در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

فلسفه 544

متن درس

 

کاوشی در آزادی و صدق در جامعه اسلامی

برگرفته از درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۴۴)

مقدمه: درآمدی بر آزادی و صدق در منظومه معرفتی اسلام

مفهوم آزادی، به‌مثابه گوهری گران‌بها در سپهر اندیشه بشری، همواره محل تأمل و گفت‌وگو بوده است. در جامعه اسلامی، این مفهوم با تکالیف شرعی و معرفت توحیدی پیوندی عمیق یافته و از این‌رو، نیازمند کاوشی دقیق و عالمانه است. صدق، به‌عنوان محور حیات معنوی و اجتماعی در این جامعه، نقشی بنیادین در فهم و تحقق آزادی ایفا می‌کند. هدف آن است که با نگاهی عمیق و فلسفی، تعارضات ظاهری میان آزادی و تکلیف را رفع کرده و راهی به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز مؤمنان و غیرمؤمنان در جامعه‌ای مبتنی بر صدق گشوده شود.

بخش اول: آزادی در آیینه دین و لائیسیته

طرح مسئله: آزادی اندیشه و عمل

آزادی اندیشه و عمل، چونان جریانی زلال، در بستر جامعه اسلامی با موانعی روبه‌روست که ریشه در تعارض ظاهری میان تکالیف شرعی و خواست‌های فردی دارد. این تعارض، پرسش‌هایی بنیادین را در برابر اندیشمندان قرار می‌دهد: چگونه می‌توان میان الزامات دینی و آزادی فردی پیوندی سازگار برقرار کرد؟ این مسئله، نه‌تنها از منظر فلسفه اجتماعی، بلکه از دیدگاه معرفت دینی نیز نیازمند تأمل است.

تفاوت آزادی در لائیسیته و فرهنگ دینی

در نظام لائیک، آزادی چونان پرنده‌ای آزاد است که تنها با قید عدم مزاحمت برای دیگران پرواز می‌کند. در این نظام، فرد تا زمانی که به حقوق دیگران تعدی نکند، در اندیشه و عمل خویش آزاد است. اما در فرهنگ اسلامی، تکالیف شرعی، چونان ستارگانی هدایتگر، حتی در خلوت و بدون مزاحمت، الزام‌آورند. برای مثال، خواندن نماز صبح، حتی در تنهایی، وظیفه‌ای است که بر دوش مؤمن سنگینی می‌کند. این تفاوت، ریشه در مبنای معرفتی دین دارد که انسان را به سوی کمال الهی رهنمون می‌سازد.

درنگ: تفاوت بنیادین آزادی در لائیسیته و اسلام در این است که لائیسیته آزادی را در نبود مزاحمت تعریف می‌کند، حال آنکه اسلام آن را در چارچوب هدایت الهی و تکالیف شرعی می‌جوید.

محدودیت‌های تکالیف شرعی

در فرهنگ اسلامی، تخطی از تکالیف شرعی، چونان گامی به سوی تاریکی، معصیت تلقی می‌شود. تکرار معاصی، گاه به مجازات‌هایی سنگین، مانند تعزیر یا حتی قتل در موارد خاص، می‌انجامد. این شدت در اجرای احکام، نشان از جدیت دین در حفظ نظم معنوی و اجتماعی دارد، اما گاه با برداشت‌های مدرن از آزادی در تعارض به نظر می‌رسد.

حساسیت طرح مسائل دینی

طرح مسائل مرتبط با محدودیت‌های دینی، چونان افروختن شعله‌ای در خرمن احساسات، ممکن است به تنش‌های اجتماعی منجر شود. این حساسیت، ریشه در تقدس احکام و تأثیر عمیق آنها بر هویت جمعی جامعه اسلامی دارد. از این‌رو، هر گفت‌وگویی در این باب، نیازمند دقتی ژرف و احتیاطی حکیمانه است.

جمع‌بندی بخش اول

آزادی در جامعه اسلامی، با چالش‌هایی مواجه است که از تفاوت‌های بنیادین میان نگاه دینی و لائیک به این مفهوم سرچشمه می‌گیرد. در حالی که لائیسیته آزادی را در چارچوب عدم مزاحمت تعریف می‌کند، اسلام آن را در مسیر هدایت الهی و تکالیف شرعی می‌جوید. این تفاوت، پرسش‌هایی عمیق را در باب هماهنگی آزادی و دین پدید می‌آورد که در بخش‌های بعدی به آن پرداخته خواهد شد.

بخش دوم: رفع تعارض میان آزادی و تکلیف

تعارض ظاهری آزادی و تکالیف دینی

تکالیف شرعی، چونان حصاری استوار، حدود و مرزهایی برای آزادی مطلق ترسیم می‌کنند. این محدودیت، در نگاه نخست، با مفهوم آزادی در نظام‌های لائیک در تعارض است. در نظام دینی، آزادی در چارچوب هدایت الهی تعریف می‌شود، حال آنکه در لائیسیته، آزادی از قیود دینی رها است. این تعارض ظاهری، نیازمند تأملی عمیق برای یافتن راه‌حلی سازگار است.

حل تعارض در فرد مؤمن

مؤمن، چونان مسافری که به اختیار خویش سوار بر مرکب دین شده، تکالیف شرعی را نه به‌عنوان قید، بلکه به‌مثابه مسیر کمال خویش می‌بیند. این پذیرش اختیاری، چونان امضای وکالتی به دین، تعارضی میان آزادی و تکلیف در دل او ایجاد نمی‌کند. مؤمن، با انتخاب آگاهانه دین، محدودیت‌های آن را به‌عنوان بخشی از اراده آزاد خویش می‌پذیرد.

تمثیل مرکب دین

پذیرش دین، چونان سوار شدن بر مرکبی است که مسیرش از پیش تعیین شده است. این مرکب، که با اختیار سوار شده، حرکت خویش را به حرکت سوار تبدیل می‌کند. مؤمن، با انتخاب این مسیر، نه‌تنها آزادی خویش را از دست نمی‌دهد، بلکه آن را در راستای کمال الهی هدایت می‌کند.

درنگ: پذیرش اختیاری دین، چونان سوار شدن بر مرکبی هدایتگر، آزادی مؤمن را نه محدود، بلکه در مسیر کمال هدایت می‌کند.

مخالفت دین با تمایلات نفسانی

دین، چونان باغبانی حکیم، با مهار تمایلات نفسانی، انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازد. مخالفت با این تمایلات، مانند خوابیدن به‌جای اقامه نماز، نه محدودیت آزادی، بلکه هدایتی است به سوی رهایی از بند نفسانیت. آزادی حقیقی، در این نگاه، در گریز از اسارت نفس و وصول به حقیقت الهی تعریف می‌شود.

عدم خستگی اولیای خدا از دین

اولیای خدا، چونان عاشقانی که در راه معشوق خستگی نمی‌شناسند، از تکالیف دینی ملول نمی‌شوند. این عدم خستگی، ریشه در معرفت و عشق عمیق آنها به دین دارد که تکالیف را نه بار، بلکه لذتی معنوی می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

تعارض ظاهری میان آزادی و تکلیف در نگاه مؤمن، با پذیرش اختیاری دین رفع می‌شود. این پذیرش، تکالیف را به بخشی از اراده آزاد فرد تبدیل کرده و آزادی را در مسیر کمال الهی هدایت می‌کند. تمثیل مرکب دین و تجربه اولیای خدا، گواهی بر این حقیقت است که دین، نه مانع آزادی، بلکه راهنمایی به سوی آن است.

بخش سوم: صدق و همزیستی در جامعه اسلامی

چالش غیرمؤمنان در جامعه دینی

غیرمؤمنان، که دین را به اختیار نپذیرفته‌اند، تکالیف شرعی را چونان زنجیری محدودکننده می‌بینند. این نگاه، ریشه در عدم پذیرش مبنای دینی دارد و تکالیف را تحمیلی خارجی جلوه می‌دهد. این چالش، پرسش‌هایی در باب همزیستی مؤمنان و غیرمؤمنان در جامعه اسلامی پدید می‌آورد.

عدم اجبار در جامعه اسلامی

جامعه اسلامی، چونان باغی وسیع، غیرمؤمنان را به انجام تکالیف دینی مجبور نمی‌کند. آنها تنها ملزم به رعایت حداقلی از قوانین شهروندی‌اند که نظم اجتماعی را حفظ می‌کند. این تسامح، نشان از انعطاف اسلام در همزیستی با دیگران است.

مثال مسیحیان در جامعه اسلامی

مسیحیان در جامعه اسلامی، چونان پرندگانی که در آشیانه خویش آزادند، در چارچوب دین خود آزادانه عمل می‌کنند. برای مثال، مصرف شراب در خلوت برای آنها مجاز است، اما در عرصه عمومی، به‌منظور حفظ نظم، محدود می‌شود. این تسامح، گواهی بر احترام اسلام به ادیان شناخته‌شده است.

درنگ: جامعه اسلامی، با تسامح نسبت به غیرمؤمنان، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را فراهم می‌کند، به شرط رعایت حداقلی از قوانین شهروندی.

صدق در جامعه اسلامی

صدق، چونان خورشیدی در آسمان جامعه اسلامی، برای مؤمن در عمل به تکالیف دینی و برای غیرمؤمن در رعایت شهروندی تعریف می‌شود. این تمایز، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را در بستری از صدق فراهم می‌آورد.

تفاوت حقیقت و واقعیت

حقیقت، چونان گوهری در دل عمل، همراه با نیت و اعتقاد است، حال آنکه واقعیت، چونان سایه‌ای بر زمین، تنها به وجود خارجی عمل اشاره دارد. مؤمن با نیت خالص به حقیقت می‌رسد، اما غیرمؤمن با رعایت شهروندی به واقعیت وفادار می‌ماند.

تمثیل زندان و بدهکاری

زندانی که گناه خویش را پذیرفته، چونان مسافری است که در زندان حقیقت به سر می‌برد، اما کسی که قصد فرار دارد، تنها در واقعیت زندانی است. همچنین، پرداخت بدهی با نیت، حقیقت است، اما پرداخت اجباری، تنها واقعیت دارد و صدق محسوب نمی‌شود.

صدق در عبادت

عبادت بدون نیت، چونان کوزه‌ای تهی، واقعیت دارد اما حقیقت نیست. زکات اجباری یا نمازی بدون وضو، تکلیف را ساقط نمی‌کند، زیرا صدق حقیقی در نیت خالص نهفته است.

آیه غاشیه و عمل بی‌ثمر

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ * وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ * عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ

[مطلب حذف شد] : «آیا خبر غاشیه به تو رسیده است؟ چهره‌هایی در آن روز فروتن‌اند، کارکننده و خسته»)

این آیه از قرآن کریم، چونان آینه‌ای، بی‌ثمر بودن عمل بدون نیت و صدق را به تصویر می‌کشد. تلاش بسیار، بدون اتصال به حقیقت، ارزش معنوی ندارد.

درنگ: صدق در جامعه اسلامی، برای مؤمن در تطابق با حقیقت دینی و برای غیرمؤمن در تطابق با واقعیت اجتماعی تعریف می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

صدق، محور همزیستی در جامعه اسلامی است. این مفهوم، برای مؤمن در عمل به تکالیف دینی و برای غیرمؤمن در رعایت شهروندی معنا می‌یابد. تفاوت حقیقت و واقعیت، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را در چارچوبی از صدق فراهم می‌کند، و آیات قرآن کریم بر اهمیت نیت در تحقق صدق تأکید دارند.

بخش چهارم: موانع تحقق صدق و آزادی

سه مانع اصلی صدق

صدق در جامعه اسلامی، چونان گلی در میان خارها، با سه مانع مواجه است: موانع سنتی، سلطنتی و دینی. این موانع، ریشه در تاریخ، فرهنگ و تفسیرهای نادرست دارند و رفع آنها شرط تحقق جامعه‌ای صادق است.

موانع سنتی

سنت‌های بی‌اساس، چونان زنجیرهایی نامرئی، انسان را از خود بودن و صدق بازمی‌دارند. تحمیل لباس خاص یا رفتارهای غیرمنطقی، نمونه‌هایی از این موانع‌اند که فاقد مبنای دینی یا عقلی‌اند.

موانع سلطنتی

موانع سلطنتی، چونان سایه‌ای سنگین، قوانین و عقاید تحمیلی حکومتهاست که با آزادی و صدق در تعارض‌اند. این موانع، ریشه در استبداد سیاسی دارند و مانع تحقق خود حقیقی انسان می‌شوند.

موانع دینی

موانع دینی، ناشی از تفسیرهای نادرست یا سخت‌گیرانه از دین‌اند که با روح تربیتی آن در تعارض‌اند. دین به‌ذات خود مانع نیست، اما برداشت‌های ناصواب می‌توانند آن را به مانعی برای آزادی تبدیل کنند.

درنگ: موانع سنتی، سلطنتی و دینی، با تحمیل محدودیت‌های غیرفطری، مانع تحقق صدق و آزادی در جامعه می‌شوند.

مثال لباس و فصل

انتخاب لباس مناسب فصل، چونان هماهنگی با طبیعت، با آزادی منافاتی ندارد. پوشیدن لباس گرم در زمستان یا سبک در تابستان، نمونه‌ای از آزادی در چارچوب عقل و طبیعت است.

پیریزه‌زدایی و سبکی

رهایی از پیریزه‌ها، چونان سبک شدن پرنده برای پرواز، شرط تحقق آزادی و صدق است. این پیریزه‌ها، اعتقادات و سنت‌های غیرضروری‌اند که انسان را از فطرت خویش دور می‌کنند.

مثال انگشترهای متعدد

اعتقادات غیرضروری، چونان انگشترهای متعدد بر دست، نشانه بار روانی و مانع خود بودن‌اند. حذف این بار، انسان را به سوی صدق و آزادی رهنمون می‌سازد.

جمع‌بندی بخش چهارم

موانع سنتی، سلطنتی و دینی، چونان سدهایی در برابر جریان زلال صدق و آزادی، مانع تحقق جامعه‌ای صادق‌اند. رهایی از این موانع، از طریق پیریزه‌زدایی و سبکی، شرط لازم برای وصول به حقیقت و آزادی است.

بخش پنجم: همزیستی و تنوع عقیدتی در جامعه اسلامی

پذیرش مسیحیت و رد بهائیت

اسلام، مسیحیت را چونان دینی الهی پذیرفته و با آن مسالمت برقرار کرده است. اما بهائیت، به دلیل انحراف و فقدان مبنای دینی، به‌عنوان دین معتبر شناخته نشده است. این تمایز، ریشه در معیارهای دینی اسلام برای شناخت ادیان الهی دارد.

صدق واقعی اهل سنت

اهل سنت، با پذیرش ظاهری اسلام، به صدق واقعی عمل می‌کنند، اما از منظر شیعه، فاقد صدق حقیقی‌اند. این صدق واقعی، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز با آنها را فراهم می‌کند.

ازدواج با اهل سنت

امامان شیعه، با پاک دانستن اهل سنت در ظاهر، با آنها ازدواج کرده‌اند. این عمل، نشان از تسامح عملی شیعه و پذیرش واقعیت اجتماعی اهل سنت دارد.

نقد استبداد در لائیسیته و دین

نه لائیسیته و نه دین، به‌تنهایی نمی‌توانند آزادی را تضمین کنند. اگر لائیسیته به نظامی مطلق تبدیل شود، به استبداد می‌انجامد. جامعه اسلامی نیز، با محوریت صدق، از هرگونه استبداد به دور است.

درنگ: جامعه اسلامی، با پذیرش تنوع عقیدتی و تأکید بر صدق، امکان همزیستی مسالمت‌آمیز را فراهم می‌کند، بدون آنکه به استبداد دینی یا لائیک گرفتار شود.

تنوع افکار در جامعه

جامعه، چونان باغی پر از گل‌های گوناگون، از تنوع افکار سرشار است. تحمیل یک الگوی واحد، چونان خشکاندن این باغ، با روح آزادی و صدق در تعارض است.

جمع‌بندی بخش پنجم

جامعه اسلامی، با پذیرش ادیان معتبر و تسامح با غیرمؤمنان، بستری برای همزیستی مسالمت‌آمیز فراهم می‌کند. تنوع عقیدتی، با محوریت صدق، نه‌تنها مانع آزادی نیست، بلکه آن را غنی‌تر می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

این کاوش نشان داد که آزادی و صدق، چونان دو بال پرنده‌ای در آسمان معرفت اسلامی، نه‌تنها با یکدیگر در تعارض نیستند، بلکه در هماهنگی کامل‌اند. آزادی در جامعه اسلامی، با پذیرش اختیاری دین و عمل به تکالیف شرعی، در مسیر کمال الهی هدایت می‌شود. صدق، برای مؤمن در تطابق با حقیقت دینی و برای غیرمؤمن در تطابق با واقعیت اجتماعی معنا می‌یابد. موانع سنتی، سلطنتی و دینی، با تحمیل محدودیت‌های غیرفطری، مانع تحقق این آرمان‌اند. پیریزه‌زدایی و سبکی، چونان کلیدی برای گشودن قفل این موانع، انسان را به سوی فطرت و صدق بازمی‌گرداند. اولیای خدا، با رهایی از این پیریزه‌ها، الگویی برای صدق حقیقی ارائه می‌دهند. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای استاد فرزانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرد تا این مفاهیم را در چارچوبی علمی و با زبانی متین و روشن به تصویر کشد.

با نظارت صادق خادمی