرزانه تأکید دارند که عشق حق به خلق، که در آیه شریفه يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ (قرآن کریم، [مطلب حذف شد] : «او آنان را دوست دارد و آنان او را دوست دارند») متجلی است، نهایت عشق حق نیست، بلکه بدایت آن در مراتب بالاتر، یعنی عشق به ذات و صفات، قرار دارد.

عشق خلقی و ظهور عشق حقی

استاد فرزانه تأکید دارند که تمامی عشق‌های خلقی، از عشق انسان به گل تا عشق به حق، ظهور عشق فعلی حق‌اند. این اصل، وحدت وجودی عشق را تبیین می‌کند. هر عشقی در عالم، جلوه‌ای از عشق حق به افعال خویش است، که خلق را در بر می‌گیرد. این دیدگاه، عالم را چونان آیینه‌ای می‌داند که انوار عشق حق در آن متجلی است.

تمثیل یقین و عشق

استاد فرزانه با بهره‌گیری از تمثیلی فاخر، عشق را به یقین تشبیه می‌کنند: همان‌گونه که یقین به صد قسمت تقسیم شده و نود و نه قسمت آن به امیرالمؤمنین علیه‌السلام اعطا شده، همه عشق‌های خلقی نیز ظهور عشق حقی‌اند. این تمثیل، جامعیت عشق حق را نشان می‌دهد، که چونان دریایی بی‌کران، همه مراتب وجودی را در بر می‌گیرد.

درنگ: همه عشق‌های خلقی، از نفسانی تا سماوی، ظهور عشق فعلی حق‌اند و عالم، مظهر یک عشق واحد است که از حق سرچشمه می‌گیرد.

تمایز عشق مُظهری و مَظهری

عشق الإله بالإله، که عشق حق به ذات خویش است، مُظهری است، در حالی که عشق خلق به حق (عشقنا بالإله) مَظهری است. این تمایز، بر تفاوت میان مراتب ذاتی و ظهوری تأکید دارد. عشق مُظهری، در مرتبه احدیت و بی‌تعینی قرار دارد، در حالی که عشق مَظهری، در مراتب خلقی نمود می‌یابد.

بخش سوم: اقسام عشق خلقی و ویژگی‌های آن

تنوع عشق خلقی

عشق خلقی به جبلی (غریزی) و ارادی تقسیم می‌شود. عشق انسان، به دلیل جمع میان جبلی و ارادی، از عشق ملائکه (جبلی و ارادی) و اجسام (جبلی و غیرارادی) متمایز است. انسان، به واسطه مقام جمع، توانایی عشق در مراتب گوناگون را دارد و امکان تخلف (خطا) در او وجود دارد، برخلاف ملائکه که از تخلف مبرا هستند.

تمثیل تنفس و عشق

استاد فرزانه با تمثیلی زیبا، عشق انسانی را به تنفس تشبیه می‌کنند: همان‌گونه که تنفس هم جبلی (ناخودآگاه) و هم ارادی (خودآگاه) است، عشق انسانی نیز می‌تواند غریزی یا اختیاری باشد. این تمثیل، دوگانگی وجودی انسان را نشان می‌دهد، که چونان پلی میان مراتب جبلی و ارادی قرار دارد.

اقسام عشق انسانی

عشق انسانی به سه نوع تقسیم می‌شود: عشق به نفس (هوایی)، عشق به غیر (غیری)، و عشق به حق (الهی). عشق هوایی، به مرتبه نفسانی، عشق غیری، به مرتبه خلقی، و عشق الهی، به مرتبه سماوی تعلق دارد. افزون بر این، عشق انسانی شامل اقسام متنوعی چون عشق حیاتی، جبلی، ارادی، طبیعی، ارضی، سماوی، و مثلی (مانند عشق به نساء) است. عشق مثلی، به دلیل شباهت و تفاوت با عشق انسانی، مرتبه‌ای خاص دارد.

درنگ: عشق انسانی، به دلیل جامعیت جبلی و ارادی، مراتب گوناگونی از نفسانی تا سماوی را در بر می‌گیرد و از دیگر موجودات متمایز است.

نفی عشق مجازی

استاد فرزانه تأکید دارند که هیچ عشقی مجازی نیست؛ همه عشق‌ها، از نفسانی تا سماوی، حقیقی‌اند و ظهور عشق حق‌اند. این دیدگاه، عالم را چونان ظهوری از عشق حق می‌بیند که در همه مراتب وجودی، از ارضی تا سماوی، متجلی است.

بخش چهارم: مراتب عشق و سلوک عاشقانه

مراتب عشق: از اتصال تا وحدت

عشق در مراتب اولیه، صلاحی، الحاقی و تماسی است، در مراتب میانی، اتحادی، و در مراتب عالی، وحدتی است. عشق وحدتی، که در مرتبه وحدت با حق محقق می‌شود، عشق حقی است، در حالی که عشق اتحادی، به مرتبه خلقی تعلق دارد. این سلسله‌مراتب، مسیر سلوک عاشقانه را نشان می‌دهد، که سالک را از تعینات نفسانی به سوی وحدت وجودی رهنمون می‌سازد.

عشق سماوی و کمالی

عشق سماوی و کمالی، انسان را از مراتب نفسانی، جبلی و ارضی به عوالم روحانی و الهی می‌رساند، تا مرتبه بی‌تعینی. این مسیر، چونان سفری است که سالک را از کثرت خلقی به وحدت حقی رهنمون می‌سازد، تا در آستان احدیت، به شهود عشق ذاتی حق نائل آید.

مشارکت در عشق حق

انسان می‌تواند در عشق حق به افعالش، که عشق فعلی است، مشارکت کند، زیرا همه عشق‌های خلقی، ظهور عشق فعلی حق‌اند. این مشارکت، چونان درخشش نوری است که از آفتاب حق بر آیینه وجود خلق می‌تابد و سالک را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

بخش پنجم: عشق در قرآن کریم و عرفان

عشق در آیات قرآن کریم

قرآن کریم، مجموعه‌ای از صفات حق و خلق است و اسماء الهی در آن متجلی‌اند. آیه شریفه يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ [مطلب حذف شد] : «او آنان را دوست دارد و آنان او را دوست دارند») رابطه دوسویه میان حق و خلق را نشان می‌دهد، اما به عشق ذاتی حق اشاره‌ای ندارد. همچنین، آیه رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ [مطلب حذف شد] : «خدا از آنان خشنود است و آنان از او خشنودند») بر تقدم رضایت حق بر رضایت خلق تأکید دارد.

درنگ: آیات قرآن کریم، عشق را در مراتب خلقی و حقی بازتاب می‌دهند، اما عشق ذاتی حق در مرتبه احدیت، فراتر از این آیات است.

تفسیر آیه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ

آیه شریفه إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ [مطلب حذف شد] : «به‌راستی پروردگار تو در كمين‌گاه است») به معنای تیزبینی و تماشاگری حق (لب المرصاد) تفسیر شده است. استاد فرزانه این آیه را چونان نشانه‌ای از حضور دقیق حق در همه مراتب وجود می‌دانند، که ناظر بر عشق‌ها و افعال خلق است.

مشارکت انسان در تمرصاد

انسان، با اتصال به حق، که «لب المرصاد» است، می‌تواند در تماشای عشق فعلی حق مشارکت کند. این مشارکت، چونان نگریستن به آیینه وجود است که انوار عشق حق را در مراتب خلقی بازتاب می‌دهد.

بخش ششم: اولیا و شهود عشق حقی

تماشای عشق حق به ذات

اولیای خدا، با فدا کردن هستی خویش، به تماشای عشق حق به ذات خویش (عشق الإله بالإله) نائل می‌شوند. این تجربه، چونان غرق شدن در اقیانوس بی‌کران احدیت است، که سالک را از همه تعینات رها می‌سازد.

تمایز محبین و محبوبین

محبوبین، به دلیل سبقه حقی، توانایی شهود مراتب عالی عشق را دارند، در حالی که محبین، به دلیل محدودیت خلقی، از این مرتبه محرومند. استاد فرزانه با تمثیلی دل‌انگیز، محبوبین را به کودکی تشبیه می‌کنند که در خلوص خویش، صحنه‌هایی از عشق والدین را می‌بیند، در حالی که محبین، به دلیل سبقه خلقی، از این شهود بی‌بهره‌اند.

درنگ: محبوبین، به دلیل سبقه حقی، در مرتبه ناسوت از تعینات دنیوی آزادند و توانایی شهود عشق ذاتی حق را دارند.

نقد شعر عرفانی

استاد فرزانه شعر «آن کس را که اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند» را به دلیل تأکید بر آموختن و دوختن دهان مورد نقد قرار داده‌اند. اسرار حق، آموختنی نیست و اولیا، به دلیل خلوص، نیازی به محدودیت کلامی ندارند. این نقد، بر باطنی بودن اسرار حق و آزادی اولیا از تعینات تأکید دارد.

بخش هفتم: سبقه حقی و خلقی انسان

دو فصل وجودی انسان

انسان دارای دو فصل است: فصل طینی (نطق) و فصل نورانی (حقی). فصل نورانی، که سبقه حقی انسان است، مختص محبوبین است و در مراتب پیش از خلقت مادی متجلی می‌شود.

سبقه حقی و خلقی

انسان‌ها دارای دو سبقه‌اند: سبقه حقی (معصومین و اولیا) و سبقه خلقی (عموم خلق). سبقه حقی، در عوالم عالی اعرف است و در معصومین به کمال می‌رسد. این سبقه، چونان نوری است که در مراتب وجودی، خلق را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازد.

یادآوری عرفانی

اعمال عبادی چون نماز و روزه، به عنوان تذکیر، برای یادآوری سبقه حقی و اتصال به مراتب عالی عشق وضع شده‌اند. این اعمال، چونان کلیدی‌اند که قفل‌های نفسانی را گشوده و انسان را به سوی حقیقت رهنمون می‌سازند.

بخش هشتم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

عشق، به مثابه گوهر وجودی عالم، در مراتب خلقی و حقی ظهور می‌یابد. حکمت متعالیه، با تمرکز بر عشق خلقی، آن را به اکبر، اوسط و اصغر تقسیم کرده، اما از عشق حقی، که در مرتبه احدیت متجلی است، غفلت ورزیده است. عشق الحق، در مراتب ذاتی، وصفی و فعلی، و عشق الخلق، در مراتب الهی، نفسانی و غیری ظهور می‌یابد. همه عشق‌های خلقی، ظهور عشق فعلی حق‌اند و عالم، مظهر یک عشق واحد است. اولیا، با فنای کامل، به شهود عشق ذاتی حق نائل می‌شوند، در حالی که محبین، در مراتب خلقی محدود می‌مانند. اعمال عبادی، چونان مشعلی، راه را برای یادآوری سبقه حقی و اتصال به عشق الهی روشن می‌سازند. این نوشتار، با وفاداری به درس‌گفتار استاد فرزانه، تلاش کرد تا این مفاهیم را چونان گوهری درخشان، در قالبی علمی و دانشگاهی عرضه نماید.

با نظارت صادق خادمی