در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 543

متن درس

 

حقیقت عشق و صدق: کاوشی فلسفی در سلوک انسانی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۴۳)

دیباچه

حقیقت عشق، آن گوهر ناب وجودی که در ژرفای هستی انسان رخ می‌نماید، از دیرباز موضوع تأملات فلسفی، عرفانی و دینی بوده است. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتار شماره ۵۴۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تاریخ ۱۹ دی ۱۳۸۲، به کاوشی عمیق در حقیقت عشق و نقش محوری صدق در وصول به آن می‌پردازد. صدق، چونان آیینه‌ای صاف، بازتاب‌دهنده اصالت وجودی انسان است که در فقدان آن، سلوک عاشقانه و کمال انسانی به محاق می‌رود. این اثر، با نگاهی فلسفی، عرفانی و روان‌شناختی، به تبیین پیوند وجودشناختی عشق و صدق پرداخته و با استناد به آیات قرآن کریم، مفاهیمی چون انصاف، تکلیف و آزادی را در نسبت با صدق بررسی می‌کند.

بخش یکم: حقیقت عشق و محوریت صدق

پیوند وجودشناختی عشق و صدق

عشق، آن نیروی قدسی که انسان را به سوی کمال و معرفت رهنمون می‌شود، در گرو صدق است. صدق، به مثابه جوهر اصالت وجودی، شرط لازم برای وصول به عشق است. انسان هنگامی به عشق دست می‌یابد که در فعل، فاعلیت و غایت خود صادق باشد؛ یعنی کردار، اراده و مقصودش در یک راستا قرار گیرند، چونان رودی که بی‌تکلف به سوی دریا روان است. فقدان صدق، چون سدی استوار، راه انسان را به سوی عشق سد می‌کند و او را در تاریکی تقلید و خودفریبی فرو می‌برد.

درنگ: عشق، تنها در سایه صدق شکوفا می‌شود؛ انسان صادق در فعل و اراده، به حقیقت عشق واصل می‌asing.

نقصان صدق و محرومیت از عشق

انسانی که در فاعلیت و مطلوب خویش صدق ندارد، هرگز به ظرف عشق نمی‌رسد. این فقدان، نه تنها مانع سلوک عاشقانه است، بلکه انسان را در چرخه‌ای از ناکامی و سرگشتگی گرفتار می‌سازد. استاد فرزانه تأکید دارند که صدق، چون کلیدی است که قفل‌های وجود را می‌گشاید و بدون آن، درهای معرفت و عشق بسته می‌مانند.

صدق در طبیعت: خلوص حیوانات

حیوانات، اعم از بهائم و سباع، در مرتبه وجودی خود، مصداق بارز صدق‌اند. گاو در خوردن، پرنده در پرواز و گرگ در شکار، صادقانه به غایات وجودی خویش عمل می‌کنند. این خلوص جبلی، که از ریا و سالوس به دور است، به حیوانات کامیابی و عشقی در مرتبه خودشان می‌بخشد. برای نمونه، گاو چنان در خوردن صادق است که تا سرحد مرگ پیش می‌رود، مگر آنکه صاحبش او را بازدارد. این صدق، برخاسته از طبیعت بی‌آلایش آن‌هاست که بی‌نیاز از تکلف و تصنع، به سوی غایت خویش روان است.

درنگ: حیوانات، به دلیل صدق جبلی در افعالشان، از کامیابی و عشقی متناسب با مرتبه وجودی خود برخوردارند.

ملائکه و اولیای خدا: تجلی صدق در مرتبه اعلی

ملائکه، به دلیل خلوص ذاتی، و اولیای خدا، به واسطه معرفت والای خویش، در مرتبه‌ای عالی از صدق قرار دارند. صدق اولیای خدا، که عین معرفت است، آن‌ها را به قله‌های کمال و عشق رهنمون می‌سازد. این صدق، چون نوری است که از ذات الهی ساطع شده و در وجود اولیا متجلی می‌گردد.

انسان ظلوم و جهول: فقدان صدق

قرآن کریم در توصیف انسان می‌فرماید: إِنَّ الْإِنْسَانَ [مطلب حذف شد] : «به‌راستی که انسان ستمگر و نادان است.» این ظلوم و جهول بودن، به فقدان صدق در انسان اشاره دارد. برخلاف حیوانات و ملائکه، انسان به طور طبیعی فاقد صدق است و تنها در ظرف اولیای خدا و مؤمنین، این استعداد به فعلیت می‌رسد. فقدان صدق، انسان را از هویت اصیل خویش دور کرده و او را در دام تقلید و خودفریبی گرفتار می‌سازد.

درنگ: انسان، به دلیل ظلوم و جهول بودن، فاقد صدق ذاتی است و تنها در سایه سلوک ایمانی به آن دست می‌یابد.

رسالت انبیا: جاری‌سازی صدق

هدف از ارسال انبیا و انزال کتب آسمانی، جاری ساختن صدق الهی در وجود انسان‌هاست. رسالت، همان استیفای صدق است؛ انبیا آمدند تا انسان را از ظلم و جهل به سوی نور صدق و معرفت هدایت کنند. این رسالت، چونان جویباری است که زمین خشک وجود انسان را سیراب می‌کند، مشروط بر آنکه انسان ظرف پذیرش این فیض را فراهم آورد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم به تبیین حقیقت عشق و نقش محوری صدق در آن پرداخت. صدق، به مثابه جوهر اصالت، شرط لازم برای وصول به عشق است. حیوانات و ملائکه به دلیل خلوص جبلی و ذاتی، و اولیای خدا به واسطه معرفت، در مرتبه‌ای از صدق قرار دارند که آن‌ها را به کامیابی و عشق رهنمون می‌سازد. اما انسان، به دلیل ظلوم و جهول بودن، فاقد صدق ذاتی است و تنها با سلوک ایمانی به آن دست می‌یابد. رسالت انبیا، در این میان، جاری‌سازی صدق در وجود انسان است تا او را از تاریکی جهل به روشنایی معرفت رهنمون سازد.

بخش دوم: معصیت و تکلیف در نسبت با صدق

دو گونه معصیت

معصیت بر دو نوع است: معصیت ناشی از فقدان صدق، که اصل‌المعصیت نامیده می‌شود، و معصیت‌های مصداقی، مانند دروغ، غیبت و دزدی. اصل‌المعصیت، یعنی انسان خودش نباشد، به میل و اراده خویش عمل نکند و هویت اصیل خود را از دست بدهد. این فقدان صدق، ریشه تمامی گناهان عملی است و انسان را از عشق و کمال محروم می‌سازد.

درنگ: اصل‌المعصیت، فقدان صدق است که ریشه تمامی گناهان عملی و مانع وصول به عشق است.

دو گونه تکلیف

تکلیف نیز بر دو نوع است: نفس تکلیف، یعنی پذیرش مسئولیت و مکلف دانستن خویش، و عمل به تکلیف، یعنی اجرای وظایف عملی مانند نماز و روزه. پذیرش تکلیف، خود فعلی است که نیازمند اراده، قدرت و توجه است. انسان باید خود را مکلف بداند تا بتواند به وظایف عملی پایبند باشد. این پذیرش، چونان بنیانی است که بنای اعمال صالح بر آن استوار می‌شود.

نقش آگاهی و آزادی در تکلیف

نفس تکلیف، به آگاهی در اندیشه و آزادی در عمل وابسته است. انسانی که از تکلیف خود غافل یا جاهل باشد، حتی اگر به وظایف عملی پایبند باشد، اعمالش فاقد ارزش است. برای نمونه، نمازی که از سر تقلید یا ترس از دیگران خوانده شود، فاقد صدق و ارزش است، چونان گیاهی که در خاکی بی‌حاصل کاشته شده باشد.

درنگ: تکلیف، با آگاهی در اندیشه و آزادی در عمل معنا می‌یابد؛ بدون این دو، اعمال فاقد ارزش‌اند.

عدالت و صدق

عدالت در فقه، به معنای صدق و اصالت وجودی است. عادل، کسی است که خودش باشد، نه آنکه صرفاً از گناهان ظاهری اجتناب کند. شروط اجتهاد، مانند زنده بودن، مرد بودن و شیعه بودن، به معنای اصالت و صدق در هویت است، نه صرف پرهیز از گناه. این تبیین، عدالت را از سطح ظاهری به عمق وجودی ارتقا می‌دهد.

نقد اخلاقیات رایج

توصیه‌های اخلاقی رایج، مانند «دروغ نگو» و «غیبت نکن»، بدون تأکید بر صدق، ناکافی‌اند. صدق، چونان ریشه‌ای است که شاخ و برگ طاعت از آن می‌روید. بدون این ریشه، توصیه‌های اخلاقی چون برگ‌هایی بی‌جان بر شاخه‌ای خشکیده‌اند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم به بررسی معصیت و تکلیف در نسبت با صدق پرداخت. معصیت، در اصل، فقدان صدق است که ریشه تمامی گناهان عملی را تشکیل می‌دهد. تکلیف نیز، با پذیرش مسئولیت و آگاهی در اندیشه و آزادی در عمل، معنا می‌یابد. عدالت و طاعت، بدون صدق، ناقص و بی‌ثمرند. این بخش، بر ضرورت بازتعریف مفاهیم اخلاقی و فقهی بر پایه صدق تأکید کرد.

بخش سوم: صدق در مواجهه با حقیقت و جامعه

صدق طبیعت در برابر قرآن کریم

قرآن کریم در توصیف صدق طبیعت می‌فرماید: لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ [مطلب حذف شد] : «اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، آن را از ترس خدا فروتن و از هم شکافته می‌دیدی.» کوه، به دلیل صدق ذاتی، در برابر حقیقت قرآن کریم خاشع و متصدع می‌شود، اما انسان، به دلیل فقدان صدق، جاخالی می‌دهد و از تأثیر حقیقت مصون می‌ماند.

درنگ: طبیعت، به دلیل صدق ذاتی، در برابر قرآن کریم خاشع است، اما انسان فاقد صدق، از حقیقت جاخالی می‌دهد.

نفس و جلا

نفس انسانی، با صدق جلا می‌یابد و چون آیینه‌ای صاف، نور حقیقت را بازمی‌تاباند. بدون صدق، نفس نخ‌نما و فرتوت می‌شود، چونان فرشی که زیر پای جهل و تقلید ساییده شده است. صدق، حیات‌بخش نفس است و آن را از خستگی و سیری مصون می‌دارد.

نقد تربیت سنتی و اجتماعی

تربیت مبتنی بر عدم صدق، مانند اجبار کودکان به نشستن یا حذف طاقچه در حجره‌ها، به انحراف منجر می‌شود. تشویق کودکان به بازی، به جای شیطنت، تربیتی مبتنی بر صدق است که طبیعت اصیل آن‌ها را حفظ می‌کند. در جامعه نیز، تقلید و سالوس، مانع تحقق جامعه توحیدی است.

آزادی و رشد

آزادی، بستر رشد و کمال است. استاد فرزانه، با اشاره به دختری ایرانی در کانادا که به دلیل آزادی به کمالات متعدد (از خلبان تا خیرخواهی) دست یافت، نشان می‌دهند که آزادی، استعدادهای انسانی را شکوفا می‌کند. محدودیت‌های خودساخته، مانند اجبار به لباس خاص برای عالمان، نشانه فقدان صدق و مانع رشد است.

درنگ: آزادی، کلید شکوفایی استعدادها و کمال انسانی است؛ محدودیت‌های خودساخته، نشانه فقدان صدق‌اند.

انصاف: اصل‌الکمال

انصاف، به مثابه اصل‌الکمال، ظرف تحقق معارف دینی است. بدون انصاف، آیات و احادیث چون بذری در خاک بی‌حاصل‌اند. انصاف، انسان را به سوی عدالت و صدق هدایت می‌کند و او را از تقلید و خودفریبی می‌رهاند.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم به بررسی صدق در مواجهه با حقیقت و جامعه پرداخت. طبیعت، به دلیل خلوص ذاتی، در برابر قرآن کریم خاشع است، اما انسان فاقد صدق، از حقیقت گریزان است. نفس با صدق جلا می‌یابد و آزادی، بستر رشد کمالات است. انصاف، به عنوان اصل‌الکمال، شرط تحقق معارف دینی است. نقد تربیت سنتی و محدودیت‌های اجتماعی، بر ضرورت بازگشت به صدق و آزادی تأکید دارد.

بخش چهارم: اصول دین و سلوک انسانی

سه اصل دین

استاد فرزانه، سه اصل بنیادین دین را چنین برمی‌شمارند: صدق (امر نفسی)، انصاف (امر غیری) و تکلیف (ظرف عمل). صدق، آگاهی در اندیشه و آزادی در عمل است؛ انصاف، عدالت و خلوص در تعامل با دیگران است؛ و تکلیف، پذیرش مسئولیت و عمل به وظایف است. این سه اصل، چون سه پایه‌ای است که بنای سلوک انسانی بر آن استوار می‌شود.

درنگ: صدق، انصاف و تکلیف، سه اصل بنیادین دین‌اند که سلوک انسانی را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

نقد عالمان و حوزه‌ها

استاد فرزانه، با نقد عالمان قم و حوزه‌های معاصر، فقدان صدق و آزادی را دلیل ناکامی آن‌ها می‌دانند. عالمانی که به دلیل محدودیت‌های خودساخته، مانند اجبار به لباس خاص، از صدق دور شده‌اند، پس از سال‌ها تلاش، به کمال نرسیده‌اند. در مقابل، افرادی که در آزادی رشد کرده‌اند، حتی اگر از نظر شرعی ناقص باشند، گاه به عرفان و صدق بیشتری دست یافته‌اند.

پیشگیری در جامعه اسلامی

تحقق جامعه اسلامی، در گرو پیشگیری از آلودگی‌های اخلاقی (نطفه، لقمه، فعل) است. تولید نسل معیوب و ناهنجار، به زندان و بیمارستان می‌انجامد. پیشگیری، چونان سدی است که جامعه را از انحطاط حفظ می‌کند و صدق را در آن جاری می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، اصول دین را در سه محور صدق، انصاف و تکلیف تبیین کرد. این اصول، سلوک انسانی را به سوی کمال هدایت می‌کنند. نقد عالمان و حوزه‌ها، بر ضرورت بازگشت به صدق و آزادی تأکید دارد، و پیشگیری از آلودگی‌های اخلاقی، شرط تحقق جامعه توحیدی است.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با کاوش در درس‌گفتار شماره ۵۴۳ استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین حقیقت عشق و نقش محوری صدق در آن پرداخت. صدق، چونان نوری است که مسیر سلوک عاشقانه را روشن می‌کند و انسان را از ظلم و جهل به سوی معرفت و کمال رهنمون می‌سازد. حیوانات و ملائکه، به دلیل خلوص ذاتی، و اولیای خدا، به واسطه معرفت، در مرتبه صدق قرار دارند، اما انسان، جز در ظرف ایمان، از این گوهر محروم است. انصاف و تکلیف، مکمل صدق در سلوک انسانی‌اند و بدون آن‌ها، معارف دینی بی‌ثمر می‌مانند. نقد تربیت سنتی، محدودیت‌های اجتماعی و اخلاقیات سطحی، بر ضرورت بازگشت به صدق و آزادی تأکید دارد. جامعه توحیدی، تنها در سایه پیشگیری از آلودگی‌های اخلاقی و ترویج صدق، انصاف و تکلیف شکل می‌گیرد. این اثر، انسان را به سلوکی صادقانه دعوت می‌کند که در آن، آگاهی و آزادی، چون دو بال، او را به قله‌های عشق و معرفت پرواز می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی